3بخش

دوره: فصل اول / : قسمت پنجم / درس 3

3بخش

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح ساده

دانلود اپلیکیشن «زوم»

این درس را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زوم» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زوم»

فایل ویدیویی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی درس

یونگجه

مامانمو توی مراسم ترحیم بابام دیدی، درسته؟

می‌دونی، اون به بابام خیانت کرد و وقتی پنج سالم بود منو ول کرد

بعد از مرگ بابام، بهش زنگ زدم و منتظرش شدم که بیاد

می‌دونی تصورم چی بود؟

فکر می‌کردم میاد دستمو می‌گیره

و بهم میگه متاسفه و دلش برام تنگ شده

فکر می‌کردم گریه می‌کنه و تقاضای بخشش می‌کنه

بعدش من یه مدت وانمود می‌کنم ازش متنفرم و تو بغلش گریه می‌کنم

دلم براش خیلی تنگ شده بود.

ولی می‌دونی چی گفت؟

گفت اون موقع که داشته از بابام طلاق می‌گرفته هوش و حواسش سر جاش نبوده و به اندازه کافی ازش نفقه نگرفته

ازم پرسیدم بابا چقدر برام پول گذاشته

اصرار داشت باید سهمش رو بگیره

سی سال میشد منو ندیده بود،ولی حتی ازم نپرسید اوضاع و احوالم چطور بوده

تو دنیا همچین مادرهایی هم هست

حالا متنفر بودن ازش چه فایده‌ای داره؟

درست میگی

ولی چرا اون باید مادر من می‌بود؟

چرا همچین آدم وحشتناکی باید مادرم می‌بود؟

از وقتی باردار شدم هر روز به خودم می‌گفتم که من برای بچه‌ام مثل اون مادرهای مهربونی که توی سریال‌های تلویزیون نشون میدن میشم

چون من با مادرم فرق می‌کنم

می‌خواستم بچه‌مون با عشق بزرگ بشه

می‌خواستم بچه‌مون یه زندگی عادی داشته باشه

ولی حالا این اتفاق نمیتونه بیوفته.

اون بچه واسم وحشتناک شده

چطور شیطانی درون اون موجود کوچیک هست؟

چرا باید به محض اینکه متولد شد حکم جهنم دریافت کنه؟

یونگجه من خیلی میترسم.

حتما عقلمو از دست دادم

نمی‌تونم بهش فکر نکنم

و هر دفعه بهش فکر می‌کنم ناخودآگاه از خودم متنفر میشم

سوهیون

الان رفتم چند نفر رو دیدم

اونا گفتن می‌خوان عقوبت بچه‌مون رو پخش کنن

چی؟

چون بچه‌مون بی‌گناهه گفتن اگه عقوبت رو پخش کنن

می‌تونن اثبات کنن حقیقت جدید دروغ میگه

اون‌ها همچین پیشنهادی دادن

اگه باهاشون موافقت نکنیم چی؟

مرگ بچه‌مون رو به عنوان حادثه صحنه سازی می‌کنن

تصمیمش با خودمونه

مشکلی نیست.

خیلی وقت داریم

مطمئنم بالاخره همه چی رو بهمون میگی

هی، اون حرومزاده بیدار شد

هی، برو خفه‌اش کن

پروفسور

ای آشغال‌ها

بالاخره بیدار شدی، پروفسور گونگ

ای حرومزاده‌های افراطی

خیلی خب

بیا جلو

بیا جلو

یالا بیا دیگه

ما نمی‌خوایم چیزی ازت بپرسیم

پس بی‌خودی امیدوار نشو

به اندازه‌ کافی از این یارو اطلاعات گرفتیم

هیونگجون

گونبه

ای حرومزاده‌های عوضی

بس کنید لطفا

همین حالا بس کنید

بیاید از من سوال کنید

لطفا

خفه خون بگیر

تو لازم نیست هیچی بگی

چیزی که نیاز داریم این آقا و ماشین توئه

فقط به سوابق سیستم مکان یابی ماشینت احتیاج داریم اون بهمون نشون میده کجا بودی

چی؟

صبر کنید.

یه لحظه

به حسابش برسید

صبر کنید.

دست نگه دارید

دارید چی کار می‌کنید؟

منو باز کنید حرومزاده‌ها

بازم کنید!

حالا

هی، گوش کنید چی میگم

گوش بدید

می‌تونید منو بکشید، پس قبلش یه لحظه گوش کنید

نه!

لعنتی

هی، گوش کنید هیونگجون

شما رو فریب دادن

حرومزاده‌ها

شما رو فریب دادن

بس کنید، حرومزاده‌ها

کیم جونگچیل و جونگ جینسو شما رو فریب دادن، بهتون گفتم

نه!

برام مهم نیست اگه بمیرم ، ولی یه لحظه به حرفم گوش بدین

گوش بدین چی میگم

هی

ای احمق‌ها!

به حرفم گوش بدین

نه!

بذارین گونبه بره

ای حرومزاده‌ها

به حرفم گوش کنید

نه! نه!

به خاطر خدا بس کنید

همه پیاده بشید.

خوب بگردید

چیزی رو از دست نمیدین

راه بیفتید

خادم ساچونگ

نباید با یونیفرم همراه با تیغه پیکان دیده بشی

آهان، درسته

اون حرومزاده‌ها

بدویید

از این قسمت همه جا رو خوب بگردید

اطاعت

لعنتی

اونجاست!

داره میره بالا

بدویید

برو

بیا بریم!

برو

بیا بریم!

عجله کن

بیا بریم!

نگاه کن

هی، اونجاست

بگیریدش

برو اینجا

برید بالا

این طرف، احمق

عجب آدم‌های بی‌دست و پایی

احمق‌های نفهم

تکون بخورید

ای ابله‌ها

هی!

بیا ببینم اونجاست!

بیا دیگه!

دنبالش کن!

بلند شو

بلند شو

از ملاقاتتون خوشحالم، خانم مین هیه‌جین

هی اونجاست

چی شد؟

چی شد؟

برید دنبالش

شما حالتون خوبه؟

شما حالتون خوبه؟

برید پیداش کنید

قربان

اخبار فوری

پس از پیدا شدن دو جسد سوخته در ورودی اصلی دانشگاه هانکوک پلیس تحقیقات خود را آغاز کرده خبرنگار حاضر در صحنه‌ ما

جزئیات بیشتر رو براتون شرح خواهد داد

با خبرنگارمون همراه خواهیم شد

امروز حوالی ساعت شش صبح، دو جسد کاملا سوخته جلوی ورودی اصلی ،دانشگاه هانکوک پیدا شد که موجب شوک عمیق مردم شد تصور می‌شود.

یکی از اجساد سوخته متعلق به پروفسور گونگ هیونگجون که استاد این دانشکده بوده باشد پلیس تحقیقات خود را درمورد این پرونده آغاز کرده

پروفسور گونگ اخیرا در برنامه‌های متعددی در خصوص حوادث اخیر حضور یافته بود، و شهرتی که به دست آورده بود شوک حادثه را بیشتر کرده است

اجساد به قدری سوخته‌اند که قابل شناسایی نمی‌باشند ولی به خاطر نوشته‌ای که ،بر گردن آن‌ها آویخته شده پلیس فرض را بر این گذاشته که اجساد پروفسور گونگ و آقای کیم باشند

تحقیقات گسترده‌ای در این مورد شروع شده

گناهکار، گونگ هیونگجون زندگی دوگانه‌ای داشته و سازمانی مخفی به اسم سودو را اداره می‌کرده

کسانی که حکم دریافت می‌کردند را پنهان می‌کرده

عقوبت الهی را به صورت یه تصادف ساده صحنه سازی می‌کرده و پیغام خداوند به بندگانش را مختل می‌کرده

ما، تیغه پیکان، قضاوت الهی را برای وی اجرا کردیم

حقیقت جدید و تمام کسانی که دارید تماشا می‌کنید گوش کنید

کسانی که خدا را انکار کرده و پیغامش را تحریف کنند باید بابت کارهاشون مجازات بشند

ما، تیغه پیکان، به اطمینان رسیدیم ،که رئیس سودو ،تشکیلات محرمانه‌ای که خدا رو انکار می‌کند مین هیه‌جین وکیل سابق دفتر حقوقی سودو بوده

الو؟

اخبارو دیدید؟

آره.

حالتون خوبه؟

نه.

با همسرتون حرف زدید؟

بله، ولی هنوز تصمیم نگرفتیم

همونطور که خودتون می‌دونید ،دیگه وقت زیادی نداریم

اگه زود تصمیم نگیرید ممکنه نتونیم کمکتون کنیم

الان کجایید؟

خب، الان سر کارم

زن و بچه‌اتون کجان؟

خونه هستن

جدیه.

چطور تو همچین وضعیت وخیمی زن و بچه‌اتون رو تنها گذاشتید؟

مطمئنید توی خونه‌اند؟

متن انگلیسی درس

Youngjae.

You saw my mom at my father’s funeral, right?

She cheated on my father and left us when I was five.

After my dad died, I called her and waited for her to come back.

I imagined it all.

I thought she would hold my hand and say she missed me.

And say she’s sorry.

I hoped she’d beg for forgiveness.

And I’d pretend to be mad for a bit and then cry my eyes out in her arms.

I missed her so much.

But do you know what she said?

She said she was out of it after she divorced my dad and didn’t get enough alimony.

She asked how much my Dad had left for me.

She was back for her share of it.

I hadn’t seen her in so many years and she didn’t even ask how I had been at all.

Not all mothers are good people.

What’s the point of resenting her now, though?

Yeah, I see.

But why does she have to be my mother?

She’s such a horrible human.

After I got pregnant with Toughie, I told myself that I’d be like those loving moms on TV.

Because I’m better than her.

I wanted our baby to be loved.

I wanted our baby to live an ordinary life.

That can’t happen now.

And I hate it so much.

What kind of evil is it?

Why would a newborn receive a decree?

Youngjae, I’m so frightened.

You know, it has been haunting my mind.

It just plays on repeat.

And I can’t help but think I’m a horrible person.

Sohyun.

I went and met some people yesterday.

They wanted to broadcast our baby’s demonstration.

What?

Since our baby has no sin, they can out them.

And prove that the New Truth is lying to everyone.

That’s what they said.

I don’t wanna do that.

They will disguise the death as an accident.

It’s our choice to make.

It’s okay.

We have a lot of time.

I’m sure you’ll tell us everything eventually.

Hey, that bastard’s awake.

You check up on him.

Hey there!

You bastards.

You’re finally up, Professor Gong.

What are you doing here?

Yeah.

Do it.

Do it.

Do it now!

We’re not asking you anything.

So don’t worry.

He gave us all the info already.

Hyeongjun.

Geunbae.

You assholes!

Please stop it.

Stop it now!

Just ask me.

Please!

You can shut the hell up!

There’s no need for you to say another fucking word.

What we need to do is get to your car.

We need records from your GPS that show where you’ve been.

What?

Hold on.

Wait a second.

Execute him.

Wait.

Hold on!

What are you gonna do?

Let me go!

Untie me!

Now!

Hey, listen to me.

Listen to me!

You can kill me later, just hear me out.

No!

Oh, shit!

Hey, listen Hyeongjun!

You’re being deceived.

You bastards!

They’re lying to you.

Stop, you bastards!

Jung Jinsu was a liar, I’m telling you!

No!

I don’t care if I die, but hear me out for a second!

Hear me out.

Hey!

You idiots!

Hear me out!

No!

Let Geunbae go!

You bastards!

Listen to me!

No!

No!

For God’s sake, stop!

Everyone out.

Search the place.

Don’t miss a thing.

Get moving!

Deacon Sacheong.

You can’t be seen as an Arrowhead in your uniform.

Oh, yeah.

Those bastards.

Hurry!

Come on, search the place!

Yes, sir!

Damn it!

There!

She’s leaving!

Run!

Go!

Let’s go!

Go!

Let’s go!

Hurry!

Let’s go!

Look!

Hey, over there!

Go and get her!

Go here.

Up there!

This way, you idiots!

They’re completely useless.

Idiots.

Hey, get moving.

You idiots!

Hey!

Come on, she’s here!

Come on!

Follow her!

Get up.

Get up!

Very nice to meet you, Min Hyejin.

Hey, there!

What happened?

What happened?

Oh, shit!

Are you all right?

Are you okay, sir?

Go find her!

Sir!

This just in, breaking news.

A police investigation is underway after two burnt bodies were found at Hankuk University.

Let’s hear more details from the scene.

Now live to our reporter.

At around 6:00 a.m. today, two heavily burned bodies were found at the front gate of Hankuk University, causing massive shock to the public.

One of the bodies have been identified as that of Professor Gong Hyeongjun, who was a professor at the university, and the police have opened an investigation into the matter.

Professor Gong had recently appeared on various current affairs programs and had been gaining the interest of many, making his death more shocking.

The bodies were too heavily damaged to be identified, but signs that were hung around the victims’ necks helped police identify them as Professor Gong and Mr. Kim,

An extensive investigation into the matter has begun.

Sinner, Gong Hyeongjun, has been lying to us and has a secret org, Sodo.

He had been hiding those who received decree.

He said demonstrations were accidents and twisted God’s message for all of humanity.

We, the Arrowhead, have punished him for this.

The New Truth and you all must take heed of our actions.

Those who deny God and His message must be punished for it.

The Arrowhead have confirmed that the head of this org, Sodo, is a woman who is named Min Hyejin, who used to be a lawyer.

Yeah?

Have you seen the news?

Yeah.

You okay?

Not really.

Have you talked to your wife?

Yes, but we haven’t made a decision yet.

As you already know, we don’t have very much time.

We can’t help you if you’re not able to make a decision.

Where are you?

I’m at the office right now.

What about your family?

Uh, they’re at home.

This is serious.

You should’ve stayed with them.

Are you sure they’re there?

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.