توضیح مختصر: ابرقهرمانها هم نیاز دارند که به مدرسه بروند و مهارتهای ابرقهرمانی را یاد بگیرند. این داستان را گوش دهید تا ببینید یک مدرسهی ابرقهرمان چگونه است.
زمان مطالعه: 1 دقیقه
سطح: خیلی ساده
دبیرستان قهرمانان
پسر: اینجا مدرسه جدید دخترعموی من است. اسمش دبیرستان ابرقهرمان است. امروز او اینجا را به ما نشان میدهد.
دختر: اول اونیفورمم را میپوشم. اینجا دفتر مدیر مدرسه ما آقای کنت است.
آقای کنت: سلام. خودکار من را ندیدید؟
پسر: او خیلی قوی است.
دختر: بیا به اولین کلاسمان برویم. این کلاس «چطور در کیوسک تلفن عمومی لباسهایمان را در آوریم و بپوشیم» است.
معلم: بازهم سعی کن پیتر.
پسر: فکر میکردم ریاضی سخت است.
دختر: عجله کن. کلاس بعدی الآن شروع میشود.
پسر: چه کلاسی است؟
دختر: کلاسِ «چطور آنطرف دیوار را ببینیم»
معلم: بسیار خوب رانیا. براد چند مداد در دست دارد؟
رانیا: هفتتا؟
معلم: نه.
رانیا: من هیچ مدادی نمیبینم.
معلم: این عینک مخصوص را امتحان کن.
معلم: براد چند مداد در دست دارد؟
رانیا: سه تا؟
معلم: آفرین. درسته.
دختر: این کلاس محبوب من است. ما یاد میگیریم پرواز کنیم.
دختر: وقت ناهار است. بیا باهم غذا بخوریم.
پسر: مدرسه شما واقعاً درجه یک است!
دختر: همه چیز درجه یک نیست. صبر کن تا مزه ی غذا رو بچشی!
پسر: فکر کنم به یک سرآشپز درجه یک هم احتیاج دارید!
4. داستان کوتاه انگلیسی آدم برفی
6. دبیرستان قهرمانان 👁
درس بعدی : 7. شنل قرمزی