سرفصل های مهم
3بخش
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح ساده
دانلود اپلیکیشن «زوم»
فایل ویدیویی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی بخش
از انتظار شما سپاسگذاریم .
تماس شما نسبتا برای ما مهم می باشد.
کمک .
قراره اون کجا بخوابه ؟
اتاق من که نمیـشه .
اون مذکرـــه -
تونی هم مذکرـــه-
خفه شو -
و “تونی” ممکنه بیشتر از اون بخواد
پیشت بخوابه
تونی” دیگه کیه ؟
دارم بهت هشدار می دم-
یه پسرــه که اون عاشقش شده -
نه بابا ؟
عزیزم جدی؟
دیگه کفرم رو دراوردی-
کی می تونم ببینمش ؟
می تونم ببینمش ؟
عزیزم ؟
اون می تونه تو اتاق من بخوابه -
اون توی اتاق هیچکس نمی خوابه -
چون قراره بره به اتاق زیر شیروونی .
از همه تون می خوام درها رو قفل کنید !
من نمی تونم چیزی راجع به اون کاشف انگلیسی توی پرو پیدا کنم
البته که نمی تونی
چرا نه ؟
اون داره همه این چیزها رو از خودش درمیاره
یه جور داستان ساختگی تعریف کرده و مادرتون هم باور کرده .
وایسا ببینم .
این منصفانه نیست-
خیلی هم منصفانه است-
شما دقیقا ، به طور تصادف یکی از اون
خرسها رو به خونه اوردید
مایــه خجالته -
تو هم که همون کارو کردی-
ما بیشتر از اونکه فکرش رو بکنی به هم شبیهــیم
داری چیکار می کنی ؟
طوفان بالای سرمونه-
اوه ، تو هم با این زانوهات ،
” خانم بیرد “ می تونم بهت این حقیقت رو بگم که .
قرار نیست داخل خونه بارون بیاد
اوه ، نه -
گفتم که -
اقای براون ، پشت خط هستید ؟
بله ، سلام-
بله ، صداتون خوب می یاد
نه ، نه ، نه ، نمی خوام شرایط و
قوانین رو برام بخونید
می خوام هرچه سریعتر اقدام کنم .
دیگه دوباره منو پشت خط منتظر نزارید .
پدینگتون ؟
اونجا چه خبره ؟
هیچی .
فقط یه کم با امکانات اینجا مشکل پیدا کردم
هوای خوبی واسه اب بازی اردک هاست !
خیلی شگفت انگیز بود
عمه لوسی عزیز ،
من به لندن رسیدم
، اینجا خیلی بارون میاد
از نم نم گرفته تا شرشر بارون
و دلم برات تنگ شده
لندن ، اونجوری که ما تصور می کردیم نیست
به سختی می تونی کسی رو پیدا کنی که سلام کنه یا کلاه سرش کنه
و به آسونی نمیتونی بری ایستگاه ، و یه خونه گیر بیاری
سخته بشه گفت که یه خرس ، به کجای این شهر .
سرد و عجیب تعلق داره .
خوشبختانه , من با خانواده براون روبرو شدم
اونها بهم اجازه دادن که توی اتاق زیرشیروونی بخوابم
اونها خونه دوست داشتنی ای دارند .
ولی اجازه ندارم زیاد اینجا بمونم
اون حیوان یه راست میره به موسسه
پس کاشف چی میشه ؟
هیچ کاشفی وجود نداره-
من نمیزارم این خانواده با تلاشهای بیهوده
تو برای پیداکردن کاشف ، به خطر بیوفته
اولین کار فردامــون اینه که اون
خرســـه رو میندازیم بیرون
خانواده براون ، خیلی خانواده عجیبیــــــه
اقای براون یه جورایی میزان خطرات رو انالیز می کنه
اون میگه وجود یک خرس توی اون خونه ، شانس
وقوع یک حادثه بزرگ رو افزایش میده
با احتمال 4000 درصد
خانم براون ، داستانهای ماجراجویانه رو به تصویر می کشه
اخرین داستانش درباره یک تونل قدیمی و فاضلاب
در زیر لندن هستش
اون میگه توو لحظه گیر افتاده
چون نمی تونه تصور کنه قهرمانش چه شکلیه
ولی مشکلی با اسامی مستعار
دخترش جودی نداره
مثل “چشمک “ و “نارگیل” و .
عسلم؟
سلام ، عزیزم
داشتم فکر می کردم که فردا شب یه سر
به فاضلاب شهر بزنم
گفتم که شاید بخوای همراه من بیای .
می تونی این “تونی” رو هم بیاری
چرا باید بخوام یکی رو بیارم توی دستشویی ؟
دست بردار عزیزم ، اون طورها هم نیست
اونجا یک دخمه پر پیچ و خم زیرزمینیــــه که میتونه
تو رو به هر کجای شهر ببره
اونجا عجیب غریبه ، بو میده و
خیلی هم خجالت اوره
البته ، به نکته خوبی اشاره کردی
جودی از یک وضعیت جدی .
بنام “خجالت کشیدن “رنج می بره
اون با یه پسری به اسم “تونی” اشنا
شده ولی نمی خواد اونو به خونه بیاره
خب ، کی می تونم بیام خونتون؟
قرار نیست چنین چیزی اتفاق بیافته.
اون داره زبان چینی یاد می گیره .
می تونی مسیر رفتن به “مرکز تجاری” رو بهم بگی ؟
خب اون می تونه فرار کنه و یه
کسب و کار کوچیک راه بندازه
من متهم به افشای اطلاعات تجاری شده ام .
وقتی جاناتان بزرگ شد ، می خواد یه فضانورد بشه .
سال گذشته ، اون یه جفت چکمه موشکی ساخت .
سه دو یک
و الان فقط اجازه داره با .
اسباب بازیهای بی خطر ، اموزشی و
قدیمی داخل خونه بازی کنه
اونها با فامیل پیرشون که بهش
خانم”بیرد” میگن ، زندگی می کنن
، شوهر اون توی نیروی دریایی کار می کرد
و اون هنوزم دوست داره همه چیز تر و تمیز باشه
فردا اونها من رو به مؤسسه می برن
جایی که میخوام بهم خونه بدن ، یه یتیم خونه نیست
ولی هنوزم به نظرنمیاد مثل خونه آرزوهامون باشه .
خوابت نمی بره ؟
منم همینطور
آرزو می کنم بتونیم اون کاشف رو
پیدا کنیم
می دونم ، پدینگتون
ولی من همه جا رو دنبالش گشتم
ولی هنوز نتونستم هیچ سرنخی از سفر
یه انگلیسی به “پرو” پیدا کنم
ولی واقعا یه کاشف اونجا بوده خانم براون
این کلاهش رو هم به عموم داده بود ،
چی اون کلاه اون کاشفـــــه؟
اوهوم .
چرا ؟
من یه دوستی دارم که توی جاده “پورتوبلو” ، مغازه عتیقه جات داره
اون همه چیز رو درباره چیزهای قدیمی می دونه .
مثل کلاه تو
اوه .
احتمال داره اون بتونه کمکمون کنه که
بتونیم اون کاشف رو پیدا کنیم
خب ، اونوقت که خیلی عالی می شه
ولی مگه اقای براون نگفت که .
نگران اقای براون نباش -
، تا اونجایی که به اون مربوط میشه
ما داریم پیش مقامات دولت می ریم
ولی من دست رو دست نمیزارم ، در حالیکه
تو شانس اینو داری که یه خونه مناسب پیدا کنی
حالا دیگه یه کم بخواب ، باشه ؟
شب خوش
فردا ، قراره بریم کاشف رو پیدا کنیم
، با عشق از طرف پدینگتون
اوه
پی نوشت
اسم من حالا اینه !
عصر بخیر “گرانت”
خانم رئیس
یه بسته دیگه از اسکلــــه ؟
بیارش توو
اره!
تو قراره به کلکسیون فوق العاده من اضافه بشی
نگران این نیستید که مردم سوال پیچتون کنن ؟
اصلا .
تا اونجایی که به این” محیط زیست دوستای”
صاحب اینجا مربوط می شه .
اونها اصلا تصورش رو هم نمی کنن که من بخوام
یه حیوون بی دفاع رو خشک کنم
اگر چه ، برام کافی نیست که بیام فقط از
این کلکسیون قدیمی گرد و خاک گرفته مراقبت کنم
البته لازمه که یه نمونه عجیب و غریب
مختص خودم رو بهشون اضافه کنم
امروز یه نوع حیوان عجیب و غریب
توی اسکلــــه بود
اوه ، اره ؟
اره
داشتم مثل همیشه اونجا گشت زنی می کردم
، تا وقتی که متوجه یه چیز چسبناک
توی کف قایق شدم
فکر کنم رد پنجه بود
هرچی که بود ، اون همون رد ها رو به جا گذاشته بود
و خودش رو توی قایق نجات قایم کرده بود
باید از پرو تا اینجا رو توی اون
قایق بوده باشه
به نظر میاد بدون “مربای نارنج” نمی تونه زندگی کنه
گفتی “مربای نارنج” ؟
اوهووم -
چه اتفاقی براش افتاد ؟
اون مخفیانه سوار ماشین نامه رسان شد -
خب ؟
تا ایستگاه پدینگتون هم دنبالش کردم -
خوبه -
ولی بعد غیبش زد
متاسفم !
اون موجود ، حکم یه معامله
بزرگ رو برای من داره
چرا ؟
در معرض انقراض ــــه ؟
حالا دیگه هست !
متن انگلیسی بخش
Thank you for holding.
Your call is moderately important to us.
Help.
Where’s he going to sleep?
Not in my room.
He’s a he.
Tony’s a he.
Shut up.
And Tony would be more than welcome
to a bunk-up.
Who’s Tony?
I’m warning you.
Just some boy she’s in love with.
No?
Darling, really?
That’s it!
When can I meet him?
Can I meet him?
Darling?
He can sleep in my room.
He’s not sleeping in anyone’s room.
He’s going in the attic.
I want you all to lock your doors.
I can’t find anything about an English explorer in Peru.
Of course you can’t.
Why not?
He’s making the whole thing up.
It’s the sort of sob story your mother falls for.
Hang on.
That’s not fair.
It so is fair.
You’ve literally just brought home
a random bear.
So embarrassing.
You’d have done the same thing.
We’re much more similar than you think.
What are you doing?
The storm is upon us.
Oh, you and your knees.
I can tell you for a fact, Mrs Bird,
it is not going to rain indoors.
Oh, no.
There she blows.
Mr Brown, are you there?
Yes, hello.
Yes, that sounds fine.
No, no, no, don’t read me
the terms and conditions.
I want to action this as soon as possible.
Don’t put me on hold again!
Paddington?
What is going on in there?
Er, nothing.
I’m just having a spot of bother with the facilities.
Nice weather for the ducks?
That was amazing.
Dear Aunt Lucy.
I have arrived in London
and so far it has rained, poured,
drizzled and chucked it down.
And I miss you.
London is not how we imagined it.
Hardly anyone says hello or wears hats.
And you can no longer simply turn up at the station and get a home.
It’s hard to see where a bear
could ever belong in such a strange, cold city.
Luckily, I met the Browns, who are
letting me sleep in their attic.
They have a lovely house, but I’m not
going to be allowed to stay.
That animal is going straight to the authorities.
What about the explorer?
There is no explorer.
I’m not putting this family in danger
while you go on some wild-goose chase.
First thing tomorrow,
that bear is out of here.
The Browns are a very curious tribe.
Mr Brown is something called a risk analyst.
He says that having a bear in the house
increases the chances of major disaster
by 4,000%.
Mrs Brown illustrates adventure stories.
Her latest is set in the old tunnels
and sewers under London.
She says she’s stuck at the moment
because she can’t imagine what her hero looks like,
but has no trouble coming up with
nicknames for her daughter Judy,
like “twinkle” and “coconut” and.
Sweety pops?
Hello, darling.
I was thinking of going
to the sewers tomorrow night.
I just wondered if you wanted to join me.
You could bring this Tony.
Why would I want to bring anyone down the toilet?
Come on, darling, it’s not like that.
It’s a subterranean labyrinth
that can take you anywhere in the city.
It’s weird, it smells
and it’s embarrassing.
Sure Good point.
Judy suffers from a serious condition
called “embarrassment”.
She is seeing a boy called Tony
but won’t bring him home.
So, when can I come round your house?
That’s never gonna happen.
She is learning Chinese.
Could you tell me the way to the central business district?
so she can run away
and start a small business.
I have been accused of insider trading and require legal representation.
When Jonathan grows up, he wants to be an astronaut.
Last year he built a pair of rocket boots.
Three, two, one.
and is now only allowed to play
with safe, educational, indoor toys
from the olden days.
They live with an old relative
called Mrs Bird.
Her husband was in the Navy, and she
still likes everything shipshape.
Tomorrow, they are taking me to the authorities,
who will house me in something that is not an orphanage,
but still doesn’t sound like the sort of home we were really hoping for.
Can’t you sleep?
Me neither.
I do wish we could have
found the explorer.
I know, Paddington.
But I’ve been looking everywhere
and I still can’t find any mention
of an English expedition to Peru.
But there really was an explorer, Mrs Brown.
He gave my uncle this hat.
What, that was the explorer’s hat?
Hm-hmm.
Why?
I’ve got a friend who runs an antiques shop in the Portobello Road.
He knows all about old things
like your hat.
Oh.
it’s just possible
he could help us find your explorer.
Well, that would be wonderful.
But didn’t Mr Brown say.
Don’t you worry about Mr Brown.
As far as he’s concerned,
we’re going to the authorities.
But I’m not standing by while there’s
a chance of finding you a proper home.
Now make sure you get some sleep, OK?
Night-night.
Tomorrow, we are going to find the explorer.
Love from Paddington.
Oh.
PS.
That is now my name.
Good evening, Grant.
Madam Director.
Another delivery from the docks?
Bring it through.
Yes!
You are going to make a fantastic addition to the collection.
Aren’t you worried people will ask questions?
Not at all.
As far as the tree-huggers
who run this place are concerned,
I’d never dream of stuffing
a poor defenceless animal.
However, it’s not enough for me just
to look after this dusty old collection.
I need to add the odd choice specimen
of my own.
There was some weird sort of animal
at the dock today.
Oh, yes?
Yeah.
I was doing my rounds as usual
when I spotted something sticky
on the deck of the boat.
I think they were paw prints.
Whatever it was that had made them
had hidden himself away in the lifeboat.
Must have been in there
all the way from Peru.
Seems to have lived on nothing but marmalade.
Did you say marmalade?
Hmm.
What happened to him?
He sneaked out in the mail van.
Yes?
I tracked him to Paddington.
Good.
But then he disappeared.
I’m sorry.
It’s just that that creature
means a great deal to me.
Why?
Is he endangered?
He is now.
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.