5بخش

: پدینگتون / بخش 5

پدینگتون

9 بخش

5بخش

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح ساده

دانلود اپلیکیشن «زوم»

این بخش را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زوم» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زوم»

فایل ویدیویی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی بخش

خودشه !

بعد از این همه سال ، واقعا خودشه !

خودت رو خشک شده فرض کن ، خرســــه

یه شب .

گفتی یه شب !

می دونم .

تو بهم قول دادی که ببریش مؤسسه

من هیچوقت قول ندادم -

خب ، تو دیگه خیلی داری خودت رو درگیر این ماجرا می کنی !

متاسفم ، ولی اون داره بهم راستش رو میگه

اون کاشف ، واقعا وجود داره

چیکار داری می کنی ؟

دارم صورتم رو برمی گردونم اونطرف-

داری نفس می کشی ؟

دارم نفس می کشم-

تنها کاری که لازمه بکنیم اینه که اونو

به “انجمن جغرافی دانان” ببریم

بس کن !

اوه ، دستها رفت بالا !

ما به اندازه کافی واسه این خرسه همه کار کردیم -

صدا هم رفت بالا -

خودم مسئولیتش رو به عهده می گیرم -

خودت به عهده می گیری ؟

اره !

پدینگتون برای این خانواده یه خطر محسوب می شه

جاناتان به اندازه کافی بی مسئولیته

حالا اگه با این حیوون وحشی هم قاطی بشه ، چی میشه

سلام پدینگتون

روزنامه رو دیدی ؟

خدای من

، تو فقط یه روز توی لندن بودی

الان هم که مشهور شدی

اوه

متاسفم اگه قبلا باهات خیلی خوب رفتار نکردم

من تازه به این مدرسه اومدم ، و فقط نمی خواستم

که همه فکر کنن من عجیب غریبم

اوه ؛ درک می کنم جودی .

قرار گرفتن توی موقعیت جدید آسون نیست

نه ، آسون نیست

اون گوشاش رو با مسواک من پاک کرده

بعضی چیزها خیلی متفاوت تر از اون چیزیه که

تصور می کنی !

از دست اون ناراحت نشو .

پدر همیشه

عصبانی و خسته کننده ست

اوه ، من اونجوری فکر نمی کنم

پدرت اون ادمی که نشون می ده نیست

مثلا چی ؟

وقتی برای اولین بار دیدمش .

اون کاملا یه مرد متفاوتی بود

هووووو

خوشگل خودمی !

هیچی نمی تونه ما رو عوض کنه ، مگه نه -

امکان نداره ، عزیزم -

داریم بچه دار می شیم

ولی پدر شدن برای یه مرد ، چیز عجیبه

مواظب باشید یه بچه اینجاست

عقب وایسین ، یه بچه داره از اینجا رد میشه

میشه لطفا اون گلها رو از اینجا دور کنید ؟

اون هنوز خیلی کوچیکه

موتور کجاست ، عزیزم ؟

این ماشین جدیدمونه

چی ؟

این که رنگش بژ پر رنگه نه؟

این یه رنگ ملایم و طبیعیه .

سوار شو

مسئله اینه که ، پدرتون شما رو خیلی دوست داره

بهش یه فرصت بدین

اون ممکنه شمارو غافلگیر کنه

اوه

شاید تو و پدر به یه شروع دوباره

نیاز دارید

به گمونم نتونستم از اولش هم

نظر مثبت پدرتون رو جلب کنم

از این حرف من بد برداشت نکن ، ولی

چطوره کاری کنیم که یه کم “باوقارتر” به نظر بیای

یه لحظه وایسا ببینم .

تو که راجع به امکانات حرفی نزدی ؟

اروم باش پدینگتون ، خیلی هم بد نیست-

خیلی هم بده -

، توی این شهر به اندازه کافی بارون نمی باره که حالا

یه دوش هم توی خونه گذاشتین ؟

، نکته اینجاست که ، ما الان مامان و بابا شدیم

و باید از بچه هامون محاظفت کنیم

خب می کنیم

اونها دارن جیغ می زنن-

نه عزیزم ، اون صدای خنده ست -

باد ،

باد گرم ،

دو تا باد گرم

ازش خوشم نمیاد

خب ، امیدوارم بعد از این همه کار

دیگه عجیب غریب به نظر نیام

خیلی ؟

خیلی -

خیلی ؟

خب ، برام یه برس بیار ، میاری ؟

اینم از این

اون که کت پشمی قدیمی منه -

در واقع ، اولش مال من بوده -

خب ، خیلی پیش از اون ، مال من بود

اوه ، مال شما بوده اقای براوان ؟

واقعا ؟

اونو توی روز اولش مدرسه اش پوشیده بود-

خیلی دوست داشتنیه -

دکمه های چوبی برای راحتی پنجه ها .

و این دوتا محفظه ساندویچ ، فکر بسیار خوبیه

باید بگم که ، خیلی خوب برازنده ت شد

هیچوقت فکرش رو هم نمی کردم که از

کت یه انسان خوشم بیاد ولی این .

شبیه یکی از اعضای خانواده مون شدی !

شما که نمیخواین پدینگتون رو پیش مقامات دولت

بفرستید ، مگه نه ؟

می بریدش به “انجمن جغرافی دانان “، مگه نه ؟

خیلی خب باشه ، ببینیم چیزی می دونن یا نه ؟

ولی اگه اونها هم چیزی ندونن .

مطمئنم که می دونن-

خیلی متشکرم ، اقای “براون”

باید زیاد مسافرهای عجیب و غریب

سوار کرده باشید

اصلا نمی تونی تصورش هم بکنی

، مسافرهایی مثل اسقف ها ، شعبده باز ، خرس

بندباز رو سوار کردم

گفتی خرس ها ؟

اره .

راستش دیشب یه دونه اش رو سوار کردم

اوه !

چه جالب .

فکر نکنم یادت مونده باشه که کجا بردیش ؟

غیر قانونیه ، من نمی تونم بهتون بگم-

چرا که نه ؟

این برخلاف “نظام نامه کابی” هستش !

چی چی ؟

“نظام نامه کابی” !

این برخلاف “عهدنامه محرمانه “ ای که ما بهش سوگند خوردیم

، می دونی ، مثل پزشک ها ، کشیش ها

شوالیه های قرون وسطی

متوجهید که ، مگه نه ؟

البته !

بزار راجع به” نظام نامه” خودم بهت بگم

وقتی کسی اون چیزی رو که من می خوام بهم

نده ، بدنش رو به قطعات مختلف تقسیم می کنم

با مو بینی شروع می کنم

بعدش هم به طرف اندام های ابدار می رم .

این “نظام نامه” منه ، و همیشه هم همراهمــــه

مال تو هم همیشه همراهته ؟

خب، راستش ما اصلا “نظام نامه”نداریم -

ندارید ؟

اون بیشتر یه جور دستورالعملهای

چرت و پرت ــــه

، پس بگو ببینم

اون خرسه رو کجا بردی ؟

باغهای “ویندزور !

ممنون-

من این وقت شب به طرف غرب نمی رم .

شما باید بری سمت شمال .

خداحافظ پدینگتون-

خدانگهدار جاناتان -

موفق باشی -

خداحافظ پدینگتون -

خداحافظ .

امیدوارم روز خوبی داشته باشید

،واقعا عاشق ساندویچ های فرانسوی

“خانم بیرد” هستم

بسیار عجیب و غریب

می تونم کمکت کنم پسرم ؟

یه لحظه -

تو 47 دقیقه ســـت که اون تویی .

از دو حالت خارج نیست ،یا مکالمه ات طول کشیده

یا که این باجه تلفن عمومی رو واسه تبلیغات غیر مجاز ، اشغال کردی

واقعا متاسفم

♪ سلام ♪

♪ ایا تو به من می نگری ♪

♪ من می توانم تو را ببینم ♪

مشکلی نیست .

خانم

خیلی معذرت می خوام اگه مزاحمتون شدم

فقط

من کسایی که به اینجا میان و میرن

رو زیر نظر می گیرم و .

یه چندتا ادم بی شخصیت هم این

دور و اطراف می پلکیدند

دیگه بریم این کار رو فیصله بدیم

حتی یه خرس هم هست

یه موجود بدترکیب چندش اور

، راستش ، دلیل اینجا بودن منم

اون خرسه به “انجمن جغرافی دانان” خوش امدید.

شما عضو انجمن هستید؟

نه ، ولی دنبال یه کسی می گردیم

اسمشون ؟

راستش ، ما اسمش رو نمی دونیم -

ولی می دونیم که اون یه سفر

به “دارکست پرو” رفته ، که بودجه اش رو شما تامین کردید

“دارکست پرو” .

ما هرگز کسی رو به “پرو” نفرستادیم

چی ؟

ولی باید فرستاده باشین

می دونم که سرتون شلوغه !

اگه اجازه بدین خودمون بریم بررسی اش کنیم

، اون بالا توی بایگانی ، بالغ بر دو میلیون نامه

خاطرات و اثار باستانی وجود داره و به دقت فهرست شده

و اونا همینطوری اونجا وای نایستادن که .

که اجازه بدن یه مرد غریبه با خرسش بیاد

بره اونجا رو زیر ورو کنه

گوش کنید .

باید ازتون بخوام که اینجا رو ترک کنید -

پس بیا بریم ، پدینگتون .

پدینگتون ؟

پدینگتون ؟

پدینگتون !

پیس پیس !

اقای براون !

اینجا -

چیکار داری می کنی ؟

ما لازمه که بریم به بایگانی -

پدینگتون !

لطفا اشتباه برداشت نکن ولی .

تو واقعا مطمئنی که اون “کاشف “ وجود داره ؟

یعنی یه کلاه پیدا کنی و بعدش

یه چیزایی از خودت .

چیه ؟

چرا داری اونجوری نگام می کنی ؟

اینجا گرمــه یا من گرمــم شده ؟

چرا همچین احساس ی دارم؟

ناراحتی ؟

همم.

سرخ شدگی ؟

همم .

تهوع ؟

همم .

بهش می گن “نگاه خیره سنگین”

عموی من بهم یاد داده بود که هر وقت مردم

رفتار مؤدبانه رو فراموش کردند ، این روش رو بکار ببرم

اوه ، خدایا بهم صبر بده -

اقای براون ، می تونید بهم اعتماد کنید-

واقعا یه “کاشف” وجود داشته

، و می دونم که اگه بتونیم پیداش کنیم

اون بهم یه خونه می ده

یه خونه مناسب ، مثل خونه شما

حالا من یه فکری دارم .

ولی به کمک شما هم نیاز دارم

این نقشه مون نمی گیره -

البته که می گیره -

خیلی خوشگل شدین-

اینو توی زندان بهت می گن -

صبح بخیر -

اوه ، سلام -

صبر کن !

قبلا تو رو این اطراف ندیدم ، دیدم ؟

نه ، درسته .

من تازه اومدم اینجا

هممم .

حدس می زدم

روز قشنگیه ، اینطور نیست ؟

فوق العاده داغــه -

اره .

مثل خودت !

برو به کارت برس .

بعدا می بینمت

خیلی خب !

“دارکست پرو”

دویست تا فایل !

می دونستم اون خانم داره یه چیزی رو ازمون قایم می کنه -

متن انگلیسی بخش

It’s him!

After all these years, it’s really him!

You’re stuffed, bear.

One night, you said.

One night!

I know.

You promised to take him to the authorities.

I never promised.

Well, you very heavily implied it.

I’m sorry, but he was telling the truth.

There really is an explorer.

What are you doing?

I’m doing my looking-away face.

Are you doing the breathing?

I’m doing the breathing.

All we need to do is take him

to the Geographers’ Guild.

Stop!

The hand’s gone up.

We’ve done quite enough for this bear.

And the voice.

I am taking charge!

You’re taking charge?

Yes!

Paddington is a danger to this family.

Jonathan is quite irresponsible enough

without throwing a wild animal into the mix.

Hey, Paddington.

Have you seen the paper?

Gosh.

You’ve only been in London a day

and you’re already famous.

Oh.

I’m sorry if I wasn’t very nice before.

It’s just it’s a new school and I didn’t

want everyone to think I was weird.

Oh, I understand, Judy.

It’s not easy being somewhere new.

No, it isn’t.

He put earwax on my toothbrush!

Things can be very different

from how you imagined.

Don’t let him bother you.

Dad’s always

been boring and annoying.

Oh, I don’t know about that.

More to your father than meets the eye.

Like what?

When I first met him,

he was a very different man.

Whoo!

That’s my girl.

Not gonna let this change us, right?

No way, baby.

We’re having a baby!

But becoming a father does strange things to a man.

Be careful, there’s a baby here.

Step back, there’s a baby coming through.

Could you keep those flowers away, please?

She’s too young for pollen.

Where’s the bike, darling?

This is our new car.

What?

It’s very beige, isn’t it?

It’s a calm and neutral colour.

Get in.

The point is, your father loves you very much.

Give him a chance.

He might just surprise you.

Oh.

Maybe you and Dad

just need a fresh start.

I suppose I didn’t make

the best first impression.

Don’t take this the wrong way but.

why don’t we try to make you look a bit more presentable?

Hang on a minute.

You’re not talking about the facilities?

Relax, Paddington, it’s not that bad.

It is that bad.

Doesn’t it rain enough in this city

without having showers in the house?

The point is, we are parents now

and we have to protect our children.

We do.

They’re screaming.

That’s the sound of laughter.

Wind.

Hot wind.

Two hot winds.

I don’t like it.

Well, I hope I don’t look weird

after all that.

Too much?

Too much.

Too much?

Well, get me a brush, will you?

There it is.

That’s my old duffle coat.

Actually, it was mine first.

Well, long before that, it was mine.

Oh, was it, Mr Brown?

Really?

He wore it on his first day at school.

It’s lovely.

Wooden buttons for ease of paw.

And these two sandwich compartments are an excellent idea.

I must say, it suits you very well.

I never thought

I’d like a human coat, but.

You look like one of the family.

You’re not going to send Paddington

to the authorities, are you?

You will try the Geographers’ Guild?

Yes, alright, we’ll see if they know anything.

But if it’s a dead end.

I’m sure it won’t be.

Thank you very much, Mr Brown.

You must get a lot of strange customers

in here.

You don’t know the half of it, love.

I’ve had bishops, magicians, bears,

contortionists.

Did you say bears?

Yeah.

Had one in here last night, actually.

Oh!

How fascinating.

I don’t suppose you remember where you took him?

‘Fraid I can’t tell you that, love.

Why not?

It’s against the Cabbie’s Code, innit?

The what?

The Cabbie’s Code!

It’s an oath of confidentiality we take.

You know, like your doctors,

your priests, your medieval knights.

You do understand, don’t you, love?

Of course.

Let me tell you about my code.

When somebody doesn’t give me

what I want, I remove their body parts.

I start with the nasal hair.

And then I move on to something juicy.

That’s my code and I always stick to it.

Do you always stick to yours?

Well, it’s not even really a code.

No?

It’s more a set of guidelines

than a binding ethos.

Then tell me,

where did you take the bear?

Windsor Gardens!

Thank you.

I wouldn’t go up the Westway this time of night.

You wanna go north.

Bye, Paddington.

Goodbye, Jonathan.

Good luck.

Bye, Paddington.

Bye.

I hope you all have a good day.

I really do like these French

sandwiches, Mrs Bird.

Very exotic.

Can I help you, son?

Just a sec.

You’ve been in there for 47 minutes.

Either a very long call or you’re placing unauthorised

advertising in a public phone box.

I’m terribly sorry.

Hello

Is it me you’re looking for?

I can see.

No problem.

madam.

Many apologies if I disturbed you.

It’s just,

I keep an eye on all

the comings and goings and.

there’s been a few unsavoury

characters hanging around.

Let’s get this over and done with.

There’s even been a bear.

A most unpleasant creature.

As a matter of fact, that bear is the reason I’m here.

Welcome to the Geographers’ Guild.

Are you members?

No, but we are looking for one.

The name?

We don’t actually know the name,

but we do know he went on an expedition

you funded to Darkest Peru.

Darkest Peru.

We’ve never been to Peru.

What?

But you must have done.

I can see you’re very busy.

Perhaps we could just go and check.

There are over two million letters,

diaries and artefacts up in our archive, meticulously filed,

and they don’t stay that way

by letting strange men

and their bears rummage around.

Listen.

I’m going to have to ask you to leave.

Come on then, Paddington.

Paddington?

Paddington?

Paddington!

Psst!

Mr Brown?

In here.

What are you doing?

We need to get into that archive.

Paddington,

please don’t take this the wrong way,

but are you certain there was an explorer?

You didn’t just find a hat

and make up some.

What?

Why are you looking at me like that?

Is it me or is it hot in here?

Why do I feel so.

Uncomfortable?

Hmm.

Flushed?

Hmm.

Queasy?

Hmm.

It’s called a hard stare.

My aunt taught me to do them

when people had forgotten their manners.

Oh, give me strength.

Mr Brown, you can trust me.

There really was an explorer.

And if we can find him,

I know he’ll give me a home.

A proper home, like yours.

Now I’ve got an idea.

But I’m going to need your help.

This is never going to work.

Of course it will.

You look very pretty.

That’s what they’ll say in jail.

Morning.

Oh, hello there.

Hold up.

Haven’t seen you before, have I?

No, that’s right.

I’m new.

Hmm.

Thought so.

Lovely day, innit?

Unusually hot.

Yeah.

Just like you.

Go on, then.

Off you pop.

Right!

Darkest Peru.

200 items!

I knew that lady was hiding something.

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.