3بخش

: شرک ۱ / بخش 3

شرک ۱

6 بخش

3بخش

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح ساده

دانلود اپلیکیشن «زوم»

این بخش را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زوم» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زوم»

فایل ویدیویی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی بخش

عالیه

خوب این موجود آتشین مزاج بالاخره کجاست؟

اون تو منتظره که بریم نجاتش بدیم

داشتم درباره اژدها حرف می زدم شرک

می ترسی؟

نه، اما

هوشششش

اوه، خوبه.

منم همینطور

چون مشکلی نیست که بخوایم بترسیم

اینجا یه.چیزی هست که مسئول این وضعیت باشه

نیازی نیست که بگی که موقعیت خطرناکه

و یه اژدها که از دهنش آتیش می یاد بیرون، مطمئنم که اون باید از یه گاو شرور تر باشه اما اونا می ترسن می دونی که منظورم چیه

من مطمئنم که اون سنگین تر از یه گاوه

خره.

دو تا چیز باشه؟

خفه، شو

حالا برو بگرد ببینم می تونی پله ای پیدا بکنی یا نه

پله؟

من فکر می کردم که ما داریم دنبال پرنسس می گردیم

پرنسس بالای پله هاست توی بالاترین اتاق از بلندترین برج

چی باعث شده که فکر کنی اون اونجاست؟

یه بار توی یه کتاب خوندم

عالیه.

تو برو سراغ اژدها. من میرم سراغ پله ها

آره من اون پله ها رو پیدا می کنم.

درسته

کاری به سر پله ها بیارم که ندونن کجا برن

این پله های چرکو

با من کل کل نکن.

من سلطان پله هستم

من سلطان پله ها هستم

ای کاش الان یه پله اینجا داشتم که ازش برم بالا

خوب حداقل می دونیم که پرنسس کجاست اما کجاست اون

اژدها

خره، مواظب باش

گرفتمت

وای! وای! وای!

اوه! آه! آه!

نه. اوه نه.

نه! اوه، چه دندونای بزرگی داری

یعنی چه دندونای سفید و براقی

تو احتمالا اینو هر وقت که می خوای کسی رو بخوری می شنوی اما ،اما بهتره که دندوناتو سفید کنی چون که لبخند خیلی جذابی داری

و انگار که یه خورده خوشبو کننده نعنایی استفاده کردی؟

و می دونی دیگه چی؟

تو یه اژدهای دختری.

اوه البته

منظورم اینه که البته که تو یه اژدهای دختری

چون تو فقط داری زیبایی زنانه ت رو بروز می دی

مشکلت چیه؟

چیزی رفته توی چشمت؟

اوه. اوه. اوه.

پسر خیلی دوست دارم که اینجا بمونم اما می دونی من

من تنگی نفس دارم و و فکر نکنم که بتونیم با هم بمونیم چون تو همینطور از دهنت دود و چیزای دیگه می دی بیرون

شرک

نه! شرک!

شرک

شرک

اوه! اوه! پاشو

چیه؟

تو پرنسس فیونا هستی؟

آره منتظر یه شوالیه شجاع که منو نجات بده

اوه، خیلی قشنگه.

حالا پاشو بریم

اما صبر کن آقای شوالیه

این اولین دیدار ماست

نباید یه لحظه عالی و رومانتیک باشه؟

آره ببخشید خانم. ما زیاد وقت نداریم

هی، وایسا. داری چیکار می کنی؟

می دونی، تو باید منو بغل کنی از پنجره بریم بیرون و با طناب بپریم روی اسب گرون قیمتت

ظاهراً خیلی وقت داشتی که اینا رو برنامه ریزی کنی، درسته؟

اه-آم

اما ما باید تو این لحظه آواز بخونیم

تو می تونی یه شعر به من عرضه کنی

یه شعر عاشقانه؟ یه غزل؟ یه دوبیتی؟

یا چیزی

فکر نمی کنم

خوب، می تونم حداقل اسم قهرمانم رو بدونم؟

شرک

خوب، شرک

ازت درخواست می کنم که این هدیه ناقابل رو به عنوان یادبود از من بپذیری

ممنون

تو اژدها رو نکشتی؟

این کار من نیست که بکشمش.

حالا، زود باش

اما این درست نیست.

تو اول باید با اون می جنگیدی

این کاریه که قبلاً همه شوالیه ها کردند

آره قبل از اینکه توی آتیش بسوزند

منظورم این نیست

اوه. صبر کن.

کجا داری می ری؟

در خروجی از این طرفه

خوب، باید برم خرم رو نجات بدم

تو دیگه چه جور شوالیه ای هستی؟

یه نوعش هستم

یواش تر

یواشتر عزیزم

من معتقدم شناختن یک نفر در مدت طولانی سالم است.

فقط من را قدیمی خطاب کن

من نمی خواهم عجله ای در رابطه فیزیکی داشته باشم.

من از نظر روحی اونقدر آماده نیستم برای ارضای این عظمت و بزرگی

این همون کلمه ای بود که داشتم دنبالش می گشتم.

عظمت

هی این یه ارتباط فیزیکی ناخواسته س

هی، داری چیکار می کنی؟

باشه، باشه. بذار یه کم برگردیم و این راهو الان پیش بگیریم

منظورم اینه که ما اولش باید یه خورده همدیگه رو بشناسیم می دونی که چی می گم به عنوان دوست یا هر چیز دیگه ای

من خیلی در راه هستم، اما فقط عاشق دریافت کارت هستم–

من واقعا دوست دارم بمانم، اما

هی اینکارو نکن.

اون دم منه

اون دم شخصی منه

داری از جا درش می یاری

من اجازه نمی دهم

با اون چیکار میخوای بکنی؟

هی، حالا

به هیچ وجه.

نه!

نه!

نه نه!

خیر

نه نه نه!

نه!

اوه

سلام، پرنسس!

اون حرف می زنه؟

آره خفه کردنش کار هر کسی نیست

اوه! خیلی خوب، شما دوتا برید به طرف در خروجی

من حساب اژدها رو می رسم

بدووووووین

تو موفق شدی.

تو منو نجات دادی

عالیه. تو

تو فوق العاده ای.

تو یه یه قهرمان عالی هستی اما

کارت عالی بود و قلبت پاک

من واقعاً بهت مدیونم

و چطور یه شوالیه می تونست بدون اسب نجیب ش موفق بشه

امیدوارم که شنیده باشی اون چی گفت.

اون بهم گفت اسب نجیب

اون فکر می کنه که من یه اسبم

ما مبارزه رو بردیم

تو باید کلاه خودت رو برداری آقای شوالیه

آه، نه

چرا نه؟

من موهام اینطوریه

خواهش می کنم.

من نباید به چهره نجات دهنده م نگاه کنم

اوه، نه، نباید این کارو بکنی

پس چطوری منو می بوسی؟

چی؟

این که توی شرح شغل نبود

شاید این یه هدیه س؟

نه این سرنوشته

تو باید بدونی که این چطوریه

یه پرنسس توی یه قصر زندانی شده که با یه اژدها محاصره شده توسط یه شوالیه شجاع نجات پیدا می کنه و بعدش اونا اولین بوسه عشق واقعی شون رو با هم تقسیم می کنن

هوم؟ با شرک؟

تو فکر می کنی.

نه صبر کن

صبر کن

تو فکر می کنی که شرک عشق واقعی توئه؟

خوب، آره

تو فکر می کنی که شرک عشق واقعی توئه

چی خیلی خنده داره؟

بذار فقط بهت بگم، من و تو بهم نمی آییم ، باشه؟

البته که می آی.

تو منو نجات دادی

خوب، حالا

حالا کلاه خودت رو بردار

ببین.

من اصلاً فکر نمی کنم که این ایده خوبی باشه

کلاهت رو بردار

من این کارو نمی کنم

برش دار

نه

همین حالا

باشه. آروم باش.

هر جور شما دستور بدین سرورم

تو

یه غولی

چیه، انتظار شاهزاده چارمینگ رو داشتی

خوب، آره در واقع

اوه نه.

این درست نیست

تو قرار نبود که یه غول باشی

پرنسس، منو فرمانروا فارکوارد فرستاده که تو رو نجات بدم، باشه؟

اون کسیه که می خواد باهات ازدواج کنه

خوب، پس چرا خودش نیومد منو نجات بده؟

سوال خوبیه

وقتی رسیدیم اونجا می تونی ازش بپرسی

اما عشق واقعی من باید منو نجات بده نه یه غول و حیوون خونگی ش

پس اسب نجیب چی شد

تو کار منو آسون تر نمی کنی

خوب ببخشید، کار تو به من مربوط نیست

می تونی به فرمانروا فارکوارد بگی که اگه ،می خواد منو بطور صحیح نجات بده من همین جا منتظرش هستم

هی! من پیغام بر نیستم، باشه؟

من مسئول تحویل تو هستم

تو جرات نداری

منو بزار زمین

داری می یای خره؟

اره، درست پشت سرتم

بذارم زمین وگرنه پشیمون می شی

این مودبانه نیست.

منو بذار زمین

خیلی خوب بذار یه سوال دیگه بپرسم.

بذار بگیم که یه خانمی ،از تو خوشش اومده، اما تو اونو واقعاً دوست نداری،اینطوری.

چه طوری باید باهاش رفتار کنی که احساساتش آسیب نبینه اما تو خودت هم زیادی نسوختی چطوری این کارو می کنی؟

فقط بهش می گی که اون عشق واقعی تو نیست

همه می دونن که این وقتی اتفاق می افته که تو پیدا کنی

هی!

هر چه زودتر برسیم به دولاک بهتره

می دونم که تو از اونجا خوشت می یاد پرنسس

خیلی قشنگه

و شوهرم چی؟ فرمانروا فارکوارد

اون چه شکلیه؟

خوب، بذار اینو اینطوری بهت بگم پرنسس

مجسمه هایی که از روی فارکوارد بخواد ساخته بشند از نوع کوچیک هستند

می دونی.

اینا برای کسایی که هستن که فکر می کنن کوچکتر از اون هستند

تمومش کنید.

تمومش کنید، با هر دوتاتون هستم

می دونی، شما فقط از اینکه نمی تونید به مقام یه قانونگذار مثل فرمانروا فارکوارد برسید حسودی می کنید

آره شاید حق با تو باشه پرنسس

اما امیدوارم که وقتی فردا اونو می بینی بازم همین جوری قضاوت کنی

فردا؟

یعنی اینقدر طول می کشه؟

نمی خوایم وایسیم و استراحت کنیم؟

نه اونکه بیشتر طول می کشه

ما می تونیم به رفتنمون ادامه بدیم

اما توی جنگل پر از سارق و دزده

واو! وقت استراحت شرک

اردو زدن یه چیزیه که خیلی خوب به نظر می یاد

هی بس کن

من از هر چی که قراره تو این جنگل ببینیم ترسناک ترم

ما باید یه جایی برای استراحت کردن پیدا کنیم، همین حالا

هی! اینجا

شرک، ما می تونیم یه جای بهتری رو پیدا بکنیم

فکر نمی کنم که برای یه پرنسس خیلی خوب باشه

نه، نه، خیلی هم خوبه.

فقط یه کم کارهای خونه داری لازم داره

کارهای خونه داری؟

مثل چی؟

یه در

خوب آقایون، من میرم بخوابم.شب بخیر

می خوای بیام برات قصه های قبل از خواب تعریف کنم

چون من

گفتم شب بخیر

شرک داری چیکار می کنی؟

من فقط. می دونی

اوه ، بس کن. شوخی کردم

و اون یکی، اسمش رجعته تنها غولی که وقتی تف می کرد تا سه تا مزرعه گندم اونطرف تر می رفت

درسته.

آره

هی، می تونی آینده منو از این ستاره ها برام بگی؟

خوب، ستاره ها آینده رو نمی گن خره

اونا قصه می گن.

ببین “اون بلودنا ست، اون “پر زر و برق داره

می تونی حدس بزنی که برای چی معروفه

من می دونم که اینا رو از خودت در می یاری

نه ببین.

اوناهاش و اونم یه گروه از شکارچی ها که دارند از دست اسبش فرار می کنند

پسر، اونا هیچی نیستند، جز یه چند تا نقطه کوچیک

بعضی وقت ها چیزها بیشتر از اون چیزی هستند که دیده می شند

هوم؟ فراموشش کن

هی شرک وقتی مردابمون رو پس گرفتیم می خوای چیکار کنی؟

مردابمون؟

می دونی ما پرنسس رو نجات دادیم و کلی کار کردیم

ما؟

خره، هیچ مایی وجود نداره.

هیچ مال مایی وجود نداره

فقط منم و مردابم

و اولین کاری که می کنم اینه که یه دیوار ده متری دور زمینم درست می کنم

خیلی منو ناراحت کردی شرک. واقعاً منو ناراحت کردی

می دونی چی فکر می کنم؟

فکر می کنم که کل این دیوار برای اینه که یکی رو دور نگه داری

نه، اینطوری فکر می کنی؟

تو داری چیزی رو پنهان می کنی؟

بی خیال خره

اوه، این یکی از همون چیزای پیازیه، درسته؟

نه این یکی از اون چیزای ولش کن و بی خیالش شو هستش

چرا نمی خوای درباره ش حرف بزنی؟

تو چرا می خوای درباره ش حرف بزنی؟

اوه، چرا جلوی خودت سد درست می کنی؟

من اینکارو نمی کنم

چرا تو اینکارو می کنی

خره، دارم بهت اخطار می دم

کی رو می خوای دور نگه داری؟

همه!

باشه؟

متن انگلیسی بخش

Cool.

So where is this fire-breathing pain-in-the-neck anyway?

Inside, waiting for us to rescue her.

I was talking about the dragon, Shrek.

You afraid?

No, but–

Shh.

Oh, good.

Me neither.

‘Cause there’s nothing wrong with being afraid.

Fear’s a sensible response to an unfamiliar situation.

Unfamiliar dangerous situation, I might add.

With a dragon that breathes fire and eats knights and breathes fire, it sure doesn’t mean you’re a coward if you’re a little scared.

I sure as heck am not a coward.

I know that.

Donkey, two things, okay?

Shut up.

Now go over there and see if you can find any stairs.

Stairs?

I thought we was looking for the princess.

The princess will be up the stairs in the highest room in the tallest tower.

What makes you think she’ll be there?

I read it in a book once.

Cool.

You handle the dragon.

I’ll handle the stairs.

I’ll find those stairs.

I’ll whip their butt too.

Those stairs won’t know which way they’re going I’m gonna take drastic steps.

Kick it to the kerb.

Don’t mess with me.

I’m the stair master.

I’ve mastered the stairs.

I wish I had a step right here I’d step all over it.

Well, at least we know where the princess is, but where’s the–

Dragon!

Donkey, look out!

Got ya!

Whoa!

Whoa!

Whoa!

Oh!

Aah!

Aah!

No.

Oh, no.

No!

Oh, what large teeth you have.

I mean, white, sparkling teeth.

I know you probably hear this all the time from your food, but you must bleach, ‘cause that is one dazzling smile you got there.

Do I detect a hint of minty freshness?

And you know what else?

You’re– You’re a girl dragon!

Oh, sure!

I mean, of course you’re a girl dragon.

You’re just reeking of feminine beauty.

What’s the matter with you?

You got something in your eye?

Ooh.

Oh.

Oh.

Man, I’d really love to stay, but, you know, I’m, uh–

I’m an asthmatic, and I don’t know if it’d work out if you’re gonna blow smoke rings.

Shrek!

No!

Shrek!

Shrek!

Shrek!

Oh!

Oh!

Wake up!

What?

Are you Princess Fiona?

I am, awaiting a knight so bold as to rescue me.

Oh, that’s nice.

Now let’s go!

But wait, Sir Knight.

This be-ith our first meeting.

Should it not be a wonderful, romantic moment?

Yeah, sorry, lady.

There’s no time.

Hey, wait.

What are you doing?

You should sweep me off my feet out yonder window and down a rope on to your valiant steed.

You’ve had a lot of time to plan this, haven’t you?

Mm-hmm.

But we have to savour this moment!

You could recite an epic poem for me.

A ballad?

A sonnet!

A Limerick?

Or something!

I don’t think so.

Can I at least know the name of my champion?

Um, Shrek.

Sir Shrek.

I pray that you take this favour as a token of my gratitude.

Thanks!

You didn’t slay the dragon?

It’s on my to-do list.

Now come on!

But this isn’t right!

You were meant to charge in, sword drawn, banner flying.

That’s what all the other knights did.

Yeah, right before they burst into flame.

That’s not the point.

Oh!

Wait.

Where are you going?

The exit’s over there.

Well, I have to save my ass.

What kind of knight are you?

One of a kind.

Slowdown.

Slowdown, baby, please.

I believe it’s healthy to get to know someone over a long period of time.

Just call me old-fashioned.

I don’t want to rush into a physical relationship.

I’m not emotionally ready for a commitment of, uh, this–

Magnitude really is the word I’m looking for.

Magnitude–

Hey, that is unwanted physical contact.

Hey, what are you doing?

Okay, okay.

Let’s just backup a little and take this one step a ta time.

We really should get to know each other first as friends or pen pals.

I’m on theroada lot, but I just love receiving cards–

I’d really love to stay, but–

Don’t do that!

That’s my tail!

That’s my personal tail.

You’re gonna tear it off.

I don’t give permission–

What are you gonna do with that?

Hey, now.

No way.

No!

No!

No, no!

No.

No, no, no!

No!

Oh!

Hi, Princess!

It talks!

Yeah, it’s getting him to shut up that’s the trick.

Oh!

Okay, you two, head for the exit!

I’ll take care of the dragon.

Run!

You did it!

You rescued me!

You’re amazing.

You’re–

You’re wonderful.

You’re a little unorthodox I’ll admit.

But thy deed is great, and thine heart is pure.

I am eternally in your debt.

And where would a brave knight be without his noble steed?

I hope you heard that.

She called me a noble steed.

She think I’m a steed.

The battle is won.

You may remove your helmet, good Sir Knight.

Uh, no.

Why not?

I have helmet hair.

Please.

I would’st look upon the face of my rescuer.

No, no, you wouldn’t– ‘st.

But how will you kiss me?

What?

That wasn’t in the job description.

Maybe it’s a perk.

No, it’s destiny.

Oh, you must know how it goes.

A princess locked in a tower and beset by a dragon is rescued by a brave knight, and then they share true love’s first kiss.

Hmm?

With Shrek?

You think–

Wait.

Wait.

You think that Shrek is your true love?

Well, yes.

You think Shrek is your true love!

What is so funny?

Let’s just say I’m not your type, okay?

Of course, you are.

You’re my rescuer.

Now–

Now remove your helmet.

Look.

I really don’t think this is a good idea.

Just take off the helmet.

I’m not going to.

Take it off.

No!

Now!

Okay!

Easy.

As you command, Your Highness.

You–

You’re a– an ogre.

Oh, you were expecting Prince Charming.

Well, yes, actually.

Oh, no.

This is all wrong.

You’re not supposed to be an ogre.

Princess, I was sent to rescue you by Lord Farquaad, okay?

He’s the one who wants to marry you.

Then why didn’t he come rescue me?

Good question.

You should ask him that when we get there.

But I have to be rescued by my true love, not by some ogre and his– his pet.

So much for noble steed.

You’re not making my job any easier.

I’m sorry, but your job is not my problem.

You can tell Lord Farquaad that if he wants to rescue me properly, I’ll be waiting for him right here.

Hey!

I’m no one’s messenger boy, all right?

I’m a delivery boy.

You wouldn’t dare.

Put me down!

Ya coming, Donkey?

I’m right behind ya.

Put me down, or you will suffer the consequences!

This is not dignified!

Put me down!

Okay, so here’s another question.

Say there’s a woman that digs you, right, but you don’t really like her that way.

How do you let her down real easy so her feelings aren’t hurt, but you don’t get burned to a crisp and eaten?

You just tell her she’s not your true love.

Everyone knowest what happens when you find your–

Hey!

The sooner we get to DuLoc the better.

You’re gonna love it there, Princess.

It’s beautiful!

And what of my groom-to-be?

Lord Farquaad?

What’s he like?

Let me put it this way, Princess.

Men of Farquaad’s stature are in short supply.

I don’t know.

There are those who think little of him.

Stop it.

Stop it, both of you.

You’re just jealous you can never measure up to a great ruler like Lord Farquaad.

Yeah, well, maybe you’re right, Princess.

But I’ll let you do the measuring when you see him tomorrow.

Tomorrow?

It’ll take that Ion?

Shouldn’t we stop to make camp?

No, that’ll take longer.

We can keep going.

But there’s robbers in the woods.

Whoa!

Time out, Shrek!

Camping is starting to sound good.

Hey, come on.

I’m scarier than anything we’re going to see in this forest.

I need to find somewhere to camp now!

Hey!

Over here.

Shrek, we can do better than that.

I don’t think this is fit for a princess.

No, no, it’s perfect.

It just needs a few homey touches.

Homey touches?

Like what?

A door?

Well, gentlemen, I bid thee good night.

You want me to read you a bedtime story?

I will.

I said good night!

Shrek, what are you doing?

I just–

You know–

Oh, come on.

I was just kidding.

And, uh, that one, that’s Throwback, the only ogre to ever spit over three wheat fields.

Right.

Yeah.

Hey, can you tell my future from these stars?

The stars don’t tell the future, Donkey.

They tell stories.

Look, there’s BITNET, the Fitment.

You can guess what he’s famous for.

I know you’re making this up.

No, look.

There he is, and there’s the group of hunters running away from his stench.

That is nothing but a bunch of little dots.

Sometimes things are more than they appear.

Hmm?

Forget it.

Hey, Shrek, what we gonna do when we get our swamp anyway?

Our swamp?

You know, when we’re through rescuing the princess.

We?

Donkey, there’s no we.

There’s no our.

There’s just me and my swamp.

The first thing I’m gonna do is build a ten-foot wall around my land.

You cut me deep, Shrek.

You cut me real deep just now.

You know what I think?

I think this whole wall thing is just a way to keep somebody out.

No, do ya think?

Are you hiding something?

Never mind, Donkey.

Oh, this is another one of those onion things, isn’t it?

No, this is one of those drop-it and leave-it-alone things.

Why don’t you want to talk about it?

Why do you want to?

Why are you blocking?

I’m not blocking.

Oh, yes, you are.

Donkey, I’m warning you.

Who you trying to keep out?

Everyone!

Okay?

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.