سرفصل های مهم
2بخش
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح سخت
دانلود اپلیکیشن «زوم»
فایل ویدیویی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی بخش
میدونستم
فرمول
میدونستم کلیدامو اینجا جا گذاشتم
چه خِنگیم من
بیا اینجا
هان.
هیچ کلیدی نیست
عجیبه. کجا میتونن باشن؟
آره!
نه
آخ!
آخ
کلیدا، کجایین؟
بجنبین، خودتون رو بهم نشون بدین
گرفتمت
هههه
نه.
نه
آخ
تمام مدت توی جیبم بودن
مشکل باب اسفنجیه
میدونم
در همین حین، در قصرِ پادشاه پوسایدون
حاکمِ هفت دریا
صدر اعظم
صدر اعظم
صدر اعظم
سلام.
چه خبر سرورم؟
منو احضار کردین؟
صدر اعظم ببین.
منو ببین
3 هزار سالمه، پوستمو ببین
شبیه کپل بچهست
سنی ندارین سرورم.
تر و تازهاین
ها! این زیبایی و فوقالعاده بودن رو مدیونِ زیر دستام هستم، تو اینجوری فکر نمیکنی؟
وظایف دیگهای وجود داره سرورم
مثل فرمانروایی و این داستانا.
اجازه بدین
باید پای این مالیاتها، احکام اعلان جنگ و چکِ حقوقم رو امضا کنین
درسته؟
بله
بسیار خب
صدر اعظم کِی یاد میگیری روی چیزی که واقعاً مهمه تمرکز کنی؟
رژیمِ یک پادشاه به اندازهی رژیم مراقبت از پوستش قدرتمنده (رژیم اول به معنای حکومت و دومی به معنای برنامهست)
صحیح
اهم… میدونی، ممکنه بعضیا بگن چهرهام شبیه یه خدای یونانیه
خب شما یه خدای یونانی هستین پس
وای! وایسا ببینم!
این چین و چروکه؟
کجا؟
آره!
چین و چروکه
شبیه یه آووکادوی قدیمی و فراموش شده توی یخچال شدم
شروع شد
من زشتم
خب کجاست؟
اون موجودِ خَزنده با پوسته و چشمای گِرد
کجاست؟
بفرمایین سرورم.
حلزونِ سلطنتیتون
اوه! اوه اوه ممنون
این نرمتن قدرت جوان سازیِ هزاران کرِمِ صورت رو داره
چی؟
خالیه؟
ببرش اونور
فوراً یه حلزونِ دریایی دیگه برام بیارین
هی وای
صدر اعظم!
بسیار خب
رُک و راست بگم
حلزون نداریم
چی؟
در حقیقت، تمام جمعیت حلزون…
چه کلمهای باید بکار ببرم؟
آهان آره از بین رفته
داری بهم میگی دیگه …
حلزونی در کار نیست؟
حلزونی در کار نیست
و از این موضوع مطمئنی؟
تقریباً مطمئنم
صدر اعظم، محض رضای خدا همهی قلمرو پادشاهیمو در ازای یه حلزون میدم
نه، نه، نه.
دارم عجله میکنم
نصفِ قلمرو پادشاهیمو در ازای یه حلزون میدم
نه، نه، نه، پاداش.
آره
به هر کسی که برام یه حلزون بیاره پاداش میدم
فهمیدم.
الان حکم رو صادر میکنم سرورم
یه حکم سلطنتی از طرفِ پادشاه پوسایدون؟
خطاب به تمام شهروندانِ دریا» پادشاه خیلی سریع به یه حلزون نیاز دارن
وِر وِر وِر… مراقبت از پوست، وِر، وِر، وِر
وایسا ببینم
یه حلزون؟
نه، زیادی خوبه
از شَرِ گری خلاص بشم ، از شَرِ باب اسفنجی خلاص شدم
آره
گری، من خونهام
گری جونم
هی کجایی رفیق؟
گری؟
گری؟
باید توی.
نه
گری؟
گری؟
گری؟
گری؟
گری، گری، گری!
گری
گری!
گری کجاست؟
گــری
گری، کجایی؟
اوه گری
از روز اولی که همدیگه رو دیدیم عاشقت بودم
سلام حلزون کوچولو
اسمت چیه؟
گری» هان؟
»
خب، سلام گری
گری، میخوای باهم دوست بشیم؟
منم همینطور
باب اسفنجی!
باب اسفنجی
سلام باب اسفنجی
این آگهی رو دیدم
گری گُمشده
میدونم پاتریک
باب اسفنجی؟
پاتریک، اگه اتفاقی برای گری بیافته، من خب…
نمیدونم چیکار میکردم
متاسفم رفیق
هی!
شاید یه سرِ نخی گذاشته باشه
اوه! ببین!
یه سر نخ
گری رو حلزون ربایی کردن
و به شهر گُمشدهی آتلانتیک سیتی بُردن
جدی میگی؟
عالیه
حالا میدونیم گری کجاست
امم.. اونقدرا هم عالی نیست پاتریک
گوش کن
بخاطر قصرِ پر زَرق و بَرقی که پوسایدون خونهی خودش میدونه معروف شده
شهر گُمشدهی آتلانتیک سیتی یه گودالِ ترسناکِ پُر از فساد اخلاقیه
وای.
همهی اینا هست، تازه گُمم شده؟
پادشاه پوسایدون خودش رو ظالمی بوالهوس نشون داده معروفِ به اینکه زیر دستانش رو در طیِ نمایشهایی پُر زرق و بَرق گَردن میزنه
نصیحتمون به کسایی که میخوان به اونجا سفر کنن اینه که اینکارو نکنن
بنظر میرسه این پادشاه پوسایدون مشتریِ سر سختی باشه
آره.
سر سخته
خب که چی؟
این قضیه بین دوستاست
و دوستا اجازه نمیدن دوستا کرمِ صورتِ یه نفر دیگه بشن
دوستا اینکارو نمیکنن
خب که چی که خطرناک و ترسناکه؟
خب که چی
چه چیزی جلومو میگیره که الان نرم اونجا و گری رو نجات ندم و جلوی پادشاه پوسایدون نایستم؟
نمیدونم
خب من میدونم
چی؟
من جرأتش رو ندارم
اوه گری
سُسِ تارتار
چیزِ نزدیک به جرأت چیه؟
نیّت؟
نه
صلابت؟
نه
تعهد؟
نُچ
استطاعت؟
شجاعت؟
اممم… نه
دلیری؟
عزم؟
چی؟
نه
قهرمانی؟
رشادت؟
اوه اوه… نه
جربزه؟
یه رفیق!
یه همراه
یه همراه؟
یه دوست
واقعاً پاتریک؟
باهام میای؟
آره درست پشت سرت میام
بوی مسافرت میاد؟
ممکنه بوی دهنِ من باشه
خیلی خب
بیا نقشه بکشیم
پات، تو مسئول حمل و نقلی
فقط یادت باشه من رانندگی نمیکنم و تو ماشین نداری
اوه… بوق بوق
سلام پسرا
نمیدونم این وسیلهی قدیمی بدردتون میخوره یا نه مثلاً قراره سفری مسافرتی جست و جویی یا ماموریت نجاتی چیزی داشته باشین
ولی اگه برنامهای دارین، آتو بلیطتونه
آتو
فقط به آتو بگین کجا میخواین برین و اون میبرتتون اونجا
همگی سوار شین
اخراجین
ایول
یه قایقِ خودران
ممنون پلانکتون.
تو بهترینی
میدونم، میدونم.
خداحافظ
آتو.
گری رو پیدا کن
حله چشاته
نه پاتریک.
باید دقیقتر بگی
آتو، گریِ حلزون رو پیدا کن
در حال محاسبهی مجدد
اوه… بذارین من امتحان کنم
ببرشون به شهر گُمشدهی آتلانتیک سیتی و دیگه هم برنگرد
یکم زیاده روی و اغراق هیچوقت بد نیست
خدمت کردن به شما باعث افتخارمه
سفر بخیر پسرا
من آمادهام.
من آمادهام.
دخلشون اومده
این سفر مثل اون فیلمهای رُفقا میشه
ما رُفقاییم
نمیدونم به وضعیت الانمون میخوره یا نه پاتریک ولی…
چرا نخوره؟
دو تا رفیقیم که برای هدفی مشترک حرکت کردن
راجع به یه چیز احمقانه بحث میکنیم
دعوا میکنیم قهر میکنیم تا اینکه بفهمیم بدون همدیگه کاری از پیش نمیبریم
ساده امّا جادوییه
آره
برای من بیشتر شبیه سفرِ یه قهرمانِ تنهاست که برخلافِ تمامِ احتمالات بر ناملایمات پیروز میشه
من میگم فیلم رُفقا و تو این حرف احمقانه رو میزنی
جداً؟
حرف احمقانه؟
من احمقم؟
حس شوخ طبعی و کنایهزنیت رو دوست دارم
ممنون
منم اتو کردنم رو دوست دارم
شاید اگه کَلهات از شِن پُر نشده بود تو هم میتونستی اتو کنی
خب، کَلهام پُر از شِن باشه بهتر از اینه که مثل کَلهی تو پُر از سنگ باشه
آه! بسه دیگه!
ماشین رو نگه دار
آره، ماشین رو نگه دار آتو
ببخشید پاتریک.
جدی میگم
نباید میگفتم تو کَلهت پُر از سنگه
منم نباید میگفتم مغزت از شِن ساخته شده
زِشت و احمقانه بود
باشه.
بیا فراموشش کنیم هان؟
هیچوقت همچین اتفاقی نیافتاد
اوهو… بپرین بالا بچهها
♪ دوباره زدم به دلِ جاده ♪
یالا بچهها
ها هاها! نُچ
♪ زندگیای که دوست دارم موزیک ساختن با دوستامه ♪
♪ و برای زدن به دلِ جاده دیگه طاقت ندارم ♪
خرچنگی
مردم، یکی یکی
یکی یکی
اختاپوس، چرا نمیبینم برگرهای خرچنگی
از پنجرهی آشپزخونه بیان بیرون؟
باب اسفنجی کجاست؟
من از کجا بدونم؟
و راستش رو بخوای امکان نداره من به این وضع اعتراضی بکنم
هه هه! باب اسفنجی
کجایی پسر؟
باب اسفنجی؟
باب اسفنجی؟
باب اسفنجی
همین الان بیا بیرون!
این یه دستوره
نمیفهمم
تا حالا یه روزِ کاری رو هم از دست نداده
برگرِ خرچنگی!
برگرِ خرچنگی
هی!
برگرهای خرچنگیم کجان؟
من از کجا بدونم؟
دارن آماده میشن قربان، دارن آماده میشن
اختاپوس، برو توی آشپزخونه و چند تا برگرِ خرچنگی درست کن
متن انگلیسی بخش
I knew it!
The formula!
I knew I left my keys in here.
Oh, silly me.
Come here, you!
Huh.
No keys.
That’s weird.
Where could they be?
Yes!
No.
Ooh!
Ow!
Keys, where are you?
Come on, show me keys!
Gotcha!
Ha-ha!
No.
No!
Ow.
They were in my pocket the whole time!
It’s SpongeBob who’s the problem.
I get it.
Meanwhile, at the palace of King Poseidon…
…ruler of the Seven Seas.
Chancellor!
Chancellor!
Chancellor!
Yo.
What’s up, sire?
You sent for me?
Chancellor, look.
Look at me!
3,000 years old and check out my skin.
It’s like a baby’s butt.
Ageless, sire.
Looking fresh.
Ha!
I owe it to my subjects to look fabulous, don’t you think?
There are other obligations, sire.
Like ruling and stuff.
Let’s see…
I need your signature on these taxes, decrees, this here declaration of war and my paycheck.
Is that right?
Yeah.
Very good.
Oh, Chancellor, when will you learn to focus on what really matters?
A monarch’s regime is only as powerful as his skin care regime.
Word.
Mm-hm.
You know, some say I have a face like a Greek god.
Well, you are a Greek god, so…
Whoa!
Wait, is…
Is that a wrinkle?
Where?
It is!
It’s a wrinkle!
I look like an old avocado that’s been left and forgotten in the fridge!
Here it comes.
I’m ugly!
Oh, now, where is it?
The crawly thing with the round shell and the eyes.
Where is it?
Here you go, sire.
Your Royal Snail.
Oh!
Oh, oh, thank you.
This mollusk has the rejuvenating power of a thousand facials.
What?
Is it empty?
Take it away!
Bring me another sea snail at once!
Uh-oh.
Chancellor!
Okay, uh…
Full disclosure, man, uh…
We’re out of snails.
What?
In fact, the entire snail population has been, uh…
What’s the word?
Oh, yeah… depleted.
You’re telling me there are…
no more snails?
There are no more snails.
And you’re confident of that?
Relatively confident.
Oh, Chancellor, for the love of Hermes, my kingdom for a snail!
No, no, no.
I’m being hasty.
Half my kingdom for a snail!
No, no, no, a boon.
Yes.
I’ll grant a boon to whomever shall bring me a snail.
Gotcha.
I’ll draw up the decree, sire.
A Royal Decree from King Poseidon?
“To all citizens of the sea, the King requires a snail at once…
blah blah blah
skin care blah blah.
Wait a minute.
A snail?
No, it’s too perfect.
Get rid of Gary, get rid of SpongeBob.
Oh, yeah.
Gary, I’m home!
Gare-Bear?
Hey, where are you, buddy?
Gary?
Gary?
You must be in the.
No.
Gary?
Gary?
Gary?
Gary?
Gary, Gary, Gary!
Gary!
Gary!
Where’s Gary?
Gary!
Gary, where are you?
Oh, Gary.
I loved you since the first day we met.
Hello, little snail.
What’s your name?
“Gary”, huh?
Well, hi, Gary.
Gary, do you want to be friends?
Me, too.
SpongeBob!
SpongeBob!
Hey, SpongeBob!
I found this flyer.
Gary’s missing!
I know, Patrick.
SpongeBob?
Oh, Patrick, if something were to happen to Gary, I, well…
I don’t know what I’d do.
I’m sorry, buddy.
Hey!
Maybe he left a clue.
Oh!
Look!
A clue!
Gary’s been snailnapped!
And taken to The Lost City of Atlantic City!
Oh, really?
That’s awesome!
Now we know where he is.
Mm.
Not really that awesome, Patrick.
Listen to this.
“Made famous by the glitzy palace Poseidon calls home.
The Lost City of Atlantic City is a scary, vice-ridden cesspool of moral depravity.
Wow.
All that, and it’s lost, too?
“King Poseidon has proven himself a whimsical tyrant, known for executing his subjects by beheading them in a flamboyant floor show extravaganza.
Our advice for those travelling here is……don’t.
This King Poseidon sounds like a tough customer.
Oh, yeah.
Tough.
Aw, so what?
This is about friends.
And friends don’t let friends become somebody else’s face cream!
Not what friends do.
So what if it’s dangerous and scary?
So what!
What is stopping me right now from going there, rescuing Gary and standing up to this King Poseidon, huh?
I don’t know!
Well, I do!
What is it?
I……don’t have the courage.
Oh, Gary.
Tartar sauce!
What’s the next best thing to courage?
Resolve?
No.
Fortitude?
Nah.
Commitment?
Nope.
Wherewithal?
Bravery?
Mm-mm.
No.
Valor.
Grit?
What?
No.
Heroism?
Gallantry?
Uh-uh.
Nah.
Moxie.
A buddy!
A wingman!
A wingman?
A friend.
Really, Patrick?
You’d go with me?
Yeah… right behind you!
Do I smell a road trip?
That could be my breath.
Okey-dokey.
Now, let’s drill down on a plan.
Pat, you’re in charge of transpo.
Just remember, I don’t drive and you don’t have a car.
Oh…
Beep, beep!
Hey, boys!
Don’t know if you have any use for this old thing, if you’re going on any trips or journeys or quests or rescue missions.
But if you are, Otto is your ticket.
Otto!
Just tell ol’ Otto where you want to go and it will take you there!
All aboard.
You’re fired.
Cool!
A self-driving boat.
Thanks, Plankton.
You’re the best!
I know, I know.
Bye-bye.
Otto.
Find, Gary.
You got it.
No, Patrick.
You got to be more specific.
Otto, find Gary the snail.
Recalculating.
Ugh.
Here, let me try.
Take them to The Lost City of Atlantic City and don’t ever come back!
Never hurts to employ a little hyperbole.
It is my pleasure to serve you.
Bon voyage, boys.
I’m ready.
I’m ready.
They’re dead.
This is gonna be like one of those buddy movies.
We’re the buddies!
Not sure that really applies, Patrick, but.
Why not?
We’re two dudes setting out with a common goal.
We’ll argue about something dumb, fight and break up…
Only to come back together when we realize neither could do it without the other.
It’s simple yet magical.
Yeah.
It feels more to me like the journey of a singular hero, who against all odds, triumphs over adversity.
I say buddy movie and you say, oh, whatever that dumb thing was you just said.
Oh, really?
Dumb thing?
I’m dumb?
Oh, I love your sense of irony, Patrick.
Thank you.
I love my sense of ironing, too.
Maybe if your head wasn’t packed full of sand, you could have ironing!
Well, better a head full of sand than a head full of rocks, like yours!
Ah!
That’s it!
Stop the car!
Yeah, stop the car, Otto!
Sorry, Patrick.
Really.
I shouldn’t have said you have rocks in your head.
I shouldn’t have said your brain was made of sand.
That was mean and dumb.
Okay.
Let’s just forget it, huh?
Never happened!
Uh-huh.
OTTO: Hop on in, guys.
♪ On the road again ♪
Come on, guys.
Ha, ha, ha!
Nope.
♪ The life I love is making Music with my friends ♪
♪ And I can’t wait to get On the road again ♪
Krabby!
One at a time, people.
One at a time.
Squidward, why ain’t I seeing Krabby Patties
rolling out the service window?
Where’s SpongeBob?
How should I know?
And, frankly, you won’t find me complaining.
Heh-heh!
SpongeBob!
What’s with yer lollygaggin’ boy?
SpongeBob?
SpongeBob?
SpongeBob?
Get out here this instant!
That’s a direct order!
I don’t get it.
He has never missed a workday.
Krabby Patty!
Krabby Patty!
Hey!
Where are my Krabby Patties?
How should I know?
It’s coming, sir, it’s coming!
Squidward, get in that kitchen and whip up some Krabby Patties.
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.