1بخش

: بازی مرکب / اپیزود: فرمانده / بخش 1

1بخش

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح خیلی ساده

دانلود اپلیکیشن «زوم»

این بخش را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زوم» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زوم»

فایل ویدیویی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی بخش

چرا اینکارو کردی؟

چه انتظاری داشتی؟

چرا رفتی بالا یارو رو هل دادی پایین؟

تو شانس آوردی ته صف منتظر بودی!

حتما یادت رفته اوضاع اینجا چطوره.

اگر طرف مثل همون مجرمه وقتمون رو تلف می‌کرد چی؟

کاری نمی‌کردی؟

ولی اون رو کاشی آخر بود!

داشت می‌رفت روی کاشی بعدی

از کجا می‌دونی؟

نفر آخر تمام مدت می‌تونست شیشه‌ی حرارت‌دیده رو ببینه ولی فقط موند و مردن اون همه آدم بیچاره رو اون بیرون تماشا کرد.

تنها دلیلی که من و تو زنده موندیم اینه که اون می‌تونست کاشی‌ها رو از هم تشخیص بده.

بیخیال! تموم کن این چرت و پرتا رو!

اون آدم دلیل اینکه من هنوز اینجام نیست!

من دلیلش رو بهت می‌گم!

دلیلش اینه که من تقریبا حاضرم هر کاری برای برنده شدن بکنم!

اینقدر بهونه نیار! باور نمی‌کنم!

هنوزم یکی رو کشتی!!!

خونش گردن توعه.

خودت رو جمع کن!

اگه اون پول رو می‌خوایم باید بتونیم همه رو بکشیم!

فقط یه لحظه بهش فکر کن!

باید خوشحال باشی که یکی هست نمی‌ترسه دستاشو کثیف کنه.

و اگر من روی اون کاشی بودم چی؟

بیخیال!

گی‌هون!

زندگیت خیلی حقیرانه‌ست، و دلیلش اینه:

به خاطر اینه که همیشه باید دهنت رو باز کنی و یه سوال احمقانه بپرسی!

چون یه فضول احمقی که کندذهن‌تر از اونه که دهنش رو بسته نگه داره!

یکی که همیشه تو دردسر میوفته ولی هیچوقت نمی‌تونه تشخیصش بده!

باشه

درسته. همینطوری درگیر این داستانا شدم.

چون یه دیوونه‌ی کندذهن بی‌کفایت بودم!

یه خنگول که با مادرش زندگی می‌کنه اما تو هم با من اینجایی!

این جالب نیست؟

چرا؟

پسر طلایی سانگ‌مون دونگ، چو سانگ‌ووی نابغه، که به اس‌ان‌یو رفته، اینجاست؟

تو این گوه‌دونی می‌گرده با ما ساده‌لوحا می‌چرخه

تقصیر منه که تو اینجایی؟

بازیکنان، بهتون تبریک می‌گیم بابت گذر موفقیت‌آمیزتون از پنج بازی اول.

حالا شما سه نفر فینالیست هستین و به همین دلیل یه هدیه‌ی ویژه براتون تدارک دیدیم.

قبل از اینکه هدیه رو نشونتون بدیم لطفا لباس‌هایی که آوردیم رو تنتون کنین.

زنده بیاریدش برام.

-جون‌هو! -رئیس، خودمم!

-کدوم گوری هستی؟ -می‌تونین صدام رو خوب بشنوین؟

-چندین روزه که نه دیدمت نه خبری ازت دارم! -فقط صبر کنین، بعدا توضیح می‌دم!

-فکر کردی کدوم خری هستی؟ -ببینین، من یه جایی تو جنوب غربی سرزمین اصلی چین هستم. -چی؟

می‌تونین رد سیگنال تلفنم رو بزنین؟

-یه تیم کامل برای این جمع کنین. -چی؟

-یه تیم کامل؟ -به پشتیبانی نیاز دارم!

باید یه جوخه‌ی کامل تشکیل بدین. پلیس، گارد ساحلی، همه!

چی گفتی؟ صدات رو نمی‌شنوم!

بزار یه سری چیز بفرستم برات، باشه؟

-آروم حرف بزن. -دوباره بهت زنگ می‌زنم!

چی کار کردی.

شام امشب به نشونه‌ی قدردانی تدارک دیده شده برای فداکاری و تلاشی که شما فینالیست‌ها نشون دادین و برای اینکه تشویقتون کنه تا در بازی نهایی حتی باشکوه‌تر عمل کنین.

حالا لطفا با آرامش از غذاتون لذت ببرین.

اونجاست!

پلیس! اسلحه‌تون رو بزارین زمین فهمیدین؟

همین الانشم همه‌چیز رو راجع به شما می‌دونیم

گارد ساحلی به زودی می‌رسه

نمی‌دونم.

تا حالا شده پلیس کره سریع عمل کنه؟

در ضمن، این اطراف تقریبا هیچ سیگنالی نداری.

نمی‌دونم سعی داشتی چی بفرستی ولی شک دارم رسیده باشه.

بیا و خودت رو تسلیم کن. اونطوری می‌تونی تو دادگاه درخواست معامله کنی

اگر همین الان اسلحه‌ت رو بندازی و گوشی رو بدی ممکنه بزارم زنده بمونی.

همونجا بمون

اون اسلحه پنج تا گلوله می‌خوره

ولی طبق قوانین پلیس یکی رو باید خالی نگه داری و یکی دیگه هم باید پوک باشه

اینطوری 3 تا شلیک برات می‌مونه

همین الانشم یکی رو استفاده کردی تا یه مرد رو بکشی و یکی دیگه برای شکستن قفل

که یعنی فقط یه گلوله تو اسلحه‌ت داری.

یه گلوله برای کشتنت کافیه.

تسلیم شو

بهت هشدار دادم

یه قدم دیگه بردار و.

این تمومه.

حالا با من بیا

کاری که می‌گم رو بکن

وگرنه می‌میری.

تو کدوم خری هستی؟

این‌هو!

بیا بریم.

آسونش کن.

برادر.

این‌هو، چرا؟

سبیوک

چیزی نیست.

نیومدم تا بکشمت

داری از حال میری

اگر می‌خواستم تا الان کشته بودمت.

این به خاطر سانگ‌وو تو دستمه

حفاظت، می‌دونی؟

خیلی حالت رو به راه نیست، نه؟

نه خوبم. حالم خوبه.

چی شد اصلا به غذات دست نزدی؟

خیلی خوب نپخته بودنش، همین.

دروغ نگو، لطفا.

حالا گیریم آسیب دیده باشم

می‌خوای سعی کنی درمانش کنی؟

باید به خودت فکر کنی.

فقط تنهام بزار. خوب میشم.

هی، کانگ سبیوک

باید با هم بمونیم

می‌تونیم شکستش بدیم

بازی هرچی که باشه به عنوان هم‌گروهی با هم ازش رد می‌شیم.

به اون روانی نشون می‌دیم چه کاری از دستمون بر میاد!

اون همه پول جایزه رو تقسیم می‌کنیم و در می‌ریم!

و می‌دونی قراره با اون همه پول چی کار کنی وقتی بریم بیرون؟

اول بدهی‌هامو صاف می‌کنم

و یه مغازه‌ی خوب و تمیز تو شهر برای مادرم می‌خرم.

همیشه آرزوش بود یه مغازه‌ی واقعی داشته باشه، نه فقط یه غرفه‌ی کوچیک.

و منم بلاخره شروع می‌کنم پدری کردن برای دخترم برای اولین بار تو زندگیم.

دخترت چند سالشه؟

10 سالشه.

برادر کوچیک منم همینطور.

و الان برادرت کجاست؟

یتیم خونه.

متن انگلیسی بخش

Why’d you do that?

What the hell did you expect, huh?

Why go up and push that guy?

You got lucky waiting in the back of the line.

Must have forgotten how things are here.

What if that guy ended up wasting our time on that one step like that criminal?

Would you have done nothing?

But he was on the last tile.

He would move to the next one soon.

How can you know that, huh?

That last guy could tell the tempered glass apart the whole time, but he watched all those poor bastards out there die.

The only reason you and I even made it is ‘cause he could tell the tiles apart.

Come on!

Just stop it with this bullshit.

That guy is not the reason that I’m still here, okay?

I’ll tell you the reason.

It’s that I’m willing to do almost anything to win this.

Stop with the excuses.

I’m not buying it.

You still killed someone.

His bullet is in your hands.

Get it together, huh.

We’ll be killing everyone if we want that money.

Think about it for just one second.

You should be happy that there’s someone who’s not afraid to get his hands dirty.

And if it were me on that tile?

Come on!

Gi-hun!

Your life is so damn pathetic, and here’s why.

It’s because you always gotta open your mouth and ask something idiotic.

Because you’re a nosy-ass idiot who’s too slow to keep it shut.

Someone who always has to get into trouble but somehow can’t tell he’s in it.

Okay.

That’s right.

That’s how I got caught in all this.

Because I was slow, crazy incompetent.

Just a dimwit who lives off his mother, but you’re with me in this place.

Isn’t that interesting?

Why is that?

Ssangmun-dong’s golden child, the genius Cho Sang-woo, who went to SNU was here?

Rolling around this shithole, slamming with us, simpletons, huh!

Is it my fault that you’re here?

Players, we sincerely congratulate and commend you all for successfully making it through the first five games.

The three of you are now the finalists and as such, we have prepared a special gift for each of you.

Before we reveal the gift, please take a moment to change into the outfits we have brought.

Bring him to me alive.

Jun-ho!

It’s me, Chief.

Where the hell are you?

Can you hear me all right, sir?

I haven’t seen or heard from you in days!

Just hold on, I’ll explain it later.

Who the hell do you think you are?

Look, I’m somewhere southwest of the mainland.

What?

Can you try to locate my signal?

Put a whole team together for this.

What?

A whole team?

I need backup.

You gotta get a whole squad.

The police, coast guard, everyone.

What did you say?

I can’t hear you!

Let me send over a couple of things, okay, and take a look.

Slow it down–

I’ll call you again soon.

What did you do.

Tonight’s feast is prepared as a token of gratitude for the sacrifice and effort that you finalists have made, and to encourage you all to perform even more splendidly in the final game.

Now please relax and enjoy your feast.

He’s over there.

Police.

Put down your weapons, you got that?

We already know everything about you all.

The coast guard will be here soon.

I don’t know.

Have the Korean police ever been quick to act?

And besides, you barely get any signal around here.

I don’t know what you tried to send, but I doubt it went through.

Come and turn yourself in.

You’ll get a plea bargain with that.

If you drop your gun right now and hand over the phone, I might let you live.

Stop right there.

That gun of yours holds five bullets.

But for police regulations, one chamber must remain empty, and one must be filled with a blank.

That leaves three live rounds.

You’ve already used one to kill a man and another one to break the lock.

Which means that there’s only one bullet left in your gun.

One bullet is more than enough to kill you.

Give up.

I warned you.

Take another step and.

This is over.

Now come with me.

Do as I say.

Or you die.

Who the hell are you?

In-ho.

Let’s go.

Make this easy.

Brother.

In-ho, why?

Sae-byeok.

It’s all right.

I didn’t come here to kill you.

You’ve been dozing off.

I’d have killed you already if I wanted to.

I have this with me because of Sang-woo there.

Protection, you know.

You’re not holding up too well, huh?

No, it’s okay.

I feel fine.

So how come you barely touched your food earlier?

It wasn’t very well cooked, that’s all.

Stop lying, please.

And if I’m hurt?

Are you gonna try to treat it?

You need to think about yourself.

Just leave me.

I’ll be okay.

Hey, Kang Sae-byeok.

We should stick together.

We can beat him.

Whatever the game, we’ll help each other get through this as teammates.

Show that psychopath what we can do.

Share all that prize money and just run away.

And do you know what you’re gonna do with all that money once we get out?

I’d pay my debt off first.

And buy a nice clean store in the city for my mom.

She always hoped to run a, a real store, not just the kind of little stall.

And I would finally start being a dad to my girl for once in my life.

How old is your daughter?

She’s ten.

That’s also how old my little brother is.

And where is your brother staying now?

In orphanage.

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.