3بخش

: بازی مرکب / اپیزود: جهنم / بخش 3

3بخش

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح خیلی ساده

دانلود اپلیکیشن «زوم»

این بخش را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زوم» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زوم»

فایل ویدیویی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی بخش

‫لطفا فقط سه میلیون وون بهم قرض بده

‫پسش میدم

‫دوستا نباید اینطوری با هم صحبت کنن.

‫می‌دونی که جفتمون چه قدر لنگ پولیم.

‫می‌دونم

البته.

‫فکر کردی خوشحالم از ‫تو درخواست پول می‌کنم؟

‫ببین، میام برات جنسارو تحویل میدم، باشه؟

‫فعلا پول مامور تحویل ‫نمیدم. به بارم نگاه کن!

‫اجاره‌شم حتی زیاده.

‫یه ماهه پولت رو پس میدم باشه؟

‫به رانندگی کردن ادامه می‌دم ‫و اینجا هم میام کمک می‌کنم

‫گوش کن

‫بهم گفتن نیاز داره فورا عمل شه

‫هی عزیزم

‫باید برگردی داخل، باشه؟

‫زود میام.

‫همین الان بیا تو، باشه؟ اونم خاموش کن.

‫سلام.

‫-گی‌هون

بله؟

‫اینکه به می‌خونه‌ی خوب یه نفر ‫بری و بیرون در سیگار بکشی زشته

‫اوه آره

‫صبر کن

‫تو همون..

‫اوه، دنیای کوچیکیه.

‫تویی.

‫-تو بازیکن شماره‌ی 456 هستی، درسته؟ ‫-آره.

‫من.

‫-خودمم. آره. ‫-چه تصادفی!

‫خب پس، این اطراف چی کار می‌کنی؟

‫راستش من پایین همین جاده زندگی می‌کنم.

‫اوه

‫متوجهم.

‫و تو؟

‫تو هم مال همین اطرافی؟

‫نه

‫یه دوستی دارم که نزدیک ‫اینجا زندگی می‌کنه. پس.

‫جایی نیست که این پیرمرد بتونه بره.

‫فقط یه مدت اونجا می‌مونم.

‫اوه خدا

‫-دوست داری بشینی؟ ‫-البته.

‫چه تصادفیه که تو ‫همینجایی هستی که من هستم.

‫آره واقعا احتمالش چه قدره؟

‫می‌دونی فکر می‌کنم ‫که سرنوشت این بوده که همدیگه رو اینجا ببینیم.

‫یه کم دوست داری؟

‫البته.

‫سرت خوبه؟ می‌تونی نوشیدنی بخوری؟

‫مشکلی نیست.

‫متاسفم. کاش یه کم غذا برای جفتمون داشتم.

‫اشکالی نداره.

‫هی صبر کن

‫کاملا مطمئنی که می‌تونی اینقدر بخوری؟

‫منظورم اینه که، همین الانشم زیاد خوردی.

‫من ‫تصمیم گرفتم دوباره برم.

‫کجا بری؟

‫داری میری اونجا؟

‫از اونجایی که ‫همینجوریشم وقتم تقریبا تمومه.

‫نمی‌خوام ‫منتظر مرگم بشینم.

‫کار حقیرانه‌ای به نظر میاد.

‫و کی می‌دونه

‫هنوزم می‌تونم برم و برنده بشم کلش رو.

‫وقتی “چراغ قرمز، چراغ سبز” بازی می‌کردیم ‫قبل از تو رسیدم به خط.

‫چطور ممکنه بخوای بری اونجا؟

‫ولی به محض اینکه برگشتم اینجا ‫یه سری یادآور ناراحت کننده ‫داشتم. آره، چیزی که می‌گن درسته.

‫اون بیرون، شکنجه‌ش بدتره.

‫سلام رئیس

‫چرا اینقدر طول کشید؟

‫این مستای احمق دعواشون شد ‫و داشتم بار رو می‌بستم که بیام اینجا.

‫می‌دونی که چطور پیش میره.

‫یه چیزی راجع به جمعه شب وجود ‫داره که دیوونه‌ها رو می‌کشه بیرون.

‫-پول؟ ‫-اوه.

‫نتونستم تو این وقت کم بیشتر گیر بیارم.

‫مطمئن می‌شم بقیش زود ‫به دستتون برسه، باشه؟

‫و به هر حال، رئیس بزرگ همه‌ی ‫پسرا رو فرستاده تا پیداتون کنن

‫ایچئون و ایلسان، تو کل اون ‫مکان کوفتی چشم و گوش داشت.

‫کجا قایم شدی؟

‫بهتره این بیرون راجع بهش ‫حرف نزنیم. با ماشین اومدی؟

‫آره، از این طرف.

‫پس این دعوتنامه‌ی اون ماجرای ‫”چراغ قرمز، چراغ سبز” هست، درسته؟

‫آره.

‫این یکی دیروز اومد

‫دوباره دارن شروع می‌کنن

‫خب پس، سه‌شنبه می‌ریم. همه‌ی ‫پسرا رو جمع کن و اونجا همو می‌بینیم.

‫چندتا اسلحه هم برامون گیر بیار.

‫-اسلحه؟ ‫-اسلحه دارن،آره.

‫بازم،مسئول سواری فقط یه نفره

‫اون عوضیای ماسک به ‫صورت رو سرویس می‌کنیم ‫و بعد وارد می‌شیم و ‫همه‌ی پول رو برمی‌داریم.

‫نمی‌دونم. از کجا باید بدونم ‫چقدر این قضیه درسته؟

‫حرومزاده زودباش. بهم بگو ‫منظورت از این حرفا چیه؟

‫شرمنده رئیس

‫پس ده‌ها میلیارد وون تو ‫یه قلک اون بالا جمع کردن

‫تا زمانی که با تمام قوا ‫دهنشون رو صاف کنیم ‫دیگه مجبور نیستیم با اون مستای احمق تو بار سر ‫و کله بزنیم و تقریبا هیچی در نیاریم، عوضیا!

‫رئیس، صبر کن

‫همه‌ی افراد. تو قایم شدی ‫چون رئیس بزرگ رو دور زدی

‫تا الان تمام اینچئون خبردار شدن

‫شک دارم بتونم کسی رو راضی کنم.

‫هی، اینجا رو ببین عوضی

‫قراره این کارو بکنیم تا بتونم ‫پولی که بهش بدهکارم رو گیر بیارم

‫پس.

‫توی فیلیپین چطوری اون همه ‫پول توی کازینو از دست دادی؟

‫تو از کجا می‌دونی؟

‫رئیس، باید می‌دونستی که بیش از ‫حد روی شانست تکیه نکنی، می‌دونی.

‫عوضی آشغال

‫دوک‌سو

‫دوک‌سو؟

‫آدمای کازینو اومدن دنبالت می‌گشتن

‫کبدت رو برمی‌دارن، کلیه‌هات و ‫چشمات برای پولی که بدهکاری.

‫و الان قراره بمیری، عوضی آشغال!

‫سلام! به کره خوش اومدی!

‫خوش اومدی!

‫من دوک‌سو رو کشتم باشه؟

‫زودباشین! بیاین جلو حرومزاده‌ها!

برو!

‫پول؟

‫آره.

‫چه‌قدر؟

‫تقریبا ‫2 میلیون وون.

‫2 میلیون وون.

‫آره.

‫فکر کردی می‌تونی بیای ‫اینجا و اینو درخواست کنی؟

‫نه پولی دادی نه نفقه‌ای نه ‫تو چیزی کمکی بهمون کردی.

‫و الان از من می‌خوای بهت پول بدم؟

‫متاسفم. برای مادرمه.

‫تو بیمارستان بود.

‫چه قدر بده؟

‫دیابت داره

‫نیاز داره عمل شه.

‫خب، من فقیرم.

‫اوضاع سخت بوده.

‫لطفا، التماست می‌کنم.

‫مامان همیشه خیلی خوب بود باهات

‫ببین دیگه چه قدر ناامیدم که ‫اومدم ازت درخواست می‌کنم.

‫و بهت پسش می‌دم.

‫واقعا فقیرم.

‫فقط از شوهرم پول می‌گیرم.

‫خب پس، می‌تونی، می‌تونی ازش بپرسی؟

‫دیوونه شدی؟

‫هی

‫و چی باید بهش بگم اگر بپرسه برای چیه ها؟

‫برو بیرون! همین الان!

‫-هی

بابای بچه به زودی میاد خونه

‫-برو

‫-هی

‫فکر کردی داری چه غلطی ‫می‌کنی به اون میگی باباش؟

‫-من پدر واقعیشم، باشه؟ ‫-عه جدی؟ بیشتر بگو.

‫ادامه بده. چرا نمیگی چرا ‫لیاقت اینو داری که پدرش باشی

‫اونجا بودی وقتی به دنیا ‫اومد؟ منم فکر نمی‌کردم.

‫می‌دونی که.

‫همه‌ی اینارو بهت گفتم، باشه

‫ و می‌دونی که چرا نمی‌تونستم بیام.

‫یکی سر کار بیهوش شده بود!

‫آره خب منم بیهوش شدم!

‫تنها بودم و مجبورم شدم به زور ‫خودم رو به بیمارستان برسونم!

‫-و اگر یه کم دیرتر می‌رسیدم،کایونگ مرده بود! ‫-نه، من دیدم که اون آدم واقعا مرد!

‫با چشمای خودم!

‫ولی بیمارستانی نبود. نمی‌تونست بره!

‫عزیزم ما خونه‌ایم!

‫زود اومدی خونه

‫سلام بابا

‫سلام مامان

‫بیاین تو. اومد اینجا تا گایونگ رو ببینه.

‫و حالا که دیدمش، میرم.

‫داری میری؟

‫آره، یه قرار ملاقات مهم دارم که برم.

‫گایونگ، فعلا خداحافظ.

‫زود می‌بینمت

‫-چطور بازش می‌کنی. ‫-بیا

‫ممنون

‫چرا این موقع اومده بود؟

‫-چرا گذاشتی بیاد تو خونه؟ ‫-متاسفم.

‫داشتم از بازار برمی‌گشتم ‫و جلوی در مونده بود.

‫صبر کن

‫این چیه؟

‫پول نیاز داشتی

‫خیلی ممنونم.

‫قسم می‌خورم بهت پسش بدم.

‫مجبور نیستی.

‫در عوض، می‌تونی دیگه سعی ‫نکنی با خانوادمون کاری داشته باشی.

‫برای گایونگ سخته، ولی ‫به زودی داریم می‌ریم آمریکا.

‫اگر بازم بیای اینجا.

‫عوضی!

‫فکر کردی پول همه‌چیز رو حل می‌کنه؟

‫بابا، چرا؟

‫سونگ گی‌هون؟

‫بله؟

‫هانگ جون‌هو، پلیس.

‫اخیرا تو ایستگاه پلیس یه ‫گزارشی دادین، درسته؟

‫گفتین یه گروه مردم رو گروگان ‫گرفتن و مجبورشون کردن بازی کنن

‫و همینطور گفتین ‫بعضی از بازیکنا هم کشته شدن.

‫اوه اون ماجرا؟ آره، از خودم در آوردم.

‫آره، یه داستانی که ساختم وقتی مست بودم.

‫یه کارت برای برادرم فرستادن ‫درست مثل همونی که شما داشتین، آقا.

‫اون چندروز پیش گم شد.

‫فقط پیداش کردم، نمی‌دونم.

‫تو خیابون دیدمش و گذاشتمش تو جیبم.

‫آقای سونگ

‫می‌تونین کمکم کنین.

‫نیاز دارم پیداش کنم!

‫چرا فکر می‌کنی ‫که من برای تو یا کس ‫دیگه‌ای می‌تونم مفید باشم؟

متن انگلیسی بخش

Just lend me three million won, please.

I’ll pay it all back.

Friends shouldn’t talk to each other like this.

You know how strapped for cash we both are.

I know that. Of course.

You think I’m happy asking you for cash, huh?

Look, I’ll come and make deliveries for you, okay?

I’m not paying for delivery man right now. Look at my bar.

Just the rent is too much.

I’ll pay you in a month, okay?

I’ll continue my chauffeuring and come help around here.

Listen.

They told me she needs to get surgery right away.

Hey, honey.

You should get back in here, okay?

I will soon.

Get in here right now, okay? And put that out.

Hello.

Gi-hun. - Yeah?

Coming out to someone’s nice pub and smoking outside is rude.

Oh, yeah.

Wait.

Aren’t you.

Oh, it’s a small world.

It’s you.

  • You are Player 456, right? - Uh, yeah.

I’m, um.

  • That’s me. Yeah. - What are the chances?

So then, what are you doing around here?

Actually, I live right down the road.

Oh.

I see.

  • And you?

You come from around this area as well?

Uh, no.

I have a friend who lives nearby. So.

There isn’t anywhere for this old man to go.

I’m just staying there for a while.

  • Uh, goodness.

  • Would you like to sit down? - Sure.

What are the odds you’re here at the same time as me?

What are the odds, right?

You know I think that we were destined to meet here.

Uh, would you like a little?

Sure.

Is your head okay? Are you allowed to drink?

It’s all right.

Uh, sorry. I wish I have some food for the two of us.

It’s okay.

Oh, hey, hold on.

You’re absolutely sure you could have this much?

  • I mean, you had a lot of already.

I decided to going again.

Go where?

You’re going there?

Since my time’s almost out as it is.

I don’t want to sit around waiting to die.

That sounds pathetic.

And who knows

I still could go and win the whole thing.

When we played Red Light, Green Light, I got to the line even before you did.

How could you wanna go there?

But as soon as I got back here, I got some harsh reminders. Yeah, what they say is true.

Out here, the torture is worse.

Hey, boss!

What took you so long?

All these stupid drunks got into a huge fight as I was about to leave the bar and head here.

Ah, you know how it goes.

Something about a Friday night always brings out the weirdos.

  • The money? - Oh.

I couldn’t get more on short notice.

I’ll make sure the rest will come in soon, okay?

And anyways, the Big Boss sent out all the boys to find you

Incheon and Ilsan, the whole damn place had eyes.

Where have you been hiding?

We better not discuss that out here. Did you drive here?

Yeah, this way.

So this is the invitation from that whole Red Light, Green Light game, huh?

Yeah.

This one came yesterday.

They’re starting up again.

So then, we go on Tuesday. Gather all the boys and meet us there.

Get some guns for us too.

  • Guns? - They’ve got guns, yeah.

Still, the pickup is only one guy.

We’ll beat up those masked shitheads, and then we break in and take all the cash.

I don’t know. How am I supposed to know how much of that is true?

You bastard. Come on, tell me what you’re getting at.

Sorry, boss.

So they’ve got tens of billions of won up in a huge piggy bank up there.

As long as we hit them with everything we got, no more dealing with those stupid drunks at bars to make barely anything, assholes.

Uh, boss, hold on.

All the guys. you went into hiding because you mess with the Big Boss.

At this point, all of Incheon knows.

I doubt I’d be able to convince anyone.

Hey, look here, you jerk.

We’re gonna do this so I can get the money I owe him.

So.

in the Philippines, how did you lose so much money at the casino?

How did you know that?

Boss, you should’ve known not to go pushing your luck, you know.

You little piece of shit.

Deok-su.

“Deok-su”?

The guys from the casino came here looking for you.

They’ll take your liver, your kidneys, and your eyes for the money you owe.

And now you’re gonna die, you fucking asshole!

Hey! Welcome to Korea!

Welcome!

I killed Deok-su, okay?

Come on! Come at me, you bastards.

Go!

Money?

Yeah.

How much?

About two million won.

Two million won?

Yeah.

You think you can come here and ask for that?

You never paid child support or any alimony or help us with anything.

And now you’re asking us to give you money?

I’m sorry. It’s for my mom.

She was in the hospital.

And how bad is it?

She has diabetes.

She needs surgery.

Well, I’m broke.

Things have been hard.

Please, I’m begging you.

Mom was always really good to you.

Look how desperate I was to ask you.

And I’ll give it back.

I really am broke.

I just get money from my husband.

Well, then could you, could you ask him for it?

You crazy?

Hey.

And what am I supposed to tell him it’s for if he asks, huh?

Out. Now.

  • Hey. - The kids’ dad will be here soon.

  • Go. - Hey.

What the hell do you think you’re doing calling him her dad?

  • I’m her real father, okay? - Oh, yeah? Tell me more.

Go ahead. Why don’t you tell me what you did to deserve to be her dad?

You– Were you there when she was born? Didn’t think so.

You know that.

  • I told you all that, okay.

And you know why I couldn’t go.

Someone collapsed at work.

Yeah, well, I fainted too.

I was alone and had to crawl just to get myself over to the hospital.

  • And if I’d been any later, she’d be dead! - No, I watched that guy die!

With my own eyes!

But no hospital, though. He couldn’t go!

Honey, we’re home.

You’re home early.

Um, hi, Dad.

Hi, Mom!

Come on in here, guys. He stopped by to see Ga-yeong.

And now that I saw her, I’ll get going.

You’re going?

Yeah, I have an important meeting to go to.

Ga-yeong, bye now.

  • I’ll see you soon.

How do you open. - Here.

Thanks.

Why did he come here this time?

  • Why did you let him in the house? I’m sorry.

I was coming back from the market, and he was waiting at the front door.

Wait.

What is that?

You needed money.

Thanks so much.

Uh, I swear I’ll pay you back.

You don’t have to.

Instead, you can stop trying to contact our family.

It’s tough for Ga-yeong, but we’re moving to the US soon.

If you just keep showing up–

You asshole!

Do you think money solves everything?

Dad, why?

Seong Gi-hun?

Yeah?

Hwang Jun-ho, police.

You recently made a report at the station, right?

You said a group abducted people and make them play games.

And you also said some players were killed too.

Oh, all that? Yeah, I just made that up.

Yeah, a story I made up when I was drunk.

They sent a card to my brother just like the one you had, sir.

He went missing a few days ago.

I just found it, I don’t know.

I saw it on the street and just put it in my pocket.

Mr. Seong.

You can help me.

I need to get him back.

Why would you think that I will be useful to you or anybody else?

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.