سرفصل های مهم
6بخش
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح سخت
دانلود اپلیکیشن «زوم»
فایل ویدیویی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی بخش
بیاین، میمونای کوچولو،
بیاین جلو
اونا اونا فقط میمونای کوچولو نیستن
میمونای جفتک اندازن
میمونای چَک زن هستن میمونای کتک زن هستن
میمونای گاز گیرن،
میمون های غولَن
میمونای چارشونه هستن
میمونای دُم ضربه زن هستن
میمونای دیوونه،
میمونای عجیب و غریب آویزون، گوشت خورد کن
میمونی که از دهنش نفس می کشه
میمونی که مغزش فشرده شده
و یه یارو با.
چشمهای عجیب و غریب
به نظر میاد که اونا
یه جورایی زبون نخستین دارن
ولی بلد نیسی حرف بزنی
ها بچه؟
خب نه
ولی مطمعنم
بعد از چند ماه زندانی بودن.
میتونم باهاشون حرف بزنم
من به میمون کوچولوها مسلطم
واقعا؟
امکان نداره
واقعا دلم نمیخواد یه همچین کاری کنم
زبون قشنگی نیستش
ببخشید، میخوامستم بپرسم.
فهمیدم
خب، چی میگه؟
عصبانین چون فیل توی معامله دَبّه کرده
مزخرفه
چون ما هیچ توافق رسمی ای نکردیم
بعلاوه، موزاشونو میخوان
آره، موز خوشمزست،
چرا این مشکل هممونه؟
و یه سوال دیگه
خیلی وقت پیش
دنیای اونا بهشت بود
داستانش مُفصله
زمانه خیلی شادی بود
آب، آزادانه جاری میشد
موزا به صورت دسته ای رشد می کردن
ما هنر، سیاست
اقتصاد
ولی بیشتر از همه، موز.
خیلی موز
بعدش، تو ماه کامل
هیولا واسه موزاش می اومد
آره
دوران خوبی بود
صبر کن
بزن عقب
آره.
گفتی هیولا؟
نمی زنیم عقب،
همونطوری که می گفتم.
دوران خوبی بود
ولی بعدش، به دلایل
عجیب و غریبی، آب از بین رفت
بعدش، موزم از بین رفت
ولی هیولا از بین نرفت
نه
واسه موزاش برگشت
ولی هیچ موزی در کار نبود
خلاصه که جداً موز میخوان
هیولا، موز
بهت میگم مشکلشون چیه
منبع آبشون خشک شده
این جمله رو به زبون اونا بگو، پسر
من، فیل بترمن، به تنهایی یه
بیابونو به جای عالی تبدیل کردم
با هدایت آب از یک
منبع کوهستانی بلند
خیلی شبیه.
اون یکی
وایستا پسر، معنیش نکن
دیگه دیره
همش کار این بود
اون آب شمارو دزدید، موزاتونو خورد
و دنیای شمارو به گند کشید
کافیه،
من بی دفاع واینمیستم
میمون های گستاخ.
حالا با تمامِ قدرت هوش من، رو برو بشین
به بترمن به چشم یه وسیله ساز نگاه کنین و نا امید بشین
ضربه ضربه
ضربه ضربه ضربه
کارت عالی بوود، فیل
متشکر، هوپ
ما رَد بو رو از دست دادیم
نه، نه، نه،
پنجره مسافرتی
زود باش، زود باش
هنوز کار می کنه
ما گم شدیم
به خاطر همینه که نباید دنباله غارنشینا راه افتاد
یه چیز دیگه هم هست.
ما روشای قدیمیمون رو یادمون رفته
روشای دنیایی که وقتی
که جوونی بود و جوون بودم
وقتی که من ملکه مادربزرگ یه
قبیله جنگجو از زَنا بودم
خواهران تُندَر
آفرین دختر،
خواهران تُندَر
ما با خطر روبرو شدیم و
و به پای مرگ لگد زن
ما به خواهران تُندَر احتیاج نداریم، مامان
یه راهی برای پیدا کردن مردا میخوایم
یه راه؟
خواهران تُندَر همیشه یه راهی بلدن
فک می کنی بتونی
یه بار دیگه اوج بگیری دختر پیر؟
اوه، خدای من
پرواز کن، ویگاسوس، پرواز کن
برو
برو و پیداشون کن، ویگاسوس
بسه
همتون دیوونه این
میدونین چیه؟
اون مو دیگه بر نمی گرده
فرار کرد
دان، کاری که ما باید بکنیم اینه که
از شر این دیوونه های، غارنشین راحت بشیم
مامان!
یدفعه سر و کلتون توی زندگی ما پیدا شد
حتی پاهای حال بهم زنتونم
تمیز نکردین
و تانک از اونجا با پنجره ی مسخرش داره نگاه میکنه
این نمایش، واسه بزرگتراست
و این بچه ی موزی که مثل کَک همه چیزو میخوره
بچه احمق
خب
میخوام بکشمش
هی، هی،هی
چرت نگو
و تو
دخترمو بردی بیرون از دیوار، جای زخم واسش کاشتی با افکار مسخرت
مامان؟
با دوستم اینطوری صحبت نکن
و خوشحالم که پسر، عقلش سر جاش اومد
و فهمید که اون به دختر غارنشین
تعلق نداره
اون به ما تعلق داره،
خونواده بترمن
بیا بریم دان
مامان داری کجا میری؟
دارم فرار می کنم
آه، نه
اون چیه؟
ایپ!
جلوشو بگیر، ایپ،
جلوشو بگیر
مامان!
اینجاست
داریم میایم سراغت، خانم یخی
حالت تدافعی
زود باشین،دندون تیزا،
وقت تیکه پاره شدنه
بچه ها یه لحظه
همه تون سلاحاتونو بیارین پایین
دان، داری چیکار می کنی؟
بهش اعتماد کنین،
سلاحاتونو بیارین پایین
بیا اینجا، پسر کوچولو،
می تونی بیای بیرون
آره
مشکلی نیست،
تونستی
اون یه هیولا نیست
اون یه مادره
که فقط نگرانه بچش بود و
ازش محافظت میکرد
و شاید یخورده عصبانیه
و شاید نفهمیده که غریبه ها بی آزارن، بلکه
در حقیقت
دوستَن
و شاید این
عنکبوتای گرگی و غریبه ها می تونن
با هم کنار بیان و به خوبی تو خونه ی
درختی شون، زندگی کنن
منظورم غار یخیه
همه اینارو فقط با نگاه کردن به اونا فهمیدی؟
شاید پنجره ای که
باهاش دنیا رو می بینم مشکل داشته باشه
میخوام به اونا دست بزنم
نگاه کنین
با دندوناشون، دارن منو بغل میکنن
پسر؟
ایپ؟
پسر؟
ایپ ، برگشتی؟
نه
تو تصمیمتو گرفتی
نه
این چیزی که من میخواستم نیست
از آیندت لذت ببر
ایپ
برگرد
نه
گراگ، میذاری؟
دارم سعی می کنم فک کنم
منم سعی می کنم قبل از اینکه
هیولا سر و کلش پیدا بشه، فرار کنم
هیچ هیولایی در کار نیست،
احمق
فقط می خواستن مارو بترسونن
خودشه
وقتشه میمونارو بترسونیم
به بترمن به چشم آتیش به پا کن
نگاه کنین و ناامید بشین
شعله، شعله
عالی شد،
حالا هم نیزه دارن، هم آتیش
پسر، اون همین الان به میمونا آتیش داد
آماده ای؟
دست بده
دست بده
دست بده، دست بده،
دست بده، دست بده،
هی، مامان بزرگ؟
مطمعنی که خط نداره؟
نگران نباش
خیلی چیزیت نمیشه
ایپ کجاس؟
رفت چوب بیشتری بیاره
میرم پیداش کنم
اوگا، نجاتم بده
ایپ؟
ایپ؟
متن انگلیسی بخش
Come on, punch monkeys!
Let’s get this on!
It’s-It’s not just punch monkeys.
It’s kick monkeys,
headbutt monkeys, low-blow monkeys,
bite monkeys, ab-tight monkeys!
Shoulders that punch!
Tails that crunch!
Deranged stranglers!
Strange danglers!
Fanged manglers!
Mouth-breathers!
Brain squeezers!
And a dude with.
weird eyes.
They seem to have
some kind of primitive language.
But you can’t speak it,
huh, smarty-pants?
Well, no.
But I’m sure
after a few months in captivity.
I can talk to them.
I’m fluent in punch monkey.
You are?
Impossible.
Oh, I really don’t want to do this.
It’s not a pretty language.
Pardon me, I’d like to ask.
I see.
So, what’s he saying?
They’re angry because Phil broke the terms of their contract!
Ludicrous!
We had no formal agreement, you chiselers!
Also, they want their bananas.
Yeah, bananas are delicious.
Why is that our problem?
And one more question.
Many moons ago,
their world was a paradise.
This is gonna be a long story.
“It was a time of much joy.
The water flowed freely.
The bananas grew in bunches.
We had art, politics.
economics.
but most of all, bananas.
So many bananas.
Then, at full moon,
the monster came for its bananas.
Yep.
Good times.
”
Wait.
Um, go back.
Yeah.
Did he say “monster”?
We are not going back!
As I was saying.
“Good times.
But then, for some strange reason,
the water went away.
After that, the bananas went away too.
But the monster didn’t go away.
No.
It came back for its bananas.
There were no bananas.
”
In summary, they really need those bananas.
Monsters, bananas.
I’ll tell you what their problem is.
Their water supply is dried up.
Tell them this word-for-word, Guy.
I, Phil Betterman, single-handedly
turned a desert into an oasis
by diverting water
from a high mountain source,
much like that.
one.
Wait, Guy, don’t translate that.
Too late.
It was all him!
He stole your water, ate your bananas
and ruined your society!
That’s it!
I will not be pelted!
Now, impertinent apes.
meet the full force of my intellect.
Look upon Betterman the toolmaker and despair!
Jab, jab.
Jab, jab, jab.
Way to go, Phil.
Way to go, Hope.
We lost the scent.
No, no, no!
Travel window!
Come on, come on.
It still works, everybody!
We are lost.
This is why you don’t follow cave people.
One more word out of.
We have forgotten the old ways,
the ways of the world when it was young,
and I was young,
when I was the queen matriarch
of a warrior tribe of wimmins.
The Thunder Sisters.
You got it, girl.
The Thunder Sisters.
We faced down danger
and kicked death in the crotch!
We don’t need the Thunder Sisters, Mom.
We need a way to find the men!
Oh, a way?
The Thunder Sisters always find a way!
Think you got one more flight
in you, old girl?
Oh, my goodness.
Fly, Wigasus, fly!
Go.
Go and find them, Wigasus.
That is it!
You are all crazy!
And you know what?
That hair’s not coming back.
It escaped.
Which is what we need to be doing, Dawn.
Getting away from these crazy.cave people!
Mom!
You came barging into our lives uninvited,
without even wiping
your disgusting feet!
And peeping Thunk over here, with his dumb window.
This show is for older kids.
And that flea-infested rat baby!
You dumb baby.
Okay.
I’m gonna kill her.
Hey, hey, hey.
Chill.
And you!
Taking my daughter outside the wall, giving her scars and stupid ideas!
Mom!
Don’t talk to my friend that way.
And I’m glad Guy came to his senses
and realized he doesn’t belong
with a cave girl.
He belongs with us,
the Bettermans!
Let’s go, Dawn!
Mom, where are you going?
Got to get away!
Oh, no.
What is that?
Eep!
Get him, Eep!
Get him!
Mom!
There she is!
We’re coming for you, ice lady!
Kill circle!
Come on, stabby.
Time to get stabbing.
Guys, wait a minute.
Everyone lower your weapons.
Dawn What is she doing?
Trust her.
Lower your weapons.
Come here, little guy.
You can come out.
Yeah.
It’s okay.
You got it.
This isn’t a monster.
It’s a mom
who was just afraid for her baby
and being protective,
and maybe a bit, uh, rude.
And maybe she just didn’t realize that the outsiders weren’t a threat
but actually.
friends.
And that maybe,
the wolf spiders and outsiders
could live in beautiful harmony togetherin their tree house!
I mean ice cave.
You got all that
just from looking at them?
Perhaps the window
by which I view the world is flawed.
I’m gonna go pet them.
Oh, look,
they’re hugging me with their teeth!
Guy.
Eep?
Guy.
Eep, you came back!
No.
You made your choice.
No.
That’s not what I wanted!
Enjoy your Tomorrow!
Eep!
Come back!
No!
Grug, do you mind?
I’m trying to think!
Well, I’m trying to get out of here
before that monster shows up!
There’s no monster,
you bonehead.
They just want to scare us.
That’s it!
Time to strike fear
into the hearts of these apes.
Look upon Betterman the fire maker and despair!
Flame, flame!
Great.
Now they have spears and fire.
Guy, he just gave the monkeys fire!
You ready?
And shake.
And shake!
And shake, and shake, and shake,
and shake, and shake!
Hey, Gran?
Are you sure this is safe?
Don’t worry.
It won’t hurt much.
Where’s Eep?
She went off to get more firewood.
I’m gonna go find her.
Ugga, help me.
Eep?
Eep?
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.