سرفصل های مهم
2بخش
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح متوسط
دانلود اپلیکیشن «زوم»
فایل ویدیویی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی بخش
دستات رو شستی؟
با صابون؟
خشکش کردی؟
چی؟
همش سبزیجاته؟
کی این همه سبزیجات سفارش داده؟
من دادم.
اونا خوبن و قراره یکم ازشون بخوری.
میخوایم در موردش حرف بزنیم؟
- چی؟
- همون فیله که تو خونهاس.
- کدوم فیله؟
- پس فکر نکنم اینطور باشه.
داری در مورد امروز حرف میزنی؟
آره، امروز چی شد؟
همهی ما اشتباه کردیم.
واسه مثال
شما قرار بود
مراقب جکجک باشین.
از بچه پرستاری کنم؟
تا شما برین به کارای مهم برسین.
ما در موردش حرف زدیم.
شما اونقدر بزرگ نیستین
که در مورد این چیزا تصمیم بگیرین.
ما اونقدر بزرگ هستیم
که به شما کمک کنیم.
آره!
مگه تو اینو بهمون نگفتی بابا؟
آره، خب، کمک کردن
میتونه معانی زیادی داشته باشه.
ولی قرار بود اگه دردسری پیش اومد بهتون کمک کنیم.
- خب، آره، .
- خوشحال نیستی .
- که امروز بهتون کمک کردیم؟
- آره، میدونم، ولی .
تو گفتی بهمون افتخار میکنی.
خب، آره، گفتم.
ما هم میخوایم با آدم بدا مبارزه کنیم!
نه، اینکارو نمیکنین!
تو گفتی اوضاع الآن متفاوته.
و بودن، ولی تو جزیره.
منظورم این نبود.
پس الآن باید برگردیم به دورهی که نباید از قدرتمون استفاده کنیم.
«مشخص میکنه من چه آدمی هستم»
ما نمیگیم که شما .
- چی؟
- یه نفر تو تلوزیون اینو گفت.
میشه فقط غذا بخوریم؟
شاممون، وقتی که هنوز گرمه؟
ما کار اشتباهی کردیم؟
- آره.
- نه.
ما کار اشتباهی نکردیم.
ابر قهرمانا غیرقانونی هستن.
حتی اگه منصفانه نباشه،
بازم قانونه.
قانون نباید منصفانه بشه.
چی داریم به بچههامون درس میدیم؟
که به قانون احترام بذارن!
حتی اگه قانون بهشون بیاحترامی کنه؟
اگه قانون غیر منصفانه باشه
قانونهایی هستن که اونا رو تغییر بده!
وگرنه باعث هرج و مرج میشه!
ما هم دقیقاً هرج و مرج داریم!
فکر کردم یه جورایی باحاله.
- چی باحاله؟
- که خانوادگی با مجرمین میجنگیم.
باحال بود.
ولی الآن تموم شده.
دنیا اینطور شده.
ما هم باید خودمونو وفق بدیم.
قدرتهای ما بَدن؟
قدرتهای ما مشکلی ندارن.
میشه منو ببخشید؟
چند وقت دیگه میتونیم توی هتل بمونیم؟
- آه .
- زمان زیادی نیست، عزیزم.
باید چیکار کنیم؟
نمیدونم.
شاید دکر یه چیزی پیدا کنه؟
دیکر رفته، باب.
اینکه فکر کنیم دوباره ابر قهرمان بشیم، یه رویاست.
یکی از ما باید بره سر کار.
یکی از ما؟
تو مدت زیادی تو بیمه کار کردی.
از هر دقیقهاش متنفرم.
میدونم واست سخت بود.
شاید وقت منه
که برم سر کار .
و تو از بچهها مراقبت کنی.
نه، من اینکارو میکنم.
خودم باید اینکارو بکنم.
میدونی کت و شلوارم کجاس؟
وقتی جت خونهمون رو سوزوند از بین رفت.
آره.
نمیتونیم روی کس دیگهای حساب کنیم، باب.
فقط خودمونیم.
نمیتونیم صبر کنیم که .
هیچ غریق نجاتی اینجا نیست!
باید با ریسک شنا کنین.
امروز کجا رفتی؟
متوجه شدم کلی حال کردی.
از این عصبانی نشو
چون میدونم کی از مهمونی برم.
منم مثل شما بچهها غیر قانونی هستم.
در ضمن، اینو میدونم
که پلیسا شما رو ول میکنن.
آره، با وجود تلاشهای باب.
آره، آره، آره.
شنیدم که برنامه لغو شده.
شماها چند وقت دیگه
تو این هتل میمونین؟
دو هفته.
میدونی که هنوز
پیشنهادم سر جاشه.
تو خیلی سخاوتمندی
ولی ما 5 نفریم.
ما اینکارو با تو و همسرت نمیکنیم.
خب، در خونهی ما همیشه بازه.
میدونی، خبرا همشون بد نیستن.
وقتی شماها تو حبس بودین
من با یه مردی آشنا شدم
که این سرمایهدار رو بهم معرفی کرد.
- وینستون دیلر.
- میخواد در مورد ابر قهرمان بودن .
با من و شما دوتا، حرف بزنه.
من بررسیش کردم.
کارش قانونیه.
زیر نظر دکر تمرین دیده.
میخواد باهامون ملاقات کنه.
آه، خدای من!
بازم دردسر بیشتر واسه ابر قهرمانا.
ما همینالآن از ایستگاه پلیس اومدیم، لوشز.
- کی؟
- امشب.
من دارم الآن میرم.
تو برو حال کن
من که این یکی رو میکِشم کنار.
اون میخواد هر سه تامون رو ببینه.
عزیزم، بیا فقط حرفاشو بشنویم.
آدرس رو دارین
شما رو اونجا میبینم.
با لباس ابر قهرمانیمون بیایم؟
آره.
شاید بهتر باشه
لباس قدیمی ابر قهرمانیتون رو بپوشین.
یه حسی بهم میگه
اون طرفدار نوستالژیکه.
کجا میرین؟
هوای تازه امشب
بدجور خوراک ریهاس.
اگه جکجک پاشد .
میدونم چیکارش کنم.
کارت امنیتیتون.
خواهش میکنم، از این طرف.
هی، گوش کن
من خیلی طرفدارت هستم.
خوشحالم میبینمت.
من خیلی طرفدارتم.
لعنتی!
من عاشق ابر قهرمانها هستم!
قدرتهاشون، لباساشون
جنگهای افسانهایشون.
وینستون دور.
میتونین وین صدام کنین.
خیلی از دیدنتون خوشحالم.
- فروزن!
- خوشحالم که میبینمتون.
- الستیگرل.
- از دیدنتون خوشحالم.
- آقای شگفت انگیز!
- سلام.
نمیتونم چقدر خوشحالم میکنه.
و ایشون .
اوه، سلام، ابر قهرمانا.
خیلی شرمندم که دیر کردم.
خواهرم همیشه دیر میکنه
ایولین
من همیشه خودم سرزنش میکنیم،
تو دیگه لازم نیست اینکارو بکنی، وینستون.
فوقالعادهاس.
پدرم خیلی افتخار میکرد
اگه میفهمید با شما
ارتباط برقرار کردم.
عادت داشت شما رو
آخرین خط دفاع صدا بزنه.
اون خیلی از شما حمایت میکرد.
اون به ابر قهرمانا انگیزه میداد.
پول مجسمه «دایناگای» تو پارک اوری رو داد.
اون شخصاً با ابر قهرمانای زیادی آشنا شد.
حتی واسه موقعیتهای اورژانسی یه خط تلفن مستقیم واسه «گیزربیم» و «فایرانیک»ساخت.
عاشقش بود،
به همه نشونش میداد.
وقتی همهی شما غیر مخفی شدین اون دلش شکست.
پدرمون معتقد بود
دنیاب بدون شماها خطرناکتر میشه.
نمیدونست تا چقدر حق با اونه.
یه دزدی اتفاق افتاد.
پدرم به گیزربیم زنگ زد.
همون خط مستقیم.
ولی جواب نداد.
به فایرانیک زنگ زد، ولی اونم جواب نداد.
ابر قهرمانها غیر قانونی بودن
دزدها اونو پای تلفن پیدا کردن
و بهش شلیک کردن.
پس .
احتمالاً خیلی واست سخت بوده.
مخصوصاً واسه مادرمون.
چند ماه بعدش مُرد.
با دلی شکسته.
اگه ابر قهرمانا مخفی نمیشدن
این اتفاق هیچوقت نمیوفتاد.
یا پدر وقتی فهمید توی دردسر افتاده
میتونست مامان رو به یه اتاق امن ببره.
من شدیداً باهات مخالفم!
ولی نمیخوام الآن باهات وارد بحث بشم.
نکته اینجاست.
هیچکس از ما انتظار نداشت
که بتونیم شرکت پدرمون رو اداره کنیم.
ولی با وجود اولین به عنوان طراح
و من به عنوان اجرا کننده
ساختمان «دِوتک» مون رو
به شکلی که امروز میبینید، ساختیم.
شرکت ارتباطی جهانی.
بزرگتر از قبل.
موقعیت خوبیه که اشتباهات گذشته
رو درست کنیم.
پس، بفرمایید به جلسه.
بذار یه چیزی ازتون بپرسم.
دلیل اصلی چیه .
که همهی شما مجبور به مخفی شدن شدین؟
- محل نذاشتن.
- طرز فکر مردم.
به عنوان مثال، امروز رو با معدنچی زیر زمین در نظر بگیرین.
شرایط سختی بود.
شما مجبور به تصمیمات سختی بودین.
اوه، همینو بگو.
نمیتونم.
چون من اینو ندیدم
کس دیگهای هم اینو ندید.
پس وقتی مثل امروز با آدم بدا میجنگین
مردم مبارزه یا خطری که باهاش روبرو هستن رو نمیبینن.
اونا چیزی رو میبینن که سیاستمدار بهشون نشون میدن.
اونا خرابی ساختمونا رو میبینن و بعدش شما رو.
پس اگه میخوایم طرز فکر مردم
از ابر قهرمانا رو تغییر بدیم
لازم داریم
طرز فکر شما رو
به دنیا به اشتراک بذاریم.
- چطور این کارو بکنیم؟
- با دوربین.
لازم داریم طرز فکر شما رو
به دنیا به اشتراک بذاریم.
چطور اینکارو بکنیم؟
ما دوربینهای کوچیکی مثل اونا رو
توی لباس ابر قهرمانیتون میذاریم.
وای، چقدر کوچیکن.
و تصویر با کیفیتی داره.
ممنون!
خودم طراحیش کردم.
ما منابع، لابیگرها
لینکهای جهانی
و خیلی مهم، بیمه داریم.
بیمه خیلی مهمه.
تنها چیزی که الآن لازم داریم
ابر قهرمانای خیلی وارده.
که یعنی یه شما سه تا نیاز داریم.
یالا!
کاری کنین که بازم ابر قهرمانا رو
قانونی کنیم.
این عالیه!
بیاین اینکارو بکنیم.
قرارداد اول من کجاس؟
این اشتیاق خیلی خوبه.
ولی صبر کن.
اولین حرکتمون
خب، الستیگرل،
اولین نمایش رو اجرا میکنه.
یعنی بهتر از من؟
منظورم اینه که، اون خوبه.
واقعاً، براش اعتباره .
میدونی.
میدونی.
با احترام زیاد
بیا این ایده رو امتحان نکنیم
که “بیمه پول همچی رو میده”.
اونم تو اولین اقداممون، باشه؟
یه لحظه صبر کن.
داری چی میگی؟
که من همچی رو خراب میکنم؟
خب، اولن به آنالیز گرانقیمت .
روی مبارزههای 5 سال اخیرتون
قبل از اینکه مخفی بشین، انجام داده.
و نمرات الستیگرل، گویای همچی هست.
خب، این مقایسه منصفانهای نیست.
مشکلات سنگین نیاز به
راهحلهای سنگین داره.
البته!
ما تمام مشکلات رو باهم حل میکنیم!
ولی اول با یه نمایش خوب
از الستیگرل شروع میکنیم.
خب، نظرت چیه؟
نظرم چیه؟
نمیدونم.
منظورت چیه که نمیدونی؟
چند ساعت پیش داشتی میگفتی که همچی تمومه و ابر قهرمان بودن رو باید تو خواب ببینیم.
حالا، یه پیشنهاد ابر قهرمان بودن تا آخر عمرت رو میگیری و میگی نمیدونم؟
به این سادگیها نیست، باب.
من میخوام از بچههامون محافظت کنم!
منم همینطور.
نباید بذاریم بیفتن زندان، باب!
و چطور میخوای اینکارو بکنی؟
اینکه شانس عوض کردن قانون رو داری
ولی مجبورشون میکنی
چیزی که هستن رو مخفی کنن؟
اونا هنوز نگرفتن که چی بشن.
اونا هنوز بچهن.
بچههایی که قدرت ماورایی دارن که یعنی اونا رو ابر قهرمان میکنه
حالا چه از قدرتشون استفاده کنن چه نکنن.
این مزایای اوناست.
زمان خوبی نیست
که ازشون دور بشم.
دش توی تکالیفش مشکل داره
وای هم واسه اولین قرار
با پسری که دوستش داره.
تونی
و جکجک
جک-جک؟
اون چه مشکلی داره؟
خیلیخب، جکجک هیچ مشکلی نداره.
ولی یه بچه کوچولو هم
به توجه زیادی نیاز داره.
مطمئن نیستم بتونم
از اینجا برم.
معلومه که میتونی بری.
باید بری.
تا منم .
ما بتونیم بازم ابر قهرمان بشیم
و بچههامون هم این شانس رو داشته باشن.
تا تو بتونی اون شانس رو داشته باشی.
باشه، آره!
تا من بتونم اون شانس رو داشته باشم.
و من کارم رو عالی انجام دادم!
حالا اون نوچه دیور
هر چی میخواد بگه .
اما اونا تو رو میخوان.
و توئم کارت عالیه.
دیدن اون خیلی سخت بود.خب،
نمیتونم بهت دروغ بگم.
خیلی خوبه که یکی تو رو بخواد.
جذابه، میدونی ولی
پس، انتخابت چیه؟
یک، این کارو درست انجام بدی
پول خوبی بگیری،
از این هتل بریم
و اوضاع رو برای تمام ابر قهرمانها .
از جمله، بچههامون، بهتر کنی.
یا دو .
من ظرف دو هفته یه کار پیدا میکنم
و ما بیخانمان میشیم.
میدونی دیوونه کنندهاس؟
که واسه کمک به خانوادهم
باید اونا رو ول کنم.
و واسه درست کردن قانون
باید اونو زیر پا بذارم.
تو کارت رو عالی انجام میدی.
میدونم همینطور میشه.
اما تو چی؟
ما بچه داریم.
من حواسم به بچهها هست.
مشکلی نیست.
- آسونه.
- آسونه، هان؟
تو خیلی بانمکی.
خب، اگه مشکلی به وجود اومد
کار رو ول میکنم
و برمیگردم.
لازم نیست.
هواش رو دارم،
تو برو و اون کار رو انجام بده جوری انجامش بده .
که نشون بده من میتونم
بهتر انجامش بدم.
دور هستم.
الستیگرل هستم.
واسش هستم.
آقای دور،
خیلی عالیه.
ولی خیلی سخاوتمندانهاس.
به هیچ وجه!
این کوچیکترین کاریه که میتونیم بکنیم.
ما الآن همکاریم!
نمیتونم بذارم همکارام
توی یه هتل زندگی میکنن.
اما خونهی کیه؟
اصلاً یه خونهاس؟
خونهی خودمه.
چندتا خونه دارم.
اما از اون یکی استفاده نمیکنم.
تا هر موقع خواستین اونجا بمونین.
نمیدونم چی بگم.
چطوره بگی “ممنونم”؟
این خونهی جدیدمونه؟
خیلیخب، آروم باش، پهلوون.
فقط بهمون قرض داده شده.
این خونه زیادی خوشگله.
اینجا رو نگاه کن.
دور اینجا رو از یه میلیاردر عجیب غریب خریده
که دوست داره بدون اینکه کسی اونو ببینه به اینجا رفت و آمد کنه پس خونه کلی خروجی مخفی داره.
خوبه که ما بیرون نموندیم.
چون توجه غیر ضرورری مردم رو
به خودمون جلب میکردیم.
یه حیاط گنده داره!
یه خرده زیادی نیست؟
نزدیک جنگلم هست!
ترجیح میدی تو هتل باشی؟
و یه استخر!
شغل جدید مامان چیه؟
مهم اینه که از هتل بیرون اومدیم.
از شغل جدید مامان خوشم میاد!
اوه، نه، نه!
وای!
وای!
خب، امکانات آبیش رو ببین.
- اوه!
- وای.
چقدر باحاله!
هی!
دش!
بس کن!
- مبل رو ننداز.
بس کن!
- نه!
دش!
بس کن!
- به اون دکمهها دست نزن!
- مبل!
- دش!
- نه!
نه، نه!
اوه، نه.
اوه، پسر.
این من نیستم.
من که اینقدر سیاه و تاریک نیستم.
من الستیگرل هستم.
من، میدونی،
کِش آور هستم.
ای اینو طراحی کرده؟
نه، یه نفر که اسمش
الکساندر گالبکیه.
خوشحالم که تو هستی و من نیستم
چون قراره از زبون خودش بشنوی.
این نوشته هم باهاش اومد.
چی؟
یه موتور الستیگرل جدید.
موتور الستیگرل؟
نمیدونستم که موتور داشتی.
هی، من یه کراس داشتم.
چیزای زیادی هست
که در مورد من نمیدونی.
آره، ولی .
موتور کراس؟
آه، چیز زیادی رو از دست ندادی.
اوه، آره!
این یکی الکتریکیه!
- منظورت چیه؟
- وای، وای، وای، وای.
یعنی تند میره.
آه، بهش میچسبم.
عالی انجامش میدی.
معلومه که عالی انجامش میدم.
توئم همینطور.
هردومون عالی انجامش میدیم.
خداحافظ، عزیزم.
متن انگلیسی بخش
Did you wash your hands?
With soap?
Did you dry them?
What?
Is this all vegetables?
Who ordered all vegetables?
I did.
They’re good and you’re going to have some.
Are we going to talk about it?
What?
The elephant in the room.
What elephant?
I guess not then.
You’re referring to today.
Yeah, what’s the deal with today?
We all made mistakes.
For example,
you kids were supposed
to watch Jack-Jack.
Babysitting, while you guys
did the important stuff.
We talked about this.
You’re not old enough to
decide about these things.
We are old enough
to help out.
Yeah!
Isn’t that what you tell us, Dad?
Yeah, well, “help out” can
mean many different things.
But we’re supposed to help, if there’s trouble.
Well, yeah, but.
Aren’t you
glad we helped today?
Yeah, I know but.
You said that you were proud of us.
Well, yeah, I was.
We wanna fight bad guys!
No, you don’t!
You said things were different now.
And they were, on the island.
But I didn’t mean that from now on.
So now, we’ve gotta go back to never using our powers.
It defines who I am.
We’re not saying you have.
What?
Someone on TV said it.
Can we just eat?
The dinner, while it’s hot?
Did we do something wrong?
Yes.
No.
We didn’t do anything wrong.
Superheroes are illegal.
Whether it’s fair or not,
that’s the law.
The law should be fair.
What are we teaching our kids?
To respect the law!
Even when the law is disrespectful?
If laws are unjust, there
are laws to change them!
Otherwise, it’s chaos!
Which is exactly what we have!
I just thought it was kinda cool.
What was?
Fighting crime as a family.
It was cool.
But it’s over.
The world is what it is.
We have to adapt.
Are things bad?
Things are fine.
May I be excused?
How much longer in the motel, Dad?
Uh.
Not much longer, honey.
What are we gonna do?
I don’t know.
Maybe Dicker will find something?
Dicker is done, Bob.
Any thought we had about being Supers again is fantasy.
One of us has gotta get a job.
One of us?
You did a long stint at Insuricare.
Hated every minute of it.
I know it was hard on you.
Maybe it’s my turn
in the private sector
and you take care of the kids.
No, I’m doing this.
I need to do this.
You know where my suit and ties are?
Burned up when The jet destroyed our house.
Yeah.
We can’t count on anyone else now, Bob.
It’s just us.
We can’t wait for.
No lifeguard on duty!
Swim at your own risk.
Oh, where’d you go today?
I noticed you missed all the fun.
Don’t be mad because
I know when to leave a party.
I’m just as illegal as you guys.
Besides, I knew the cops
would let you go.
Yeah, in spite of Bob’s best efforts.
Yeah, yeah, yeah.
I heard the program shut down.
How much longer
are you in this motel?
Two weeks.
Now, you know
the offer still stands.
You’re very generous,
but there are five of us.
We wouldn’t do that to you and Honey.
Well, door’s always open.
You know, the news isn’t all bad.
While you guys were being detained.
I was approached by a dude
who represents this tycoon.
Winston Deavor.
Wants to talk.
with me, with you two, about hero stuff.
I checked him out.
He’s legit.
Trained under Dicker.
He wants to meet.
Ah, jeez!
More superhero trouble.
We just came from the police station, Lucius.
When?
Tonight.
I’m going there now.
You enjoy,
I’m sitting this one out.
He wants all three of us.
Honey, let’s just at least hear what he has to say.
You got the address,
I’ll meet you guys there.
Go in our Supersuits?
Yeah.
Might wanna wear
the old Supersuits.
Got a feeling
he’s nostalgic.
Where are you going?
The fresh air
is especially good tonight.
If Jack-Jack wakes up.
I know the drill.
Your security badges.
Please, this way.
Hey, listen,
you’re my biggest fan.
Good to see you.
I’m your biggest fan.
Shoot!
I love superheroes!
The powers, the costumes.
the mythic struggles.
Winston Deavor.
You can call me Win.
Genuine pleasure to meet you.
Frozone!
It’s good to see you.
Elastigirl.
Nice to meet you.
Mr. Incredible!
Hello.
Can’t tell you what a thrill this is.
And this.
Oh, hello there, superheroes.
I’m so sorry I’m late.
is my tardy sister,
Evelyn.
And I’m scolding myself so
you don’t have to, Winston!
Spectacular.
My father was so proud
that I was even remotely
connected to you guys.
He used to call you
the last line of defense.
He was your top supporter.
He donated to superhero causes.
He raised moneyfor the Dynaguy statue in Avery Park.
He got to know many Supers personally.
Even installed a phone with direct lines to Gazerbeam and Fironic in case of emergencies.
He loved that,
showed it off to everyone.
He was heartbroken when you were all forced to go underground.
Father believed
the world would become more dangerous without you.
He didn’t know how right he was.
There was a break-in.
My father called Gazerbeam.
The direct line.
No answer.
He called Fironic, no answer.
Superheroes had just been made illegal.
The robbers discovered him on the phone.
and shot him.
So.
It must’ve been hard.
Especially for Mother.
She died a few months later.
Heartbreak.
If superheroes had not been
forced underground it never would’ve happened.
Or Dad could’ve taken
Mom to the safe room as soon as he knew there was trouble.
I disagree strongly!
But we’re not going into it right now.
The point is.
nobody expected us
to be able to actually run Dad’s company.
But with Evelyn as designer,
and myself as operator.
uh, we threw ourselves into building DEVTECH
into what it is today.
A world-class telecommunications company.
Bigger than ever.
Perfectly positioned to make
some wrong things right.
Hence, this meeting.
Let me ask you something.
What is the main reason
you were all forced underground?
Ignorance.
Perception.
Take today for example, with the Underminer.
Difficult situation.
You were faced with a lot of hard decisions.
Oh, tell me about it.
I can’t.
Because I didn’t see it.
neither did anyone else.
So, when you fight bad guys like today.
people don’t see the fight or what led up to it.
They see what politicians tell them to see.
They see destruction and they see you.
So, if we wanna changepeople’s perceptions
about superheroes.
we need you
to share your perceptions
with the world.
How do we do that?
With cameras.
We need you to share your
perceptions with the world.
How do we do that?
We embed tiny cameras, like those,
into your Supersuits.
Wow, so small.
And the picture is outstanding.
Thanks!
Designed ‘em myself.
We’ve got resources, lobbyists,
worldwide connections.
and very important, insurance.
Insurance is key.
All we need now are the
super-est superheroes.
It needs you three.
Come on!
Help me make all Supers
legal again.
This sounds great!
Let’s get this going.
What’s my first assignment?
That enthusiasm is golden.
Now hold on to it.
But for our first move.
Well, Elastigirl
is our best play.
Better than me?
I mean, she’s good.
Really, a credit to her.
You know.
You know.
With great respect.
let’s not test the whole “insurance-will-pay-
for-everything” idea.
on the first go ‘round, okay?
Wait a minute.
You’re saying what?
I’m messy?
Well, Evelyn did a cost-benefit analysis.
comparing all your last five years of crime fighting
before going underground.
And Elastigirl’s numbers are self-explanatory.
Well, it’s not a fair comparison!
Heavyweight problems
need heavyweight solutions.
Of course!
We’re gonna solve all kinds of problems together.
After the perfect launch
with Elastigirl!
So, what do you say?
What do I say?
I don’t know.
What do you mean, you don’t know?
A few hours ago, you were saying it was over and being a superhero was a fantasy.
Now, you get the offer of a lifetime and you don’t know?
It’s not that simple, Bob.
I wanna protect the kids!
So do I.
From jail, Bob!
And how do you do that?
By turning down a chance to change the law
that forces them to hide
what they are?
They haven’t decided what they are.
They’re still kids.
Kids with powers, which makes them Supers.
whether they decide to use those powers or not.
This will benefit them.
It’s not a good time
to be away.
Dash is having trouble with homework.
Vi is worried about her first date
with that boy she likes,
Tony.
and Jack-Jack.
Jack-Jack?
What’s wrong with him?
Okay, nothing’s wrong with Jack-Jack.
But even a normal baby
needs a lot of attention.
I’m just not sure
I can leave.
Of course you can leave.
You’ve got to.
So that I.
we can be Supers again,
so our kids can have that choice.
So you can have that choice.
All right, yes!
So I can have that choice.
And I would do a great job!
Regardless of what Deavor’s
pie charts say or whatever.
But they want you.
And you’ll do a great job too.
Well, that was excruciating to watch.
I can’t lie to you.
It’s nice to be wanted.
Flattering, you know, but.
But what’s the choice?
One, do this right,
get well paid,
we’re out of the motel.
and things get better for all Supers,
including our kids.
Or two.
I find a job in two weeks
or we’re homeless.
You know it’s crazy, right?
To help my family,
I gotta leave it.
To fix the law,
I gotta break it.
You’ll be great.
I know I will.
But what about you?
We have kids.
I’ll watch the kids,
no problem.
Easy.
Easy, huh?
You’re adorable.
Well, if there is a problem,
I’ll drop this thing
and come right back.
You won’t need to.
I got it,
you go do this thing.
Do it so.
I can do it better.
Deavor here.
This is Elastigirl.
I’m in.
Mr. Deavor,
it’s wonderful.
but it’s too generous.
Nonsense!
That’s the least we can do.
We’re partners now!
Can’t have my partners
living in a motel.
But whose house?
Is it a house?
It’s my house.
I have several.
I’m not using that one.
Stay as long as you need.
I don’t know what to say.
How about “thanks”?
This is our new house?
Okay, easy, tiger.
It’s being loaned to us.
This is homey.
Look at this place.
Deavor bought it from an eccentric billionaire.
who liked to come and go without being seen so the house has multiple hidden exits.
Good thing we won’t stand out.
Wouldn’t want to attract
any unnecessary attention.
It’s got a big yard!
Isn’t this a bit much?
Near a forest!
Would you rather be at the motel?
And a pool!
What exactly is Mom’s new job?
The important thing is we’re out of the motel.
I like Mom’s new job!
Oh, ho, ho!
Whoa.
Whoa.
Well, check out the water features.
Oh!
Wow.
Wicked cool!
Hey!
Dash!
Stop it!
Not the couch!
Stop it!
No!
Dash!
Stop!
Don’t touch the buttons!
The couch!
Dash!
No!
No, no!
Oh, no.
Oh, boy.
This isn’t me.
I’m not all dark and angsty.
I’m Elastigirl.
I’m, you know,
flexible.
E designed this?
No, some guy named
Alexander Galbaki.
Glad it’s you and not me,
‘cause you’re gonna hear from her.
This note came with it.
What?
A new Elasticycle.
Elasticycle?
I didn’t know you had a bike.
Hey, I had a mohawk.
There’s a lot about me
you don’t know.
Yeah, but.
A mohawk?
Ah, you didn’t miss anything.
Oh, yeah!
This one’s electric.
What’s that mean?
Whoa, whoa, whoa, whoa.
Means it’s torque-y.
I’ll get the hang of it.
You will be great.
I will be great.
And you will, too.
We will both be great.
Bye, sweetie.
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.