7بخش

: شگفت انگیزان ۲ / بخش 7

شگفت انگیزان ۲

10 بخش

7بخش

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح خیلی سخت

دانلود اپلیکیشن «زوم»

این بخش را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زوم» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زوم»

فایل ویدیویی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی بخش

وای، خدا

آره

معلومه که می‌تونی

بچه رو بذاری شب بمونه اینجا

مطمئنم که پر کردن جای هلن خیلی چالش‌برانگیز بوده

و تو هم خیلی خسته شدی

و بچه‌های دیگه‌ت

هم بهت نیاز دارن

و دلشون برات تنگ شده

و باید بری پیش‌شون

خاله اِدنا ترتیب همه‌چیز رو می‌ده

پس بااحتیاط برون و به سلامت

از دید و بازدیدهامون خیلی لذت می‌برم

خاله اِدنا”؟

توجه.

توجه

می‌خوام از همگی تشکر کنم

که امشب تشریف آوردن

در پشتیبانی از ابرقهرمانان

و برگردوندن‌شون به جامعه

شماها اینُ ممکن کردید

نیاز به ابرقهرمانان

در روزهای اخیر مثل روز روشن شده

مثلاً با بازیگرای آماتوری مثل

این اسکرین‌اسلیور که آرامش‌مونُ تهدید می‌کرد

دورۀ سلطنتش خیلی کوتاه بود، نه؟

و به لطف این خانوم

ابرقهرمانی بی‌نظیر

کسی که عاشقشین

دل‌تون براش تنگ شده بود

خوش برگشتی، الستی‌گرل

بیا این بالا

خجالت نکش

بیا.

بیا بالا

این برای تو

یادگاری

،ممنونم از وینستون، اِولین

و تمام اعضای شرکت دِوتک

من تا ابد مدیون‌تونم

،و به لطف شماها همه

فشارتون نظر همه رو تغییر داد

توی زمان خیلی کم پیشرفت قابل توجهی داشتیم

که در همین باره

خبر مهمی براتون دارم

،همین‌الان

در یک جلسۀ جهانی

‫رهبران بیش از صد کشور ‫مهم و عالی رتبه‌ی دنیا

‫موافقت کرده‌اند تا ابرقهرمان‌ها دوباره مشروع شوند

‫ما تمام ابرقهرمان‌ها و رهبران دنیا را ‫بر روی کشتی ‫گرد هم خواهیم آورد

‫تا جشن امضای تلویزیونی را بر روی دریا برگزار کنیم

‫حالا اگه اجازه بدید،

‫باید به کشتیمون برسیم

‫از دیدنتون خیلی خوشحالم

‫قدم رنجه کردید

‫هی، سلام

‫منم دوباره

‫یه چیزی هست که همیشه دوست داشتم ازت بپرسم

‫اینکه چطور می‌تونی بین کارهای ابرقهرمانانه ‫و زندگی روزمره تعادل برقرار می‌کنی؟

‫می‌دونم که می‌تونم

‫کارا ابرقهرمانی رو مدیریت کنم

‫میشه یه لحظه من رو ببخشید؟

‫آره، خیلی خب، بعدا می‌بینمت!

‫گفت و گوی جالبی بود!

‫- سلام وایولت

‫- سلام

‫جک جک کجاست؟

‫”ای” یه مدت مراقبشه

‫- ادنا داره بچه داری می‌کنه؟

‫- آره

‫و تو با این موضوع مشکلی نداری؟

‫آره.

نمی‌دونم چرا

‫اما آره

‫می‌خواستم یه چیزی بهت بگم

‫بابت تونی متاسفم

‫فکر نمی‌کردم که دیکر حافظه‌ش رو کامل پاک کنه.

‫یا به اینکه تو نباید بهای انتخابی که خودت نکردی رو ‫پرداخت کنی.

‫منصفانه نیست، می‌دونم

‫و بعد، توی رستوران اوضاع رو بدتر کردم

‫با تلاش برای.

‫بگذریم.

بگذریم.

‫شرمنده

‫همیشه عادت داشتم که.

‫بدونم کار درست چیه.

‫اما الآن،

در مورد هیچ چیزی اطمینان ندارم

‫فقط می‌خوام.

‫پدر خوبی باشم

‫تو خوب نیستی

‫فوق‌العاده‌ای

‫ابرقهرمان‌ها اجازه دارن حین ماموریت

‫نوشیدنی بخورن؟

‫فعلا که در حال انجام ماموریت نیستم

‫لباسم رو نادیده بگیر

‫می‌دونم

‫باید اون بالا باشم.

‫اما حال نداشتم وایسم و لبخند بزنم ‫و عکس بگیرم درک می‌کنی دیگه؟

‫باید فرار می‌کردم تا راحت باشم

‫همینطوریم دیگه

‫تو از چی فرار می‌کنی؟

‫می‌دونی، کارای شرکت

‫و بیشتر از همه، از برادرم

‫اما دوستش داری

‫شما دو تا اساس این شرکتید

‫مکمل هم دیگه‌اید

‫آره، من همه چی رو اختراع می‌کنم

‫اونم روابط عمومی خوبی داره

‫راضی کردن مردم، به کارگیری مردم

‫و فهمیدن اینکه چی می‌خوان

‫من هیچوقت نمی‌فهمم مردم چی‌ می‌خوان

‫تو فکر می‌کنی مردم چی می‌خوان؟

‫آسایش

‫مردم همیشه کیفیت رو فدای آسایش می‌کنن

‫ممکنه مضخرف باشه،

‫اما راحته

‫آره.

یجورایی مثل این مورد

‫چی؟

اسکرین‌اسلیور؟

‫آره، یه جای ماجرا می‌لنگه

‫خیلی راحت بود

‫این خیلی راحت بود؟

‫وای

‫- خنده داره

‫- چی؟

‫نگاه کن

‫یکی از نمایشگرای اسکرین‌اسلیور،

‫تصاویر دوربین لباس من رو نشون میده

‫چی؟

‫مگه تصاویر لباس من، غیرقابل نفوذ نبود؟

‫همینطوره

‫پس چطور اسکرین اسلیور بهش دسترسی داشته؟

‫شاید هکش کرده باشه؟

‫پس اگه انقدر حرفه‌ای بوده که چنین کاری کنه.

‫چرا چنین قفل‌های ساده‌ای روی درش داشته؟

‫شاید می‌خواسته تو پیداش کنی

‫می‌خواسته گیر بیفته؟

‫می‌خواسته که تو پیروز بشیی

‫با عقل جور درنمیاد

‫اون آدم فوق‌العاده باهوشیه

‫اگه انقدری باهوش هست که چنین.

‫تکنولوژی‌ رو ابداع کنه.

‫حتما می‌تونسته راهی برای استفاده ازش هم پیدا کنه

‫اون یارویی که انداختیم زندان، پیک پیتزا بوده

‫خب که چی؟

‫انیشتین هم یه مسئول ثبت اختراع بوده

‫ببین، تو برنده شدی

‫تو آدمی رو گرفتی که.

‫صبر کن.

تمام کاری که ‫اسکرین اسلیور باید انجام بده.

‫تا یه نفرو هیپنوتیزم کنه.

‫اینه که نمایشگر رو جلوی چشمش بگیره

‫اما اگه نمایشگر، شبیه نمایشگر نباشه چی؟

‫اگه پیک پیتزا واقعا یه پیک باشه.

‫که توسط نمایشگرایی که توی عینکش گذاشته شده،‫کنترل میشده.

‫کارت درسته

‫ربات رو ببین.

‫داره پرواز می‌کنه

‫هنوز چیزی نیومده که مطالعه کنم.

دکمه آتش رو فشار بدم؟

حالا!

‫با قدرت بیشتر

‫امیدوارم کارساز باشه، پدر

‫فکر می‌کردم بهترین کار این بود که بذارم ‫استراحت کنی

‫17 ساعت

‫حالت چطوره؟

‫فوق‌العاده‌ست

انجامش دادی، پدر

هورا

‫نمی‌تونم بهت بگم که چقدر بابت.

‫مراقبت از جک جک، ازت متشکرم، ای

‫آره، مطمئنم که قدردانی تو کاملا غیرقابل وصفه

‫ازم نخواه دوباره اینکارو کنم، عسلم

‫دستمزد من خیلی بالاست

‫اوه.

‫ایستگاهتو گرفتم، رابرت

‫کلی ازش لذت بردم

‫اون خیلی باهوشه و

‫به من شور و شوق میده

‫خوراک همدیگه‌ایم

‫بچه‌ت چند شکلیه

‫مثل تمام بچه‌ها، کلی پتانسیل بزرگ داره

‫کم پیش نیومده که ابرقهرمان‌ها.

‫تو سنین پایین بیش از یک قدرت داشته باشن.

‫اما این کوچولو، کلی قدرت داره

‫آره، تو کلی قدرت داری

‫کم خوابی و وابستگیت رو ‫درک می‌کنم، رابرت

‫بچه‌ها می‌تونن هرچی باشن.

‫و بچه‌ی تو هم از این قائده ‫مستثنا نیست

‫اون استعدادهای بی‌شمار و خالصی داره، رابرت

‫وقتی که خوابید با هیجانی خلاقانه در حال کار بودم

‫خاله ادنا کل شب بیدار بود.

‫تا مطمئن بشه که توی تمامی حالت

‫انقدر نفس باشی

‫چیکار می‌کنی.

داری می‌ندازیش توی.

‫میندازمش توی اتاقک، رابرت

‫اون بخشی از نمایشه.

‫و مشکلی پیش نمیاد

‫چالش تو مدیریت بچه‌ای.

‫با قدرت‌های متعدده.

‫که هیچ کنترلی روشون نداره، آره؟

‫لپ کلام همینه

‫من معمولا همراه با موسیقی کار می‌کنم ‫و متوجه شدم که بچه نسبت به موسیقی ‫واکنش نشون میده

‫علی الخصوص موتزارت

‫من فیبر مصنوعی رو با ‫کربن برای دوام بیشتر در برابر فشار.

‫و از کتان برای راحتی استفاده کردم.

‫که در بین بافت‌های این الیاف حسگرهای کوچکی.

‫برای مشاهده‌ی ویژگی‌های فیزیکی بچه قرار داده شده

‫خدای من!

‫داره چیکار می‌کنه؟

‫خب، موتزارته دیگه، رابرت

‫میشه سرزنشش کنی؟

‫موضوع مهم اینه که لباس و ردیاب.

‫تغییرات رو پیش بینی می‌کنن

‫و بهت خبر میدن

‫اوه، نه، بیسکوئیت

‫باید بیسکوئیت بیارم!

‫نیازی به بیسکوئیت نداری

‫دیشب به هزار مصیبتی و بدبختی.

‫متوجه شدم که هر راه حلی که با بیسکوئیت باشه.

‫منجر به شیطان شدن بچه میشه

‫اشتعال قریب الوقوع؟

‫یعنی چی؟

‫یعنی آتش، رابرت ‫که لباس یه راه پیش بینی کرده

‫پیشنهاد می‌کنم قبل از اینکه سیستم ‫آب پاش رو خراب کنه شراره‌های آتش بچه رو خاموش کنی

‫خاموش کننده‌ی آتش ‫اسطوخودوس تمشکیه، عزیزم

‫موثر، خوراکی و خوشمزه

‫خب،میدونی چیه؟

‫این کارآمده

‫هر چند، خیلی بالاتر از انتظارات ‫یک شبه‌ت عمل کردم ‫لباس و دستگاه حاوی ‫امکانات بیشتری از حرفامون هست

‫بازم ممنون، ای

‫بابت همه چیز

‫چقدر بابت دیشب بهت بدهکارم.

‫بیخیال، عزیزم

‫صورت‌حسابت برای طراحی اختصاصی لباس.

‫آقای شگفت انگیز، الستی‌گرل.

‫و فروزن.

‫در سرتاسر دنیا و تا ابد بر اساس تعرفه‌هام خواهد بود

‫اما نگه داری از این یکی رو.

‫محض رضای خدا انجام میدم، عزیزم

‫اگر من جات بودم.

‫کش اومدن رو فراموش می‌کردم

‫دمای اطرافت کمتر از دمای انجماده

‫اگه سعی کنی کش بیای، می‌شکنی

‫پس اسکرین اسلیور خود توئی

‫آره و نه

‫اینطور بگم که

این شخصیت رو درست کردم.

‫و پیغام‌ها رو از پیش ضبط کردم

‫وینستون می‌دونه؟

‫که من اسکرین اسلیورم؟

‫معلومه که نه

‫می‌تونی تصور کنی اگه آقای سرمایه گذار آزاد.

‫از تکنولوژی هیپنوتیزم من خبر داشت، ‫چیکار می‌کرد؟

‫کاری بدتر از کار تو؟

‫هی، من دارم از تکنولوژی استفاده می‌کنم.

‫تا اعتماد مردم بهش رو خراب کنم

‫مثل استفاده‌م از ابرقهرمان‌ها

‫اون کی بود که انداختمش زندان؟

‫پیک پیتزا

‫قد و هیکلش به نظر مناسب میومد

‫مبارزه‌ی خوبی هم باهات داشت

‫بهتره بگم من از طریق اون.

‫باهات مبارزه‌ی خوبی کردم

‫اما این اذیتت نمی‌کنه که.

‫یه آدم بی‌گناه رو انداختی زندون؟

‫یارو آدم گستاخی بود

‫و پیتزا هم سرد بود

‫من روت حساب کرده بودم

‫به همین خاطر شکست خوردی

‫چی؟

‫چرا باید روی من حساب کنی؟

‫چون برات یه موتور ساختم؟

‫به خاطر اینکه برادر من.

‫موسیقی مخصوصت رو حفظه؟

‫ما همدیگه رو نمی‌شناسیم

‫اما تو در هر صورت می‌تونی روم حساب کنی

‫بایدم حساب کنم، غیر از اینه؟

‫چون تو یه سری توانایی‌های عجیب غریب.

‫و یه لباس براق داری

‫بقیه‌ی ما هم باید جونشون رو بذارن.

‫کف دستکش‌های تو

‫پدر منم همچین باوری داشت

‫وقتی دزدها وارد خونمون شدن،

‫مادرم می‌خواست مخفی بشه

‫به پدرم التماس می‌کرد که اجازه بده ‫از اتاق امن استفاده کنن

‫اما پدرم اصرار داشت به دوست‌های

‫ابرقهرمانش زنگ بزنه

‫پدرم بیهوده و احمقانه.

‫در انتظار قهرمان‌ها برای نجاتش، از دنیا رفت

‫اما تو چرا باید.

‫- برادرت.

‫- اون یه بچه‌ست!

‫اون زمانی رو یادشه که ما.

‫هم والدینمون رو داشتیم و هم ابرقهرمان‌ها رو

‫پس، مثل بچه‌ها، وینستون این دو تا رو ‫با هم قاطی می‌کنه

‫پدر و مادرمون از پیشمون رفتن

‫چون ابرقهرمان‌ها رفتن

‫پدر و مادر عزیزمون حماقت کردن که.

‫جونشون رو در دستان کس دیگری قرار دادن

‫ابرقهرمان‌ها ما رو ضعیف نگه میدارن

‫می‌خوای من رو بکشی؟

‫نه

‫استفاده ازت بهتره

‫تو قراره کمکم کنی تا ابرقهرمان‌ها رو.

‫برای همیشه غیرقانونی کنم

‫بابایی.

بابایی

‫آماده‌ای؟

‫چشم‌های لیزری

‫بسه

‫- وای!

‫- آره!

‫- آره، جک جک

‫- آره، بچه‌جون!

‫فقط همین نیست

‫اینو نگاه کنید

‫جک جک، شلیک کننده‌ت آماده‌ست؟

‫- بیخیال

‫- خیلی باحاله

‫نوبت منه

‫اول من باید باهاش شلیک کنم

‫- بذار من امتحان کنم.

می‌خوامش

‫- بدش من

‫هی، فقط دارم نشونتون میدم

‫اطرف خونه با بچه‌ شلیک نکنید، فهمیدید؟

‫این احتمالا خطرناکه.

‫و ما سعی داریم بهش یاد بدیم چطور قدرت‌هاش

‫رو کنترل کنه، باشه؟

‫وایسا،

صفحه رو ببین

‫اون ناپدید شد!

‫واقعا باحاله!

‫خیلی خب، خوبه.

‫ازش استفاده کن

‫اطلاعات فعلیش اونجاست

‫روش کلیک کن.

می‌بینیشون؟

‫بعد چهارم.

‫اون شکل رو می‌بینی؟

‫اون اتاقه

‫می‌بینی با کجا در ارتباطه؟

‫پس کجاست؟

‫اوناهاش!

‫خیلی خب، بیا بیرون

کلوچۀ خوشمزه؟

‫- آره، جک جک!

‫- آره، جک جک!

‫خیلی باحاله

‫- الو؟

‫- الستی‌گرل تو دردسر افتاده

‫چی؟

چه اتفاقی براش افتاده؟

‫ببخشید که پشت تلفن بهتون میگم

‫داخل کشتیمون در دوتک منتظرتون هستم

‫کشتی توی دوتک

‫تا یه ربع دیگه اونجام

‫توی کشتی دوتک چی هستش؟

‫لوشس

باب هستم

‫هلن توی دردسر افتاده

‫می‌خوام یه نفر مراقب بچه‌ها باشه

‫آماده شو.

ممکنه اوضاع به هم بریزه

‫سریع السیر میام اونجا.

‫نهایتا یه ربع دیگه

‫سریع السیر می‌خوای بری کجا؟

‫بهتره که سریع‌السیر برگردی!

‫و به اون لباس دست نزنی

‫باید برم.

‫زود برمی‌گردم خونه

‫لوشس همین الآنا میادش اینجا

‫با بچه اطراف خونه شلیک نکنید، باشه؟

‫توی کشتی دوتک چی هستش؟

‫و چرا لباس ابرقهرمانیت رو پوشیدی؟

متن انگلیسی بخش

Oh, my God.

Yes!

Of course you can leave

the baby overnight.

I’m sure filling in for Helen is challenging,

and you are very tired.

and the other children

need you

and miss you,

and you must go to them.

Auntie Edna will take care of everything.

so, drive safely and goodbye.

I enjoy our visits.

“Auntie Edna”?

Attention.

Attention.

I wanna thank everyone

that came out tonight.

in support of superheroes.

and bringing them back into society!

You all made it happen.

The need for this

has been made crystal clear in recent days.

with bad actors like the self-proclaimed

Screenslaver threatening our peace.

His reign was short, huh?

And thanks to this woman.

a great super.

You love her.

You missed her.

Welcome back, Elastigirl.

Come on up here.

Don’t be bashful.

Come on.

Get up here.

I want you to have this.

A memento.

Thanks, Winston, Evelyn,

and everyone at DEVTECH.

I am forever in your debt.

And thanks to all of you,

your pressure changed all the right minds.

We’ve made amazing headway in a very short time.

which leads me to an

important announcement.

Just now,

at a worldwide summit.

leaders from more than a hundred of the world’s top countries.

have agreed to make superheroes legal again!

We’ll gather superheroes and leaders from all over the planet on our boat,

the Everjust for a televised signing ceremony at sea.

Now if you’ll excuse us,

we got a ship to catch!

So good to see you.

Thanks for coming out.

Hey.

Hi, it’s me, again.

Um, there’s, uh, something I’ve always wanted to ask you.

Yeah, how do you balance the superhero stuff with the life stuff?

I know I can handle

the superhero stuff.

Would you please excuse me a moment?

Yeah, okay, see you later!

Good talk!

Hey, Vi.

Hey.

Where’s Jack-Jack?

E’s taking him for a little bit.

Edna is babysitting?

Yeah.

And you’re okay with this?

Yeah.

I don’t know why,

but yeah.

I wanted to say something to you.

Sorry about Tony.

I didn’t think about Dicker erasing his memory.

or about you having to pay the price for a choice you never made.

It’s not fair, I know.

And then, I made it worse at the restaurant

by trying to.

Anyway.

Anyway.

I’m sorry.

I’m used to knowing

what the right thing to do is.

but now,

I’m not sure anymore.

I just wanna be.

a good dad.

You’re not good.

You’re super.

Are superheroes allowed

to drink on duty?

I’m definitely not on duty.

Ignore the costume.

I know

I should be up there.

but I had to step away from the grip and grins, you know?

Gotta get away to keep it pure.

I know I do.

What are you getting away from?

Eh, you know, company stuff.

My brother, mostly.

But you love him,

you two are this company.

Yin and yang.

Yeah, I invent the stuff,

he’s good at people.

Pleasing them, engaging them,

figuring out what they want.

I never know what people want.

What do you think they want?

Ease.

People will trade quality for ease every time.

It may be crap,

but hey, it’s convenient.

Yeah.

Kind of like this case.

What?

The Screenslaver?

Yeah, something’s not sitting right.

It was too easy.

That was too easy?

Wow.

Funny.

What?

Look at that.

One of Screenslaver’s monitors

is tuned into my suit cam.

What?

Isn’t the suit cam closed circuit?

It is.

Then how come Screenslaver has it?

Maybe he hacked it?

So, he’s sophisticated enough to do that.

but he has simple locks on his doors?

Maybe he wanted you to find him.

He wanted to get caught?

He wanted you to win.

That makes no sense.

He’s a brilliant guy.

If he’s smart enough to conceive

of technology like this.

he’s smart enough to think of something to do with it.

The guy we put in jail delivered pizzas.

So?

Einstein was a patent clerk.

Look, you won.

You got the guy who.

Wait.

All Screenslaver needs to do

to hypnotize someone.

is get a screen in front of their eyes.

But what if the screen doesn’t look like a screen?

What if the pizza guy is really a pizza guy.

but he was controlled by the screens built into his glasses.

You are good.

Look, the robot!

It’s taking off.

I’m not getting a reading yet.

Press “fire”?

Now!

More power.

Oh, I hope this works, Dad.

I thought it was best to just let you sleep.

Seventeen hours.

How do you feel?

Super.

You got it, Dad.

Hurray!

I can’t tell you how much I appreciate

you watching Jack-Jack for me, E.

Yes, I’m sure your gratitude is quite inexpressible.

Don’t ask me to do it again, darling.

My rates are far too high.

Oh, uh.

I am joking, Robert.

I enjoyed the assignment.

He is bright

and I am stimulating.

We deserve each other.

Your child is a polymorph.

Like all babies, he has enormous potential.

It is not unknown for supers

to have more than one power when young.

but this little one has many.

Yes, you have many powers.

I understand your lack of sleep and coherency, Robert.

Babies can be anything,

and your child is no exception.

He has pure, unlimited potential, Robert.

He slept while I worked in a creative fever.

Auntie Edna stayed up

all night making sure you look

fabulous in your many forms.

What are you.

You’re putting him in the.

In the chamber, Robert.

He is part of the demonstration

and will be fine.

Your challenge is to manage a babywho has

multiple powers.

and no control over them, yes?

That sums it up.

I often work to music and I noticed the baby responds to it as well.

Specifically, Mozart.

I blended Kevlar with carbyne for durability under duress.

and cotton for comfort.

Interwoven with these fabrics are a mesh of tiny sensors.

that monitor the baby’s physical properties.

Oh, Lord!

What is he doing?

Well, it’s Mozart, Robert.

Can you blame him?

The important thing is that the suit and tracker.

anticipated the change

and alerted you.

Oh, no Cookies.

I gotta get cookies!

You do not need cookies.

As I learned quite painfully last night.

any solution involving cookies

will inevitably result in the demon baby.

“Combustion imminent”?

What does that mean?

It means fire, Robert, for which the suit has countermeasures.

I suggest you extinguish the baby’s flames before he trips the sprinkler system.

The flame retardant is blackberry lavender, darling.

Effective, edible, and delicious.

Well, what do you know?

That is useful.

Although, I have doubtlessly exceeded your expectations for a single night’s work the suit and device contain a few more features we need to discuss.

Thanks again, E,

for everything.

How much do I owe you for.

Pish-posh, darling.

Your bill will be covered by my fee.

for being Mr. Incredible, Elastigirl,

and Frozone’s

exclusive designer.throughout the known universe and until the end of time.

But babysitting this one.

I do for free, darling.

I would resist

the temptation to stretch.

The temperature around you is well below freezing.

Try to stretch and you’ll break.

So, you’re the Screenslaver.

Yes and no.

Let’s say,

I created the character

and pre-recorded the messages.

Does Winston know?

That I’m the Screenslaver?

Of course not.

Can you imagine what Mr. Free Enterprise

would do with my hypnosis technology?

Worse than what you’re doing?

Hey, I’m using the technology to destroy

people’s trust in it.

Like I’m using superheroes.

Who did I put in jail?

Pizza delivery guy.

Seemed the right height, build.

He gave you a pretty good fight.

I should say I gave you

a pretty good fight through him.

But it doesn’t bother you

that an innocent man is in jail?

Eh, he was surly

and the pizza was cold.

I counted on you.

That’s why you failed.

What?

Why would you count on me?

Because I built you a bike?

Because my brother

knows the words to your theme song?

We don’t know each other.

But you can count on me anyway.

I am supposed to, aren’t I?

Because you have some strange abilities

and a shiny costume.

the rest of us are supposed to put our lives

into your gloved hands.

That’s what my father believed.

When our home was broken into,

my mother wanted to hide.

Begged my father to use the safe room.

But Father insisted they call

his superhero friends.

He died, pointlessly, stupidly.

waiting for heroes to save the day.

But why would you.

Your brother.

Is a child!

He remembers the time

when we had parents and superheroes.

So, like a child, Winston conflates the two.

Mommy and Daddy went away

because supers went away.

Our sweet parents were fools

to put their lives in anybody else’s hands.

Superheroes keep us weak.

Are you gonna kill me?

Nah.

Using you is better.

You’re gonna help me make

supers illegal forever.

Dada.

Dada.

Ready?

Laser eyes.

Stop.

Wow!

Yeah!

Yay, Jack-Jack!

Yeah, baby!

And that’s not all.

Watch this.

Jack-Jack, blaster ready?

No way.

That is crazy cool.

My turn.

I get to blast him first!

Let me try.

I want him.

Give him to me.

Hey, I’m just demonstrating.

No firing the baby around the house, you understand?

This is potentially dangerous.

and we’re trying to teach him

to control his powers, okay?

Stop.

See the screen.

He vanished!

That’s really cool!

Okay, good.

Use the thing.

That’s the current readout.

Click it.

See the readout?

Dimension four.

See the shape?

That’s the room.

See where he is in relation?

So, where is he?

He’s there!

Okay Come out.

Num-num cookie?

Yay, Jack-Jack!

Yeah, Jack-Jack!

That’s really cool.

Hello?

Elastigirl’s in trouble.

What?

What happened to her?

Sorry to tell you on the phone.

Meet me on our ship at DEVTECH.

The ship at DEVTECH.

I’ll be there in 15 minutes.

What’s at the ship at DEVTECH?

Lucius?

Bob.

Helen’s in trouble.

I need someone to watch the kids.

Suit up.

It might get weird.

I’ll be there ASAP

Fifteen tops.

Where are you going ASAP?

You better be back ASAP!

And leaving that suit.

I gotta go.

I’ll be home soon.

Lucius will be here sooner.

No firing the baby around the house, okay?

What’s at the ship at DEVTECH?

And why are you in your Supersuit?

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.