سرفصل های مهم
2بخش
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح ساده
دانلود اپلیکیشن «زوم»
فایل ویدیویی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی بخش
این دیوانگیه
چرا این اتفاقا برای من میافته؟
من چیکار کردم؟
من هیچکسی نیستم
من هیچ کاری نکردم
مطمئنم که میمیرم
لعنتی
اوه،لعنتی
نمیتونم این کار رو بکنم
لعنتی
همین طور که مییبنی ما خیلی وقته که حواسمون بهت هست آقای اندرسون
به نظر میرسه شما دو زندگی داری. تو یکی شما توماس آ.اندرسون هستین
یه برنامه نویس برای یه شرکت مشهور برنامه نویسی
شما یه کد کارمندی شخصی دارین
شما مالیات خودتون رو پرداخت میکنین
و شما به زن صاحب خونه کمک میکنین آشغالاش رو ببره بیرون
اون یکی زندیگی شما در داخل کامپیوتره که با اسم مستعار “نئو” هکر هستین و قانون برای همه است،از جمله هکرها و میشه گفت شما گناهکار هستین
یکی از این زندگی ها یه آیندهای داره
و یکی دیگه نه
من میخوام تا جایی که میتونم با شما رو راست باشم
شما اینجایین چون ما به کمک شما احتیاج داریم
ما میدونیم که با شما توسط یه فردی تماس گرفته شده
کسی که خودش رو “مورفیس” معرفی میکنه
هر چی که فکر میکنی در مورد این مرد میدونی اشتباهه
اون توسط خیلی از بالا دستی ها به خطرناکترین فرد زنده شناخته میشه
همکاران من معتقدن که من دارم وقتم رو با تو تلف میکنم
ولی من معتقدم که تو دوست داری که کار درست رو انجام بدی
ما تصمیم داریم که تمام پرونده تو رو پاک کنیم و به تو اجازه یه شروع دوباره رو بدیم
تنها چیزی که ما در عوضش میخوایم همکاری تو برای دستگیر کردن و سپردن یه تروریست به دست قانونه
آره
به نظر معامله خوبی میاد
ولی من یکی بهترش رو پیشنهاد میدم
چطوره که من این انگشتم به شما نشون بدم و شما به من اجازه بدین که یه زنگ بزنم
آقای اندرسون شما منو ناامید کردین
تو نمیتوی منو با این چرندیات پلیس مخفی بازی بترسونی
من حق و حقوق خودمو میدونم
من میخوام یه زنگ بزنم
به من بگین آقای اندرسون یه تماس تلفنی چطور میتونه به نفع شما باشه
اگه نتونین حرف بزنین شما به ما کمک خواهید کرد آقای اندسون چه بخوایین چه نخوایین
این خط داره شنود میشه پس باید خلاصه بگم
اونا زودتر از ما تو رو گرفتن اما خوشبختانه نمیدونستن که تو چقدر مهمی
اگه اونا چیزی که من میدونم رو میدونستن احتمالاً الآن مرده بودی
در مورد چی حرف میزنی؟
چه اتفاقی داره برای من میافته
تو “برگزیده”هستی نئو. تو ممکنه چند سال گذشته رو صرف پیدا کردن من کرده باشی ولی من کل زندیگیم رو دنبالت گشتم
حالا،هنوزم میخوای با من ملاقات داشته باشی؟
بله
پس برو به پلی که تو خیابان آدامز قرار داره
سوار شو
این چیه؟
این کار ضروریه،نئو
برای حفاظت خودمون
از چی؟
از تو
پیرهنت رو بکن
چی؟
ماشین رو نگه دار
به من گوش کن بچه کوچولو
ما برای 20 سوالی وقت نداریم
در حال حاضر فقط یه راه وجود داره
راه ما یا خیابون
خیلی خب
لطفا نئو تو باید به من اعتماد کنی
چرا؟
چون تو پایین اون جاده بودی
تو این خیابان رو میشناسی
دقیقا هم میدونی که به کجا ختم میشه
و من میدونم که اونجا جایی نیست که تو بخوای باشی
اِیپاک،چراغها
دراز بکش
پیرهنت رو بزن بالا
اون چیه؟
فکر کنم توی بدنت یه ردیاب کار گذاشتن
سعی کن آروم باشی
یالا
داره حرکت میکنه
زودباش لعنتی
داری از دستش میدی
نخیرم
پاکه
یا حضرت مسیح
اون چیز واقعیه؟
رسیدیم
بذار یه نصیحت کوچیک بهت بکنم
صادق باش
اون از اون چیزی که فکر میکنی بشیتر میدونه
بالاخره
خوش اومدی نئو
بدون شک حدس زدی که
من مورفیسم
ملاقات با شما باعث افتخارمه
نه افتخار نصیب من شده
لطفا بیا. و بشین
من تصور میکنم تو الآن احساس آلیس رو داری زمانی که داشت از سوراخ خرگوش پایین میافتاد
میتونسیتی بگی
من میتونم تو چشمات ببینم
تو نگاه کسی رو داری که وقتی چیزی رو میبینه قبول میکنه،چرا چون انتظار داره که بیدارشه
از قضا این زیاد هم از حقیقت دور نیست
تو به سرنوشت اعتقاد داری نئو؟
نه
چرا؟
من از این ایده که زندگیم دست خودم نباشه خوشم نمیاد
من کاملا منظورت رو درک میکنم
بذار بهت بگم که تو چرا اینجایی
تو اینجایی چون چیزی رو میدونی
و چیزی رو که میدونی نمیتونی توضیح بدی
اما احساسش میکنی
تو تمام زندگیت احساسش میکردی که
یه جای کار دنیا میلنگه
نمیدونی چیه ولی میدونی که هست
مثل یه خوره در مغزت تو رو دیوونه کرده
همین احساسه که تو رو پیش من آورده
میدونی دارم در مورد چی صحبت میکنم؟
ماتریکس؟
میخوای بدونی که چی هست؟
ماتریکس همه جا هست
دور و بر ما هست
حتی الآن داخل این اتاق
وقتی از پنجره بیرون رو نگاه میکنی میتونی ببینیش یا وقتی تلوزیونت رو روشن میکنی
وقتی میری سر کار میتونی احساسش کنی وقتی میری کلیسا وقتی مالیاتت رو پرداخت میکنی
این جهانه،که روی چشم تو کشیده شده تا تو رو از دیدن حقیقت منع کنه
چه حقیقتی؟
که تو یه بردهای،نئو
درست مثل بقیه،در اسارت به دنیا اومدی تو یه زندانی به دنیا اومدی که نه میتونی بو کنی یا بچشی یا لمس کنی
یه زندان برای ذهنت
متاسفانه نمیشه برای کسی ماتریکس رو تعریف کرد
باید خودت اون رو ببینی
این آخرین فرصت تو هست
بعد از این کار دیگه راه برگشتی نیست
کپسول آبی رو بخوری داستان تموم میشه و تو تخت خوابت بیدار میشی و هر چیزی که بخوای رو باور میکی
اما اگه کپسول قرمز رو بخوری تو سرزمین عجایب میمونی و من بهت نشون میدم که این سوراخ خرگوش تا کجا ها پیش میره
یادت باشه،تمام چیزی که من دارم بهت پیشنهاد میدم حقیقته. نه چیز بیشتر
دنبال من بیا
ایپاک،آنلاین هستیم؟
تقریباً
زمان همیشه بر علیه ماست
لطفا اونجا بشین
تو همه این کارا رو کردی؟
مممممم
قرصی که میخوری بخشی از برنامه ردیابیه
این سیگنال های تو رو مختل میکنه و ما میتونیم موقعیت تو رو شناسایی کنیم
حالا این که گفتی یعنی چی؟
این یعنی کمربندت رو محکم ببند دروتی چون باید با کانزاس خداحافظی کنی (اشاره به فیلم جادوگر شهر اُز)
متن انگلیسی بخش
This is insane!
Why is this happening to me?
What’d I do?
I’m nobody.
I didn’t do anything.
I’m gonna die.
Shit!
Oh, shit!
I can’t do this.
Shit.
As you can see, we’ve had our eye on you for some time now, Mr. Anderson.
It seems that you’ve been living two lives.
In one life, you’re Thomas A.
Anderson program writer for a respectable software company.
You have a social security number.
You pay your taxes.
And you help your landlady carry out her garbage.
The other life is lived in computers where you go by the hacker alias “Neo” and are guilty of virtually every computer crime we have a law for.
One of these lives has a future.
And one of them does not.
I’m going to be as forthcoming as I can be, Mr. Anderson.
You’re here because we need your help.
We know that you’ve been contacted by a certain individual.
A man who calls himself “Morpheus.”
Whatever you think you know about this man is irrelevant.
He is considered by many authorities to be the most dangerous man alive.
My colleagues believe that I am wasting my time with you.
But I believe you wish to do the right thing.
We’re willing to wipe the slate clean give you a fresh start.
All we’re asking in return is your cooperation in bringing a known terrorist to justice.
Yeah.
That sounds like a really good deal.
But I got a better one.
How about I give you the finger and you give me my phone call.
Mr. Anderson you disappoint me.
You can’t scare me with this Gestapo crap.
I know my rights.
I want my phone call.
Tell me, Mr. Anderson what good is a phone call if you’re unable to speak?
You’re going to help us, Mr. Anderson whether you want to or not.
This line is tapped, so I must be brief.
They got to you first, but they’ve underestimated how important you are.
If they knew what I know you would probably be dead.
What are you talking about?
What is happening to me?
You are the One, Neo.
You may have spent the last few years looking for me, but I’ve spent my entire life looking for you.
Now, do you still want to meet?
Yes.
Then go to the Adams Street bridge.
Get in.
What’s this?
It’s necessary, Neo.
For our protection.
From what?
From you.
Take off your shirt.
What?
Stop the car.
Listen, coppertop.
We don’t have time for 20 Questions.
Right now, there’s only one rule:
Our way or the highway.
Fine.
Please, Neo, you have to trust me.
Why?
Because you have been down there.
You know that road.
You know exactly where it ends.
And I know that’s not where you want to be.
Apoc, lights.
Lie back.
Lift up your shirt.
What’s that?
You’re bugged.
Try and relax.
Come on.
It’s on the move.
Come on, you shit.
You’re gonna lose it.
No, I’m not.
Clear!
Jesus Christ!
That thing’s real!
This is it.
Let me give you one piece of advice.
Be honest.
He knows more than you can imagine.
At last.
Welcome, Neo.
As you no doubt have guessed .
I am Morpheus.
It’s an honor to meet you.
No the honor is mine.
Please, come.
Sit.
I imagine that right now you’re feeling a bit like Alice tumbling down the rabbit hole?
You could say that.
I can see it in your eyes.
You have the look of a man who accepts what he sees because he’s expecting to wake up.
Ironically, this is not far from the truth.
Do you believe in fate, Neo?
No.
Why not?
I don’t like the idea that I’m not in control of my life.
I know exactly what you mean.
Let me tell you why you’re here.
You know something.
What you know, you can’t explain.
But you feel it.
You felt it your entire life:
Something’s wrong with the world.
You don’t know what, but it’s there.
Like a splinter in your mind driving you mad.
It is this feeling that has brought you to me.
Do you know what I’m talking about?
The Matrix?
Do you want to know what it is?
The Matrix is everywhere.
It is all around us.
Even now, in this very room.
You can see it when you look out your window or when you turn on your television.
You can feel it when you go to work when you go to church when you pay your taxes.
It is the world that has been pulled over your eyes to blind you from the truth.
What truth?
That you are a slave.
Like everyone else, you were born into bondage born into a prison that you cannot smell or taste or touch.
A prison for your mind.
Unfortunately, no one can be told what the Matrix is.
You have to see it for yourself.
This is your last chance.
After this, there is no turning back.
You take the blue pill the story ends, you wake up in your bed and believe whatever you want to believe.
You take the red pill you stay in Wonderland and I show you how deep the rabbit hole goes.
Remember all I’m offering is the truth.
Nothing more.
Follow me.
Apoc, are we on-line?
Almost.
Time is always against us.
Please take a seat there.
You did all this?
Mm-hm.
The pill you took is part of a trace program.
It disrupts your carrier signals so we can pinpoint your location.
What does that mean?
It means buckle your seat belt, Dorothy because Kansas is going bye-bye.
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.