6بخش

: ماتریکس / بخش 6

ماتریکس

9 بخش

6بخش

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح خیلی ساده

دانلود اپلیکیشن «زوم»

این بخش را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زوم» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زوم»

فایل ویدیویی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی بخش

مطمئنی که میخوای اینو بشنوی؟

مورفیس به تو اعتقاد داره نئو

و هیچکس،نه تو،نه من نمیتونه جور دیگه‌ای متقاعدش کنه

اون اینقدر بهت کور کورانه ایمان داره که حاضر جون خودش رو برای نجات تو فدا کنه

چی؟

تو بزودی سر دوراهی انتخاب قرار میگیری

تو یه دستت زندگی مورفیس رو داری

و تو دست دیگه زندگی خودت رو

یکی از شما میمیره

اما کی،به تو بستگی داره

متاسفم بچه جون. واقعاً متاسفم

تو روح خوبی داری

و من از دادن خبر بد به آدمای خوب متنفرم

نگران نباش

از لحظه ای که پات رو از در بیرون بزاری حالت شروع به بهتر شدن میکنه

یادت میاد که تو هیچوقت به این چرت و پرتای سرنوشت اعتقاد نداشتی

و اینکه کنترل زندگیت به دست خودته

به یاد بیار

بیا یه شیرینی بردار

بهت قول میدم که وقتی خوردنش رو تموم کردی یه حسی مثل بارون بهت دست میده

چیزی که گفته شد برای تو بود تنها خودت

اونا دارن میان

اون چیه؟

اُه،دژاوو (دژاوو برای همه‌تون اتفاق افتاده) (همون حسیه که یه لحظه فکر میکنین قبلاً یه جا بودین یا اینکار رو کردین)

الآن چی گفتی؟

هیچی. فقط گفتم دژاوو

چی دیدی؟

چه اتفاقی افتاد؟

یه گربه‌ی سیاه ازجلومون رد شد بعدشم یکی دیگه درست مثل قبلی

همون گربه‌ی قبلی بود؟

مطمئن نیستم

اِیپاک،سوییچ

موضوع چیه؟

دژاوو معمولاً یه قطعی در ماتریکسه

وقتی که میخوان چیزی رو تغییر بدن

اُه،خدای من

بیاین بریم

اونا سیم رو بریدن. این یه تله است!

بیاین بیرون

اُه،نه

این چیزیه که اونا تغییر دادن. ما تو تله افتادیم

آروم باشین. تلفنت رو بهم بده

اونا میتونن ردگیریش کنن

انتخاب دیگه‌ای نداریم

اُپراتور

نقشه‌ی این ساختمون رو پیدا کن

سریع

پیداش کردم

من دیوار اصلی رو میخوام

طبقه‌ی هشتم

اونا تو طبقه‌ی هشتمن

سوییچ،مستقیم برو جلو

نئو

امیدوارم پیشگو بهت خبرای خوبی داده باشه

حالا سمت چپ

همینه

خوبه

کجان؟

اونا تو دیوارن

تو دیوار

یه ماموره

مورفیس

تو باید بری نئو

فقط اون اهمیت داره

نه مورفیس. اینکار رو نکن

ترینیتی،برو

برو

نمیتونیم ولش کنیم

مجبوریم

سایفر یالا

مورفیس بزرگ. بالاخره همدیگر رو ملاقات کردیم

و تو کی باشی؟

یه اِسمیت

مامور اسمیت

همه‌ی شماها برای من یکی هستین

بگیریدش

نه

اُپراتور

من سریعاً یه خروجی میخوام

یه تصادف اتفاق افتاد

یه تصادف ماشین لعنتی

یهو،بوم ترکید

مثل اینکه هنوز یکی اون بالا بالاها منو دوست داره

پیدات کردم

فقط هرچه سریعتر منو از اینجا ببر بیرون

نزدیکترین خروجی توی تقاطع فرانکلین و ایری

یه مغازه‌ی تعمیر تلوزیون قدیمی

گرفتم

اُپراتور

تَنک،منم

بپرس مورفیس زنده است؟

مورفیس زنده است،تَنک؟

آره. دارن منتقلش میکنن

نمیدونم کجا

اون زنده است. ما یه خروجی میخوایم

از سایفر دور نیستین

سایفر؟

میدونم

من فرستادمش به تقاطع فرانکلین و ایری

فهمیدم

این با من

اونا کجان؟

دارم تماس برقرار میکنم

خوبه

تو اول برو

لعنتی

تَنک

نه

نمیدونم چی شد!

قطع شد

سلام،ترینیتی

سایفر؟

تَنک کجاست؟

میدونی برای یه مدت طولانی فکر میکردم که عاشقتم

قبلاً خوابت رو میدیدم

تو زن زیبایی هستی،ترینیتی

اما اتفاقای بدی افتاد

تو اونا رو کشتی

چی؟

اُه،خدا

دیگه خسته شدم،ترینیتی

از این جنگ خسته شدم

از مبارزه خسته شدم،از این کشتی خسته شدم از سرما،از خوردن هر روزه‌ی اون غذای آشغال

اما بیشتر از همه از دست اون مرتیکه با مزخرفاتی که میگفت خسته شدم

سورپریاز،عوضی

شرط میبندم هرگز فکر این نمیکری میکردی؟

خدا،خیلی دوست داشتم که اونجا باشم وقتی که تو رو شکست دادن

دوست داشتم دقیقاً زمانی که اینکار رو کردن بیام تو بعد همون لحظه میفهمیدی که کار من بود

تو مرفیس رو به اونا دادی

اون به ما درغ گفت،ترینیتی

اون به ما حُقّه زد

اگه حقیقت رو به ما میگفتی ما بهت میگفتیم که او قرص قرمز رو بکن تو کونت

این حقیقت نداره سایفر

اون ما رو آزاد کرد

آزاد. تو به این میگی آزاد؟

تمام کاری که میکنم چیزیه که اون بهم میگه

اگه باید بین اون و ماتریکس یکی رو انتخاب میکردم

من ماتریکس رو انتخاب میکردم

ماتریکس واقعی نیست

من مخالفم،ترینیتی

من فکر میکنم که ماتریکس میتونه از این دنیا واقعی‌تر باشه

همه‌ی کاری که من تو این دنیا میکنم اینه که ای سیم رو جدا میکنم

اما اونجا تو باید شاهد مرگ اِیپاک باشی

ترینیتی

به دنیای واقعی خوش اومدی

اما تو دیگه از اینجا خارج شدی سایفر

نمیتونی برگردی

این چیزیه که تو فکر میکنی

اونا دوباره بدنم رو وارد میکنن

میرم میخوابم. بعد که بیدار شدم دیگه هیچی یادم نیست

در ضمن اگه هر چیز مهمی برای گفتن به سوییچ داری پیشنهاد میکنم که همین الآن بگی

نه،لطفاً نه

این شکلی نه

این شکلی نه

خیلی دیره

خدا لعنتت کنه سایفر

ازم متنفر نباش ترینیتی

من فقط یه پیغام رسونم

و الآن میخوام اونو بهت ثابت کنم

اگه حق با مورفیس باشه هیچ راهی وجود نداره که من بتونم این سیم ارتباطی رو جدا کنم

اگه نئو برگزیده است پس باید یه چیزی یه معجزه ای منو متوقف کنه

درسته؟

منظورم اینه که چطوری میتونه برگزیده باشه اگه مرده باشه؟

تو قبلاً هیچوقت به من جواب ندادی اگه مزخرفات مورفیس رو باور کردی

یالا. تنها چیزی که من میخوام یه بله یا خیر کوچیکه

توی چشماش نگاه کن اون چشمای بزرگ و قشنگ و به من بگو آره یا نه

آره

نه

باور نمیکنم

باور کنی یا نه،آشغال عوضی قراره سوزونده بشی

اول تو

متن انگلیسی بخش

Are you sure you want to hear this?

Morpheus believes in you, Neo.

And no one, not you, not even me can convince him otherwise.

He believes it so blindly that he’s going to sacrifice his life to save yours.

What?

You’re going to have to make a choice.

In the one hand, you’ll have Morpheus’ life.

And in the other hand, you’ll have your own.

One of you is going to die.

Which one will be up to you.

I’m sorry, kiddo.

I really am.

You have a good soul.

And I hate giving good people bad news.

Don’t worry about it.

As soon as you step outside that door you’ll start feeling better.

You’ll remember you don’t believe in any of this fate crap.

You’re in control of your own life.

Remember?

Here take a cookie.

I promise, by the time you’re done eating it you’ll feel right as rain.

What was said was for you and for you alone.

They’re on the way.

What is that?

Oh, déjà vu.

What did you just say?

Nothing.

Just déjà vu.

What did you see?

What happened?

A black cat went past us then another just like it.

Was it the same cat?

I’m not sure.

Switch, Apoc.

What is it?

A déjà vu is usually a glitch in the

Matrix when they change something.

Oh, my God.

Let’s go.

They cut the hard line.

It’s a trap!

Get out!

Oh, no.

That’s what they changed.

We’re trapped.

Be calm.

Give me your phone.

They’ll be able to track it.

We have no choice.

Operator.

Find a structural drawing of this building.

Find it fast.

Got it!

I need the main wet-wall.

Eighth floor.

They’re on the eighth floor.

Switch, straight ahead.

Neo .

I hope the Oracle gave you some good news.

Now left.

That’s it.

Good.

Where are they?

They’re in the walls.

In the walls!

It’s an agent!

Morpheus!

You must get Neo out!

He’s all that matters!

No, Morpheus!

Don’t!

Trinity, go!

Go!

We can’t leave him!

We have to!

Cypher, come on!

The great Morpheus.

We meet at last.

And you are?

A Smith.

Agent Smith.

You all look the same to me.

Take him.

No!

Operator.

I need an exit, fast.

There was an accident.

Goddamn car accident.

All of a sudden, boom.

Somebody up there still likes me.

I got you.

Just get me out of here fast.

Nearest exit, Franklin and Erie.

An old TV repair shop.

Right.

Operator.

Tank, it’s me.

Is Morpheus alive?

Is Morpheus alive, Tank?

Yes.

They’re moving him.

I don’t know where.

He’s alive.

We need an exit.

You’re not far from Cypher.

Cypher?

I know.

I sent him to Franklin and Erie.

Got it.

Got him.

Where are they?

Making the call.

Good.

You first.

Shit!

Tank!

No!

I don’t know.

It just went dead.

Hello, Trinity.

Cypher?

Where’s Tank?

You know for a long time I thought I was in love with you.

I used to dream about you.

You’re a beautiful woman, Trinity.

Too bad things had to turn out this way.

You killed them.

What?

Oh, God.

I’m tired, Trinity.

I’m tired of this war tired of fighting.

I’m tired of this ship of being cold, of eating the same goddamn goop every day.

But most of all I’m tired of that jack-off and all of his bullshit.

Surprise, asshole!

I bet you never saw this coming did you?

God, I wish I could be there when they break you.

I wish I could walk in just when it happens so right then you’d know it was me.

You gave them Morpheus.

He lied to us, Trinity.

He tricked us!

If you had told us the truth we would’ve told you to shove that red pill up your ass!

That is not true, Cypher.

He set us free.

“Free.

” You call this free?

All I do is what he tells me to do.

If I had to choose between that and the Matrix .

I choose the Matrix.

The Matrix isn’t real.

I disagree, Trinity.

I think the Matrix can be more real than this world.

All I do is pull the plug here.

But there you have to watch Apoc die.

Trinity.

Welcome to the real world.

But you’re out, Cypher.

You can’t go back.

That’s what you think.

They’ll reinsert my body.

I go back to sleep.

When I wake up, I won’t remember a thing.

By the way if you have anything important to say to Switch say it now.

No, please don’t.

Not like this.

Not like this.

Too late.

Goddamn you, Cypher!

Don’t hate me, Trinity.

I’m just a messenger.

And right now, I’m going to prove it to you.

If Morpheus was right there’s no way I can pull this plug.

If Neo’s the One then there’d have to be some kind of a miracle to stop me.

Right?

I mean, how can he be the One if he’s dead?

You never did answer me before if you bought into Morpheus’ bullshit.

Come on.

All I want is a little yes or no.

Look into his eyes those big, pretty eyes and tell me yes or no.

Yes.

No!

I don’t believe it.

Believe it or not, you piece of shit, you’re still going to burn!

You first

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.