5بخش

: شکل آب / بخش 5

5بخش

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح ساده

دانلود اپلیکیشن «زوم»

این بخش را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زوم» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زوم»

فایل ویدیویی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی بخش

‫کاپیتان والترز.

‫کاپیتان والترز لطفا گوشی رو بردارید.

‫الیسا…

‫الیسا؟

‫ژنرال هویت! خوش آمدید قربان.

‫همه چیز آمادست. خوشحالم که ‫شما اینجایید قربان.

‫از دیدنت خوشحالم. ممنون.

‫یا خدا. اینه؟

‫از چیزی که فکر میکردم گنده تره.

‫خیلی بی ریخته.

‫بومیای آمازون مثل یه خدا ‫میپرستیدنش.

‫الان خیلی شبیه یه خدا نیست مگه نه؟

‫خب اونا بدوی بودن قربان. ‫

‫اونا پیشکش مینداختن توی آب.

‫گل، میوه، اینجور چیزا.

‫بعد سعی کردن جلوی ‫حفاری نفت رو بگیرن.

با تیر کمون

‫خیلی نتیجه خوبی نداشت.

‫داره خونریزی میکنه.

‫چی شد؟

‫این یه حیوونه هافاستلر. ‫باید رام نگهش داشت.

‫تنفس اکسیژن و تبادل دی اکسید.

‫چی داریم اینجا پسر؟

‫این موجود، قربان…

‫میتونه از دو الگوی

تنفسی متفاوت ‫استفاده کنه.

گل خورک هم همینکارو میتونه بکنه. ‫ ‫ نه.

‫ببین،

میخواید یه انسان رو بفرستید فضا.

‫باید شرایطی رو تحمل کنه

‫که بدن انسان براش ساخته نشده.

‫این به ما در برابر شوروی برتری میده.

‫بیرون آب چه مدتی میتونه نفس بکشه؟

‫واقعیتش اینه که

هیچ چیزی راجب ‫این موجود نمیدونیم.

‫خب، شوروی میخوادش. ‫همینقدر رو میدونیم.

‫اون حرومزاده های چشم زشت.

‫میزاریم یه سگ بفرستن فضا…

‫و خوب میخندیم.

‫بعدش اونا یه انسان میفرستن.

‫یه روس

دور سیاره میچرخه ‫و خدا میدونه چه غلطی میکنه.

‫اون موقع کی میخنده؟ ‫خروشچف.

‫ما گذاشتیم یه سگ بفرستن فضا…

‫بعدش خندید و یه کمونیستو فرستاد فضا.

‫و میخنده و کوبا رو موشک میزنه.

‫ما هیچی یاد نگرفتیم؟

‫قربان، ما باید برش گردونیم توی آب.

‫قربان این دانشمندا مثل هنرمندا هستن.

‫عاشق اسباب بازیشون میشن.

‫اینجارو میبینید؟

این وسط

‫این موجود یه غضروف ضخیم داره

‫که ریه های اصلی و جانبی ‫رو جدا میکنه.

‫درست توضیح میدم باب؟

‫بله، اما ما…‫ قادر به تعیین این اشعه ایکس رو بی فایده میکنه.

‫در اصل قربان، بله. اما…

راه هایی هست که به نظر من اگه میخوایم ‫از شوروی ها جلو بزنیم،

‫باید این موجود رو بصورت زنده تشریح کنیم.

‫نه نه. ‫ پارش کنیم. بفهمیم چطور کار میکنه. ‫ نه.

‫نه! این هدف رو با شکست مواجه میکنه!

‫قربان اون بیهوش شده. خواهش میکنم.

‫بزاریدش توی مخزن!

‫بزاریم فشارش تنظیم شه.

‫ژنرال هویت، قربان

‫تحت هیچ شرایطی نمیتونید

‫این موجود رو بکشید.

‫این ستاره ها رو بشمار پسر.

‫5 تان.

‫یعنی هر کاری دلم بخواد میتونم بکنم.

‫میخوای قضیه رو توضیح بدی

‫من بهش گوش میدم.

‫اما آخرش ‫تصمیم رو من میگیرم.

‫پس اون چیز لعنتی رو باز کن ‫اون چیزی که میشه فهمید رو ‫بفهم

و اینجا رو تعطیل کن.

‫و به خودت امیدوار باش استریکلند.

تو موفق شدی.

ممنون قربان.

‫حالا زود باش کارو تموم کن پسر.

‫حتما قربان.

‫ببرینش بیرون؟

چی داری میگی؟

‫نه. قطعا نه

‫چون این زیر پا گذاشتن قانونه.

‫احتمالا فقط حرف زدن در موردش ‫شکستن قانونه.

‫اون تنهاست؟ اوه.

آیا این به این معنی است که هر زمان

‫وقتی ما میریم به یه رستوران چینی،

‫میخوای همه ماهی های توی مخزنو نجات بدی؟

‫تنها باشه خب که چی؟ ‫همه ما تنها هستیم.

‫تنها ترین چیز که تا حالا دیدی چی بوده؟

‫همین الان گفتی اینو. ‫ بهش گفتی “چیز”.

اون یه چیزه. یه عجیب الخلقه .

من میتونم بفهممت. ‫

آروم باش. ‫ خدا، آروم باش

‫باشه، من برات تکرارش میکنم.

‫”من چی هستم؟”

‫”من دهانمو حرکت میدم” ‫”مثل اون”

‫”من هیچ صدایی در نمیارم ‫”مثل اون.”

‫”تعریف من چیه؟”

‫” هر چیزی که هستم”

‫” هر چیزی که تا الان بودم”

‫”منو اینجا اورده” ‫”پیش اون”

‫ببین الان میگی “اون”. ‫دیگه شد “اون”

‫منو زدی!

‫الیسا، ولم کن.

‫دارم میبینم. دارم میبینم. ‫

تا حالا منو نزده بودی!

وقتی منو میبینه ‫جوری که منو میبینه…

اون نمیدونه ‫چی ندارم…

یا ‫چگونه…

‫”من ناقص هستم”

‫” اون منو جوری میبینه”

‫” برای چیزی که هستم”

‫”همانطور که هستم.”

‫”اون خوشحاله”

‫”که منو میبینه” ‫”هر بار.”

‫”هر روز.”

حالا ‫من می تونم یا…

نجاتش بدم

‫”یا بزارم بمیره”

‫باشه. ‫دارم میرم.

الیسا نه. ‫من باید برم.

‫الیسا خواهش میکنم بس کن.

‫گوش کن به من. فقط گوش کن به من

‫من باید برم.

‫من الان میرم، چون ‫الیسا

این خیلی برام مهمه.

‫این یه شانس دوبارست برای من.

‫متاسفم، اما باید برم.

‫اوه، خدا.

‫وقتی برگشتم، ‫دیگه هیچوقت

راجبش حرف نمیزنیم.

‫الیسا، یه…

‫باشه.

‫ما چی هستیم؟ ‫من و تو چی هستیم؟

‫میدونی چی هستیم؟ ‫ما هیچی نیستیم.

‫هیچی. هیچ کاری نمیتونیم بکنیم.

‫متاسفم ‫اما این…

‫این حتی انسان نیست. خدا!

‫چی؟

‫جیلز!

‫منتظر بودم. ‫ میدونم. ببخشید.

عیبی نداره.

‫ما میریم تو؟

‫باید اون قطعه هنری رو میفرستادی.

‫نه.

میخواستم به تو و تیم ‫به صورت حضوری نشون بدم.

‫فکر میکنم این یکی از بهترین کارامه.

‫و تا جایی که میتونه سبزه.

‫زمان خوبی نیست. ‫شاید بعدا.

‫باشه،

مشکلی نیست.

‫برای تو چه وقتی مناسبه برنی؟

‫تو اینو کشیدی؟

‫آره.

‫وای

‫کارت خوبه.

‫ظاهرا به اندازه یه عکاس خوب نیستم.

‫اما خوبه مگه نه؟

‫چیزی مثل اینو نمیتونم بکشم.

‫بیا… به حساب من.

‫برای من؟

‫خیلی مثل تو نمیان اینجا.

‫به نظر خیلی تحصیل کرده میای ‫دوست دارم با هم حرف بزنیم.

‫قضیه اینه که ‫تنها دلیلی که اومدم اینجا برای ‫اینه که…

‫گفتگو داشته باشم! و…

‫کیک هم خیلی خوبه مگه نه؟

‫آره آره.

‫کیک لیمویی نیست، اما خوبه.

‫میدونی من تنها کار میکنم…

‫و ‫بهترین دوستم خیلی اهل ‫گفتگو نیست.

‫این یه قسمتی از شغل اینجاست.

‫مثل اینه که ‫یه نوشیار باشی.

‫برای مردم کیک میاری. ‫به مشکلاتشون گوش میکنی.

‫و میشناسیشون.

‫میخوام تو رو بشناسم.

‫چه غلطی داری میکنی پیرمرد؟

‫ ‫نمیتونی اونجا بشینی. اووو اووو

‫نه نه نه،

پیشخون نه. ‫فقط میتونی غذا رو ببری.

‫نمیتونی اونجا بشینی

‫اگه چیزی میخوای سفارش بده ‫ببرش بیرون.

‫اما خالیه… ‫پیشخون خالیه…

‫هر روز اونا رزرو هستن. نشین.

‫بعدا برگردید، باشه؟

‫لازم نبود باهاشون اینجوری حرف بزنیم.

‫تو هم باید بری.

‫و برنگرد. این یه رستوران خانوادگیه.

متن انگلیسی بخش

Paging Captain Walters.

Captain Walters, please pick up the courtesy call.

Elisa.

Elisa!

General Hoyt! Welcome, sir!

Everything’s ready. Glad to have you, sir.

  • Good to see you, son. - Thank you.

Good God Almighty! Is that it?

Hell of a lot bigger than I thought.

Ugly as sin.

You know, the natives in the Amazon worshiped it like a god.

Doesn’t look like much of a god now, does it?

Well, they’re primitive, sir.

You know, they would toss offerings into the water.

Flowers, fruits, crap like that.

Then they tried to stop the oil drill

with bows and arrows.

That didn’t turn out too well.

He’s bleeding.

What happened?

It’s an animal, Hoffstetler. Just keeping it tame.

“Oxygen osmosis and dioxide exchange.”

What the hell have we got here, son?

This creature, sir…

it can alternate between two

entirely separate breathing mechanisms.

  • A mudskipper can do that. - No.

Look.

You want to put a man in space.

He’s gonna have to endure conditions

the human body just wasn’t made for.

This gives us an edge against the Soviets.

How long can it breathe outside the water?

The reality is, sir,

we don’t know jack shit about this thing.

Well, the Soviets want it. We know that much.

Those cockeyed bastards.

You know, we let ‘em send a dog up into space,

and we get a good laugh.

Then the next thing you know, they send a human up,

a Russki,

orbiting the planet, doing God knows what.

Who’s laughing then? Khrushchev, that’s who.

Let him send a dog up into space, and he laughs.

Then he puts a commie up in space, and he laughs.

And then he puts missiles into Cuba.

Have we learned nothing?

Sir, we need to get him back in the water.

See, these scientists, they’re like artists, sir.

They fall in love with their plaything.

Now, right here, see?

Along the middle.

This creature has a thick-jointed cartilage

that separates the primary and secondary lungs.

Am I explaining this correctly, Bob?

Yes, but we have…

It makes the X-rays inconclusive.

In principle, sir, yes. But…

Now, I believe if we want to get an edge on the Soviets

we need to vivisect this thing.

  • No, no. - Take it apart,

  • learn how it works. - No.

No! That would defeat the purpose.

Sir, he’s passed out. Please.

Put him in the tank.

Let him pressurize.

General Hoyt, sir?

You cannot, under any circumstance,

kill this creature.

Count these stars with me, son.

There are five of them.

Means I can do whatever the hell I want.

Now, you want to plead your case,

I’ll listen to it.

But at the end of the day, it is my damn decision.

So crack the damn thing open, learn what you can,

and close up shop here.

Give yourself a good pat on the back, Strickland.

You’ve done it.

Thank you, sir.

Now, hurry up and finish the job, son.

Absolutely, sir.

Get him out?

What are you talking about?

No. Absolutely not.

Because it’s breaking the law, that’s why.

We’re probably breaking the law just talking about it.

Oh, he’s alone? Oh.

Does this mean that whenever

we go to a Chinese restaurant

you wanna save every fish in the tank?

So what if he’s alone? We’re all alone.

The loneliest thing you’ve ever seen?

Well, you just said it right there.

You called it a thing. It’s a thing. It’s a freak.

I can understand you.

Calm down. God, calm down.

All right, I will repeat it to you.

“What am I?

“I move my mouth, like him.

“I make no sound, like him.

“What does that make me?

“All that I am…

“all that I’ve ever been…

“brought me here, to him.”

See, you’re saying “him.” It’s a “him” now.

You just hit me!

Elisa, let go of me.

I’m looking. I’m looking!

You’ve never hit me.

“When he looks at me, the way he looks at me…

“He does not know what I lack…

“or how…

“I am incomplete.

“He sees me…

“for what I am…

“as I am.

“He’s happy…

“to see me, every time…

“every day.

“And now I can either…

“save him…

or let him die.”

Oh, God. I’m leaving.

Elisa, no. I have to leave.

Just Elisa, please stop.

Listen to me. Just listen to me.

I have to go.

I’m leaving now because, Elisa,

this is very important to me.

This is a second chance for me.

I’m sorry, but I have to go.

Oh, God.

When I come back, we just will not talk

about this ever again.

Elisa, there’s…

All right!

What are we? What are you and I?

Do you know what we are? We’re nothing!

Nothing! We can do nothing!

I’m sorry, but this… this is just Oh, God, it’s not even human. God!

What?

Giles.

  • I’ve been waiting. - I know. Sorry.

It’s okay.

We going in?

You should have just mailed the art.

No.

I want to show it to you and the team in person.

I think it’s some of my best work.

And it’s green as can be.

It’s, uh, it’s not a good time. Maybe later.

Well, sure.

No problem.

What would be a good time for you, Bernie?

You painted that?

Yeah.

Wowee!

You’re good.

Apparently, not as good as a photograph.

But it is good, isn’t it?

I couldn’t paint anything like that.

Here. On me.

For me?

Well, we don’t get many like you in here.

You seem very educated, and I like talking to you.

The thing is that’s the only reason that I come in here is…

  • The conversation. - And?

The pie is mighty fine, too, isn’t it?

Yeah, yeah, yeah.

It’s no key lime, but it’s good.

You know, I work alone…

and my best friend’s not much of a conversationalist.

You see, that’s part of doing the job here.

It’s like being a bartender.

You serve people pie. You listen to their problems.

You get to know them.

I’d like to get to know you better.

What the hell are you doing, old man?

  • Let’s sit down. - Oh Oh, oh, oh.

Hey, no, no, no.

Not the counter. Takeout only.

You can’t sit there.

If you want something, you order, you take it out.

But it’s empty. the counter’s empty.

All reserved, all day. You don’t sit down.

Y’all come back now, you hear?

You don’t need to talk to them like that.

You should go, too.

And don’t come back. This is a family restaurant.

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.