سرفصل های مهم
8بخش
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح متوسط
دانلود اپلیکیشن «زوم»
فایل ویدیویی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی بخش
نه
نمک؟ داری درمورد چی حرف میزنم؟
الیسا؟
اینجا
تجهیزات اسرائیلی
منیزیومو بو کن
روسی ها از یهودیا متنفرن اما از تجهیزاتشون سیرایی ندارن
چطور وارد اینجا شدن؟
هویت جعلی، پلاک های رنگ شده و از این داستانا
اونا دوربین مدار بسته اصلی توی محوطه بارگیری ام دستکاری کردن
خوب، هیشکی نباید بفهمه
ما بیست و چهار ساعت وقت داریم تا پیداش کنیم.
نه من خبر دادم
تو خبر دادی؟
- همون موقعی که اتفاق افتاد من.
آقای استریکلند، قربان
چی شده، سالی؟
قربان، ژنرال هایت پشت خط هستن
.اون موجود سگ فضایی ما بود، استریکلند
اینو میدونی؟
قربان، برش میگردونم
خیلی خوش بینم به این قضیه، قربان
پس حس خوبی داری؟
حس قدرت. برش میگردونم
از پسش برمیای. میتونی از پسش بربیای
به خاطر من، پسرم. به خاطر من
این زمانیه که میخوای آزادش کنی؟
دهم؟
اگر بارون دیرتر بیاد چی؟
برای کانال چه اتفاقی میوفته؟
خیلی خوب
اون چیه؟
بزار ببینمش. برای منه؟
آره، همینطوری خوبه. با همین فرمون برو
انگار نه انگار که از چیزی خبر داری
خدایا کمکم کن اگر ازم چیزی پرسیدن
من دروغگوی خوبی نیستم
به جز به بروستر
برای نگه داشتن یه زندگی زناشویی باید یه عالمه دروغ بگی
تمامی پرسنل کارت های شناسایی خود را ارائه کنید
خدایا! چه خبره
ما هیچی نمیدونیم روحمونم خبر نداره
نظر منو بخواید، با یه گروه حرفه ای طرفیم
کاملا مطمئنم که نیروی ویژه یا یه همچین چیزی
نیروهای ویژه ارتش سرخ
گمون میکنم،
منظورم اینه که اونا کاملا آموزش دیده باید بشن
یه گروه زبده و از لحاظ مالی تامین شده
بسیار کارآمد، بی باک و منظم و دقیق
نفوذ اونها کمتر از پنج دقیقه طول کشید، قربان
من فکر میکنم که اونها یه گروه ضربت متشکل از حداقل ده مرد
تو همیشه تنها بودی؟
تا حالا کسی رو نداشتی؟
میدونی چه اتفاقی برات افتاده؟ میدونی؟
چون من نمیدونم. نمیدونم چی به سرم اومده
نمیدونم
توی آینه نگاه میکنم و واقعا تنها چیزی که توی این صورت پیر میتونم بشناسمشون این چشم هاست
میدونی، بعضی وقتا فکر میکنم شاید خیلی زود یا خیلی دیر به دنیا اومدم
شاید جفتمون عتیقه ایم
تدابیر امنیتی به بالاترین سطح ارتقا پیدا کرد
کارت های شناسایی خود را ارائه کنید
قربان، اومدن
اوه، زلدا، الیسا
به نظر میرسه که شما دوتا قبل از حادثه خارج شدید
با این وجود
اگر چیزی در رابطه با اتفاقی که اینجا رخ داده میدونید وظیفه شماست که گزارش بدید هر اطلاعاتی
مهم هم نیست چقدر ناچیز یا کوچیک به نظر بیاد
ناچیز به معنای بی اهمیت
من هیچ چیز غیر معمولی ندیدم، نه
یا ناچیز
میدونید پاهام درد میکرد
تو چطور
اونم چیزی ندیده
همم
.هافستلر، دکتر هافستلر
هیچ کدوم از شما اونو در حال ورود و یا خروج به آزمایشگاه دیدید؟
ایشون اونجا کار میکنه، مگه نه؟
منظورم کار غیر معموله یه کار عجیب غریب منظورمه
یه کار جزئی و ناچیز؟
نه، قربان
متن انگلیسی بخش
No!
Salt? What are you talking about, salt?
Elisa!
There.
Israeli Popper.
You can smell the magnesium.
Russians hate the Jews, but they can’t get enough of their gadgets.
How’d they get in here?
Forged ID, painted plates, and so on and so forth.
And they moved the main video camera on the dock, sir.
Well, no one has to know.
We got 24 hours before I bounce it up.
No, I called it in.
You called it in?
The moment it happened, I.
Mr. Strickland, sir.
What is it, Sally?
Sir, General Hoyt is on the phone.
That thing was our space dog, Strickland.
You know that.
Sir, I’m getting it back.
I can’t be in a negative frame of mind, sir.
So, you’re feeling good?
Feeling strong. Getting it back.
You can get it done. You’re gonna get it done.
For me, son. For me.
That’s when you’re planning on releasing him?
On the 10th?
So, what if the rains are late?
What happens with the canal?
All right.
What’s that?
Let me see it. Is that for me?
Yeah, that’s good. Keep that up.
Looking like you don’t know anything.
Lord help me, if they ask me if I do.
I’m not a good liar.
Except to Brewster.
It takes a lot of lies to keep a marriage going.
All personnel, prepare to present your identity and clearance cards.
Lord! What in the.
You done got us in a world of trouble.
My opinion, we’re looking at a highly-trained group, sir.
I’m thinking, conceivably, sir, like special forces or so on and so forth.
Red Army Special Forces?
Conceivably.
And they’re highly trained.
They were well-financed, an elite group.
Highly efficient, ruthless, clockwork precision.
Infiltration took less than five minutes, sir.
My conservative estimate is that this was a strike force of at least 10 men.
Have you always been alone?
Did you ever have someone?
Do you know what happened to you? Do you?
Because I don’t. I don’t know what happened to me.
I don’t know.
I look in the mirror and the only thing that I recognize are these eyes in this old man’s face.
You know, sometimes I think I was either born too early or too late for my life.
Maybe we’re both just relics.
Security measures have been increased to maximum levels.
Prepare to present your identity and clearance cards.
Sir, I’ve got them.
Zelda, Elisa.
Looks like you two punched out before the incident.
Still.
If you know something about what transpired here it’s your obligation to report any detail,
no matter how small or trivial it may seem.
“Trivial” means unimportant.
I didn’t see nothing out of the ordinary, no.
Or trivial.
See, my feet were hurting.
What about you?
She didn’t see anything.
Mmm.
Hoffstetler, Dr. Hoffstetler.
Did either of you see him coming in or out of the lab?
He works there, doesn’t he?
I mean in a different way, doing something different.
Something trivial?
No, sir.
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.