6بخش

: بالا / بخش 6

6بخش

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح سخت

دانلود اپلیکیشن «زوم»

این بخش را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زوم» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زوم»

فایل ویدیویی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی بخش

دست نگه دارين

تو با اون اومدی اینجا؟ اره

با يه خونه؟ يه خونه ي معلق؟ اين مسخره ترين چيزيه که تا حالا ديدم

دنبال پرنده ي من که نيستي، نه؟ اما اگه به يه فنجون قهوه با شکرنياز داري. خوشحال ميشم بهتون بدم

خوب سوتفاهم شده

سگام اشتباه کردن

واستين ببينم شما چارلز مانتس نيستين؟ خوب، راستش آره

همون چارلز مانتس معروف؟ پيش به سوي ماجراجويي خود خودشه

اون چارلز مانتس اِ

راست ميگين؟ چارلز مانتس کيه؟ ايشونن؟ اره اره خودشه من کارل فردريکسن هستم. من و همسرم از طرفداراي پر و پا قرص شما بوديم

خوب! آدم خوش سليقه اي هستي

حتماً خسته اين. گـُشنته؟ اها همه توجه کنن! اينا ديگه مزاحم به حساب نميان

اينا مهموناي ما هستن دنبالم بیاین !اي ول خوب موقتاً دوستون دارم تو بوی الو بخارا میدی ایول گازتون نمي گيرم

اين کوچولو بوي شکلات ميده

در مورد سگا بايد بگم شرمنده ام

اميدوارم زياد اذيتتون نکرده باشن گاما: نکردیم خونه تو برو بغل بالون من پارک کن

توي شوق ماجراجويي که نمي تونيم بيايم، نه؟ اووه دوست داري بياي توش؟ !دوست دارم، پس چي !آقاي مانتس صبر کنيد جمی کریکت تو رو نگفت حالا با داگ چيکار کنيم؟- اون، پرنده رو گـُم کرد بايد کله شو بکنيم تو قيفِ روسياهي

از قيف روسياهي خوشم نمياد

بيشتر اين کلکسيون تو موزه هاي بزرگ دنيا مثه

موزه ي نيويورک مونيخ و لندن نگهداري ميشه

البته من بهترينا رو برا خودم نگه داشتم

اینکار رو کردی. اينجا رو ببین اين آرسـِلـُتـِريوم اِ

موقعي که داشتم دندونامو مسواک مي زدم بهم حمله کرد

برا گرفتنش از جعبه ي ريش تراشم استفاده کردم

آفرين، خوبه

متعجبعم کردی

اون موقع تنها راه آوردنش از اتيوپي بالون بود

اوه خدای من

لابرادُوديس غول پيکر سوماليايي

چه جوري شناختيش! دست مريزاد

داستانش مفصل و جالبه

چيز خوبي انتخاب کردي

با روز ولت که برا شکار رفته بودم آفريقا پيداش کردم

من و اون عادت کرده بوديم عصرا همش با هم کارت بازي مي کرديم

چقدم جـِر زني مي کرد

خيلي ي ي جر زن بود

صاحب جون شام حاضره

اي واي! مترجمت خراب شده

گمونم سيمش دوباره شُل شده

بفرما رفيق، تموم شد

ممنون صاحب جون-

صداي قبليشو بيشتر دوست داشتم

خوب، شام حاضره

بفرماييد از اين طرف

خوب، از ولايتمون چه خبر؟ چند باري وسوسه شدم برگردم

اما اينجا يه سري کار نيمه تموم هست که بايد انجام بدم

.خواهش مي کنم. بفرماييد اميدوارم سير نباشين

چون غذاهايي که اپسيلون درست مي کنه، خوردن داره

اپسيلون، دست و پنجه تو بايد طلا گرفت !جونمي !آهاي! دِهَه

اگه اِلي اِ من الان اينجا بود مطمئنم از چيزايي که اينجاس خيلي خوشش ميومد

مي دونين، آخه به خاطر شما، اون آرزوش بود …که يه روزي بياد اينجا و کنار آبشار زندگي کنه

باعث افتخاره. تو موفق شدي

مزاحم که نيستيم؟ اصلاً دوست ندارم اسباب مزاحمتتون بشيم

نه، ابداً. مزاحم چيه مهماني از شما باعث افتخاره بفرماييد غذاتونُ ميل کنيد غذا؟ !غذا کوشش؟ غذا

نه نه ولش کن اروم باش اروم باش

من غذامو میخوام . من غذامو می خوام اهای نبايد اون لغتُ به زبون مياوردم از مهمونا پذیرایی کنین

دزدا اغلب ميان اينجا که اموال منو بدزدن. نه

اونا بهم تهمت دروغگويي زدن

اما وقتي اون موجودُ با خودم ببرم اونجا بهشون ثابت ميشه که دروغ نگفتم

زيباس، نه؟ برا پيدا کردنش عمرمو گذاشتم بعضي وقتا، سال ها طول ميکشه

تا دوباره بشه اون موجود کميابُ ديد سعي کردم با دود اونُ از لونه ش بکشونم بيرون

نميشه رفت تو، دنبالش

اگه کسي بره تو، راه خروجي و جود نداره

کلي از سگامو همينطوري از دست دادم

دزدا هم ميان اينجا و خيال مي کنن اين پرنده مال خودشونه و مي تونن بگيرنش

اما نمي دونن که اونجا، جاي خيلي خطرناکيه ميگم اون شبيه کوين اِ ها

کوين؟ آره، پرنده ي غول پيکر جديدم،

تربيتش کردم که دنبالمون بياد

دنبال شما بياد؟ غير ممکنه. چه جوري؟ اون از شکلات خوشش مياد

شکلات؟- آره-

يه خورده از شکلاتمو بهش دادم. اون عاشق شکلاته

اما اون فرار کرد

بهتره حرکت کنيم

کارل، مي دوني آدمايي که ميان اينجا، همه شون داستاناي خوبي ميگن

نقشه برداري که مي خواد نقشه برداري کنه

گياه شناسي که مي خواد انواع گياها رو به صورت فهرست نامه در بياره

.و پير مردي که مي خواد خونه شو ببره به آبشار بهشت

اين بهترين داستانيه که تابه حال شنيدم. دل تو دلم نيس ببينم آخر اين داستان چي ميشه

امشب خيلي خوش گذشت با اجازه تون ما ديگه رفع زحمت کنيم

کجا تازه اول سر شبه

نمي خوايم ديگه بيشتر از اين از مهمونوازيتون سو استفاده کنيم

راسل، بيا

اما ما که هنوز دسر نخورديم

بچه راست ميگه

هنوز دسر ميل نکردين

دِسرايي که اپسيلون درست مي کنه، حرف نداره

کجا، تشريف داشته باشين ديگه !نميگذارم دسر نخورده برين

بايد راجع به خيلي چيزاي ديگه صحبت کنيم

کوين؟ همين دور و براس

بگيريدش

بجنب

دارم عجله می کنم

واي، سگا دارن ميان صاحب جون از اينطرف

بياين سمت چراغ صاحب جون

متن انگلیسی بخش

MUNTZ : Stay!

You came here in that?

Uh, yeah.

MUNTZ : In a house?

A floating house?

That is the darnedest thing I’ve ever seen.

You’re not after my bird, are you?

But if you needed to borrow a cup of sugar,

I’d be happy to oblige.

Well, this is all a misunderstanding.

My dogs made a mistake.

Wait, Are you Charles Muntz?

Yeah, well, yes.

THE Charles Muntz?

“Adventure is out there!”

It’s really him!

That’s Charles Muntz!

It is?

Who’s Charles Muntz?

Him!

DOGS : Yes, Yes, That’s him!

I’m Carl Fredricksen.

My wife and I, we were your biggest fans.

Oh, well.

You’re a man of good taste.

Now, you must be tired.

Hungry?

Uh-huh.

Now, attention, everyone!

These people are no longer intruders!

They are our guests.

DOG 1 : Follow me.

I like you temporarily.

You do smell like prunes.

CARL : Whoa!

DOG 2 : I will not bite you.

DOG 3 : The small mailman smells like chocolate.

MUNTZ : I’m sorry about the dogs.

Hope they weren’t too rough on you.

GAMMA : We weren’t.

MUNTZ : Go ahead and moor your airship right next to mine.

We’re not actually going inside the Spirit of Adventure itself?

Oh…

Would you like to?

Would I?

CARL : Wait up, Mr. Muntz.

Jiminy Cricket.

BETA : Not you.

GAMMA : What do we do with Dug?

ALPHA : He has lost the bird,Put him in the Cone of Shame.

DUG : I do not like the Cone of Shame.

MUNTZ : Well, most of the collection is housed in the world’s top museums,

New York, Munich, London.

Of course, I kept the best for myself.

Did you ever!

Will you look at that?

MUNTZ : Oh, yes, the Arsinoitherium.

Beast charged while I was brushing my teeth.

Used my shaving kit to bring him down.

Oh, yeah.

Well, surprise me.

Only way to get it out of Ethiopia at the time was to have it declared as dental equipment.

Oh, my gosh!

The giant Somalian leopard tortoise!

Oh, you recognize it.

I’m impressed.

That’s an interesting story there.

Excellent choice.

I found it on safari with Roosevelt.

He and I fell into a habit of playing gin rummy in the evenings,

and did he cheat!

Oh, he was horrible.

ALPHA : Master, dinner is ready.

Oh, dear.

Broken translator.

It’s that loose wire again.

There you go, big fella.

ALPHA : Thank you, Master.

I liked his other voice.

Well, dinner is served.

Right this way.

So, how are things stateside, huh?

Almost tempted to go back a few times,

but I have unfinished work here.

Please.

I hope you’re hungry,

because Epsilon is the finest chef I’ve ever had.

Oh, Epsilon, you’ve done it again!

Yes!

Hey!

Hey!

Oh, my Ellie would’ve loved all this.

You know, it’s because of you she had this dream

to come down here and live by Paradise Falls.

I’m honored.

And now you’ve made it.

You’re sure we’re not a bother?

I’d hate to impose.

No, no.

It’s a pleasure to have guests, a real treat.

DOG 1 : Treat!

Where’s the treat!

DOG 2 : Treat!

MUNTZ : No, no, Quiet!

Calm down, calm down.

DOG 3 : I want a treat,

I want a treat!

Hey!

I shouldn’t have used that word.

Having guests is a delight.

More often I get thieves come to steal what’s rightfully mine.

No!

They called me a fraud, those…

But once I bring back this creature, my name will be cleared.

Beautiful, isn’t it?

I’ve spent a lifetime tracking it.

Sometimes years go by between sightings.

I’ve tried to smoke it out of that deathly labyrinth where it lives.

You can’t go in after it.

Once in, there’s no way out.

I’ve lost so many dogs.

And here they come, these bandits, and think the bird is theirs to take.

But they soon find that this mountain is a very dangerous place.

Hey, that looks like Kevin.

Kevin?

Yeah, that’s my new giant bird pet.

I trained it to follow us.

Follow you?

It’s impossible.

How?

She likes chocolate.

Chocolate?

Yeah.

I gave her some of my chocolate.

She goes gaga for it.

But it ran off.

It’s gone now.

You know, Carl, these people who pass through here, they all tell pretty good stories.

A surveyor making a map.

A botanist cataloguing plants.

An old man taking his house to Paradise Falls.

I mean, that’s the best one yet.

I can’t wait to hear how it ends.

Well, it’s been a wonderful evening, but we better be going.

Oh, you’re not leaving.

We don’t want to take advantage of your hospitality.

Come on, Russell.

But we haven’t even had dessert yet.

The boy’s right.

You haven’t had dessert.

Epsilon here makes a delicious cherries jubilee.

Oh, you really must stay.

I insist.

We have so much more to talk about.

Kevin?

It’s here.

Get them!

Hurry!

RUSSELL : I am hurrying!

Ahhh, They’re coming!

DUG : Master, over here.

DUG : Go toward the light, Master!

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.