سرفصل های مهم
2بخش
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح خیلی ساده
دانلود اپلیکیشن «زوم»
فایل ویدیویی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی بخش
این دختر توئه، آره؟
بله، ارباب من
اسمش رابین ـه
هیچ کودکی نباید خارج از دروازه شهر باشه
چرا این دختر توی ظرفشور خانه قصر نیست؟
سرورم، اون اونجا کار نمیکنه.
اون
تو!
این دختر رو به ظرفشور خانه قصر معرفی کن
پدر
از فرمان های نایب لرد پیروی کن، دخترم
من دارم میرم تا شورش جنوب رو حل کنم
وقتی که برگشتم، میخوام این گرگ ها از جنگل پاکسازی شده باشن
بله، لرد من
گودفلو، دو روز وقت داری
وقتت رو تلف نکن
هی، پیست دختر
اونی که پرندهات رو بُرد ،قبلاً هم دیده بودمش
چند وقت پیش، با مادرش،قسم میخورم
اون یکی از اون گرگینههاست
گرگینه؟
آره، گرگینه
کسایی که مثلاً میتونن با گرگ ها حرف بزنن
اما میدونی، اونا حتی میتونن شفا بدن
مادرش با یک جادوی عجیب من رو شفا داد
شاید بتونه پرندهات رو هم خوب کنه
شاید هم بخورتش
نمیدونم
اوه. باید برش گردونم
باید یادآوری کنم که ما اسیر اوناییم نمیتونیم جایی بریم
میتونی یه راز نگه داری؟
ها؟ وای! گوسفند هام
پسرا، خوب قفلش نکرده بودید
تو گوسفند ها رو فراری دادی، مگه نه؟
اوه آره. این رو هم بندازید گردن من
همه چی رو بندازید گردن “شان هوگ” بیچاره
برگرد توی گاری
میخوام پاهام رو تکون بدم
احمق ها، کمکم کنید گوسفند ها رو جمع کنم -
من بهشون یاد میدم چطوری
اوه! بگیرش
هی، اسمت هر کوفتی که هست ، برگرد توی گاری
گوسفند ها رو جمع کنید
ولم کنید
چقد بی ادبید
برگرد توی گاری
بخاطر این حرکتت یک هفته از مشروب میخوری
دختره کجا رفت؟
نمیبینمش
شاید رفته بین درخت ها
شما دو نفر، دنبال دختره بگردید
فرار کرده توی جنگل
گیرش بیارید و بیاریدش به قصر
این دستور نایب لرد ـه
بله، قربان
لعنتی
امان از این سرباز های انگلیسی.
فکر کردن کی هستن
که اینطوری برای ما رئیس بازی در میارن
چی گفتی؟
هیچی
بدویید برید
بله، قربان
مرلین؟
مرلین
مرلین؟
همم
مرلین
مرلین
نگاش کن.
شدی مثه اولت، مگه نه؟
چطوری اینطوری شد؟
خیلی خوشحالم که صدمه ندیدی
چطوری بالت رو درمان کردن؟
کار اون دختره بود، مگه نه؟
چیکار کرد؟
میترسیدم خرده باشدت
هان؟ اوه…
برو عقب، حالا!
عقب
وگرنه شلیک میکنم
مرلین
مرلین، داری چیکار میکنی؟
برو عقب، گرگ
قسم میخورم، میزنم
اوه! مرلین، بسه
نه!
چیکا
همونجا وایسا، گرگ
نه
برو عقب
نه
وای! وای! وای! اوه! برو عقب!
میکشمت
برو عقب، گرگ
اوه! اوه! اوه! اوه! هان؟
هان؟
مرلین؟
مرلین؟
وایسا
مرلین
مرلین
مرلین
هان؟
اوه! وای! مرلین؟
چی؟
میتونی بیای بیرون
بوت رو میفهمیم.
آره، بوگندو
میدونستم اینجایی
از مخفی گاهت بیا بیرون
بذار ببینمت
من رو نکُشید
ها؟من هرکار بخوام میکنم
بیا اینجا
تو
تو یه
گرگینه هستم.
که چی؟
باید ازم تشکر کنی
بابت؟
من زندگیت رو نجات دادم
نجات دادی؟
تو گازم گرفتی
خب، توام تا دلت بخواد بهم سیلی زدی
آخه داشتی بهم حمله میکردی
من داشتم تلاش میکردم از تله آزادت کنم
و بهرحال تو وارد جنگل های من شدی
جنگل های تو؟
اونا مال ما هستن
گرگ هات به هیزمشکن ها و گوسفند ها حمله میکنن
باید توی محدوده شهری خودشون بمونن و توام همینطور، بچه شهری
حالا بذار نگاهی بهت بندازیم
چیزی میبینید؟
اوه! ولم کن
چه بویی میدی؟
اوه! بسه دیگه
بوی بچه شهری ها رو میدی
باز هم لباس خز داری؟
اوه! مال خودمه
ول کن
خب انقد وول نخور و بذار قبل از این که دیر بشه زخمت رو خوب کنم
بهم دست نزن
میشه بس کنی؟
میخوام درستش کنم
اوه! باشه
اما چطوری؟
خب، دیگه خوب شد.
مثه روز اول
میتونی بری
تو مرلین رو خوب کردی
آره.
من تو رو خوب کردم، پرندهات رو هم و زندگیت رو هم نجات دادم
قابلی نداشت، بچه شهری
خدافظ
نه، صبر کن
اون کیه؟
اون.
مادرته؟
اوه.. اگه نری میدم گرگ ها بخورنت
چی؟
نه نکن
نه.
دیگه دیر شد
الان میخورنت
نه
وای! آه! فرار کن، دختر شهری
گرگ ها دنبالتن
از دست ما نمیتونی فرار کنی، بچه شهری
ولم کنید
تو خیلی کُندی
تو خیلی ترسویی
یه شهری چی میتونه درمورد گرگها بدونه؟
چرا انقد خرت و پرت داری؟
هی، بسه
اینا لوازم شکارم هستند
پس شکارچی هستی
ها؟ اونم یه دختر کوچولو مثه تو؟
خب، توام یه دختری
من دختر نیستم
من گرگینه هستم
وای! برو بالا
وقتی خوابم، گرگ هستم
وقتی بیدار میشم، میشم من، میب
میب هوگ مکتیره
حالا اسم تو چیه؟
رابین
رابین؟
امم.. من از پرنده ها خوشم میاد
کلی میرم بالا تا بگیرمشون
من از اونا خیلی باهوش تر
نمیتونن زیاد از دستم فرار کنن
اوه. اوه . دوباره گیر کردی
خانم شکارچی
فعلاً دو هیچ عقبی
وای! اوه. انقد اذیت نکن
اصلاً خنده دار نیست
ای بابا! بیارم پایین
خیلی خب، بچه شهری
هرچی تو بگی
نه، وایسا
اوه! اوه! هی
“انقد بهم نگو “بچه شهری
خیلی خب، رابین
برت میگردونم خونه.
تفریح کافیه
خیلی خب خانم میب چمیدونم چیچی نظرت
هیس! شنیدی؟
چیو؟
یک انسان
از شرش خلاص میشم
یه انسان؟
وای نه. پدر
آه! یه بچه شهری تنهاس
یکم میترسونمش
نه، وایسا
هان؟
هممم. همم. هم… امم.. خیلی نزدیک بود
از چی انقد میترسی؟
یه مشت گرگ باهامونه ها
هی، بهتون گفتم
توی روز نمیتونید برید بیرون
مامان اینطوری گفته.
برید بخوابید
مامانت همون که توی غار ـه؟
دقیقاً
نمیبینی بهش شبیه هستم؟
و اون گرگ ها اقوامتون هستن؟
نه. عجبا
دیوونهای؟
فکر کردی خانواده من چقدر بزرگه؟
من نباید اینجا باشم
ببین، من باید برگردم
عالیه، باورت نمیشه چقد دلم میخواد از دستت خلاص بشم
چشات رو ببند
چی؟
چرا؟
نمیخوام برگردی به غارم
اونجا مخفیه
اما من که قبلاً پیداش کردم
فقط خفه شو و راه بیوفت
کمکت میکنم که برگردی به شهر
نه، اول باید کمانم رو پس بدی
برای چی میخوایش؟
میخوای دوباره به پرندهات تیر بزنی؟
نه، میخوام
بیخیالش
از این طرف، دختر بچه شهری رابین
هی! انقد تند هلم نده
چقد غر میزنی
بوشو میفهمی؟
اوه میب
خوشمزههای شهری
خوشمزههای شهری”؟
”
چی؟
الان کجا رفت؟
چی بهشون گفتی؟
میره خونه دیگه، مگه نه؟
معلومه
نِد، اگه اون گرگِ گازش بگیره و اونم بشه یکی از اونا چی؟
بشه گرگ؟
نه.
بشه از اونایی که نصف گرگن نصف جادوگر و نصف انسان؟
گرگینه؟
میشه بس کنی؟
ما داریم درخت هاشون رو قطع میکنیم، ند
نباید این کار رو بکنیم
انقد مزخرف نگو
سان هوگ و سرباز ها دارن مجبورمون میکنن
اما اگه لرد پیر مشکل گرگ ها رو حل نکنه نه تنها ما بلکه دیگه سرباز ها هم ازش پیروی نمیکنن
منم دیگه ازش پیروی نمیکنم، ند
این خوشمزههای شهری مال من هستند
اونا رو نمیخوام
کمانم رو میخوام
اوه. خیلی خب
اما اون خوشمزه های شهری مال من هستند
دیگه از خود راضی هایی مثل اون رو قبول نمیکنیم -
نه، نمیکنیم ند
وای! چیه؟
چی بود، ند؟
شاید باد بود
متن انگلیسی بخش
And this is your girl, yes?
It is, my lord.
Uh, Robyn.
There should be no child beyond the walls.
Why is she not in the scullery?
My lord, she, she doesn’t work there.
She…
You!
See to it that the girl reports to the scullery.
Father.
Do as the Lord Protector commands, lass.
I ride out to deal with the revolt in the south.
When I return, I want all the wolves gone from this forest.
Yes, my lord.
Goodfellowe, you have two days.
Don’t waste them.
Hey, psst, girl.
The one who took your bird, I’ve seen her before.
A while back with her mammy.
Cross my heart, she’s one of them Wolfwalkers.
Wolfwalkers?
Yeah, Wolfwalkers.
The ones that can talk to wolves, like.
But you know, they can heal as well.
Her mother healed me with some wild magic.
Maybe she’ll fix your bird up.
Maybe she’ll eat him.
I don’t know.
Oh.
I need to get him back.
I’d say once we’re behind them walls, neither of us is going anywhere.
Can you keep a secret?
Huh?
Aw!
My sheep.
Lads, you didn’t lock that gate right at all.
You let them sheep out, didn’t you?
Oh, yeah.
Blame me for that too.
Everything is Seán Óg’s fault!
Get back in the cart, you.
I feel like stretching my legs!
Help me with my sheep, you langers!
I’ll show them out!
Oi!
Get him!
Hey, whatever your name is, get back in that cart!
Round up those sheep.
Off of me!
Have you no manners at all?
Get back in there, you!
An extra week in the stocks for that.
Where’s the girl gone?
Don’t see her.
Maybe in the woods.
Oi, you two, look out for a girl.
She ran into the forest.
Get her and bring her back to the castle.
Lord Protector’s orders.
Uh, yes, sir.
Devil take…
English soldiers.
Who do they think they are?
Bossing us around.
What was that?
Uh, nothing!
Get a move on!
Yes, sir!
Merlyn?
Merlyn!
Merlyn?
Mm.
Merlyn!
Merlyn!
Look at you.
You’re good as new, aren’t you?
How’s that?
I’m so glad you’re not hurt.
How did they heal your wing?
It was that girl, wasn’t it?
What did she do?
Oh, I was afraid she was gonna eat you.
Huh?
Uh.
Stay back, now!
Back!
I’ll shoot!
Merlyn.
Merlyn, what are you doing?
Get away, wolf!
I swear, I’ll…
Oh!
Merlyn, stop that!
No!
Wha…
Stay away, wolf.
No.
Get away.
No!
Whoa.
Whoa.
Whoa.
Uh!
Get back!
I’m gonna get you!
Get away, wolf!
Oh!
Oh.
Oh!
Ooh!
Huh?
Huh?
Merlyn?
Merlyn!
Wait!
Merlyn!
Merlyn!
Merlyn!
Huh?
Oh!
Whoa!
Merlyn?
What?
You can come out now.
We can smell you.
Yeah, you stink.
I knew you were here.
Come out of your hidey-hole.
Let’s see you.
Don’t kill me.
Ha!
I do what I like.
Come here.
You’re…
You’re a-a…
A Wolfwalker.
So what?
You should thank me.
Why?
I saved your life.
Saved me?
You bit me!
Well, you kicked me in the gob enough times.
Well, you were attacking me.
I was trying to get you out of that trap.
And anyway, you came into my woods.
Your woods?
They’re our woods.
Your wolves are attacking the woodcutters and the sheep.
They should be staying closer to the town and so should you, townie.
Now give us a look at you.
Are you seeing things?
Ugh!
Get off me!
How’s your smell?
Ugh!
Stop it!
Smells like townie.
Any extra fur?
Ugh!
That’s mine!
Get away!
Now, stop moving and let me fix it before it’s too late.
Hey, get off me!
Will you stop?
Let me fix it!
Ugh!
Fine.
But what?
Well, fixed now.
Never happened.
Off you go.
You did heal Merlyn.
Yeah.
I fixed you and your bird and saved your life.
You’re welcome, townie.
Bye!
No, wait.
Who’s that?
Is she your.
your mother?
Ugh.
You better go or the wolves will eat you.
What?
But I don’t….
Oh, no.
Too late.
They’re gonna eat you!
No!
Whoa!
Ah!
Run away, townie girl!
The wolves are after you!
Can’t get away from us, townie!
Get away from me!
But you’re so slow.
Scared of your shadows, you are.
What would a townie know about wolves?
Why do you have so much stuff?
Hey, stop!
That’s my gear for hunting!
Oh, a hunter.
Ha!
A little girl like you?
Uh, well, you’re a girl too.
I’m no girl!
I’m a Wolfwalker!
Whoa!
Up you go!
When I sleeps, I’m a wolf.
When I’m awake, I’m me, Mebh!
Mebh Óg MacTire!
What’s your name, anyway?
Robyn.
Robyn?
Mm.
I like birdies.
I climb so high to catch them.
I’m too smart for them, though.
They can’t get away from me for long.
Ugh.
Oh.
Caught again.
Some hunter.
That’s two for me, none for you.
Whoa!
Ugh.
Stop being so annoying.
It’s not funny, you know.
Argh!
Let me down!
All right, townie.
If you say so.
No, wait!
Oh!
Oh!
Hey!
Stop calling me “townie.
All right, Robyn.
Back home with you.
Fun’s over.
Well, Mebh Ogamacatemera, your idea…
Shh!
Do you hear that?
What?
A man.
I’ll get rid of him.
A man?
Oh, no.
Father.
Ah!
Just one townie.
I’ll give him a bit of a scare.
No, stop.
Huh?
Hmm.
Hmm.
Hmm.
Mm.
That was too close.
What are you so scared of?
We have a pack of wolves with us.
Hey, I told you.
You can’t go out in the daytime.
Mammy said so.
Go back to bed.
Is that your mummy back in the cave?
Of course!
Sure don’t I look like her?
And are any of the other wolves, uh, people too?
No.
Jeepers!
Are you mad?
How big do you think my family is?
I’m not supposed to be out here.
Listen, I’ve got to get back.
Great, I’m mad to get rid of you.
Close your eyes.
What?
Why?
Don’t want you coming back to my den.
It’s secret.
But I already found it.
Oh, just shut up and walk.
I’ll point you back to the town.
No, I need my crossbow back first.
What do you need that for?
Shooting your bird again?
No, shooting.
Oh, never mind.
This way, hunter-townie-Robyn-girl.
Hey!
Stop pushing so fast.
Oh, will you stop complaining?
Smell that?
Ugh, Mebh.
Town tasties.
“Town tasties”?
What?
Where’s she gone now?
What did you tell them?
Just she’s going home, isn’t she?
‘Tis obvious.
Ned, say if that wolf bit her, like, could she turn into one of them?
A wolf?
No.
One of them half-wolf, half-witch, half-people?
Wolfwalkers?
Will you stop?
We are cutting down their woods, Ned.
Shouldn’t be doing it.
Save me from that nonsense.
Seán Óg and the soldiers making us.
But if old Lord Ironside doesn’t sort out those wolves, it won’t just be us who’ll stop taking his orders.
No more orders for me, Ned.
Those town tasties are mine.
I’m not after that.
I need my crossbow back.
Oh.
All right.
But those town tasties are mine.
No stuck-up lord in our city again.
No, we won’t, Ned.
Whee!
What?
What is it, Ned?
Uh, the wind, maybe.
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.