4بخش

: ولف واکرز / بخش 4

ولف واکرز

7 بخش

4بخش

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح خیلی ساده

دانلود اپلیکیشن «زوم»

این بخش را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زوم» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زوم»

فایل ویدیویی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی بخش

‫میتونی بوم رو حس کنی؟

‫البته.

‫همه می‌تونن

‫خب، چشمات رو ببند

‫لازم نیست چشمات چیزی رو ببینن

‫و تو می‌تونی صدای ‫هر چیزی که تکون میخوره رو بشنوی

‫و پنجه‌هات میتونن ‫اونو از طریق زمین حس کنن

‫و الان چهار تا پا داری ‫میتونی خیلی سریع بدویی ‫و بلند بلند بپری!

‫هی، صبر کن منم بیام!

‫معمولی رفتار نکن!

‫مثل یه گرگ باش!

‫داری میاریشون بیرون؟

‫شب‌ها جنگل مال ماست.

‫حالا خودت میبینی

‫خب رفیق، تا اینجا می‌تونیم جلو بریم

‫جنگل داره هر روز کوچیک‌تر میشه

‫میدونم.

سعی کردم بترسونمشون ‫ولی اونا متوجه نمیشن

‫این چطوره؟

‫کلی آدم بو گَندو اونجاست

‫هی، منم اونجام

‫تو یه خواب عمیق ‫و در حال خر و پف کردن

‫بهتره برگردم.

‫من ترسیدم، میب

‫آره.

‫این شهر جای یه گرگ نیست

‫میدونم.

اگه منو نکشن ‫حتماً میندازنم تو قفس

‫میب، مادرت.

‫فکر میکنی اونا.

‫نه!

‫هیچکس نمیتونه مادر منو بگیره

‫متأسفم.

‫چند وقته رفته؟

‫از.

‫اون حالش خوبه.

به زودی برمیگرده.

‫بهم قول داد

‫خب، نگران نباش.

هر جایی باشه ‫اونو پیدا می‌کنیم.

من میتونم بهت کمک کنم

‫آره!

‫الان دو نفریم!

‫فردا بازم دزدکی برمیگردم اینجا

‫منتظرت هستم، دوباره!

‫میب، ما مادرت رو پیدا می‌کنیم.

‫بعدش می‌تونین همه از اینجا برین و جاتون امن باشه

‫قول میدی؟

‫قول میدم

‫همم

‫هان؟

‫هی، گرگ!

‫بزنینش!

‫گرگ، اونجاست!

‫بهش شلیک کنین!

‫گرگ!

‫گرگ اومده تو شهر!

گرگ!

گرگ اومده تو شهر!

‫خدای من!

‫نایب لُرد عصبانی میشه!

باز کنین!

گرگ!

‫گرگ

‫بگیرینش، یالا!

بله قربان!

تفنگ‌تون رو آماده کنین!

هیولا رو محاصره کنین!

گرگ رو بکشین!

گرگ رو بکشین!

‫بکشینش!

‫اون هیولا رو بکشین!

‫شلیک کنین!

‫اون گرگ رو بکشین!

‫گوفلو، این چه وضعشه؟

‫کافیه!

خودم به خدمت این گرگ میرسم.

‫برگردین به خونه‌هاتون

میبینیش؟

کجا رفت؟

‫به گشتن ادامه بدین.

‫یه جایی همینجاست

‫این بو

میدونستم!

گرگ رفته تو قلعه!

‫میبینیش؟

‫همه‌جا رو بگردین

‫نذارین در بره!

‫دختر

‫دختر

‫دختر، بیا اینجا.

‫زود باش

‫کی اونجاست؟

‫فقط یه گرگینه میتونه یه گرگینه رو به وجود بیاره.

‫کی این اتفاق افتاد؟

کجا؟

‫گرگی که گازت گرفت همین اطرافه؟

‫حالش خوبه؟

‫زنده‌اس؟

‫میب کجاست؟

‫شما مادر میب‌ین؟

‫اوه، صبر کن تا بهش بگم که پیداتون کردم

‫خیلی خوشحال میشه.

‫توی جنگل منتظرتونه

‫داری میگی هنوز توی جنگله؟

‫توی جنگل؟ نه، نه، نه!

‫باید بره!

‫ولی باید نجات‌تون بدیم.

‫چطور بیارمتون بیرون؟

‫گرگ!

‫گرگ رفته تو قلعه!

‫اینجوری خودتو به کُشتن میدی

‫گوش کن دختر، همین الان ‫به جسم انسانیت برگرد

‫اگه میتونستم این.

‫نباید تو رو گاز میگرفت

‫میب رو خبر کن و از اینجا برین.

‫اینجا واسه نسل ما امن نیست

میب بدون شما از اینجا نمیره

اون نباید دنبال من بیاد

‫نباید منتظر من بمونه.

‫باید فرار کنه.

تو هم همینطور، دختر

‫حالا!

خدایا، باید چکار کنم؟

‫من برای سرکوب شورش اینجا رو ترک کردم ‫و برای چیزهای بیشتر برگشتم

‫این سرزمین وحشی باید متمدن بشه

‫این خواسته‌ی شماست

‫خب گرگ فردا بهشون نشون میدم ‫که تو رو رام کردم‫دقیقاً همونطور که میخوام ‫این سرزمین رو رام کنم

‫اگه اونا به خواسته‌ی خدا ‫اعتماد داشته باشن، از هیچی نمیترسن

اون.

برو!

‫به میب بگو گرگ‌ها رو ‫به یه جای امن ببره

‫برو!

‫عجله کن!

‫چطور این‌کارو بکنم؟

اوه. اوه. ‫یالا، یالا

‫یالا

‫رابین، تو بیداری؟

چی شده پدر؟

یه گرگ توی خونه‌مون بود

‫وقتی خواب بودی وارد خونه شده بود.

‫ممکن بود تو رو ببره

‫پدر، من اون.

‫این دنیا جای خطرناکی ‫واسه توئه، دختر

من قول دادم ازت مراقبت کنم

ولی اون.

‫همم؟

با ما بیا

نایب لُرد میخواد باهات حرف بزنه

‫دارم میگم برگرد عقب!

بی اعتنایی! ‫میخوای چیکار کنی؟

‫گودفلو.

یه گرگ اینجاست ‫و داره شهر رو تهدید میکنه

‫وارد قلعه و اتاق من شد

دیگه غیر قابل تحمله

قربان، من.

‫کافیه!

تو شکست خوردی.

‫تو دیگه شکارچی نیستی

‫و از این به بعد باید ‫توی پیاده نظامم خدمت کنی

مردم شهر… لطفاً نظم رو رعایت کنین . نظم رو رعایت کنید

نظم رو رعایت کنید!

ساکت باشین!

‫فردا به همه‌تون نشون میدم

که این سرزمین رو امن میکنم

‫و اون حیوان رو پیدا میکنم

‫تمام گرگ‌ها باید از بین برن

‫نه!

‫دست نگه دار!

‫یه راه دیگه هم هست!

‫اون گرگینه رو آزاد کن!

‫چی.

‫خواهش می‌کنم!

‫باید به حرفم گوش کنی!

‫اونو ببرین به زندان

نه!

خواهش میکنم قربان!

این‌کارو نکن!

‫اون فقط یه بچه‌اس.

‫و من این جنگل رو میشناسم

هنوز هم میتونم به مأموریت‌تون کمک کنم

ساکت شو!

‫فعلاً جاتون امنه!

‫برید خونه‌هاتون!

‫فردا حرفم رو عملی میکنم

‫نگهبانان!

‫نگهبانان!

حرکت کنین!

یالا حرکت کنین!

از اینجا برین!

‫گودفلو، یه فرصت دیگه ‫به هردوتامون میدم

‫از دستورات اطاعت کن ‫تا تو دردسر نیوفتی

‫بله سرورم

‫و دختر، بیا اینجا

‫هیچوقت توی این شهر خزعبلات نگو

‫اگه از دستورات اطاعت نکنی ‫دیگه پدرت رو نمیبینی.

متوجه شدی؟

‫بله سرورم

‫نگهبانان رو دو برابر کنین.

‫دروازه رو ببندین

‫نباید گرگ دیگه‌ای ‫وارد شهر بشه

‫بله سرورم!

‫نگهبانان رو دو برابر می‌کنیم

‫به من گوش کن.

اگه بخوایم ‫پیش هم بمونیم باید از دستورات اطلاعت کنیم

‫باید کاری که بهت گفته شده رو انجام بدی، دخترم

‫یه دوست جدید پیدا کردم، مامان.

‫یه بچه شهریه ولی آدم خوبیه

‫اسمش رابینه

‫از من بلندتره ‫ولی من قوی‌ترم

‫و اون موهاش رو شونه زد ‫و این گل رو بهم داد

‫و اون اهل یه جایی به اسم انگلستانه

‫و قراره فردا ‫پیش درخت بلوط همدیگه رو ببینیم

‫و اون قول داده بهم کمک کنه

‫و تو.

کجایی؟

‫بهم قول دادی که برمیگردی ‫ولی مدت زیادی گذشته

‫گم شدی؟

‫بلایی سرت اومده؟

‫رابین بهم کمک میکنه تو رو پیدا کنم، مامانی.

‫بهم قول داده

‫الان دو نفریم

‫رابین، وقت کاره

‫مرلین، نمیتونم برم پیش میب

‫پیداش کن

‫و بهش بگو از اینجا بره

‫گرگ‌ها رو هدایت کنه.

‫باید از اینجا بره

‫حداقل تو میتونی از اینجا بری

متن انگلیسی بخش

Can you smell me?

Of course.

Everybody can.

Well, close your eyes.

You don’t need your eyes to see.

And you can hear every little thing that moves.

And your paws can hear through the earth.

And you have four legs now, so you can run really fast and jump so high!

Hey, wait for me!

Keep your nose down!

Be a wolf!

Are you letting them out?

The forest is ours at night.

Wait till you see.

Well, townie, this is as far as we go.

The woods are getting smaller every day.

I know. I try and scare them off but they just don’t get it.

How about that?

A lot of smelly people there.

Hey, I’m in there.

Fast asleep, snoring away.

I better go back.

I’m scared, Mebh.

Yeah.

The town’s no place for a wolf.

I know.

If they don’t shoot me, they’ll cage me.

Mebh, your mother.

Do you think they might’ve–

No!

Nobody can catch my mammy.

Sorry.

How long has she been gone?

Since.

She’s all right.

She’ll be back soon.

She promised.

Well, don’t worry.

Wherever she is, we’ll find her.

I can help you.

Yeah!

There’s two of us now.

I’ll sneak out and meet you back here tomorrow.

I’ll be waiting for you, again!

Mebh, we’ll find her.

Then you can all leave and be safe.

You promise?

I promise.

Hmm.

Huh?

Hey, wolf!

Get it!

Wolf, there!

Shoot!

Wolf!

Wolf in the town!

Wolf!

Wolf in the town!

Oh, my God!

Lord Protector won’t be happy!

Open it now!

The wolf!

Wolf.

Get it, now!

Yes, sir!

Load your muskets!

Surround the beast!

Kill the wolf!

Kill the wolf!

Kill it!

Kill the beast!

Fire!

Get rid of that wolf!

Goodfellowe, what is this?

Enough!

I will deal with this wolf myself.

Now, back to your beds.

Do you see it?

Where’d it go?

Keep looking.

It’s here somewhere.

That scent.

I knew it!

Wolf in the castle!

Do you see it?

Search every corner.

Don’t let it get away!

Girl.

Girl.

Girl, here.

Quick.

H-hello?

Only a Wolfwalker can make another.

When did it happen to you?

Where?

Is the wolf that bit you near?

Is she all right?

Is she alive?

Where is Mebh?

You’re Mebh’s mother.

Oh, wait till I tell her I found you.

She’ll be so happy.

She’s waiting for you in the forest.

You mean she’s still here?

In the woods?

No, no, no!

She must go!

But we have to rescue you.

How do I get you out?

Wolf!

Wolf in the castle!

You’ll be killed like this.

Listen, girl, get back to your human body right away.

If I can just get the lo–

She should never have bitten you.

Get Mebh and leave.

It’s not safe for our kind here.

But Mebh won’t leave without you.

She must not come for me.

She must not wait for me.

She must run.

And you too, girl.

Now!

Lord, what must I do?

I left to quell rebellion and returned to more.

This wild land must be civilized.

That is Your will.

So, wolf, tomorrow I will show them I have tamed you, just as I will tame this land.

They will have nothing to fear if they trust in the Lord’s will.

What the–

Go!

Tell Mebh to lead the pack to safety.

Go!

Now!

How do I do this?

Um.

Uh.

Come on, come on.

Come on.

Robyn, are you awake?

What, Father?

There was a wolf here in our chambers.

Got in while you were sleeping.

It could have taken you.

Father, I was–

This world is such a dangerous place for you, lass.

I promised I would keep you safe.

But that–

Hmm?

Come with us.

Lord Protector wants a word with you.

Back, I say!

Ironsides!

What are you doing about it?

Goodfellowe.

A wolf here, threatening the town.

It got inside the castle in my very chambers.

This is intolerable.

Sir, I–

Enough!

You have failed.

You are no hunter.

From now on, you will serve in my ranks as a foot soldier.

Townspeople!

Order, please!

Order!

Order!

Silence.

Tomorrow, I will show you all.

I will tame this land.

I will find that den.

Every last wolf will be destroyed.

No!

Stop!

There is another way!

Release her, the Wolfwalker.

Wha–

Please!

You must listen!

Take her to the stocks.

No!

Sir, please!

Stop that!

She’s just a child.

And I know these woods.

I can still help you on your mission.

Silence!

It’s safe now!

Go to your beds!

Tomorrow, I will make good on my word.

Guards!

Guards!

Move it!

Move along, now!

Get out of here!

Goodfellowe, I will give you both one more chance.

Follow your orders or you’ll be off to war.

Yes, my lord.

And, girl, come here.

Never speak of such pagan nonsense in this town.

Follow the rules or you will never see your father again.

Do you understand?

Y-yes, my lord.

Double the guard.

Bar the gate.

No more wolves inside these walls.

Yes, sir.

On the double!

Listen to me.

We must follow our orders if we are to stay together.

You must do as you’re told, my girl.

Made a new friend, Mammy.

A townie, but a nice one.

Her name is Robyn.

She’s taller than me, but I’m stronger.

And she brushed my hair and gave me this flower.

And she’s from a place called England.

And we’re gonna meet by the oak tree tomorrow.

And she promised to help.

And– And–

Where are you?

You promised you’d come back, but it’s been so long now.

Are you lost?

Has something happened to you?

Robyn will help me find you, Mammy.

She promised.

There’s two of us now.

Robyn, time for work.

Merlyn, I can’t get out to Mebh.

Find her.

Tell her to leave.

Lead her away.

She must go.

At least you can be free.

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.