5بخش

: ولف واکرز / بخش 5

ولف واکرز

7 بخش

5بخش

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح خیلی ساده

دانلود اپلیکیشن «زوم»

این بخش را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زوم» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زوم»

فایل ویدیویی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی بخش

‫به صلاح خودته، دخترم

‫پرنده!

‫به موقع رسیدی!

‫رابین، چرا اینقدر طولش دادی؟

‫رابین!

‫کجایی؟

‫منظورت چیه ‫نمیتونه از شهر بیاد بیرون؟

‫من از اینجا نمیرم.

اون بهم قول داده.

‫کمکم کن پیداش کنم، مرلین

‫کجا بودی؟

‫میب، اینجا چیکار میکنی؟

‫یه عالمه منتظرت موندم!

‫قرار بود از اینجا بری‫

مرلین رو فرستادم ‫تا بهت بگه

هوم؟ ‫چی شده دختر؟

‫داری با کی حرف میزنی؟

‫اوه، هیچکس

اوه. ‫یادم رفت گره‌اش بزنم.

‫باید کارش تموم شده باشه

‫باید از اینجا بری، میب.

‫گرگ‌ها رو به یه جای امن راهنمایی کن

‫بهت که گفتم.

‫من بدون مامانم از اینجا نمیرم

‫میب، باید به حرفم گوش کنی

‫باید از جنگل بری.

‫گرگ‌ها رو خبر کن و از اینجا برو

‫ولی.

تو گفتی که بهم کمک میکنی

دارم بهت کمک میکنم تنها راهی که وجود داره

تو قول دادی

‫نایب لُرد جنگل رو میسوزونه.

‫تا فردا صبح تمام گرگ‌ها رو میکشه

‫باید اونا رو از اینجا ببری.

‫متوجه‌ای؟

‫حالا برو

‫تو گفتی بهم کمک میکنی.

‫بهم قول دادی

‫برو، میب.

‫مرلین رو با خودت ببر.

خداحافظ

‫شنیدم اون یه گرگ گرفته

‫شنیدم یه هیولای بزرگ رو آوردن.

‫خیلی بزرگ‌تر از یه گرگه

مامانی؟

عجب نمایشی بشه

‫بنظرت اونو میکشه؟

‫اوه آره.

‫اون یه هیولاست

مامانی!

بچه‌ی دیوونه!

مراقب باش، دختر!

مواظب باش!

‫اینجوری به یه نفر صدمه میزنی

‫یالا خانوم‌ها.

‫همه به حیاط برن

‫نایب لُرد میخواد همه بیرون باشن، دختر.

‫یالا

‫اون قفس بزرگ رو آوردن بیرون.

‫گذاشتنش روی یه سکو

‫اوه، نه

‫به من گوش کنین!

‫من بهترین سربازم!

‫هل بدین!

هل بدین!

‫یکم بیشتر!

‫خوبه.

کافیه.

‫برین

‫برگردین سر پست‌هاتون

میب، وایسا!

خواهش می‌کنم

مامانم اینجاست!

ولم کن!

‫میب!

‫نه!

‫مردم کیلکنی، ‫نگرانی‌تون رو شنیدم

‫حمله‌ی گرگ‌ها، گم شدن حیوانات ‫و گرگی که میان خیابان‌هامون میچرخه

ولی گوش کنین. هیچ ترسی وجود نداره

میب، وایسا

‫ولم کن!

‫باید همین الان از اینجا بری

‫ولم کن.

‫ولم کن

‫هی!

هی! اینجا رو نگاه کنین!

‫من یه گرگ گرفتم!

یه کشور متمدن

ببنین!

اون یه گرگ گرفته!

‫ما نمی‌تونیم.

‫دوستان جنگجوی من ‫ما یه گرگ واسه کُشتن داریم

‫نه.

‫نه!

‫ولم کنین!

‫باید مامانم رو پیدا کنم.

‫ولم کنین

‫رابین، وایسا.

‫داری چیکار میکنی؟

‫همه‌تونو میخورم!

‫بذارین بیام بیرون!

‫میب، مادرت بهم گفت ‫که باید ازت محافظت کنم

‫دروغگو!

‫تو میدونستی!

‫این به صلاح خودته.

‫متأسفم

‫گرگ رو بگیرین ‫گرگ.

‫جناب لرد منو به اینجا فرستاده ‫تا این حیوان وحشی رو رام کنم

‫و من بهتون نشون میدم ‫که رام شدنش ممکنه.

نظاره‌گر باشید

گرگ!

مامانی!

اون گرگ رو بکشین!

اون گرگ رو بکشین!

‫اون گرگ رو بکشین!

‫اون هیولا رو بکشین!

‫اون یه گرگ گرفته

‫کافیه!

کافیه!

‫آروم باشین!

آروم باشین!

‫نباید از این هیولا بترسین

‫در قفس رو باز کنین

اون گرگ رو بکشین!

یالا

‫می‌بینین؟

‫این حیوان وحشی حالا رام شده

‫یه نوکر مطیع … و فرمان‌بُردار

‫و من میخوام سرزمین‌مون رو ‫از نسل کثیف‌شون پاک کنم

‫مامانی.

‫مامانی!

مامانی!

‫میب، نه!

‫هی!

‫مامانی، مامانی!

‫منم.

من اینجام

این چیه؟

اینجا چه خبره؟

من اینجام، مامانی

‫ولش کن!

‫این مامان منه!

‫ولش کن!

‫گودفلو، این دختر شیطون رو بگیر

‫گودفلو، نمیتونی هیچی بگیری؟

‫داری چیکار میکنی؟

‫اون گردن‌بند رو بنداز دور گردنش ‫و بندازش تو زندان

‫پدر!

‫نه!

نگهبان‌ها!

وایسا!

‫تکون نخور

‫همونجا بمون، وحشی

‫پدر!

این‌کارو نکن!

‫نه!

‫رابین!

‫همونجا بمون!

‫پدر، وایسا!

‫این اشتباهه!

‫رابین!

‫از اینجا برو!

‫وای!

یه سرباز رو گاز گرفت!

پدر!

‫اون گرگ گازش گرفت!

‫بکشینش عقب.

‫بکشینش عقب

وای!

خودشه! وای!

‫زندانیش کنین!

نه، نه، حق نداری این‌کارو بکنی!

بپوشونینش!

‫مامانی!

‫مامانی. اونا باهات چیکار کردن؟

‫هان؟

‫بیا اینجا ببینم

‫اوخ!

‫من یه گرگینه‌ام!

‫گرگ‌هام رو جمع میکنم ‫و میام سراغ مامانم!

‫اونوقت همه‌تونو میخورم!

‫مردم! به من گوش کنین!

‫به من گوش کنین!

‫از یه دختر وحشی و یه دسته گرگ نترسین‫ چون امشب این ماجرا رو تموم می‌کنیم

‫من این جنگل رو می‌سوزونم

‫توپ‌های جنگی رو ‫به لونه‌ی این هیولاها میبرم و همه‌شونو به جهنم می‌فرستم

نه!

‫باید بهش غلبه کنیم.

‫این خواسته‌ی خداست

ارتش رو آماده کنین

چشم قربان

حرکت کنین

حرکت کنین

‫حرکت کنین

‫گودفلو، چه بلایی سرت اومده؟

‫حتی نمیتونی یه دختر بچه رو بگیری؟

‫امشب بهم ثابت کن ‫که یه سرباز ارزشمندی‫ وگرنه فردا صبح زندانیت میندازم

‫حالا، اون هیولا رو بکش

‫حیوونی که رام نشه رو باید کُشت

‫نه، خواهش میکنم.

‫نباید این‌کارو بکنی

‫رابین!

‫بس کن

‫و محض رضای خدا اون دخترو تربیت کن وگرنه تربیت به سراغش میاد

اینجا.

یالا

آروم آروم… حرکت کنین

یالا بچه‌ها

برین خونه‌هاتون

‫از حیاط قلعه برین بیرون

‫نه، خواهش میکنم.

‫پدر، خواهش میکنم این‌کارو نکن

‫کافیه.

‫رابین، برگرد سر کارهات

ولی نمیتونی این‌کارو بکنی

زودباش، دختر!

‫زودباشین!

‫با اسلحه پیروزی از آن ماست

‫رابین، داری چیکار میکنی، دختر؟

‫نایب لُرد ما رو زندانی میکنه

‫اون اشتباه میکنه، پدر.

‫این کارها همش اشتباهه.

متوجه نیستی؟

‫رابین، برو کنار.

‫باید کاری که بهمون گفته شده رو انجام بدیم

‫چرا پدر؟

‫چرا؟

‫من میترسم

‫من میترسم

‫پدر؟

‫من نمیتونم تا ابد اینجا باشم ‫و ازت محافظت کنم

‫میترسم که یه روزی ‫سر از زندان در بیاری ‫

ولی من همین حالاشم توی زندانم

‫گرگ!

‫گرگ!

‫گرگ!

‫گرگ!

داره چه اتفاقی میوفته؟

هان؟

‫متأسفم پدر

‫رابین!

هیولا آزاد شده!

چی.

‫نه!

‫بگیرینش!

‫دروازه رو ببندین!

‫دروازه رو بیارین پایین!

میخواد رد بشه!

‫شلیک کنین!

نه!

نذارین در بره!

‫سعی کردم جلوشو بگیرم ‫اما شکست خوردم

‫اونو خودشو به کُشتن میده

‫داره از این طرف میاد!

‫یالا!

‫دروازه رو ببندین!

‫پُل رو ببندین!

‫سلاح‌هاتونو آماده کنین!

‫یالا

‫شلیک کنین!

‫به سمت هیولا شلیک کنین!

‫گرگ!

‫مراقب باشین!

‫وقتشه که ما ‫به شهری‌ها حمله کنیم!

‫بیاین همه‌شونو بخوریم!

‫اونا.

‫مامانی؟

‫مامانی

‫مامانی!

‫مامانی

‫مامانی، تو برگشتی

‫میب

اممم… ‫فکر کردم دیگه هیچوقت نمی‌بینمت

‫تا اینکه اون منو آزاد کرد

‫میب، خیلی متأسفم

‫فقط میخواستم ازت محافظت کنم.

‫میخواستم سعی کنم کمکت کنم.

نمیدونستم چیکار کنم

‫من.

‫متأسفم، میب

اوه… ‫بیا تو بغلم، بچه شهری

‫من دیگه بچه شهری نیستم، میب

‫ممنونم که به مامانم کمک کردی

متن انگلیسی بخش

It’s for your own good, lass.

Birdie!

About time.

Robyn, what you took you so long?

Robyn!

Where are you?

What do you mean she can’t come out of the town?

I’m not leaving.

She promised.

Help me find her, Merlyn.

Where were you?

Mebh, what are you doing here?

I waited for ages!

You’re supposed to be gone from here.

I sent Merlyn to tell you.

Mm?

What’s that, girl?

Who are you talking to?

Uh, oh, nobody.

Oh.

I’ve forgotten about them knots.

They’re supposed to be done.

You must go, Mebh.

Lead the pack away to safety.

I told you.

I’m not leaving without my mammy.

Mebh, you have to listen to me.

You must leave the forest.

Take the wolves and go.

But.

you said you’d help me.

I am helping you, the only way I can.

You promised.

The Lord Protector will burn the woods.

He will kill all the wolves by sunset.

You have to get them out.

Do you understand?

Now go.

You said you would help me.

You promised.

Go, Mebh.

Take Merlyn with you.

Goodbye.

I hear he’s got a wolf.

I hear it’s a giant beast to behold.

Much bigger than a wolf.

Mammy?

Ah, won’t that be a sight.

Do you suppose he’s going to kill it?

Oh, yes.

‘Tis a monster.

Mammy!

Crazy child!

Careful, girl!

Watch out!

You’ll hurt someone like that.

Come on now, ladies.

Everyone’s to go to the courtyard.

The Lord Protector wants everyone outside, girl.

Come on.

They brought out that big cage.

‘Tis up on a stage.

Oh, no.

Listen to me!

I’m the best soldier!

Push!

Push!

A little further.

Good.

That’s enough.

Step away.

Return to your positions.

Mebh, stop!

Please.

My mammy’s here!

Get off of me!

Mebh.

No!

People of Kilkenny, I have heard your concerns.

Wolf attacks, livestock lost, a wolf running through our very streets.

But listen to me.

Have no fear.

Mebh, stop.

Get off of me!

You must get out of here now.

Let me go.

Let me go.

Hey!

Hey!

Over here!

I’ve caught a wolf.

a civilized country.

Look!

She caught the wolf.

We cannot be.

My fellow hunters, we have a new wolf to kill.

No.

No!

Get off of me!

I have to find my mammy.

Get away from me.

Robyn, stop.

What are you doing?

I’m gonna eat you all!

Let me out!

Mebh, your mother told me to keep you safe.

You liar!

You knew!

This is for your own good.

I’m sorry.

Get the wolf, wolf.

I have been sent here by the Lord himself to conquer the wild.

And I will show you it can be tamed.

Behold.

Wolf!

Mammy!

Kill the wolf!

Kill the wolf!

Kill the wolf!

Kill the beast!

He has got a wolf.

Enough!

That’s enough!

Calm!

Calm!

You have nothing to fear from this beast.

Now, open the gate.

Kill that wolf.

Come on now.

You see?

This once wild creature is now tamed.

Obedient.

A mere faithful servant.

I will rid our land of all its wretched kind.

Mammy.

Mammy!

Mammy!

Mebh, no!

Hey!

Mammy, Mammy.

It’s me.

I’m here.

What’s this?

What’s going on here?

I’m here, Mammy.

Let her go!

That’s my mammy!

Let her go!

Goodfellowe, take charge of this wild thing.

Goodfellowe, can you not catch anything?

What are you doing?

Collar that demon and put her in the stock.

Father!

No!

Guards!

Stop!

Don’t move.

Hold it right there, you wildling.

Father!

Don’t!

No!

Robyn!

Stay back!

Father, stop!

This is wrong!

Robyn!

Get away from here!

Whoa!

A soldier’s been bitten!

Father!

The wolf bit him!

Pull it back.

Pull it back.

Whoa!

That’s it.

Whoa!

Lock it up!

Oh, no, you don’t!

Cover it, now!

Mammy!

Mammy.

What have they done?

Huh?

Come here, you.

Ow!

I am a Wolfwalker!

I’m getting my wolves and coming back for my mammy!

Then we’ll eat you all!

People!

Listen to me.

Listen to me.

Do not fear wild girls and wolvesbecause tonight we put an end to this.

I will burn this forest to the ground.

I will lead cannons to the den of these beasts and send them all to hell.

No!

We shall prevail.

It is the Lord’s will.

Prepare a squadron.

Yes, sir.

Move along.

Get a move on.

Move along.

Goodfellowe, what have you become?

You can’t even catch a little girl?

Prove yourself a worthy soldier tonight or tomorrow you are in chains.

Now, put an end to that wild beast.

What cannot be tamed must be destroyed.

No, please.

You can’t.

Robyn!

Stop this.

And for heaven’s sake, put manners on that girl, or manners will be put on her.

Over here.

Come on.

Steady, steady.

Move along.

Come on, lads.

Let’s go Off home, you lot.

Off the castle grounds.

No, please.

Father, please don’t.

Enough.

Robyn, return to your duties.

But you can’t.

Now, girl!

Hurry!

With that weapon, our victory is at hand.

Robyn, what are you doing, girl?

The Lord Protector will have us in chains.

He’s wrong, Father.

All this is wrong.

Don’t you see that?

Robyn, step aside.

We must do what we’re told.

Why, Father?

Why?

I’m afraid.

I’m afraid.

Father?

I won’t be here to protect you forever.

I’m so afraid that one day you will end up in a cage.

But I already am in a cage.

Wolves!

Wolves!

Wolves!

Wolves!

What is happening?

Huh?

I’m sorry, Father.

Robyn!

The beast is loose!

What the.

No!

Grab her!

Cover the gate!

Lower the gate!

Incoming!

Fire!

No!

Don’t let it get away!

I tried to stop her, but I failed.

She’s gonna get herself killed.

It’s coming this way!

Go on, then!

Shut the gates!

Draw the bridge up!

Ready your arms!

Go.

Fire!

Aim for the beast!

Wolf!

Watch out!

It’s time for us to attack those townies!

Let’s eat them all!

They have my–

Mammy?

Mammy.

Mammy!

Mammy.

Mammy, you’re back.

Mebh.

Mm.

I thought I would never see you again.

until this one freed me.

Mebh, I’m so sorry.

I was only trying to keep you safe.

Trying to help.

I didn’t know what to do.

I was.

I’m sorry, Mebh.

Ugh.

Aw, come here to me, townie.

I’m not a townie anymore, Mebh.

Thanks for helping Mammy.

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.