سرفصل های مهم
1بخش
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح ساده
دانلود اپلیکیشن «زوم»
فایل ویدیویی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی بخش
یوهووو!
بیا اینجا، بیا!
اسکای؟
نترس.
تو اینو ساختی؟
چرا با بقیه بازی نمیکنی؟
همم.
تنهایی معمولاً پیامد داشتن یه ذهن مستعده.
این چیه؟
هوم؟
آهان.
این «ریو»ـه
یه گونهٔ جهشیافتهٔ نادره که پرورشـش دادم.
اینو بهش بده.
بیا.
همم.
داره میمیره.
سعی دارم جلوش رو بگیرم.
جهش و جهشزایی باید ادامه پیدا کنه.
کمکی از من بر میاد؟
میخوای کمکم کنی؟
بسیارخب.
میتونیم با هم تنها و گوشهگیر باشیم.
خوبه که میبینم یهسری چیزا تغییر نکردهن.
انگار همین دیروز بود که اینجا به یه محقق جوان و مشتاق اهل شهر پایین برخوردم که توی مأمن فولادیش غرق فکر بود.
در مورد بیماریت باخبر شدم.
خیلی ناراحت شدم پسرم.
به مرگ فکر میکنی پروفسور؟
فقط به مرگ دوستانم.
بهگمونم میراثـت جاش حسابی امن باشه.
بهعنوان یکی از بنیانگذاران پیلتوور چه دستاوردی بوده که توی زندگی تحسینبرانگیزت نداشتی مگه؟
ویکتور، باید به چیزهایی که بهدست آوردی افتخار کنی.
یه مشت وهم و خیال.
کارهای من عمر بلندی ندارن،
حتی توی خاطرات شما.
من کلی دانشجو دیدهم حقیقت تلخیـه که اونایی که بیشتر از همه میدرخشن، سریعـتر از بقیه هم میسوزند.
نمیدونستم نقاشی.
هم.. خیلی چیزا هست که در موردم نمیدونی.
گوشکن، شرمندهم که دیشب غیبـم زد.
کار داشتی دیگه.
ویکتور داره میمیره.
فکر کنم یه ربطی به گازهای داخل شکاف معادنِ جایی که توش بزرگ شده داره.
دقیقاً همونچیزی که میخواستیم با هکستک حل کنیم.
بهبود زندگی مردم.
حلکردن مشکلات واقعی، نه فقط درگیریها و مشکلات تجاری.
ویکتور یهبار جونـم رو نجات داد.
حالا که به من احتیاج داره، کاری از دستـم بر نمیاد.
متنفرم از اینکه اینقدر احساس بهدرد نخوری میکنم.
نمیدونستم اینقدر با هم صمیمی هستین.
اون مثل برادرمه.
چرا در این مورد اومدی با من حرف بزنی؟
فقط.
وقتی پیش توئم، هیچ چیزی غیرممکن بهنظر نمیاد.
خونوادهم منو از خودشون روندهن.
چی؟
چرا؟
در حد استانداردهای «مداردا» نبودم.
یهلحظهم باورم نمیشه.
تو چی؟
باید پیش اون باشی جیس.
نمیتونیم چیزی که تقدیر برامون در نظر گرفته رو تغییر بدیم، ولی لازم نیست تنهایی باهاش مواجه بشیم.
نقاشی زیباییـه.
چاک!
«تیرام»
اوه. اسمم تیرامـه
تلاش خوبی بود چاک.
این همه بیا و برو واسه چیه؟
اوه. رئیس میخواد که رو بگیریم.
یکی؟
هر کی؟
کی رو میگیرین؟
چندتا دختر.
یعنی، من که.
دخترا رو نمیگیرم.
بهغیر از.اون دست دخترا.بهنظرم.
تمرکز کن.
کی هستن؟
چرا منو به مهمونی دعوت نکردن؟
نمیدونم.
اونا.با «سویکا» درگیر شدن.
یه درس درست و حسابی بهش دادن.
نه بابا؟
کدوم درس؟
یهجور ضربالمثلـه.
داری عالی پیش میری چاک.
بیا، بابت زحماتت.
ارازل سیلکو خیلی ازمون فاصله ندارن.
باید ادامه بدیم.
این دیگه چه کوفتیه؟
نماد.
ولش کن، فقط کمک کن برم لبه پرتگاه.
میتونی تنهایی.
گندش بزنن.
یالا!
یالا. بریم!
گمش کردیم.
کی رو گم کردین؟
حس میکنم موقع آشناییمون اون دستت اشتباهی قطع شده.
شاید بهتره اونیکی رو قطع کنیم؟
نیازی نیست.
قضیه خواهرته.
برگشته.
دنبالـت میگرده.
چیزی که فکر میکنی نیست.
همراه یه دختر مأموره.
انگار که جایگزینـت کرده.
دروغ میگی!
چرا بگم؟
با برگشتن اون به شهر، فقط مسئله زمانه قبل از اینکه تو داغون بشی و سیلکو بالاخره دوهزاریش میفته که همونقدری واسه هدفـمون به درد میخوری که به درد خونوادهت خوردی.
نحس.
نمرهت بیسته دختر جون!
فکر کنم خودم بدونم چطور دوهزاریش رو بندازم
عه، بابایی بالاخره اومد پیشمون.
اونقدر سرت شلوغ بود که «رن» کوچولو منو دعوت کرد داخل.
بیا بیرون حرف بزنیم.
نمیبینی داریم بازی میکنیم؟
رفیق شفیقـمون وای رو که یادته، مگه نه؟
دختر وندر.
تقریباً همسن تو بود.
پدرش یه مسافرت طولانی رفت، و باباییـت بهم قول داد دخترش هم باهاش رفته
ولی بهنظر نتونسته بره پیش باباش.
ناراحتکننده نیست؟
میتونی تصور کنی که از بابات جدا شدی؟
اون.یه جای امنه.
اومده به لینز.
امکان نداره.
یه مأمور باهاشه. یه دختر.
تقریباً هم سن هم هستن.
کیتلین.
اون یه کیرامانـه.
درست مثل اونا هر کاری که بخواد میکنه.
من نمیتونم کنترلش کنم.
پس به چه دردی میخوری؟
پیداش میکنم.
میتونم حلـش کنم.
لطفاً.
همه اشتباه میکنن، درسته؟
مهم اینه که تکرارشون نکنیم.
آدمام دارن رد وای و این کیتلین رو میگیرن.
نباید دوباره سر و کلهشون پیدا بشه.
زبون هم دیگه رو میفهمیم؟
هوم.
همم.
آخ! آه.
ببخشید. اتفاقه دیگه.
نگاه کن.
به مادهٔ آلی واکنش نشون میده.
بینظیره.
قبلاً مثل اینو ندیده بودیم جیس.
این.ممکنه راه حل افزایش عملکرد اندامها، افزایش طول عمر
و درمان تو باشه
واسه همه اتفاق میفته.
دلیلش رو نمیتونم متوجه بشم.
دگردیسی رو پس میزنن.
حلش میکنیم.
ممکنه وقتی نباشه.
توی وضعیت نامعینی قرار داریم و.
میتونم حس کنم که بدنم.داره تحلیل میره.
به اسکای میگم که «هایمردینگر» رو بیاره.
شاید یه چیزی بدونه که کمک کنه.
در این حین، کاری که توش ماهر هستیم رو انجام میدیم.
متن انگلیسی بخش
Whoo!
Come over here, come on!
Sky?
Don’t be afraid.
You built this?
Why aren’t you playing with the others?
Hm.
Loneliness is often the byproduct of a gifted mind.
What is it?
Hmm?
Oh.
This is Rio.
She’s a rare mutation that I cultivated.
Here.
Go on.
Hmm.
She’s dying.
I’m attempting to prevent that.
The mutation must survive.
Can I help?
You want to assist me?
Very well.
We can be loners together.
Good to see some things haven’t changed.
Seems just yesterday I stumbled upon an aspiring young scholar from the undercity here, ruminating in his steel oasis.
I heard your prognosis.
I’m terribly sorry, my boy.
Do you contemplate death, Professor?
Only that of friends.
I suppose your legacy has been well-secured.
As one of Piltover’s founders, what haven’t you to show for your remarkable life?
You should be proud of what you’ve accomplished, Viktor.
Figments.
My contributions will be short-lived, even in your memory.
I have seen many students.
It’s a sad truth that those who shine brightest often burn fastest.
I didn’t know you were an artist.
Hm.
There’s quite a lot about me you don’t know.
Listen, I’m sorry for disappearing last night.
Duty calls.
Viktor’s dying.
I think it has something to do with gasses in the fissures where he grew up.
Exactly the sort of thing we wanted to fix with Hextech.
Improving lives.
Solving real issues, not just trade disputes.
Viktor saved my life once.
Now, he needs me and there’s nothing I can do.
I hate feeling so useless.
I didn’t realize you were so close.
He’s like my brother.
Why did you come to me with this?
I just…
Nothing feels impossible when I’m with you.
I’m an exile from my family.
What?
Why?
I fell short of Medarda standards.
I don’t believe that for a second.
Do you?
You should be with him, Jayce.
We can’t change what fate has in store for us, but we don’t have to face it alone.
It’s a beautiful painting.
Chuck!
Thieram.
Uh…
My name’s Thieram.
Nice try, Chuck.
What’s all the hubbub?
Uh.
Boss wants us to grab someone up.
Someone?
Anyone?
Who are you grabbing?
Some girls.
I mean, I mean not…
I’m not grabbing girls.
Oh, other than the… those ones… I guess.
Focus.
Who are they?
Why wasn’t I invited to the party?
Uh, I don’t know.
They, they got in a fight with Sevika.
They did a number on her.
Oh really?
Which number?
It’s like a saying…
You’re doing great, Chuck.
Here, for your troubles.
Silco’s goons aren’t far behind.
We have to keep moving.
What the hell is that?
The sign.
Never mind, just help me to the edge.
Can you do this in your–
Shit.
Come on!
Come on.
Let’s go!
We lost her.
Lost who?
I feel like you and I got off on the wrong arm.
Maybe we should try the other.
No need.
It’s your sister.
She’s back.
She’s looking for you.
It’s not what you think.
She’s with some girl enforcer.
Guess she replaced you.
You’re lying!
Why bother?
Her back in town, it’s only a matter of time before you implode and Silco finally gets the message that you’re about as good for our cause as you were for your family.
Jinx.
Ten outta ten, toots!
I think I know just how to deliver that message.
Ah, about time Daddy joined us.
You were so busy, little Ren here saw me in.
Let’s talk outside.
Can’t you see we’re playing?
You remember our old friend Vi, don’t you?
Vander’s daughter.
She was about your age.
Her father went on a long trip and Daddy here assured me that she left with him.
But it seems she never made it.
Isn’t that sad?
Could you imagine being separated from your father?
She’s in a safe place.
She’s in the Lanes.
That’s not possible.
There’s an enforcer with her.
A girl.
Roughly the same age.
Caitlyn.
She’s a Kiramman.
Just like them, she does whatever she wants.
I… can’t control her.
Then of what use are you?
I’ll track her down.
I can fix this.
Please.
Everyone makes mistakes, right?
What’s important is that we don’t repeat them.
My people are tracking Vi and this…Caitlyn.
They cannot be allowed to resurface.
Do we understand each other?
Hmm.
Hmm.
Oops.
Ah.
So sorry.
Accidents happen.
Watch.
It responds to organic matter.
Incredible.
This is unlike anything we’ve ever seen, Jayce.
It, it, it could be the key to augmenting physiology, extending life…
Curing you.
It’s happened to everyone.
I can’t determine why.
They’re rejecting the transmutation.
We’ll solve this.
There may not be time.
We’re in uncharted waters here and…
I can feel my body… eroding.
I’ll have Sky bring Heimerdinger.
He might know something that could help.
In the meantime, we’ll do what we do best.
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.