سرفصل های مهم
2بخش
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح سخت
دانلود اپلیکیشن «زوم»
فایل ویدیویی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی بخش
اوه، چی شده مایلو؟
میترسی پاودر بازم دهنتو سرویس کنه؟
وندر
چونکه بدشگونی
چیزی که متفاوتت کنه، قویترت میکنه
همم
خب، میخوره از اون جاهایی باشه که تو زیرزمینش جسد مخفی میکنن
تو هیچی نمیدونی
نمیتونم امنیت هکسگیتها رو بخطر بندازم، اونم برای ضمانت
هیچکسی ازت نمیخواد همچین کاری بکنی
اینا فقط لطفهای در حق دوستانه
من هیچوقت نمیخواستم با سیاست دست و پنجه نرم کنم.
تو منو مجبورم کردی
،تو دیگه الان سمبل آیندهای، جیس چه بخوای چه نخوای
با اون پتانسیلش رو داری که تقدیرت رو خودت بسازی
شورا فرض بر این گذاشته که تو شکست میخوری
وقتشه ثابت کنی اشتباه میکنن.
یک بار دیگه
خوش اومدی، آمارا.
روهان کوچولو چطوره؟
نماینده مداردا.
نماینده تالیس
مثل همیشه با استعداده
امروز شوک بزرگی بهم وارد شد
مأمورها اومده بودند در خونهام
اوه، امیدوارم ماجرا رو درک کنید ،جیس مجبور بود امنیت رو به نمایش بکشه
ولی الان اینجاست که راجع به تمامی معاملاتش شخصا مذاکره کنه
نماینده تالیس حاضره به کسانی که باهاش همنظر هستند حق تجارت رو برگردونه
شما هم یکی از اونها خواهید بود؟
بنظر میاد نماینده بولباک فکر میکنه برنامههای دیگه منفعت بیشتری داشته باشند
اون مرد یه احمقه
با اون، همهاش روی گذشته سرمایه گذاری میکنید
با ما، روی آینده سرمایهگذاری خواهید کرد
میدونید، حق با نماینده مداردا ـه
هکسگیتها تنها شروع کار هستند
درواقع، درحال حاضر دنبال شریکهای جدید برای تحقیقات هکستکیمون هستیم،و به عنوان حامی خاندان تالیس شما اولین نفری خواهید بود که از پیشرفتهای ما استفاده میکنه
چطور میتونم به همچین پیشنهاد فرخندهای جواب رد بدم؟
شریکهای هکستکی؟
تو دهن خوب میچرخه، نه؟
ام. حضار منتظرتون هستند، جناب نماینده
سرمایهگذاری خیلی خوبی بوده
واقعا.
از چیزی که فکرش رو هم میکردیم بهتره
اونجایی که همهی رازها برملا میشن
اوه
میشه بگی دقیقا چطور پیشنهاد میکنی اینکارو انجام بدیم؟
یه کاری کن فکر کنن اینجا کار میکنی
ببخشید؟
عمرا بکنم
میدونی مشکلت چیه؟
خواهش میکنم.
بگو ببینم
انتظار داری همه ،هرچیزی که میخوای رو بذارن کف دستت
اگه واقعا میخوای آدما باهات حرف بزنن،باید یه کاری کنی فکر کنن چیزی که میخوان رو تو داری
و اون چیه که من دارم؟
بدن جذابی داری، شیرین طلا
خب حالا کدومو انتخاب میکنی، مرد یا زن؟
ام
سلام
اسم من پین ـه.
اسم شما چیه؟
ماتیلدا.
ولی میتونی اونو هرچی که دلت خواست صدا بزنی
آه، بله.
ماتیلدا
مامانم اینا اسممو گذاشتن ماتیلدا
بعد از مادر مادربزرگم که ماتیلدا بود ،اونی که، ام
ببین کی اینجاست
کلانتر، عجب سورپرایز قشنگی
اون پسرک نخبهی هکستک ،الان عضو شورا شده و داره پرس و جو میکنه
خیلی طول نمیکشه تا متوجه حقیقت بشه
حقیقت چیزی جز داستان بازماندگان نیست
اگه دست من رو بشه، کار جفتمون تمومه
خوب شد شواهد دخالت فایرلایتها رو پیدا کردی
این قضیه زیادی پیش رفته
همم؟
خودتو به عنوان یه قهرمان تصور میکنی؟
یک عمل نهایی که خودت رو تبدیل به شهیدی بکنی که همیشه تصورش رو داشتی؟
پس منتظر چی هستی؟
آه، به شک و تردید افتاده
باید هرچی زودتر هکستک رو تبدیل به صلاح کنی
وقتی غنیمتشون رو ازشون بگیریم، شهربالاییها دیگه ازمون قویتر نخواهند بود
از پسش بر نمیام
همون بدش دست دکتره
تو تنها کسی هستی که میتونم تو این قضیه بهش اعتماد کنم، جینکس
من هی تصویرشون رو میبینم.
اون روز
ترس گریبان گیر همهماها هست، دخترم
عزیزم، خیلی ناراحت شدم اخبار وندر رو شنیدم
و همینطور بچهها.
خیلی افتضاح بود
اونجوری که بنظر میاد، هیچکی تخمش نبوده بخواد جلوی سیلکو رو بگیره
یه سریا سعی کردن ولی سیلکو هم نفرات داره و هم پول
لست دراپ” رو هم مال خودش کرد”
دیدم
وندر که نبود حواسش به ما باشه اوضاع تغییر کرد
چیزی راجع به پاودر شنیدی؟
فکر میکنم پیش سیلکو باشه
باید پیداش کنم
آدم شماره دو سیلکو مشتری همیشگیه
میتونم به میگل بگم بهت بگه کجا پیداش کنی
مدیونت شدم
کاری نکردم
من تصور میکردم فقط باغ باشه
کلا همینو دیدم
امروز کارت خوب بود
معلم خوبی داشتم
دیگه با گذر زمان اون احمقهای توی شورا بطور رسمی تحقیقاتت رو قبول میکنن
پدرم چکش تو دست مردم گذاشت، و اونا این شهر فوقالعاده رو ساختند
تصور کن اگه جادو در دستاشون بذاریم چه چیزهای خارقالعادهای خلق کنن
دنیا هیچوقت مثل قبل نمیشه
خاندان مداردا معمولا فقط از دنیا میگیرن
اغلب پیش نمیاد تو جایگاهی باشیم که بتونیم چیزی هم بهش برگردونیم
نمیتونستم بدون تو انجامش بدم
چقدر زیباست
نمیتونم بفهمم چرا کار نمیکنه
بلاخره متوجه میشی
برنامهی خونه رفتن داری؟
گفتم شاید بتونیم باهم پیاده بریم
من، اه، احتمالا شب رو همینجا میخوابم
دوباره؟
میدونی که فردا هم هستش، مگه نه؟
شب بخیر، خانم یانگ
من نزدیک بود توی این آبها غرق بشم
یه میلیون بار بهم گفتی اینو
وندر آدمی که فکر میکردی نبوده
باشه، برات مثل یه برادر بود و بهت پشت کرد و اینجور چرت و پرتها
چیزی بود از قلم بندازم؟
یدونه داستان جدید برات دارم
اون روز، گذاشتم یه مرد ضعیف بمیره
و یک آدم جدید متولد بشه
خیانت، اون حسی که انگار از درون داره میخورتت میتونه یا تو رو از پا دربیاره یا تبدیلت کنه به یه چیز خیلی بزرگتر
باید بذاری پاودر بمیره تا که دیگه ترس
نتونه گریبان گیرت باشه
الان دیگه قوی شدی
همونطوری که همیشه باید میبودی
جینکس خیلی هم عالی
جیس؟
ویکتور، دکترها، ام، اونا گفتن
متن انگلیسی بخش
Oh, what’s the matter, Mylo?
You worried Powder’s gonna beat you again.
Vander.
Because you’re a jinx!
What makes you different makes you strong.
Hmm.
Well, that place does look like it has bodies buried in the basement.
You don’t know anything.
I can’t compromise the safety of the Hexgates for collateral.
No one’s asking you to.
These are simply favors amongst friends.
I never wanted anything to do with politics.
You pushed this on me.
You’re a symbol of the future now, Jayce, whether you like it or not.
With that comes the potential to shape your own destiny.
The Council assumes you’ll fail.
Time to prove them all wrong.
Once again.
Welcome, Amara.
How’s little Rohan?
Councilor Medarda.
Councilor Talis.
He’s just as precocious as ever.
I had quite a shock this morning.
Enforcers banging on my door.
Oh, I hope you’ll understand, Jayce had to make a show of safety.
But he’s here now to negotiate all his deals personally.
Councilor Talis is willing to reinstate former trade privileges to those who share his vision.
Can we count you amongst them?
Councilor Bolbok seems to think other arrangements would be more profitable.
The man’s a fool.
With him, you’d be investing in the past.
With us, you’d be investing in the future.
You know, Councilor Medarda’s right.
The Hexgates are only the beginning.
In fact, we’re currently looking for new partners in our Hextech research, and as a supporter of House Talis, you’d be the first in line to any of our advancements.
How can I say no to such an auspicious offer?
Hextech partners?
Has a nice ring, doesn’t it?
Mm.
Your audience awaits, Councilor.
He’s been quite the investment.
Indeed.
Better than expected.
The one place all the secrets are spilled.
Oh.
How exactly do you propose we go about this?
Let ‘em think you work here.
Excuse me?
I will not.
You know what your problem is?
Please.
Tell me.
You expect everyone to give you what you want.
If you really want people to talk to you, you have to let them think you have what they want.
And what do I have?
You’re hot, cupcake.
So what’ll it be, man or woman?
Um…
Hi.
I’m Pim.
What’s your name?
Matilda.
But you can call her whatever you want.
Ah, yes.
Matilda.
My parents named me Matilda.
After my great-grandmother Matilda, the, uh…
Would you believe it?
Sheriff, what a lovely surprise.
The Hextech wonder boy is on the Council now, and he’s asking questions.
It’s only a matter of time before he finds the truth.
What is truth, but a survivor’s story?
If I’m discovered, we’re both finished.
Good thing you’ve located proof of the Firelights’ involvement.
This has gone too far.
Hmm?
Imagining yourself a hero?
One final act to make you the martyr you’ve always seen yourself as?
Then what are you waiting for?
Ah, he’s faltering.
You need to weaponize the Hextech soon.
Once we’ve cracked their prize, topside will have no power over us.
I can’t do it.
Just give it to the doctor.
You’re the only one I can trust with this, Jinx.
I keep seeing them.
That day.
Fear haunts us all, child.
Sweetheart, I was real sad to hear about Vander.
And the kids.
Just terrible.
By the looks of it, no one down here lifted a finger to stop Silco.
A few tried but Silco’s got the muscle and the money.
He took over the Last Drop.
I saw.
Things have changed without Vander looking out for us.
Have you heard anything about Powder?
I think Silco has her.
I have to find her.
Silco’s number two’s a regular.
I can have Miguel tell you where to find her.
I owe you.
It’s nothing.
I’ve only ever imagined the gardens…
This is all I’ve seen.
You did well today.
I had a good teacher.
It’s only a matter of time before those old fools on the Council officially accept your research.
My father put hammers in the hands of the people, and they built this magnificent city.
Imagine the wonders they could create if we put magic in their hands.
The world will never be the same.
The Medardas usually only take from the world.
We’re not often in the position to give anything back.
I couldn’t have done it without you.
It’s beautiful.
I can’t figure out why it’s not working.
You will.
Are you headed home soon?
I thought we could walk together.
I’m, uh, probably going to sleep here tonight.
Again?
You know there’s always tomorrow, right?
Good night, Miss Young.
I almost drowned in these waters.
You told me a million times.
Vander wasn’t the man you thought he was.
Right, he was like a brother to you, and he turned his back and blah, blah, blah.
Did I miss anything?
I’ve got a new one for you.
That day, I let a weak man die.
And another was reborn.
Betrayal, that pain that feels like it’ll eat you from the inside out, can either break you or forge you into something greater.
You need to let Powder die.
So the fear of pain will no longer control you.
You’re strong now.
Just like you were always meant to be.
Jinx is perfect.
Jayce?
Viktor, the doctors, um, they said you’re…
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.