آهنگ کاری

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

بدن بی وقفه داره کاری میکنه

اینطوری هست که با گرمای سوزان مواجه میشیم

من فقط به عشقم فک میکنم

من سرشار از عشقم و با مشکل میتونم غذا بخورم

هیچی شیرین تر از عشق (عزیز) من وجود نداره

من هرگز حتی یه بار هم از درخت گیلاس چیزی نخواستم

چون عشق من به شیرینی گیلاس هست

وقتی من رو میبوسه من دندون درد میگیریم

وقتی که زمانش فرار برسه

و من رو به ارومی توی یه زمین سرد و تاریک بذارن

هیچ قبری نمی تونه من رو توی زمین نگه داره

من سینه خیز به سمت خونه میام

وقتی که عشقم من رو پیدا کرد

سه روز بود که منگ بودم

وقتی که بیدار شدم دیوار هاش من رو فرا گرفته بود

تو اتاقش هیچی نبود به جز یه گهواره خالی

من داشتم توی تب می سوختم

و برام مهم نبود که تا چند وقت دیگه زنده میمونم

اما قسم میخورم که داشتم فک میکردم دارم خوابش رو میبینم

اون هرگز حتی یک مرتبه هم از من در مورد اشتباهات گذشته ام نپرسید

وقتی که زمانش فرار برسه

و من رو به ارومی توی یه زمین سرد و تاریک بذارن

هیچ قبری نمی تونه من رو توی زمین نگه داره

من سینه خیز به سمت خونه میام

وقتی که زمانش فرار برسه

و من رو به ارومی توی یه زمین سرد و تاریک بذارن

هیچ قبری نمی تونه من رو توی زمین نگه داره

من سینه خیز به سمت خونه میام

عشق من هرگز نخواست که ترشرویی کنه

به خاطر کارهایی که دست و پاهام انجام دادند

حتی اگه خدا هم من رو نبخشه

من هنوزم عشقم رو دارم و اونم من رو داره

من داشتم عشقم رو می بوسیدم

و اون عشق شیرینش رو به من ابراز می کرد

زیر نور کم لامپ من رها بودم

بهشت و جهنم واسه من فقط در حد یه حرف هستند

وقتی که زمانش فرار برسه

و من رو به ارومی توی یه زمین سرد و تاریک بذارن

هیچ قبری نمی تونه من رو توی زمین نگه داره

من سینه خیز به سمت خونه میام

وقتی که زمانش فرار برسه

و من رو به ارومی توی یه زمین سرد و تاریک بذارن

هیچ قبری نمی تونه من رو توی زمین نگه داره

من سینه خیز به سمت خونه میام