سرفصل های مهم
5بخش
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح سخت
دانلود اپلیکیشن «زوم»
فایل ویدیویی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی بخش
او كاملا نا اميد به نظر مي رسد
يا الان يا هيچوقت
اگر خرس قطبي مي خواهد برنده شود بايد از عاج هاي برنده فيل ها بگريزد
فيل دريايي در حال حركت بسيار قدرتمند است و مي تواند خرس قطبي را
از آب هاي كم عمق به ميان گله كه جاي ايمني مي باشد ، بكشاند
از چنگش فرار مي كند
فقط در اوج تابستان كه خرس ها در شرف قحطي هستند
جرات مي كنند به شكارهاي اين چنين خطرناكي ، حمله كنند
يك قماري بود كه خرس به آن دست زد ، ولي آنرا از دست داد
زخم هاي چاقويي كه از عاج فيل ها دريافت كرده است بقدري شديد مي باشند كه به سختي مي تواند راه برود
فيل هاي دريايي دوباره در آرامش قرار مي گيرند
زيرا مي دانند كه خرس مجروح ديگر نمي تواند تهديدي متوجه آنها يا بچه هايشان بكند
از آنجايي كه اين خرس نتوانست غذايي بدست بياورد ، زنده نخواهد ماند
اگر گرم شدن آب و هواي زمين ادامه بيابد
و يخ هاي قطبي هر ساله زودتر آب شوند
مطمئناً خرس هاي بيشتري دچار اين سرنوشت مي شوند
در جنوبي ترين نقطه كره زمين
نوارهاي آتشين آسمان زمستان را روشن مي كنند
شفق جنوبي
اين نور براي پنگوئن هاي نر كه هنوز در كنار يكديگر قرار دارند و در برابر
سردترين شرايط روي زمين تسليم نشده اند هيچگونه گرمايي به همراه ندارد
اين آزمايش سخت در حال پايان يافتن مي باشد
سي روز بعد از آخرين غروب ، خورشيد يك بار ديگر در قطب جنوب طلوع مي كند
تمامي آزمايش دشوار آنها ، براي اين بوده است
هر پنگوئن نر يك وعده غذايي كه در تمام
طول زمستان آنرا ذخيره نموده است در دهانش وجود دارد
همين يك وعده غذا مي تواند جوجه را براي چندين روز زنده نگه دارد
اما پنگوئن نر حدود 4 ماه است كه چيزي نخورده است
اگر به زودي چيزي براي خوردن پيدا نكند او و جوجه اش خواهند مرد
اما اميدي در دور دست ها وجود دارد
پنگوئن هاي ماده دارند بر مي گردند و شكم هايشان پر از ماهي مي باشد
هنگامي كه ماده ها درحال بازگشت هستند شوري در جمعيت پنگوئن ها ايجاد مي شود
هر ماده اي جفتش را صدا مي كند ، و پنگوئن نر با درآوردن صدايي به صداي جفتش پاسخ مي دهد
سرانجام دوباره به يكديگر مي پيوندند
مادر براي اولين بار به جوجه اش غذا مي دهد
پنگوئن ماده مشتاق است كه جوجه اش را تربيت كند
اما پدرش كه تمام زمستان از او مواظبت كرده است بايد متقاعد شود كه جوجه را به مادرش پس بدهد
الان نبايد جوجه در خطر قرار بگيرد
در اين دما ، طي چندين ثانيه جوجه منجمد مي شود
بنابراين پنگوئن نر بايد اجازه دهد كه جوجه پيش مادرش برود
سرانجام ، انتقال جوجه به مادرش با موفقيت صورت مي پذيرد
جوجه ها با غذايي از ماهي ها به سرعت رشد مي كنند
به زودي جوجه ها مشتاق مي شوند كه بيرون بيايند اما بايد هميشه در نزديكي مادرشان قرار داشته باشند
اين جوجه كم شانس تر از بقيه مي باشد
مادرش براي به مواظبت از او بازگشت نكرده است
اين جوجه بي سرپرست دنبال خانواده اي جديد مي گردد اما پنگوئن ماده خود داراي يك جوجه مي باشد
بعضي از جوجه هاي باعث جلب توجه ماده هاي زيادي كه جوجه خودشان برنگشته است ، مي شوند
شوق تربيت بچه در بين پنگوئن ها بسيار زياد است ، به طوريكه براي
قبول سرپرستي جوجه اي كه پيدا مي كنند با يكديگر رقابت مي نمايند
بعضي از اين رقابت ها به فاجعه اي ختم مي شوند
به طوريكه جوجه بيچاره در زير دست و پا مي ميرد
جوجه هايي كه داراي پدر و مادر مي باشند به سرعت مهارت هاي زنده مانده را ياد مي گيرند
پنگوئن ها حتي در بهار ، براي فرار از سرما بايد به يكديگر مي چسبند
همانند روشي كه پدرانشان در اعماق زمستان انجام داده اند
گروهي از جوجه ها در بوران گم شده اند
متن انگلیسی بخش
He seems increasingly desperate.
Its now or never.
He must avoid the stabbing tusks if hes to win.
The flailing walrus is immensely powerful and drags the bear away from the shallows
towards the safety of the herd.
It slips from his grasp.
Only at the height of summer when bears are on the verge of starvation
will they risk attacking such dangerous prey.
It was a gamble that this bear took, and lost.
The stab wounds he received from the walrus are so severe that he can barely walk.
The walruses are calm again
seemingly aware that the injured bear no longer poses a threat to them or their young.
Unable to feed this bear will not survive.
If the global climate continues to warm
and the Arctic ice melts sooner each year
its certain that more bears will share this fate.
At the southern end of our planet
fiery ribbons are illuminating the winter skies.
The aurora australis.
This light brings no warmth to the male penguins who are still huddling
defying the coldest conditions on the planet.
Their ordeal is drawing to a close.
Thirty days after it last set the sun rises once more on Antarctica.
Their appalling trials have all been for this.
Each father has just one meal left inside him.
Hes been saving it all winter.
This single feeding will sustain the chicks for a few more days
but the males have not eaten for nearly four months.
If they do not eat soon they and their chicks will die.
But there is hope on the horizon.
The females are returning, and their bellies are full with fish.
As they approach, waves of excitement ripple through the huddle.
Each female calls to her mate, and he, recognizing her song, trumpets back.
Reunited, at last.
The mother feeds her chick for the first time.
Shes keen to start parenting
but the father needs persuading to surrender the chick hes been caring for all winter.
He must now put his chick at risk. In these temperatures it could freeze in seconds.
The male will have to let go.
Eventually, the transfer to the mother is safely made.
The chicks grow quickly on a diet of fish and squid.
Soon theyre keen to explore, but always with mother in tow.
This chick is less fortunate.
Its mother has not returned to claim it.
Another orphan is searching for a new family, but this female already has a chick of her own.
Some orphans receive too much mothering from penguins whose own chicks have not survived.
The urge to parent is so strong, that they will compete
with one another to adopt any chick they find.
Many of these squabbles will end in tragedy
as the poor chick is trampled to death.
Those chicks that do have parents quickly learn survival skills.
Even in spring, they must huddle together for warmth
just as their fathers did in the depths of winter.
A group of chicks has got lost in the blizzard.
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.