در هر اشکی او آنجاست

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

بعضی ها شاید بگویند که دنیای امروزی نشان می دهد

که خداوند ما را با اشتباهاتمان تنها رها کرده است، آه

او هرگز اینقدر دور نبوده

بعضی ممکن است بگویند

چطور ممکن است که پدری بایستد

و فرزندانش را در سرزمینهای بسیاری تماشا کند

که رنج بسیار می کشند و دست یاری بسوی آنها دراز نکند

دست یاری بسوی آنها دراز نکند

امشب در جایی

در دوردست و دور از چشمها

کودکی هست که حتی ضعیف تر از آن است که گریه کند

در عمق آن چشمها

آیا نمی توانی او را پنهان ببینی

دستش را به سوی قلب تو دراز می کند

و من

در هر قطره اشکی

که در جایی جاری می شود

او آنجاست

در هر قطره اشکی

که در جایی جاری می شود

او آنجاست

او همان دستی است که اشک را از آن چهره می زداید

او همان اشکی است که جاری می شود

روی چهره شخصی که بی صدا می گرید

ما هم اکنون به تو نیاز داریم

ما هم اکنون به تو نیاز داریم

چه قدر ساده است انتخاب

بین بخشیدن و گرفتن

وقتی آنچه می بخشی

ممکن است چنین زندگی ارزشمندی را نجات دهد، زندگی ارزشمندی را نجات دهد

جایی در درون

قسمتی از وجود تو می پرسد

آیا او این همه را رها می کند

و در عمق آن چشمها

آیا نمی توانی او را با چهره پنهان ببینی

دستش را به سوی قلب تو دراز می کند

و من

در هر قطره اشکی

که در جایی جاری می شود

او آنجاست

او آنجاست

او آنجاست

در هر قطره اشکی

که در جایی جاری می شود

او آنجاست

دوباره نگاه کنیم من و تو

او آنجاست

دستیابی به من و تو

او آنجاست

نگاه کنیم من و تو

نمی توانی او را در لباس مبدل ببینی؟

مبدل

مبدل

دستیابی به من و تو

مبدل

مبدل