Bart the Genius

مجموعه تلوزیونی: خانواده سیمپسون / فصل: فصل اول / اپیزود 2

Bart the Genius

توضیح مختصر

Bart the Genius is the second episode of The Simpsons' first season. It originally aired on the Fox network in the United States on January 14, 1990. It was the first episode written by Jon Vitti. It was also the first ever episode to use the signature title sequence, as well as the first regular episode. In the episode Bart cheats on an intelligence test and is declared a genius, so he is sent to a school for gifted children. Though he initially enjoys being treated as a genius, he begins to see the downside of his new life.

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح سخت

دانلود اپلیکیشن «زوم»

این اپیزود را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زوم» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زوم»

فایل ویدیویی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی اپیزود

بجنب مامان

آره،مامان.

زود باش.

خيله خوب. چطوره؟

دو امتياز.

نوبتِ توئه،عزيزم.

چطوري يه نفر ميتونه با اين حرفهاي نِکبتي يه کلمه بسازه؟ صبر کن

يه دونه خوبش رو پيدا کردم

“DO”

“ID” سه برابرِ امتيازِ يه کلمه

کلمه ي مخفّف نميشه_نيستL

I.D نه

Id

بابا اين يه کلمه ست ID

“مثلاً اين بازي احمقانه است”

هي،خفه شو پسر.

آره “بارت”

تو بايد بتوني دايره ي لغاتت رو

برايِ آزمونِ استعدادِ فردا افزايش بدي

رو تويِ ديکشنري پيدا مي کنيم”ID”ما اين کلمه .

ديکشنري داريم؟

فکر کنم زيرِ مبله اوني که يه پايه اش شکسته.

به همراهِ ضميرِ نفس و نفسِ اماره

يکي از سه قسمتِ روح است.

شوخي ميکني.

نوبتِ منه

“کوجيبو”. ک و ج ي ب و

بيست و دو امتياز به علاوه ي سه برابر امتيازِ يه کلمه به علاوه ي پنجاه امتياز به خاطرِ اينکه از همه ي حرفام استفاده کردم. بازي تموم شد. من ديگه ميرم.

يه دقيقه صبر کن،تو متقلّبي. تو تا وقتي که به من نگي کوجيبو چيه هيچ جا نميري.

کوجيبو. ميمونِ کچل و گنده و احمق تويِ آمريکاي شمالي که چونه هم نداره

و کم حوصله.

بهت نشون ميدم ميمونِ احمق و گنده و کچل کيه.

وای

کوجيبو آزاد شد.

ما از اسپرينگفيلد اومديم و مُرداب مي فروشيم هي تو. آدامست رو رويِ زمينِ مدرسه ننداز.

بندازش تو سطلِ آشغال.

آقايِ مدير

يکي از دوستايِ من داره ديوارِ مدرسه رو خراب ميکنه.

کجاست؟

اونجاست،آقا.

مي بينيد؟

مواظب باش بارت،

اسکينر داره مياد.

هر کسي که اين کار رو کرده تو دردسرِ بزرگي افتاده.

و هجّي کردنِ لغاتش هم ضعيفه.

و بهتره اين لغات رو اين جوري بنويسيم

w I e n e r اگر چه اين طرزِ نوشتن هم برايِ بعضي از گروه ها قابل قبوله

يه نمره مثبت

بچه ها بذاريد دستاتون رو ببينم

خب،خوبه.

سيمپسون؟

مي تونيد بگيد وقتي که داشت اين کار رو مي کرد مُچش رو گرفتم

سيمپسون،من و تو بايد يه مقدار با هم صحبت کنيم

همون ساعت،همون جا؟

بله،

تويِ دفترِ من.بعد از مدرسه.

بارت،من اميدوارم که تو خيلي ساده لوحانه نسبت به من کينه به دل نگيري

من فقط مي خواستم از بي حرمتي نسبت به ديوارِ مدرسه جلوگيري کنم

بمير بابا.

ببخشيد؟

خوب،بچه ها نگران نباشيد.

اين امتحان هيچ تأثيري روي نمره ي شما نداره.

اون ها فقط جايگاهِ اجتماعيِ شما و موفقيت هاي

اگر هر

خانمِ کراباپل،بارت نبايد رو به پنجره بشينه

تا وسوسه نشه که از رويِ دستِ بغل دستيش نگاه کنه؟

حق با توئه مارتين.

بارت؟

يادتون باشه که سؤالاتِ پيچيده رو تويِ ذهنتون تصوّر کنيد

و راحت و ريلکس باشيد

امتحان الآن شروع ميشه

ساعتِ هفت و سي دقيقه صبح يک قطار با سرعتِ 60 مايل در ساعت حرکت ميکند

و از سانتافي به سمتِ فونيکس حرکت ميکند که 520 مايل با هم فاصله دارند

ساکت

بارت،تصوّرش کن.

در همان زمان يک قطار محلي با سرعتِ سي مايل در ساعت حرکت ميکنه

و چهل مسافر رو حمل ميکنه و فونيکس رو به مقصدِ سانتافي ترک ميکنه

اين قطار هشت واگُن داره که هميشه تو هر واگُن تعدادِ ثابتي مسافر ميشينه

يک ساعت بعد تعدادي از مسافران

که برابر با نصفِ زمانِ طِي شده ست از قطار پياده ميشن

ولي سه برابرِ اونا به علاوه شيش سوارِ قطار ميشن

تو دومين ايستگاه نصفِ مسافرها به علاوه ي دو از قطار پياده ميشن

ولي دو برابر آدمهايي که در ايستگاه اول سوار شدن در اين ايستگاه سوار ميشن

بليط لطفاً.

من بليط ندارم.

با من بيا پسر.

ما يه مسافرِ قاچاقي داريم،آقا.

من پولش رو ميدم.

چقدر ميشه؟

دو برابرِ کرايه توگسان تا فلگستاف.

منهايِ دو سومِ کرايه از آلبوکريک تا ال پاسو

بارت،دانش آموزهايي تويِ اين کلاس هستن که اين شانس رو دارن که خوب باشن

ميتوني مزاحمِ اونا نشي؟

اون مزاحمِ من نميشه خانمِ کراپابل

من تموم کردم

مي تونم برم بيرون و زيرِ درخت کتاب بخونم؟

حتماً،مارتين.

داري به چي نگاه ميکني،بارت؟

اون سگهايِ شيطون دوباره برگشتن؟

بچه ها،بيست دقيقه باقي مونده.

اون بچه ي خوبيه و داره بهتر ميشه

بعضي وقتها يه گوسفند از گلّه جدا ميشه

و نياز داره بيشتر ازش مراقبت بشه

اين دقيقاً همون مزخرفاتيه که اون رو داغون کرده.

اينو ببين.

“من يه سوسيسم”

حتماً هست.

خانم وآقايِ سيمپسون اينجا هستن.

بفرستشون تو.

دوباره سلام.

پسر،اين دفعه ديگه چي کار کردي؟

من امروز صبح وقتي که داشت ديوتر مدرسه روخراب مي کرد گرفتمش

ما تخمين زديم که ميزانِ خسارت هفتاد و پنج دلاره و خيلي رُک ميگم

که ما فکر کرديم که اين خيلي غيرِ عادلانه ست که يه شهروندِ ديگه اين پول رو بپردازه

آره،اين واقعاً سيستمِ مزخرفيه اما شما مي خواين چي کار کنيد؟

اوه،نه. منظورِ اون اين نيست.

همسرِ من فکر ميکنه که شما ميخوايد که من اين پول رو بپردازم

کاملاً درسته.

نمي تونيم بگيم که اين به خودي خود جريمه سنگينيه

اما فقط اين يک اتّفاق نيست.

بارت،بچه ي سرکِشيه.

اون غيبتهايِ پي در پي ميکنه و اون وقت کاغذهاي رقّت انگيزي رو به معلّم ها ميده

که کاملاً مشخصه که تقلب کودکانه ست وقتي که مقايسه ميشه با.

خُب،به هر حال اين کاريه که من دوست ندارم انجام بدم.

آقايِ اسکينر،دکتر پراير اومدن اينجا که شما رو ببينن.

مي گن که اورژانسيه.

بفرستش تو.

خانم و آقايِ سيمپسون،ايشون دکتر جي لورن پراير هستن، روانپزشکِ ناحيه ي ما

روانپزشک مي خوايم چي کار؟ما ميدونیم بچه مون ديوونه ست.

بر خلافِ اين

من به خبري دارم که برايِ هممون هيجان انگيزه

اين آزمونِ استعداد که ما امروز اون رو برگزار کرديم

نشون ميده که اين بارت جواني که ما در اينجا داريم يک بچه ي با استعداده

چيه؟

آقايِ سيمپسون،پسرِ شما نابغه ست.

بارت؟

اين احمق؟

غير ممکنه.

نه،نه ما کاملاً مطمئنيم.

اين بچه نميتونه تصور کنه که ضريب هوشيش چقدره البته

اما شما ميتونيد بدونِ هيچ شکي ببينيد.اوه 912

نه،شما سر و ته گفتید

اون 216

باز هم به طرزِ شگفت آوري زياده.

بارت،به من بگو که تا حالا تويِ مدرسه خسته شدي؟

شک نداشته باش.

هيچ وقت احساسي کردي که وقتت داره حروم ميشه؟

هميشه،آقا.

هيچ وقت تصور کردي که کلاس رو ترک کني

تا مستقلاً بري دنبالِ چيزهايي که تو ذهنِ خودتن و اونا رو گسترش بدي؟

انگار داري ذهنِ من رو ميخوني.

مي بينيد وقتي يه بچه،با هوش و استعدادِ بارت

مجبور ميشه که با آدمهاي معمولي قدم برداره ممکنه

تصميم بگيره که اينجوري واکنش نشون بده.

من فکر ميکنم بهتره يه بار ديگه ازش امتحان بگيريم.

ما بايد اون رو ببريم به يه مدرسه ي ديگه.

اين جوري بهتره.

بارت،ما مي خوايم تو رو بفرستيم

به يه مدرسه اي که تويِ اون مدرسه کلاسي نيست،قانوني نيست و هيچ زنگي هم نداره

يه مدرسه بدونِ ديوار

جايي که به همون اندازه اي که احساس مي کني نياز داري تکليف انجام ميدي

اين جوري خوبه،بارت؟

من رو ثبت نام کنيد،دکتر.

عاليه،

ما آماده ايم

اين اطلاعاتيه که تو بهش احتياج داري.

دُر و بَرِ ساعتِ نُه بياييد.

آقا و خانمِ سيمپسون،يک بار ديگه بهتون تبريک ميگم.

فکر ميکنم همه ي ما آماده ايم که جشن بگيريم.

دکتر اين خيلي ثقيله.

پسرِ من يه نابغه ست؟ چطوري همچين چيزي ممکنه؟

سطحِ ضريبِ هوشي معمولاً مربوط به محيطِ پيرامون ميشه و ارثيه.

اگرچه بعضي وقتها خيلي مرموزه

بس کن مامان.

اين جوري خيلي باهوش به نظر ميرسي عزيزم.

عمراً!

کراوات چي پسرم؟

همه ميدونن که بچه هايِ باهوش کروات ميزنن.

تو داري استعدادِ من رو کور مي کني،بابا.

متأسفم پسرم.

بارت،امروز برايِ تو روزِ بزرگيه.

چرا يه چيزِ مقوّي تر نمي خوري؟

مزخرف نگو مارج،

پولک هاي يخ زده ي کراستي همون چيزيه که اون رو به اينجا رسونده شايد

يکي از همين مواد شيميايي اون رو باهوش کرده.

ليسا،شايد تو هم بايد يه کمي از اين بخوري.

هومر!

من فقط ميگم که چرا نبايد دوتا نابغه تو خونه داشته باشيم

يه مقدار کم توجهي ميتونه باعث بشه که مغز بارت منفجر بشه

برايِ من مهم نيست که نتيجه ي اون امتحانِ احمقانه چيه.

تو يه کودني.

شايد،اما از اين به بعد اين کودن

تو يه جادّه ي صاف قرار گرفته.

عجله نکن،بابا.

از يه مسيرِ خوش منظره برو.

گرفتم چي ميگي.

نه،کراوات.

نگران نباش پسرم

مي توني مالِ من رو بزني

بذار نشونت بدم که چه جوري بايد کراوات بزني.

اين قلاب رو مياري اين بالا و اين چيزها رو ميذاري اونجا

ممنون،بابا.

تو من رو بوسيدي!

اگه يه پدر پسرش رو ببوسه اشکالي نداره.

فکر ميکنم.

حالا برو پسرم و توجه کن.

به خاطرِ اينکه اگر اين کار رو بکني ممکنه يه روز به يه چيزي دست پيدا کني

که نسل هايِ زيادي از سيمپسون ها رويايِ رسيدن به اون رو داشتن

ممکنه بتوني از يکي جلو بزني.

تو بايد بارت سيمپسون باشي.

من خانم ملون هستم هماهنگ کننده ي آموزش هايِ شما.

بذار همين اول بگم که ما اينجا يه قانون داريم: برايِ خودت قانون درست کن.

اگه احساس ميکني خوابت مياد يه چُرت بزن

اگه فکر ميکني خسته شدي يه کتاب بردار و شروع کن به خوندن

بايد چه کتابي بخونم،خانم؟

هر چيزي که بخواي،بارت.

کميک استريپ؟

چطوري اين قاطي اين کتاب ها شده؟

هفته ي پيش که داشتيم يه فيلم راجع به بيسوادي مي ساختيم ازش استفاده کرديم

بارت،اينا بچه هايي هستن که تو ناحيه ي کاريت رو باهاشون تقسيم مي کني

اين اتان فوليه.

اوه بارت.

رابی یک یادداشت داره.

چي؟

اتان تويِ جملاتي که ميشه از دوسر خوندشون خيلي مهارت داره

مي دوني جملاتي که هم ميشه وارونه خوندش و هم ميشه معمولي خوندش

و اين سيدني سوئيفته.

مشکلِ تو چيه؟

فکرش رو نکن،سيدني.

اون امروز آوا ها رو برعکس تلفظ ميکنه.

اون گفت “صبح بخير بارت”

و اين سيسيل شاپيرو

سلام،بارت.

عجب همِستر هايِ باحالي.

اسمشون چيه؟

همِسترِ شماره ي يک با ويروس استفلوکاکسايد آلوده شده.

و همِسترِ شماره ي دو همِسترِ کنترله

سلام،همِسترِ کنترلِ کوچولو.

خيلي نبايد بهش دلبسته بشي.

هفته ي ديگه اون رو کالبد شکافي مي کنيم.

بشينيد پشتِ ميزهاتون،بچه ها.

و حالا به عضوِ جديدِ تحقيقاتِ جمعيمون

بارت سيمپسون،خوش آمد بگيد.

و حالا مي تونيم بحثِ ديروزمون رو ادامه بديم.

وقتي که بحثمون رو تموم کرديم کالوين و تانيا داشتن راجع به اين موضوع بحث ميکردن که آزاديِ اراده،يک خيالِ باطله.

اگر از من بپرسيد؛به نظرِ من بشريت آزادي داره

اما يک آزاديِ مملوِ از تناقضات.

فرويد به ما نشون داده که دورانِ کودکي چگونه ضميرِ ناخودآگاهِ ما رو تشکيل ميده

اما اين به ما کمک ميکنه که به خودمون فکر کينم.

خيلي خوبه،يان.

کسِ ديگه اي ميتونه يه نمونه ي ديگه از تناقض رو بگه؟

بدونِ اعمالِ قانون،انسان ها هيچ آزادي اي ندارن.

اگر صلح رو ميخواين بايد برايِ جنگ آماده باشيد

خُب،به نظر ميرسه که باهوش ترين بچه ي کلاس

ساکت ترين هم هست.

بارت،اين تناقضات چه نتايج ديگه اي تويِ زندگيِ ما دارن؟

خُب.

اگه کاري رو انجام بديد،محکوم ميشيد.

و اگه کاري رو انجام نديد هم محکوم ميشيد.

خُب،فکر ميکنم اين هم ميتونه يه تناقض باشه.

ممنون،بارت.

بارت ميخوام باهات يه معامله بکنم

من به اندازه يِ وزنِ يه توپِ بولينگ

تويِ ماهِ هشتم رويِ سيّاره يِ مشتري از نهارم رو به تو ميدم

و تو به اندازه يِ وزنِ يه پَر تويِ ماهِ دوم رويِ سيّاره ي نپتون از نهارت رو به من بده

خُب،باشه.

بفرمائيد!

من هزار پيکو ليتر از شيرم رو به تو ميدم و تو چهار پيمانه از شيرت رو به من بده

خُب،باشه.

هر چي تو بگي.

بارت،مي خواي اون کيکي که داري رو

خودت رو به زحمت ننداز.

نظرت راجع به اين بچه يِ جديد چيه؟

بيشتر از يه نابغه يِ متوسط

به هيچ وجه خيلي باهوش نيست.

خُب،چطور بود؟

دب دوبن.

چي؟

وارونه يِ “بد نبود”

تو داري چي ميخوني؟

کميک استريپ؟

فکر کنم نميخواي سرت رو زياد گرم کني؟

يه چيزي بهت بگم.

برايِ جشن گرفتنِ اولين روزِ مدرسه يِ نابغه ها

نظرت چيه که بريم به يه بار ميلشيک شکلاتي بخوريم؟

عاليه!

بارت،من احساسِ بدي دارم راجع به سالهايي که از دست رفته

و اون کلمه اي که برايِ تقويتِ يه چيزي برايِ رشد کردن استفاده ميشه چيه؟

پرورش.

پرورشِ استعدادِ تو

برايِ همين من برايِ اُپرايِ امشب بليط گرفتم.

عجله کنيد

لباس بپوشيد

ساعتِ هشت شروع ميشه

اُه،مامان.

امشب،نه.

بارت،مادرت فقط داره تلاش مي کنه که بهت کمک کنه پس برو و از نمايش لذّت ببر

هومِر،تو هم با ما مياي.

اما من که نابغه نيستم،

من چرا بايد رنج بکِشم؟

هي،ليسا حواست به اون يارو باشه که بادوم زميني مياره.

عزيزم،هيچ کس بادوم زميني نمياره.

نه آبجويي هست،نه چيزي.

هي،گاوباز رويِ زمين تُف ننداز لطفاً از اون وسيله اي که برايِ تف انداختن توش گذاشته شده استفاده کن

بارت،اينقدر مسخره بازي در نيار

هومِر،اينقدر اون رو تشويقش نکن.

استعدادش رو کور نکن مارج

ما بايد اون رو تشويق کنيم.

اون گندبک کيه؟

اون گاو بازه.

هيچ گاوي همچين هدفِ بزرگي رو از دست نميده.

اون آدمها کي هستن؟

اَه اَه اَه

پس کِي تموم ميشه؟

تا وقتي که اون زنِ چاق آواز ميخونه تموم نميشه.

اون زنِ چاق برايِ تو کافيه،پسر؟

بيا بريم يه برگر بخوريم.

برابر است با Y پس تقسيم بر سه R مکعبِ

و اگر اثرِ سرعت رو در اين منحني در نظر بگيريد

فکر ميکنم که شما واقعاً تعجب خواهيد کرد.

نفهميدي بارت؟

آره.

سلام،بچه ها.

از ديدنتون خوشحالم.

برو گم شو پويندکستر.

آره،از اينجا برو،پروفسور.

چرا نميري يه موشک درست کني،نابغه؟

خُب،شما دوتا بياين.

جشنواره يِ فيلم رو فراموش نکنين.

چي رو؟

متأسفم،بارت.

مادرت برامون بليطِ يه فيلمِ پر تکبّر رو گرفته

که يه گوشتِ قلقليِ سوئدي درستش کرده.

اُه،نه.

خُب،فکر ميکنم که مجبور نيستيم اين کار رو بکنيم.

ببين بابا

من ميخوام يه چيزي رو بهت بگم

اون ميتونه صبر کنه،پسر؟

داره تاريک ميشه

خيلي خوب،هومر.

بجنب،بچه جون

صاف بزن تو صحنه

بذار حس کنم که باد چجوريه

دوتا ضربه

دوتا،دوتا

بارت،تو هنوز ميتوني توپ رو ببيني؟

نگران نباش هومِر.

تو اونقدرها هم سريع نيستي

تو اينجوري فکر نميکني؟

خب،پس يه ضربه يِ واقعي رو بگير.

آره،ضربه يِ سوم

تو باختي!

تو مي خواستي به من چي بگي،پسر؟

هيچي بابا.

من دارم سعي ميکنم يه همکار تويِ آزمايشگاه برات پيدا کنم

اگر کسي داوطلب نشه من خودم يه نفر رو انتخاب ميکنم

بگو ببينم اون چيه؟

به نظر خطرناک مياد.

خُب اين واقعاً خيلي سِريه،خانم.

خيله خُب،ادامه بده.

اما ميدوني که اگر اسيد و باز رو با هم مخلوط کني چه اتفاقي ميفته،درسته؟

معلومه که ميدونم.

متأسفم.

بارت،من ميخوام بهت اطمينان بدم که هيچکس از اين موضوع عصباني نيست

ما ما فقط نگرانيم.

که چطور يه آدم با ضريبِ هوشيِ 216 نميتونه يه آزمايشِ ساده رو انجام بده

مشکلي برايِ بارت پيش اومده.

بگو ببينم

کلاس برايِ تو خيلي کُند پيش ميره؟

خدايِ من،نه.

خُب،پس ما برايِ خوشحال کردنِ تو چيکار ميتونيم -بکنيم،پسر؟

من مي خوام برگردم به مدرسه يِ قبليم.

اما بارت تو اون خستگي رو يادت نمياد؟اون بيزاري رو اون بي قراريِ ذهني رو؟

آره،خُب ميدونيد يه جور

اما من فکر مي کردم مبتونم مخفيانه کار کنم.

مخفيانه؟بارت،من خيلي کنجکاوم که بدونم.

ادامه بده.

خُب،من ميتونم تظاهر کنم که يه بچه يِ معمولي و احمقم.

مي دوني برايِ اينکه رويِ اون ها مطالعه کنم تا ببينم رفتارشون با همديگه چطوره

ميدونيد،تا بفهمم که چه چيزي اونها رو ناراحت مي کنه.

مي فهمم،

مثلِ جيم گودال با شامپانزه ها.

بله.

اين تأثيرگذارترينه بارت.

تا وقتي که من با آقايِ اسکينر صحبت مي کنم تو طرحت رو با جزئيات بنويس

طرح؟

ميدوني يه نمايِ کلي از پروژه اينکه مي خواي به چه چيزي برسي

و اينکه برايِ انجامِ کار به چه چيزهايي احتياج داري

گرفتم،مَرد.

“طرحِ من” نوشته يِ بارت سيمپسون

من ميخوام تظاهر کنم که

يک بچه يِ معمولي و احمق هستم

نقطه

بدينوسيله اميدوارم

نه.

برايِ اين ميخوام

نياز دارم.

اوه،مَرد.

“اعترافاتِ من” نوشته يِ بارت سيمپسون

من یه پسرِ معمولي و احمقم،

نقطه.

من تويِ آزمونِ هوش تقلب کردم،

نقطه.

تموم شد؟

آقايِ اسکينر خيلي علاقمند ميشن وقتي که.

مي دوني

تو اعتراف رو اشتباه نوشتي.

هي،خوب به نظر ميرسي،بارت.

چي شده،بارت؟

امروز تويِ آزمايشگاهِ شيمي يه حادثه اتفاق افتاد.

خُب،اين فقط يه ذره ترپنتاينه

بيا اينجا پسر

دلسرد نشو،پسر.

شرط مي بندم که انيشتين قبل از اينکه لامپ رو اختراع کنه

به همه رنگي در اومده.

بابا،ميخوام يه چيزي بهت بگم.

اميدوارم خيلي عصباني نشي،بابا.

چيه پسرم؟

من يه نابغه نيستم،بابا.

چي؟

من تويِ آزمونِ هوش تقلب کردم.

متأسفم،

فقط مي خواستم بگم

که چند هفته يِ گذشته واقعاً فوق العاده بود.

من و تو خيلي کارا با هم کرديم.

تو،تويِ خيلي کارها به من کمک کردي

و ما الآن از هميشه به هم نزديکتريم

من دوستت دارم،بابا.

و فکر ميکنم اگر يه چيزي ميتونه ما رو به اينقدر به هم نزديک کنه

به هيچ وجه نميتونه چيزِ بدي باشه.

چرا تو.

اون بيرون چه خبره؟

فکر کنم بارت دوباره احمق شده.

خوبه.

تو نميتوني برايِ هميشه اون تو بموني.

ميتونم امتحان کنم.

همين الآن اون خودتو تکون بده و بيا بيرون.

به هيچ وجه.

اما پسر اگه تو نياي بيرون.

نميتونم تو رو بغل کنم و ببوسمت و يه کاري کنم که تو احساسِ بهتري داشته باشي.

تو فکر ميکني من اينقدر احمقم که گولِ اين چيزها رو بخورم؟

به من توهين شده.

متن انگلیسی اپیزود

Come on, Mom.

Yeah, Mom. Hurry up.

All right. How about “he”?

Two points. Your turn, dear.

How could anyone make a word out of these lousy letters? Oh, wait. Here’s a good one”. Do”.

“Id”. Triple word score.

Hey, no abbreviations.

Not I.D., Dad”.Id”. It’s a word.

As in, “This game is stup-id”.

Hey, shut up, boy.

Yeah, Bart. You’re supposed to be developing verbal abilities. for your big aptitude test tomorrow.

We could look this “id” thing up in the dictionary.

We got one?

I think it’s under the short leg of the couch.

Along with the ego and the superego. one of three components of the psyche”.

Get outta here.

Here we go. Kwyjibo. K-W-Y-J-I-B-O. Twenty-two points, plus triple-word-score, plus fifty points for using all my letters. Game’s over. I’m outta here.

Wait a minute, you little cheater. You’re not going anywhere until you tell me what a “kwyjibo” is.

“Kwyjibo”. Uh A big, dumb, balding, North American ape with no chin.

And a short temper.

I’ll show you a big, dumb, balding ape!

Uh-oh. Kwyjibo on the loose.

We come from Springfield and we sell swampland you there. No chewing gum on school grounds. In the trashcan with it.

Principal Skinner. one of my fellow children is vandalizing school property.

Oh, Where?

Over there, sir. See?

Look out, Bart. Here comes Skinner.

Principal Skinner: Whoever did this is in very deep trouble.

And a sloppy speller too.

The preferred spelling of “wiener” is w-I-e-n-e-r. although “e-I” is an acceptable ethnic variant.

Principal Skinner: Good point. Boys, let’s see your hands.

Good, Okay. Simpson?

You might say you caught him red-handed.

Simpson, you and I are going to have a little talk.

Same time, same place?

Yes. In my office after school.

Bart, I hope you won’t bear some sort of simpleminded grudge against me.

I was merely tying to fend off the desecration of the school building.

Eat my shorts.

Pardon?

Now, I don’t want you to worry, class.

These tests will have no effect on your grades.

They merely determine your future social status and financial success. If any.

Mrs. Krabappel, isn’t Bart supposed to face the window. so he won’t be tempted to look at his neighbor’s paper?

You’re right, Martin. Bart?

Remember to visualize the complex problems, and relax.

The test will start. now!

“At 7:30 a.m., an express train traveling 60 miles an hour. leaves Santa Fe bound for Phoenix, 520 miles away”.

Shh! Visualize it, Bart.

“At the same time, a local train traveling 30 miles an hour.

and carrying 40 passengers leaves Phoenix bound for Santa Fe.

It’s eight cars long and always carries the same number of passengers in each car.

An hour later, a number of passengers.

equal to half the number of minutes past the hour get off.

but three times as many plus six get on.

At the second stop, half the passengers plus two get off.

but twice as many get on as got on at the first stop”.

Train conductor: Ticket, please.

I don’t have a ticket.

Train conductor: Come with me, boy. We’ve got a stowaway, sir.

I’ll pay. How much?

Twice the fare from Tucson to Flagstaff. minus two-thirds of the fare from Albuquerque to El Paso.

Bart, there are students in this class with a chance to do well.

Will you stop bothering them?

He’s not bothering me, Mrs. Krabappel. I’m finished.

May I go outside and read under a tree?

Certainly, Martin.

What are you looking at, Bart?

Are those naughty dogs back again?

You have 20 minutes, class.

He’s a good boy now, and he’s getting better.

and sometimes even the best sheep stray from the flock.

and need to be hugged extra hard.

That’s exactly the kind of crapola that’s lousing him up.

Hey, look at this. “I am a wiener”.

He sure is.

Mr. and Mrs. Simpson are here.

Send them in.

Hello again.

What have you done this time, boy?

Principal Skinner: I caught your son defacing school property this morning.

We estimate the damage at $75, and frankly.

we think it’s terribly unfair that other taxpayers should foot the bill.

Yeah, it’s a crummy system, but what are you gonna do?

Oh, no. He can’t mean that. My wife thinks you want me to pay for it.

That was the idea.

By itself, something like this might not call for an extreme penalty. but this is not an isolated incident.

Bart’s behavior is unruly.

He’s frequently absent from school, then gives teachers pathetic excuse notes. that are obviously childish forgeries when compared to

Well, at any rate, it is my reluctant decision

Mr. Skinner, Dr. Pyor is here to see you. He says it’s urgent.

Send him in.

Mr. and Mrs. Simpson, this is our district psychiatrist, Dr. J.Loren Pryor.

What do we need a psychiatrist for? We know our kid is nuts.

Oh, on the contrary. I have some very exciting news for all of us.

This aptitude test we administered this morning. has revealed that the young Bart here is what we call a “gifted child”.

A what?

Your son is a genius, Mr. Simpson.

Bart?

This lunkhead?

Impossible.

No, no, we’re quite certain.

The child is not supposed to know his own IQ, of course. but, uh, you can see it’s beyond the range of any doubt.

912!

Uh, no, you have it upside down. It’s 216.

That’s still amazingly high.

Tell me, Bart, are you ever bored in school?

Oh, you bet.

Dr. Pryor: Mm-hmm, Ever feel a little frustrated?

All the time, sir.

Uh-huh, Do you ever dream of leaving your class. to pursue your own intellectual development on an independent basis?

Wow, It’s like you’re reading my mind, man.

You see, when a child with Bart’s intellect. is forced to slow down to the pace of a normal person. he’s probably going to lash out in ways like these.

I think we should retest him.

We should move him to another school.

Ooh, Better yet.

Bart, we’d like you to try a kind of school. that doesn’t rely on grades and rules and bells and buzzers.

A school without walls. where you do as much or as little of the assignments as you feel you need to.

Does that sound good, Bart?

Sign me up, Doc.

Excellent. We’re all set. Here’s all the information you need. Show up around nine-ish.

Mr. and Mrs. Simpson, congratulations once again.

I think we’re all in a mood to celebrate.

Doc, this is all too much. I mean, my son a genius? How does it happen?

Genius-level intelligence is usually the result of heredity and environment.

Although, in some cases, it’s a total mystery.

Aw, come on, Mom.

You look very intelligent, dear.

No way!

How about a tie, son? Everybody knows boy geniuses wear ties.

You’re stifling my creativity, Dad.

Sorry, boy.

Bart, this is a big day for you.

Why don’t you eat something a little more nutritious?

Nonsense, Marge. Frosty Krusty Flakes are what got him where he is today. It could be one of these chemicals here that makes him so smart.

Lisa, maybe you should try some of this.

Homer!

I’m just saying why not have two geniuses in the family? Sort of a spare in case Bart’s brain blows up.

I don’t care what that stupid test says, Bart. You’re a dimwit.

Maybe so, but from now on. this dimwit is on easy street.

No rush, Dad. Take the scenic route.

Gotcha.

Oh, no, Ties.

Don’t worry, son. You can have mine. Here, Let me show you how to put on a tie. The hook goes over the top and these things go in there.

Thanks, Dad.

You kissed me.

There’s nothing wrong with a father kissing his son. I think.

Now go on, boy, and pay attention.

Because if you do, one day you may achieve something. that we Simpsons have dreamed about for generations.

You may outsmart someone.

You must be Bart Simpson.

I’m Ms. Melon, your learning coordinator.

Let me say right at the start that we have one rule here: Make your own rules.

If you feel sleepy, take a nap.

If you get bored, feel free to take out a book and start reading.

What should I read, ma’am?

Anything you want, Bart.

A comic book?

How did this get mixed in here?

We used it last week as a prop in a film we made about illiteracy.

Bart, these are the students who will share your work area.

This is Ethan Foley.

O Memsahib, Bart.

Rabbi has memo.

What?

Ethan’s very good with palindromes.

You know, sentences spelled the same backwards and forwards.

And this is Sidney Swift.

What’s your problem?

Oh, don’t mind Sidney.

He’s just speaking in backwards phonetics today.

He said, “Good morning, Bart”.

And this is Cecile Shapiro.

Hi, Bart.

Cool hamsters. What are their names?

Hamster Number One has been infected with a staphylococci virus. Hamster Number Two is the control hamster.

Hi, little control hamster.

I wouldn’t get too attached. We’re dissecting him next week.

Discover your desks, people.

Now let’s all welcome the newest member. of our collective experience, Bart Simpson.

And now we can continue our debate from yesterday.

When we left off, Calvin and Tanya were arguing. that free will is an illusion.

If you ask me, humankind has freedom. a freedom fraught with paradoxes.

Freud shows how childhood shapes our subconscious mind. but this helps us to think for ourselves.

Very good, Ian.

Does anyone else have an example of a paradox?

Without law and order, man has no freedom.

If you want peace, you must prepare for war.

Well, it seems the smartest child in the class. is also the quietest.

Ms. Melon: Bart, what other paradoxes affect our lives?

Well. you’re damned if you do. and you’re damned if you don’t.

Well, I guess that would be a paradox too.

Thank you, Bart.

Tell you what, Bart. I’ll trade you the weight of a bowling ball. on the eighth moon of Jupiter from my lunch. for the weight of a feather on the second moon of Neptune from your lunch.

Well, okay.

There you go!

I’ll trade you 1,000 picoliters of my milk for 4 gills of yours.

Well, all right.

Anything you say.

Uh, Bart, would you wager your cupcake against my

Save your breath.

What do you think of the new kid?

A rather mediocre genius.

Yes, not very bright at all.

So, how was it?

Os-os.

What?

That’s backwards for so-so.

What are you reading there? Comic books?

Uh, guess you don’t want to overheat the old noggin, eh?

Tell you what. To celebrate your first day of genius school. what do you say we go out for a round off rosty chocolate milkshakes?

All righty!

Marge: Bart, I feel so bad for going so many years without. mmm, hmm What’s that word where you encourage something to grow?

Nurturing.

Nurturing your brilliant brain. so I got tickets to the opera tonight. Hurry up. Get dressed. It starts at 8:00.

Oh, Mom. Not tonight.

Bart, your mother’s only tying to help, so go ahead and enjoy the show.

Homer, you’re going too.

But I’m not a genius. Why should I suffer?

Hey, Lis, keep an eye out for the guy with the peanuts.

There’s no guy with peanuts, dear.

Geez, No beer, No opera dogs.

Toreador, oh, don’t spit on the floor Please use the cuspidor That’s what it’s for

Bart, stop fooling around. Homer, stop encouraging him.

Don’t stifle the boy, Marge. We’re supposed to encourage him.

Who’s the lard butt?

He’s the bullfighter.

No way a bull’s gonna miss a target that big, man.

Who are those people?

P.U. When is this over?

It ain’t over till the fat lady sings.

Is that one fat enough for you, son?

Let’s go get a burger.

Ms. Melon: So, “Y” equals “R” cubed over three. And if you determine the rate of change in this curve correctly. I think you will be pleasantly surprised.

Ms. Melon: Don’t you get it, Bart?

Oh, yeah.

Hi, guys. Great to see ya.

Get lost, Poindexter.

Yeah, beat it, Professor.

Why don’t you go build a rocket ship, brainiac?

Well, come on, you two. Don’t forget about the film festival.

The what?

Oh, sorry, Bart.

Your mother bought us tickets to a snooty movie. directed by some Swedish meatball.

Oh, no.

Well, I guess we don’t have to do that.

Um, look, Dad. I got something to tell you.

Can it wait, son? It’s getting kinda dark.

All right, Homer. Come on, baby.

Right across the plate. Let me feel the wind.

Whoa, Strike two! Two and two.

Can you still see the ball, Bart?

Don’t worry, Home boy. You’re not that fast.

Oh, you don’t think so, eh?

Well, here comes some real heat.

Whoa, Yeah, strike three! You’re outta there!

So, what was it you wanted to tell me, son?

Oh, nothing, Pop.

I’m still trying to get you a lab partner, Bart.

If we don’t get any volunteers soon, I’ll assign somebody.

Say, what’s that? It looks dangerous.

Well, it’s really pretty top secret, ma’am.

All right, keep going.

But you do know what happens when you mix acids and bases, right?

‘Course I do.

Sorry.

Now, Bart, we want to emphasize that nobody’s angry about this.

We’re We’re just concerned.

When a young man with a 216 IQ can’t make a simple experiment work. well, it doesn’t take a Bart Simpson to figure out that something’s wrong.

Tell me. Is the class moving too slowly for you?

Lord, no.

Well, then, what can we do to make you happy?

I wanna go back to my old class.

Oh, but, Bart, don’t you remember the boredom. the ennui, the intellectual malaise?

Yeah, well, you know, kinda, um. but I was thinking I could go undercover.

Undercover? Bart, I’m intrigued. Go on.

Well, I could pretend I’m a regular dumb kid.

You know, to study them and all the stuff they do with each other.

You know, see what makes them tick.

I see. Like Jane Goodall and the chimps.

Yeah.

Uh-huh, This is most impressive, Bart.

You write up your proposal while I talk to Principal Skinner.

Proposal? you know, outline your project. what you hope to achieve, what you’ll require to do it.

Gotcha, man.

“‘My proposal’ by Bart Simpson”.

I want to pretend.

I am a regular dumb kid. Period.

“By this, I hope”

Oh, no. “For this, I will”

Ohh”, Require”

Ohh, Oh, man.

“‘My Confession’ by Bart Simpson”.

I am a regular dumb kid. Period.

“I cheated on my intelligence test. Period”.

Ah, finished already?

Principal Skinner will be very interested to to

Oh, You know. you misspelled “confession”.

Hey, lookin’ good, Bart.

Bart, what happened?

I had a little accident in chemistry today.

Well, I bet it’s nothing a little turpentine won’t take off. Come on, son.

Don’t be discouraged, son.

I bet Einstein turned himself all sorts of colors. before he invented the lightbulb.

Dad, I gotta tell you something.

Hope you won’t be too mad.

What is it, son?

I’m not a genius, Dad.

What?

I cheated on the intelligence test.

I’m sorry. But l just want to say. that the past few weeks have been great.

Me and you have done stuff together.

You’ve helped me out with things. and we’re closer than we’ve ever been.

I love you, Dad.

And I think if something can bring us that close. it can’t possibly be bad.

Why, you little

What’s going on out there?

I think Bart’s stupid again, Mom.

Oh, well.

You can’t stay in there forever!

I can try.

March your butt right out here, now!

No way, man.

But Son, if you don’t come out.

I can’t hug you and kiss you and make you feel all better.

You think I’m dumb enough to fall for that? I’m insulted.

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.