سرفصل های مهم
Bart the General
توضیح مختصر
The episode deals with Bart's troubles with the bully Nelson Muntz. Bart chooses to go to war with Nelson uniting the neighborhood children against him.
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح سخت
دانلود اپلیکیشن «زوم»
فایل ویدیویی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی اپیزود
بوي کيک ميشنوم؟
وای! هيچ وقت اشتباه نميکنم هومر
ليسا داره اينها رو براي معلمش درست ميکنه
آه. ديگه هيچي نگو
به به! اگه من بخورم اشکالي نداره
بارت!
مرد! دستاي چرب و چيلي تون رو بکشيد کنار
اينها براي کلاس ليساست
امروز تولد خانم هوور ميدوني، به آدمهايي مثل تو يه چيزي ميگن
نه،هيچي نميگن
سوگلي معلم، چاپلوس.
بارت!
يه جوري ميگي “چاپلوس”انگار چيز بديه
چي؟
ببين پسرم اگه يه مقداري خود شيريني کني هيچ وقت مشکلي پيش نمياد
من خود شيريني نميکنم بابا. من معلمم رو دوست دارم
حتما همين طوره ليس. بارت،ميدوني اين چه جوري کار ميکنه؟
الان يه کيک ميبري آخرش يه نمره ي خوب ميگيري
بابا،من نمره هاي خوب ميگيرم چون باهوشم به درسها توجه ميکنم و درسم رو ميخونم
آره،درسته ليس. بارت،سه تا راه براي موفقيت وجود داره: کار کردن،استفاده از مغزو. .
برادر
اتوبوس مدرسه. بايد برم
هِه هِه هِه
آخ! اتو من!
بارت با حال!
هي،باورت ميشه،مَرد؟
خواهرِ من کلي کيک برايِ معلمش درست کرده که چاپلوسيش رو بکنه و حتي يه تيکه يِ کوچيکش رو هم به هيچ کس نميده.
خبرِ بديه،مَرد.
بيا،اتو. برايِ تو يه دونه اضافي درست کردم
ممنونم،خانم کوچولو.
خواهش ميکنم.
وااي ي!
بهتره من اينها رو نگه دارم ليس
فکرشم نکن. قورباغه ي غر غرور! کله تخم مرغي!
بازم بگو
خود شيرين. چاپلوس. شاگرد اول
حالا يدونشم بهت نمي دم آقاي اسم گذار
خيله خوب،خيله خوب
ببين،منو ببخش. من ناراحت بودم
تو يه لحظه يه چيزايي گفتم که واقعا منظوري نداشتم
فکرش رو هم نميکردي، ميکردي؟ نه
قورباغه ي غرغرو نيستم،هستم؟
واقعا نيستي
کله تخم مرغي احمق نيستم،هستم؟
معلومه که نيستش
پس من چيم؟
يک انسان زيبا
بهترين چيزي که در مورد من ميدوني چيه؟
خوب،بايد بگم که. ذات بخشنده ي تو و روح فداکارت
خوب
دهنت رو باز کن و چشمات رو ببند يه سورپرايزبزرگ برات دارم
آه ه ه!
متشکرم ليس. تو بهتريني
ببين جيني،. کيک
بدش به من!
اونها رو پس بده!
تو چي فکر کردي؟ اون خواهر منه پسر
خوب که چي؟
پس قبل از اينکه بزنم دکوراسيونتو عوض کنم کيکش رو بهش بده
اين کارو نکن بارت! اون يکي از دوستاي نلسون مانتزه!
اوه!
اووه!
آه آه آه!
واه.
نلسون از دماغت خون مياد
نه،هميشه همين اتفاق ميفته. خون آدمهاي ديگه ميريزه رو من
يه دقيقه صبر کن
حق با توئه. تو خون منو ريختي!
فقط يه اتفاق بود،پسر يه اشتباه خيلي بد. از هر کي ميخواي بپرس
وای. باد سرد
سلام بچه ها. همه چيز مرتبه؟
خوبه. با هم دوست باشيد بچه ها
زنگتون خورد
حالا همتون بريد. وقت تلف نکنيد
بعد از مدرسه ازت انتقام ميگيرم
اما.
نه،نه،نه. بعد از مدرسه انتقام ميگيره پسرم
حالا عجله کن. وقت کلاسه
اما
بشتاب سيمپسون جوان. آموختن در راه است
خيله خوب نلسون مشتت رو ببر بالا!
واه!
اوه! اوه!
ها،ها،ها!
ها،ها،ها! اوه
آاه!
اوه،
صبر کن!
وقت ناهاره!
ها، ها، ها!
وقت ناهاره!
وقت ناهاره، بارت! وقت ناهاره
از کلاس چهارم جون سالم به در نميبرم
بارت ،بايد به مدير اسکينر بگي
نمي تونم چغلي کنم
اين يعني قانون شکني
همه توجه کنن!
برادر من اينجاست بارت،قاتل گردن کلفت!
آره!
بارت،تو قهرمان مايي!
ببينيد. من نميخوام خودم رو به اين زودي بکشم کنار
نميگم که قهرمان نيستم
فقط ميگم که نگران امنيتم هستم
!مواظب باشيد!
نلسون،اون فقط يه اشتباه بود
خيلي اتفاقي بود، مرد
گوش کن. شايد برات جالب باشه
امروز صبح خواهرم داشت کيک مي پخت. .
ساعت 3:15 زير تير پرچم ميبينمت
بهتره به موقع بياي
توي برنامه ي امروزش چهار نفره ديگه هم هستن
خدا حافظ باحاله کوچولو
خيلي واقعي به نظر ميرسه
بله
کار مدرسه فوق العاده بود. باز سازي صورت کوچولوي اون بعد از دعوا
خدا حافظ پسر. فکر ميکنم حق با تو بود
همه ي اون تکاليف وقت تلف کردن بود
متشکرم بارت. براي اين اتفاق مدرسه يه روز تعطيل شد
آره منم يه روز نرفتم سر کار
هومر!
وقتي ديگه نميتونم پسر عزيزم رو ببينم يه روز سرکار نرفتن چه فايده اي داره؟
بارت! بارت!
حالا بهتره هومر
شجاع باش. خدا حافظ بارت
تو هميشه پسر کوچولوي خاص من بودي
بارت،اين همون شيرينيه که مي خواستي
ديگه کاري از دست من بر نمياد اما فکر کنم اگه همون اول بهت داده بود اين تراژدي وحشتناک هيچ وقت اتفاق نميفتاد
مي دونم که نمي توني بخوريش براي همين با تمام علاقه ام ميزارمش روي پيشونيت
نگاه کن. روي اين غذا گذاشتن
اين هم براي توي راهت
ببرشون بالا
پسر، درس خوبي بهم دادي
وای. متشکرم بچه ها
فکر ميکنم تنها چيزي که باقي مونده يه دست دوستانه است
درسته، بچه ها؟
فردا هم ازت انتقام ميگيريم سيمپسون
ساعت3:15 خوبه؟
واقعا نه
خيلي بد شد
نه
خيلي سخت ميشه اين آدم رو دوست داشت
سلام مامان. سلام بابا
روز سختي تو مدرسه داشتي پسر؟
چه اتفاقي برات افتاده بارت؟
فقط اينو بگم که به خاطر کمک به خواهرم هزينه ي سنگيني رو پرداختم
يه دعواي کوچک کردي ،آره؟
هه، هه. اميدوارم برده باشي
دلم برات تنگ ميشه مرد بزرگ
بارت، مادرت يه نظر احمقانه اي داره. و ميگه تو از يه چيزي ناراحتي
بابا من به کمک احتياج دارم. خواهش ميکنم
اه. بس کن بارت
ما نمي خوايم که مادرت گريه کردن تو رو ببينه
بزار کمکت کنم اشکاتو پاک کني
خب،مشکلت چيه پسرم؟
با يه گردن کلفت دعوا کردم
يه گردن کلفت؟
بس کن مارج! وقتي تو به ليسا کمک ميکني من فال گوش واينميستم
خوب،بارت اميدوارم که همه چيز رو به مديرتون بگي
فکر کنم ميتونم اين کار رو بکنم
چي؟قانون شکني؟ ترجيح ميدم بارت بميره
تو داري راجع به چي حرف ميزني هومر؟
قانوني که بچه ها تو مدرسه دارن، مارج
قانون هايي که يه بچه رو مرد ميکنه. گوش کن
هيچ وقت چغلي نکن هميشه آدمهايي که با تو فرق دارن رو مسخره کن
هيچ وقت چيزي نگو. تا وقتي که مطمئن بشي همه همون حسي رو دارن که تو داري
ديگه چي؟
هومر اين احمقانست
بارت،چرا به جاي دعوا کردن درکش نميکني؟
منظورت چيه مامان؟
آره راست ميگه
بايد خيلي خنده دار باشه
اين دوست گردن کلفتت يه مقدار چاقه؟
آره خيلي چاقه مامان، درسته
من مطمئنم که درسش هم اصلا خوب نيست
خيلي احمقه. تو همه ي کلاس هايي که مخصوص منه اونم هست
به خاطر همينه که با همه ي دنيا جنگ داره
مارج
فردا به جاي اينکه با اين پسر دعوا کني باهاش حرف بزن
وقتي که ميبيني درک کردن اينقدر فايده داره تعجب مي کني
خوب،خيلي ممنون خانم ماهاتما گاندي
بيا بريم پسرم
اين همون گردن کلفتيه که ميگي. زورت رو به من نشون بده
نه،نه! اين جوري نه! اين جوري!
ديدي پسرم؟
انتظارش رو نداشتي نه؟ اون هم انتظارش رو نداره
منظورت اينه که بايد کثيف دعوا کنم؟
پسرم،متاسفانه ما سيمپسونها. بايد بعضي وقتها قوانين رو يه تغييرات کوچکي بديم که به دردمون بخوره
آمين
دفعه ي بعد که اون فکر کرد مي خواي بهش مشت بزني يه مشت گل و لجن پرت کن تو چشمش!
و همين طوري که گيج شده بود و چشماش رو گرفته بود با مشت بزنش
آره!
وهيچ اشکالي نداره. که يه نفر رو از پشت بزني
گرفتم
اگه تونستي اون رو بيار جزئ افتخارات خانوادگي
اون چيز عجيب و غريب ميتونه تا نسلها علامت تجاري سيمپسونها باشه
متشکرم بابا
ببرشون بالا!
اهان! اووه!
افتخارات خانوادگي رو فراموش نکن
اهووم؟
نه،پسر من رو تو اون حلبي نندازيد
اوهو!
بارت،تو نمي توني اينجوري ادامه بدي
ميدونم
چرا نميري پيش پدر بزرگ؟-
چي کار ميتونه بکنه؟
اون ميتونه پيشنهاد هاي خوبي بهت بکنه. اون خشن ترين سيمپسون زنده است
اون؟
آره
يادت مياد اون وقتي که گذاشتيمش تو اون خونه چه دعوايي راه انداخت ؟
يادت مياد اون وقتي که گذاشتيمش تو اون خونه چه دعوايي راه انداخت؟
اومدم اينجا که پدر بزرگم رو ببينم
نصف آدمايي که اينجان اسمشون پدر بزرگه
خوب،پس پدر بزرگ سيمپسون
طبقه ي دوم سومين اتاق نمناک سمت چپ
متشکرم خانم
“تبليغات کننده هاي عزيز”
من از شيوه ي به تصوير کشاندن آدمهاي پير در تلويزيون متنفرم
ما اصلا پر طراوت وچالاک نيستيم و ديوانه ي س– نيستيم
خيلي از ما آدمهاي تلخي هستيم آدمهاي بي ميلي. که روزهاي خوب گذشته رو به خاطر ميارن. وقتي که سرگرمي ها خيلي بي مزه و بي ضرر بود
در ادامه ليستي از کلمه هايي رو ميگم.
که ديگه نمي خوام هيچ وقت توي تلويزيون بشنومشون
شماره ي يک:سينه بند
شماره ي دو:شهواني
شماره ي سه:افتخارات خانوادگي
سلام پدر بزرگ!
بارت،چي تو رو کشونده اينجا؟
من يه مقدار مشورت نياز دارم پدر بزرگ
ببين،يه گردن کلفت تو مدرسه هست که همه اش من رو ميزنه
بزار يه چيزي بهت بگم پسرم
اگر روي پاي خودت واينستي گردن کلفتا تا آخر عمر اذيتت ميکنن
سيمپسون روزنامه ات رو بده به من!
چرا من بدم؟
مي خوام جدولش رو حل کنم
نه ،من ميخوام جدولش رو حل کنم!
بهت گفتم اون جدول رو بده به من
نه
بده به من! بده به من!
نه! نه!
هِه هِه هِه
خوب،فکرکنم نمينونم کمکت کنم ولي يکي رو ميشناسم که مي تونه
اينجاست؟
آره خودشه
اسم شب چيه؟
بزار بيام تو احمق! آره،درسته
هرمان، شماره ي جديد. سرباز جوياي نام اومده؟
نه هنوز
از زير شلواري واقعي نازي ها خوشت مياد؟
نه!
در واقع ما اومديم اينجا که تو نوعی من رو ببيني
آه. سلام آمريکايي جوان
سلام آقا. آقاي هرمان؟
بله؟
شما دستتون رو توي جنگ از دست داديد؟
دستم؟ خوب، بزار اينجوري بهت بگم
دفعه ي بعدي که معلمت بهت گفت دستت رو از پنجره ي ماشين بيرون نبر به حرفش گوش کن!
بله،آقا اين کار رو ميکنم
بارت با يکي از جوونهاي گردن کلفت اين محل به اسم نلسون مشکل داره
فکر کردم تو با يه استراتژي مي توني کمکش کني
استراتژي. هوم. چند تا آدم داري؟
هيچي
به آدمهاي بيشتري احتياج داري
و بايد تمرينات سختي رو بهشون بدي حالا بزار ببينم
آه. خوبه
محل کليدي اسپرينگفيلد خيابون المه
يوناني ها اين رو مي دونستن. قرطاجنه ها مي دونستن و حالا تو هم مي دوني
اول از همه به يه الان جنگ احتياج داري
آها! با اين کار همه ي کارهايي که تو انجام ميدي قانونيه
مي تونيم از جنگ فرانس وپروس استفاده کنيم
Iفقط به جاي بيسمارک مي نويسيم بارت سيمپسون
اُپس!
بابا بزرگ فکر کنم اين يارو يه کم ديوانست
آره؟
خوب ژنرال جرج پاتون هم يه ذره ديوونه بود
و اين آدم کاملا ديوونست
ما نمي تونيم شکست بخوريم!
هی! بدش به بغلي!
آقا ما براي چي اومديم اينجا؟
عجيبه که بارت هنوز نيومده
آره. ساعت از1500 گذشته
خوب همه ي ما ميدونيم چرا اينجا هستيم، درسته؟
نه. چرا؟
براي اينکه با نلسون گردن کلفت بجنگيم
اون يارو سالهاست که داره ما رو عذاب ميده و من شخصا از اين قضيه خسته شدم
من نميتونم بهتون قول پيروزي بدم نمي تونم بهتون قول بدم که بهتون خوش بگذره
اما تنها چيزي که من مي دونم.
خيله خوب! باشه! من بهتون قول پيروزي ميدم! و بهتون قول ميدم که بهتون خوش بگذره!
توي رياضي ب گرفتم
توي رياضي ب گرفتم
اگه مريض نبودم الف ميگرفتم
اگه مريض نبودم الف ميگرفتم
اه ه ه!
ما لاستيکيم تو چسبي
ما لاستيکيم تو چسبي
از ما مي پره و به تو مي چسبه
از ما مي پره و به تو مي چسبه
بشمار
يک،دو
بشمار
سه،چهار
برو!
برو!
تو چت شده سرباز؟
عصبي شدم آقا
ديگه نمي تونم اون واغ واغ رو تحمل کنم
عصبي شدي؟ من يه بزدل تو ارتشم احتياج ندارم
متاسفم بارت
تو مي توني اونها رو از هواپيما پرت کني پايين مي توني اونها رو روي يه تخته سنگ قدم رو ببري مي توني روي يه صخره ي رو به ويراني انها رو به کام مرگ بفرستي اما به خاطر برخي دلايل نمي توني بزني تو گوششون
همين الان از اون پسر عذر خواهي کن
متاسفم،مرد
خيلي با حاله
تو کلاس انگليسي بهترين بودم
تو کلاس انگليسي بهترين بودم
چون که تقلب کرده بودم
چون که تقلب کرده بودم
بشمار
يک،دو
نميشنوم!
سه،چهار
خيله خوب،اين دشمن شماست حالا بزنيدش!
بزنيدش!
حالابريد، گروه بعد ماتينز! استينبرگ!
اوهارا! چانگ! اولوان! هرمان!
بمير!بمير!
ما خوشحاليم ما شاديم
ما خوشحاليم ما شاديم
حالا يه کتاب شعر داريم
حالا يه کتاب شعر داريم
بشمار
يک،دو
يه بار ديگه!
سه،چهار
تا خونه بخونيد!
يک،دو،سه،چهار يک،دو،سه،چهار
نلسون تو اتاق بازيه
اطلاعات نظامي ما ميگه که نلسون زير اين گذرگاه به زور از بچه ها پول ميگيره
بعدش ميره به مغازه ي کوئيک تا بستني با طعم گيلاس بخره
اين همون جاييه که ما اون رو ميزنيم
وقتي که اون مغازه ي کوئيک رو ترک ميکنه ما اون رو با بمبهاي آبي بمب باران ميکنيم
بادکنک آبي داريم؟
دويست تا داريم
اگه روش نوشته باشه”تولدت مبارک”خوبه؟
ترجيح ميدادم که روش نوشته باشه مرگ از بالا”ولي ناچاريم”
کل گروهان ما به دو قسمت تقسيم ميشه
يک گروه اين مسير رو محاصره ميکنه تا جلوي عقب نشيني دشمن رو بگيره و گروه ديگه از اين سمت حرکت ميکنه و دشمن به تله ميفته
اين يه حمله ي گاز انبري کلاسيکه يه بچه ي ده ساله نمي تونه جلوش مقاومت کنه
نلسون توي گذرگاهه، ژنرال
سر جاهاتون مستقر بشيد
من احساس زنده بودن ميکنم! مي دوني من فکر ميکردم که،خيلي پيرم
فکر ميکردم دوره ي من تموم شده
فکر نمي کردم که ديگه صداي درد کشيدن رو بشنوم
يا اينکه بتونم ترس رو تو چشم بچه ها ببينم
خدا رو شکر که بچه ها هستن
عجب بستنيي
چه طعمي گرفتي؟
آبي
هي شما پرنده ها!
اگه دهناي گشادتون رو نبندين مجبورين تا آخر عمر غذاتون رو با ني بخورين
اينجا رو ببين
بارت سيمپسون کوچولو
نلسون،متاسفم، بايد يه درسي بهت بدم
ها! آره؟ با کدوم ارتش؟
با اين
رسته ي توپخانه بادکنکهاي آبي شروع کنند
هِي!
خيله خب بچه ها! ساکت باشين!
وگرنه من.
هه، هه، هه! زدمش!
تو، اوني که بالاي درختي بچه ي قدبلند مو سفيد
همين الان خودتو تکون بده. و بيا پايين
نه! نه! خواهش ميکنم!
به ما آسيب نزنيد!
ما تسليميم
ما فقط دستور هاي اون رو اجرا ميکنيم!
او! برو گم شو!
فکر کنم درست رو ياد گرفتي براي همين آزادت ميکنم
به محض اينکه آزادم بکني اينقدر مي زنمت تا بميري
خوب،اگه رفتارت اينجوري باشه آزادت نمي کنم
ها! بالاخره مجبوري يه روز اين کار رو بکني
اه. راست ميگه
اصلا نگران نباش. آمادگي اين احتمال ضعيف رو داشتم
قرارداد آتش بس بند چهار
نلسون ديگه نبايد مشتش رو با عصبانيت بالا ببره. “بند پنج”
“نلسون بايد حقوق بارت رو رعايت کنه” بند شش
اگر چه نلسون هيچ قدرت رسمي نخواهد داشت ولي به عنوان يه دست نشانده براي تهديد در منطقه باقي مي ماند
وای. به نظر من که خيلي خوبه. من امضا ميکنم
تو چه کار ميکني پسر؟
خوبه،منم امضا ميکنم
شما پسرا مي خواين جنگ بازي کنين؟
بله،خانم سيمپسون
خوبه. بياين کيک بخورين
پسر!
کيک
خانمها و آقايان پسرها و دخترها بر خلاف اون چيزي که ديديد جنگ نه لذتي داره نه افتخار آميزه
هيچ برنده اي نداره. فقط بازنده داره
جنگ خوب وجود نداره به جز اين جنگها انقلاب آمريکا،جنگ جهاني اول و سه گانه ي جنگ ستارگان
اگه دوست داريد راجع به جنگ چيزهاي بيشتري بدونيد کتابهاي زيادي تو کتابخونه محلتون هست پر از عکساي با حال و غير يهودي
خوب،همگي شب بخير. فقط صلح،رفيق
متن انگلیسی اپیزود
Do I smell cupcakes?
Ooh! Do I ever!
Uh-uh, Homer.
Lisa’s making these for her teacher.
Ah. Say no more.
Yum! Don’t mind if I do.
Bart!
Oh, man! Keep your greasy mitts outta there.
These are for Lisa’s class.
It’s Mrs. Hoover’s birthday. you know, there are names for people like you.
No, there aren’t.
Teacher’s pet, apple polisher, butt kisser–
Bart!
You’re saying “buttkisser” like it’s a bad thing.
Huh?
Well, you see, boy, it never hurts to grease the wheels a little.
I’m not greasing the wheels, Dad. I like my teacher.
Sure, Lis. You see how it works, Bart?
A cupcake here, a good grade there.
Dad, I get good grades ‘cause I’m smart and I pay attention and I study hard.
Yeah, right, Lisa. It’s the three roads to success, Bart: Work, brains and hmm–
Oh, brother.
Uh-oh, school bus. Gotta go.
Heh-heh-heh. Doh!
Yo, Ottoman!
Yo, Bart dude!
Hey, can you believe it, man?
My sister here made a whole pile up cupcakes to butter up her teacher, and she won’t give anybody else even one measly little crumb.
That’s bad news, man.
Here, Otto. I made an extra one for you.
Oh, thanks, little lady.
You’re welcome.
Whoa!
Better let me hold these, Lis.
Forget it. you sniveling toad! you little egg sucker!
Tell me more.
Back-scratcher. Foot-licker. Honor student!
You’ll never get one now, Mr. Name-caller.
All right, all right. Look, I’m sorry. I-I got upset.
In the heat of the moment, I said some things I didn’t mean. you weren’t thinking, were you?
No.
I’m not a sniveling toad, am I?
Not really.
I’m not a little egg sucker, am I?
Of course not.
Then what am I?
A beautiful human being.
What do you like best about me?
Well, I’d have to say. your generous nature, your spirit of giving.
Well–
Open your mouth and close your eyes, and you will get a big surprise.
Ahh!
Thanks, Lis. You’re the best.
Look, Janey. Cupcakes.
Ah, give me that!
Hey, give those back!
Hey, what’s the big idea? That’s my sister, man.
So what?
So give her back those cupcakes before I knock your block off.
Don’t, Bart! He’s a friend of Nelson Muntz!
Ooh!
Ooh!
Ah-ah-ah-ah-ah!
Wha–
Nelson, you’re bleeding.
Nah, happens all the time. Somebody else’s blood splatters on me.
Hey, wait a minute.
You’re right. You made me bleed my own blood!
It was an accident, man. A terrible, ghastly mistake. Ask anybody.
Uh-oh. A cold wind.
Hello, kids. Everything above the board here?
Good. Play friendly, children.
Uh-oh, there’s your bell.
Come along, now, all of you. No dawdling, now.
I’ll get you after school, man.
But–
No, no, no. He’ll get you after school, son.
Now hurry up. It’s time for class.
But
Scoot, young Simpson. There’s learning afoot.
Okay, Nelson, put up your dukes!
Whaa!
Yikes! Uh-uh-uh!
Ha, ha, ha!
Ha, ha, ha!
Oh.
Aah!
Uh-oh. Stop!
Lunchtime! Ha, ha, ha!
Lunchtime!
Lunchtime, Bart. It’s lunchtime.
I ain’t gonna get out of the fourth grade alive.
You’ve gotta tell Principal Skinner, Bart.
I can’t squeal.
It would violate the code of the schoolyard.
Hey, everybody!
Here comes my brother, Bart the bully-killer!
Yeah!
You’re our hero, Bart!
Look, everybody. I would just as soon not make a big deal out of this.
I’m not sayin’ I’m not a hero.
I’m just saying that I fear for my safety.
Look out!
Nelson, it was all a mistake.
This is how it happened, man.
Listen up. You may get a kick out of it.
My sister was making cupcakes this morning and–
I’ll see you at the flagpole at 3:15.
And you better be prompt.
He has four other beatings scheduled this afternoon.
Good-bye, little dude.
He looks so lifelike, man.
Yes.
The school nurse did a wonderful job. reconstructing his little face after the fight.
Good-bye, son. I guess you were right.
All that homework was a waste of your time.
Thanks, Bart. We got the day off from school for this.
Yeah, and I got the day off from work.
Homer!
Who wants a day off from work when I’m never gonna see my beloved son again?
Oh, Bart! Oh, Bart!
That’s better, Homer.
Be brave. Bye-bye, Bart.
You were always my special little guy.
Bart, here’s that cupcake you wanted.
I can’t help but think if I had just given it to you in the first place, this whole horrible tragedy could have been avoided.
I know you can’t eat it now, so I’ll just place it lovingly on your forehead.
Hey, look. They got food at this thing.
Here’s one for the road, dude.
Put ‘em up.
Boy, you sure taught me a lesson.
Whoo. Thanks, guys.
I guess now all that’s left is a hearty handshake.
Right, guys?
I’m gonna get you again tomorrow, Simpson.
Is 3:15 good for you?
Uh, not really.
Too bad.
Oh, no.
Oh, man, that guy’s tough to love.
Hi, Mom. Hi, Dad.
Tough day at school, boy?
Bart, what happened to you?
Let’s just say I paid the inevitable price for helping out my sister.
So, you had a little scuffle, eh? Heh-heh.
Hope you won.
I’m gonna miss you, big guy.
Bart, your mother has the fool idea. that you’re upset about something.
Dad, I need help. Please. Oh.
Now come on, Bart.
We don’t want your mother to see you crying.
Let me help you dry those tears.
So what’s the problem, son?
I had a run-in with a bully.
A bully?
Come on, Marge! I don’t bug you when you’re helping Lisa.
Well, Bart, I hope you’re going straight to the principal about this.
I guess I could do that.
What? And violate the code of the schoolyard? I’d rather Bart died.
What on earth are you talking about, Homer?
The code of the schoolyard, Marge.
The rules that teach a boy to be a man. Let’s see.
Don’t tattle. Always make fun of those different from you.
Never say anything. unless you’re sure everyone feels exactly the same way you do.
What else?
Homer, that’s ridiculous.
Bart, instead of fighting, why don’t you try a little understanding?
What do you mean, Mom?
Yeah, right.
This oughta be good for a laugh.
This bully friend of yours, is he a little on the chunky side?
Yeah, he’s pretty chunkified, all right.
And I’ll bet he doesn’t do well in his studies, either.
No, he’s pretty dumb. He’s in all the same special classes I am.
That’s why he lashes out at the world.
Oh, Marge.
So tomorrow, instead of bickering with this boy, talk to him.
You’ll be surprised how far a little understanding will go.
Well, thank you very much, Mrs. Maharishi Gandhi.
Let’s go, boy.
Now here’s that bully of yours. Show me your stuff.
No, no! Not like that! Like this!
See that, boy?
You didn’t expect that, did you? And neither will he.
You mean I should fight dirty, Dad?
Unfortunately, son, we Simpsons. sometimes have to bend the rules a little in order to hold our own.
Amen.
So the next time this bully thinks you’re gonna throw a punch, you throw a glob of mud in his eyes!
And then you sock him when he’s staggerin’ around blinded!
Yeah!
And there’s nothing wrong. with hitting someone when his back is turned.
Gotcha.
And if you get the chance, get him right in the family jewels.
That little doozy’s been a Simpson trademark for generations.
Thanks, Pop.
Put ‘em up!
Ha! Ooh!
Remember the family jewels, son.
Hmm?
Oh, no, boys. Not the can, please.
Doh!
Bart, you can’t go on like this.
I know.
Why don’t you go see Grandpa?
What can he do?
He’ll give you good advice. He’s the toughest Simpson alive.
He is?
Yeah.
Remember the fight he put up when we put him in the home?
Remember the fight he put up when we put him in the home?
I’m here to see Grandpa.
Half the people here are named Grandpa.
Well, Grandpa Simpson then.
Second floor, third dank room on the left.
Thanks, lady.
“Dear Advertisers,”
I am disgusted with the way old people are depicted on television.
We are not all vibrant, fun-loving s x maniacs.
Many of us are bitter, resentful individuals. who remember the good old days. when entertainment was bland and inoffensive.
The following is a list of words.
I never want to hear on television again.
Number one: bra.
Number two: horny.
“Number three: Family jewels”.
Hi, Grandpa!
Bart, what brings you here?
I need some advice, Grandpa.
See, there’s this bully at school who keeps beating me up.
Let me tell you somethin’, boy.
If you don’t stand up for yourself, bullies are gonna be pickin’ on you for the rest of your life.
Simpson, give me your newspaper!
Why should I?
I wanna do the crossword puzzle.
No, I want to do the crossword puzzle!
I said, give me that puzzle.
No.
Give me! Give me!
No! No!
Heh-heh-heh.
Well, I guess I can’t help you, but I know someone who can.
Here?
Yep, this is it.
What’s the password?
Let me in, you idiot!
Yeah, right you are.
So, Herman, has the large-type edition. of this month’s Soldier Of Fortune come in yet?
No, not yet.
Can I interest you in some authentic Nazi underpants?
No!
Actually, we came over because I want you to meet my grandson, Bart.
Ah. Hello, young American.
Hello, sir. Uh, Mr. Herman?
Yes?
Did you lose your arm in the war?
My arm? Well, let me put it this way.
Next time your teacher tells you to keep your arm inside the bus window, you do it!
Yes, sir, I will.
Bart’s got a problem with a local young bully named Nelson.
I thought you could help him with some kind of strategy.
Strategy. Hmm. How many men do you have?
None.
You’ll need more.
And you’ll need to train them hard! Now, let’s see.
Ah. Okay.
The key to Springfield has always been Elm Street.
The Greeks knew it. The Carthaginians knew it. Now you know it.
First you’ll need a declaration of war.
Uh, ah! That way, everything you do will be nice and legal.
Okay, I can use this one from the Franco-Prussian War.
I’ll just change “Otto von Bismarck” to read “ Bart Simpson”.
Psst!
Grandpa, I think this guy’s a little nuts.
Oh, yeah?
Well, General George S Patton was a little nuts.
And this guy is completely out of his mind.
We can’t fail!
Psst! Pass it on!
So, Mister, what are we doin’ here anyway?
I wonder where Bart is.
Yeah. It’s way past 1500 hours.
Okay, we all know why we’re here, right?
No. Why?
To fight Nelson the bully.
That guy has been tormenting all of us for years, and I for one am sick of it.
I can’t promise you victory. I can’t promise you good times.
But the one thing I do know– Whoa, whoa!
All right! Okay! I promise you victory! I promise you good times!
I got a “B” in arithmetic.
I got a “B” in arithmetic.
Would’ve got an “A” but I was sick.
Would’ve got an “A” but I was sick.
Aah!
We are rubber you are glue.
We are rubber you are glue.
It bounces off of us and sticks to you
It bounces off of us and sticks to you
Sound off
One, two
Sound off
Three, four
Go!
Go!
What’s the matter with you, soldier?
It’s my nerves, sir.
I just can’t stand the barking anymore.
Your nerves? I won’t have cowards in my army.
Sorry, Bart.
You can push them out of a plane, you can march them off a cliff, you can send ‘em off to die on some godforsaken rock, but for some reason, you can’t slap ‘em.
Now apologize to that boy right now.
Sorry, man.
It’s cool.
In English class I did the best
In English class I did the best
Because I cheated on the test
Because I cheated on the test
Sound off
One, two
I can’t hear you!
Three, four
All right, there’s your enemy. Now hit him!
Hit him!
Let’s go, next group. Martinez! Steinberg!
O’Hara! Chang! Olajuwon! Herman!
Die! Die!
We are happy We are merry
We are happy We are merry
We got a rhyming dictionary
We got a rhyming dictionary
Sound off
One, two
One more time!
Three, four
Bring it on home now!
One, two, three, four One, two, three, four
Nelson’s at the Elm Street Video Arcade.
Intelligence indicates he shakes down kids for quarters at the arcade.
Then he heads to the Quick-E-Mart for a cherry Squishy.
Then that’s where we’ll hit him.
When he leaves the Quick-E-Mart, we start the saturation bombing.
We got the water balloons?
Two hundred rounds, sir.
Is it okay if they say “Happy Birthday” on the side?
Well, I’d rather they say “ Death From Above,” but I guess we’re stuck.
Okay, our main force will be split into two groups.
One will circle around this way to cut off the enemy’s retreat, the other will drive in this way, closing the trap.
It’s a classic pincers movement. It can’t fail against a ten-year-old.
Nelson’s at the arcade, General.
Battle stations.
I feel so alive! you know, I thought I was too old.
I thought my time had passed.
I thought I’d never hear the screams of pain. or see the look of terror in a young man’s eyes.
Thank heaven for children.
Hey, good Squishies.
What flavor did you get?
Blue.
Hey, you two birds!
You’re gonna be suckin’ all your meals through straws if you don’t shut your traps.
Well, looky here.
Little Bart Simpson.
Nelson, I’m afraid I’m gonna have to teach you a lesson.
Ha! Oh, yeah? You and what army?
This one.
Artillery, commence saturation bombing!
Hey!
All right, you kids! Keep it down!
Am I making myself–
Heh-heh-heh! Got him!
You, up in the tree. The tall gray-haired kid.
Get your butt down here right now! Doh!
No! Please!
Don’t hurt us!
Oh, we surrender.
W-W-We were only followin’ orders!
Eww! Knock it off!
I guess you learned your lesson, so now I’ll untie you.
The second you untie me, I’m gonna beat you to death, man.
Well, if that’s gonna be your attitude, I’m not gonna untie you.
Ha! You’re gonna have to sometime.
Uh-oh. He’s right.
Don’t you worry. I was ready for this little eventuality.
Armistice treaty, article four.
“Nelson is never again to raise his fists in anger”. Article five.
“Nelson recognizes Bart’s right to exist”. Article six.
“Although Nelson shall have no official power, he shall remain a figurehead of menace in the neighborhood”.
Wow. Sounds good to me. Okay, I’ll sign.
What about you, boy?
All right, I’ll sign.
Are you boys through playing war?
Yes, Mrs. Simpson.
Good. Then here’s some cupcakes.
Oh, boy!
Cupcakes.
Ladies and gentlemen, boys and girls, contrary to what you’ve just seen, war is neither glamorous nor fun.
There are no winners. Only losers.
There are no good wars, with the following exceptions: The American Revolution, World War I, and the Star Wars trilogy.
If you’d like to learn more about war, there’s lots of books in your local library– many of them with cool, goy pictures.
Well, good night, everybody. Peace, man.
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.