سرفصل های مهم
4بخش
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح ساده
دانلود اپلیکیشن «زوم»
فایل ویدیویی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی بخش
اممم…بهتر شد
خب، کجا بودم؟
شما چطوري
اوه آره… بذار ببينم
چيزي که ميخوايم يه چيزي شبيه به کالسکه ست
آه
اوه، اون آبشخور؟
زياد شبيه کالسکه نيست
نه، نه، من ميوه و سبزي دوست دارم
هندوانه پرورش ميدي؟
نه
طالبي؟
حتي نميدونم چي هست
کنگر فرنگي؟
کومکوات؟
گوجهفرنگي درشت؟
کدو تنبل داريم
آه… کدو تنبل؟
اين اولين بارم ميشه
هميشه جالبه
معمولاً با کدوها کار نميکنم… زيادي وارفتهان
بذار ببينم.
اوه همين خوبه. بله
چاقو؟
بفرماييد
ممنون عزيزم
سلام دوست سبزيجاتيِ نارنجيِ عجيب من
يه چيدن سريع واسه شما
چه دوستداشتني.
واي چه کدوي سنگيني
مراقب باشيد، موشها
اوه خيليخب.
ولش کن
بيا همين جا انجامش بديم
چي رو اينجا انجام بديم؟
کدو رو تبديل به کالسکه کنيم
راستش داري مضطربم ميکني
ميخواي چشمهام رو ببندم؟
اينجوري ممکنه بهتر باشه
محض رضاي خدا.
تمومش کن بره
آه…خب، قطعاً داره يه اتفاقي ميوفته
ميبيني، ترفندش اينه که
راستش، ترفندش رو فراموش کردم
اممم…. فقط فکر کنم، اگه… اگه خيلي بزرگتر بشه
خب؟
طاقت بيار
همينکارو ميخواستيد بکنيد؟
خودت فکر ميکني ميخواستم اينکارو بکنم؟
فرار کن!
بدو، عزيزم
پناه بگير
بفرما!
يک کالسکه
شما واقعاً فرشتهي نجات من هستيد
معلومه.
من که همينجوري واسه کسي کدو تنبلها رو تغييرشکل نميدم
حالا، اون موشها کجان؟
موشها؟
بله
موشها، موشها، موشها
ايناهاشن
اجي مجي لاترجي
چهارتا اسب سفيد تشريفات
گاسگاس، چه خوشگل شدي
ولي چطوري
حالا، کجاي کاريم؟
کالسکه و اسب داريم
پادو
پادو؟
سلام، آقاي مارمولک دوستداشتني
اجي مجي لاترجي
سلام
شما پادو ميخواستيد؟
حالا، يه دونه درشکهچي لازم دارم
درشکهچي؟
گفتم درشکهچي؟
منظورم غاز بود
من نميتونم برونم.
خير سرم غازم
خيليخب، يالا
همگي سرجاهاشون، نبايد وقت رو از دست بديم
يالا
فرشتهي نجات
بله، چيه؟
لباسم
نميتونم با اين لباس برم
ميتونين درستش کنيد؟
درستش کنم؟
نه، نه
به يه لباس جديد و تازه تبديلش ميکنم
اوه نه، لطفاً اينکارو نکنيد
اين لباس مادرم بوده
و دلم ميخواد وقتي به قصر ميرم همين لباس تنم باشه
اينجوري انگار مادرم همراهمه
متوجهم
ولي اشکالي نداره يه کمي تشريفاتيش کنم؟
يه آبيِ خوشرنگ اشکالي نداره؟
نه
بفرماييد
خوشگله.
مامانم عاشقش ميشد
خب ديگه، زودباش.
راه بيوفت.
يالا
ديرت ميشه
توي روندن کالسکه تازهکارم
اوه، پسر
اون کالکسهي کوفتي رو نگهدار
وای!ممنونم
يه لحظه
اين بهترين کفشيه که داري؟
عيبي نداره.
کسي اونا رو نميبينه
نه، اونا کُل ظاهرت رو خراب ميکنن
يالا، يالا
درشون بيار.
واقعاً زشته
بيا محض تنوع يه چيز جديد داشته باشيم
توي کفش کارم حرف نداره
ولي
اونا شيشهاين؟
بله
و خيلي هم راحت هستن
الا، حالا ديگه واقعاً بايد بري
فرشتهي نجات؟
چي شده؟
نامادريم و دخترهاش؟
نگران نباش
کاري ميکنم که تو رو نشناسن
حالا، برو ديگه
چون بايد به مراسم رقص بري
سوار شو.
چقدر دوستداشتني
صحبتهاي بيمعني کافيه
الا! نزديک بود فراموش کنم
يادت باشه، جادو براي يهمدت خاصي اثر داره
با آخرين طنين صداي ناقوس در آخرين دقايق نيمهشب طلسم شکسته خواهد شد و همهچي به صورت اولش برميگرده
نيمهشب؟
نيمهشب
همين قدر هم خيلي کافيه
پس راه بيوفت ديگه
ممنون
ممنونم
غازي، راه بيوفت
خداحافظ
چهلچراغها بالا
شاهدخت ميمي از فوجيان
شاهدخت شهرزاد از سلجوقيان
عاليجناب
شاهدخت شلينا از زاراگوسا
شاهدخت ايماني از شونا
شاهدخت هاينا از امپراطوري ژاپن
بانو تريمين و دخترهاشون
بانو تريمين و دختر خانمهاشون
من دريزلا هستم
و منم آناستازيام
مردم ميخوان اسمهامون رو بدونن
من دختر زرنگهام
من خيلي زيبام
بانوي بسيار دانا، دريزلا و بانو آناستازياي بسيار زيبا
راه بيفتين ديگه
فرمانروا ونرينگ
دنبال کي ميگردي؟
هيچکس
دنبال اون دختري که توي جنگل ديدي، ميگردي اينطور نيست؟
به همين خاطر سَر دعوتنامهها اونقدر سخاوت بهخرج دادي
پدر، اينکار واسه مردم بود
ميدونم مردم رو دوست داري، کيت
ولي اينم ميدونم که حواست پيش اون بوده
ولي فقط يکبار ملاقاتش کردي، اونم توي جنگل
و شما هم ازم ميخوايد امشب با کسي ازدواج کنم که براي بار اول ملاقاتش ميکنم
يک شاهدخت
يا يه شاهدخت يا هيچي
درها رو نبنديد.
يک کالسکهي ديگه داره مياد
ميخواستم ايشون رو به حضورتون معرفي کنم شاهدخت شلينا از زاراگوسا
شما مثل نقاشيتون خوشقيافه هستيد
و سرزمين کوچکتون مسحورکنندهست
اميدوارم از نظر شاهدخت سرزمين کوچک” ما زيادي محدود نباشه”
دوشيزه الا
ممنونم
بدجوري ترسيدم، آقاي مارمولک
من فقط يه دختر سادهام، نه يه شاهدخت
و منم فقط يه مارمولک هستم، نه يه پادو
تا وقتي اينطوره، ازش لذت ببريد
اعليحضرت، عاليجناب، سروران من، خانمها و آقايان، مهمانان برجسته و سرشناس ،و مردم سرزمينمان شاهزاده هماکنون همرقص خودشان براي اولين رقص را انتخاب ميکنند
اجازه دهيد مراسم رقص را آغاز کنيم
ببخشيد
خيلي خيلي عذر ميخوام، عاليجناب
نميدونم چه اتفاقي افتاد
آقاي کيت
شماييد اينطور نيست؟
همينطوره
اعليحضرت
اگر بهم اجازه بديد،بزرگترين افتخار رو نصيبم ميکنيد اگه مفتخرم کنيد و اجازه بديد شما همراهي کنم توي اولين
رقص؟
بله، رقص
همينطوره
همه دارن تو رو نگاه ميکنن
باور کنيد، همگي دارن تو رو نگاه ميکنن
متن انگلیسی بخش
Mmm.
That’s better.
Now, where was I?
How did you.
Oh, yes.
Let’s see.
What we need is something that sort of says, “coach.
Um.
Oh, that trough?
Doesn’t really say “coach.
No, no, I’m liking fruit and veg.
Do you grow watermelons?
No.
Cantaloupe?
I don’t even know what that is.
Artichoke?
Kumquat?
Beef tomato?
We do have pumpkins.
Ah.
Pumpkins?
This will be a first for me.
Always interesting.
I don’t usually work with squashes.
Too mushy.
Let me see.
Oh, that’ll do.
Yes.
Knife?
There you are.
Thank you, darling.
Hello, my strangely orange vegetable friend.
A quick snip for you.
Ah, lovely!
Ooh, heavy pumpkin!
Look out, mices!
Oh, well.
Never mind.
Let’s do it here.
Do what here?
Turn the pumpkin into a carriage.
You’re making me nervous, actually.
Shall I shut my eyes?
It might be better.
Oh, for heaven’s sake.
Let’s just go for it.
Ah.
Well, something’s definitely happening.
You see, the trick is.
Actually, I’ve forgotten what the trick is.
Hmm.
I just thought, if it.
If it does get much bigger.
Yes?
Hang on.
Is that what you meant to do?
Do you think that’s what I meant to do?
Run!
Run, darling!
Take cover!
There!
One carriage.
You really are my fairy godmother.
Of course.
I don’t go about transforming pumpkins for just anybody.
Now, where are those mice?
Mice?
Yes.
Mice, mice, mice.
There they are.
Bibbidi-bobbidi-boo!
Four white chargers.
Gus-Gus, how fine you look!
But how did you.
Now, where are we?
Got carriage, horses.
Uh, footmen!
Footmen?
Hello, lovely Mr. Lizard.
Bibbidi-bobbidi-boo!
Hello!
You called?
Now, I need that coachman.
Coachman?
Did I say “coachman”?
I meant “goose.
I can’t drive.
I’m a goose.
Now, shoo!
Everyone into place, no time to be lost!
Come on!
Fairy Godmother!
Yes, what?
My dress.
I can’t go in this dress.
Can you mend it?
Mend it?
No, no.
I’ll turn it into something new.
Oh, no, please don’t.
This was my mother’s.
And I’d like to wear it when I go to the palace.
It’s almost like taking her with me.
I understand.
But she wouldn’t mind if I gee it up a bit?
Wouldn’t mind a nice blue?
No.
There.
It’s beautiful.
She’d love it.
Now, come on.
Off you go.
Quick!
You’ll be late!
I’m very new at this!
Oh, boy.
Stop that blooming coach!
Whoa!
Thank you.
Just a moment!
Are those the best you have?
It’s all right.
No one will see them.
No, they’ll ruin the whole look.
Quick, quick.
Take them off.
Really quite hideous.
Let’s have something new for a change.
I’m rather good at shoes.
But.
They’re made of glass?
Yes.
And you’ll find they’re really comfortable.
Ella, you really must go now.
Oh, Fairy Godmother?
What is it?
My stepmother and the girls?
Don’t worry.
I’ll make sure they don’t recognize you.
Now, off you go.
For you shall go to the ball.
Ah, in you get.
Oh, so lovely.
Oh, do stop wittering on.
Ella!
I almost forgot.
Remember, the magic will only last so long.
With the last echo of the last bell, at the last stroke of midnight, the spell will be broken and all will return to what it was before.
Midnight?
Midnight.
That’s more than enough time.
Off you go then.
Thank you.
Thank you.
Goosey, go!
Goodbye!
Chandeliers, aloft!
Princess Mei Mei of Fujian.
Princess Shahrzad of the Seljuqs.
Your Highness!
Princess Chelina of Zaragosa!
Princess Imani of Shona!
Princess Hiina of the Chrysanthemum Throne!
Lady Tremaine and her daughters.
The Lady Tremaine and her daughters.
I’m Drisella.
And I’m Anastasia.
People will want to know.
I’m the clever one.
I’m very beautiful.
The very clever Miss Drisella, and the very beautiful Anastasia.
Do come on!
The Lord Veneering.
Who are you looking for?
No one.
It’s that girl in the forest, isn’t it?
That’s why you were so generous with the invitations.
Father, it was for the people.
I know you love the people, Kit.
But I also know that your head’s been turned.
But you’ve only met her once, in the forest.
And you would have me marry someone I met once, tonight.
A princess.
It’s a princess or nothing.
Hold the doors!
One more coming in.
May I present Her Royal Highness, the Princess Chelina of Zaragosa.
You are as handsome as your picture.
And your little kingdom is enchanting.
I hope the princess will not find our “little kingdom” too confining.
Miss Ella.
Thank you.
I’m frightened, Mr. Lizard.
I’m only a girl, not a princess.
And I’m only a lizard, not a footman.
Enjoy it while it lasts.
Your Majesty, Your Royal Highness, My Lords, ladies and gentlemen, distinguished visitors and people of our land, the prince shall now choose his partner for the first dance.
Let our ball commence!
Excuse me.
A thousand apologies, Your Royal Highness.
I don’t know what happened.
Mr. Kit.
It’s you, isn’t it?
Just so.
Your Highness.
If I may, that is, it would give me the greatest pleasure, if you would do me the honor of letting me lead you through this the first….Dance?
Yes, dance.
That’s it.
They’re all looking at you.
Believe me, they’re all looking at you.
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.