5بخش

: فارست گامپ / بخش 5

فارست گامپ

9 بخش

5بخش

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح سخت

دانلود اپلیکیشن «زوم»

این بخش را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زوم» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زوم»

فایل ویدیویی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی بخش

در ويتنام.

چه غلطي مي کني

مي زنم توي اون سرت،خوک کثيف

يا خدا چکارش کردن؟

صداتو نمي شنويم

هيچي نمي شنويم

اين.. اين يکي!

اونو بهم بده

روشنش کن!بلند حرف بزن

خودشه

و اين تمام چيزيه که براي گفتن در اين باره دارم

خيلي عاليه،رفيق

همشو گفتي

اسمت چيه،رفيق؟

اسمم فارسته. فارست گامپ

فارست گامپ

گامپ

گامپ!

فارست! فارست!

جینی!

فارست!

هی! هی!

اين شادترين لحظه زندگيم بود

من و جيني دوباره مثل نخود فرنگي و هويج بوديم

اون اطراف رو نشونم داد و منو به چند تا از دوستاش معرفي کرد

اون پرده رو بکش،مرد!

و تنتو از کنار اون پنجره بردار

نمي دوني ما اينجا توي يه جنگ هستيم؟

اون آرومه. اون آرومه. يکي از خودمونه.

کدوم گوری بودی؟

بذار درمورد خودمون بهت بگم.

ما هدفمون اينجا حمايت از رهبران سياهپوستمون در برابر حملات نژادي پليس هاي کثيفيه که مي خوان به رهبران سياهپوستمون ظلم کنن به زن هامون تجاوز کنن،و انجمن هاي سياهپوستيمون رو از بين ببرن

بچه کش کيه؟

اين اون دوستمه که راجع بهش باهات حرف زدم.

اين فارست گامپه

فارست،اين وسليه

من و وسلي توي برکلي با هم زندگي کرديم و اون رئيس شعبه برکلي

شاگردان انجمن دموکراتيکه

ما اينجاييم تا پيشنهاد حمايت و کمک براي همه کساني کنيم که به کمک ما احتياج دارن،چون ما،يوزپلنگ هاي سياه با جنگ در ويتنام مخالفيم.

ما مخالف هر جنگي هستيم که در اون سربازاي سياهپوست رو مي فرستن خط مقدم که براي کشوري بميرن که از اونا متنفره

آره ما مخالف هر جنگي هستيم که در اون سربازاي سياهپوست ميرن مي جنگن و ميان که بهشون ظلم بشه و توي انجمن هاي خودشون کشته بشن

تو یه عوضی ای

ما مخالف همه اين نژادپرست ها و اعمال شاهنشاهي

فارست!

بس کن!

بس کن

فارست!

بسه! بسه! اوه خدای من. نبايد مياوردمت اينجا

بايد مي دونستم که از اين جنگ و دعواهاي مزخرف درست ميشه

اون نبايد تو رو بزنه،جيني.

زودباش،فارست

متاسفم که وسط حزب يوزپلنگ هاي سياهتون دعوا کردم

اون وقتي اينطور کارهايي مي کنه منظوري نداره

منظوری نداره.

من هيچوقت تو رو اذيت نمي کنم،جيني

مي دونم که نمي کني،فارست.

من مي خواستم نامزدت باشم.

يونيفورم قشنگيه،فارست

باهاش خوش تيپ شدي

شدی. مي دوني چيه؟

چيه؟

خوشحالم که اينجا با هم توي پايتخت ملتمون بوديم

منم همينطور،فارست

ما تمام شب رو قدم زديم من و جيني،و فقط حرف زديم

اون راجع به همه سفرهايي که کرده بود برام گفت

و اينکه چطور راه هايي براي توسعه ذهنش کشف کرده بود و ياد گرفته بود که چطور با سازش زندگي کنه که احتمالا بايد يه جايي توي غرب باشه چون تمام راه رو تا کاليفرنيا رفته بود

حالا سعی کن یکی دی گه رو دوست داشته باشی.

هي! کسي مي خواد بره سان فرانسيسکو؟

من ميرم

عاليه

براي هر دوتامون شب خيلي مخصوصي بود

نمي خواستم تموم بشه

کاش نمي رفتي،جيني.

مجبورم،فارست.

جيني؟

يه کم کنترلم رو از دست دادم

به خاطر اين جنگه و اون جانسون حرومزاده دروغگو و

من هيچوقت اذيتت نمي کنم خودت که مي دوني

مي دوني من چي فکر مي کنم؟

فکر مي کنم بايد بري خونه به گرينبو،آلاباما

فارست،مي دوني که زندگي هاي ما خيلي با هم فرق داره

مي خوام اينو داشته باشي

فارست،من نمي تونم اينو نگه دارم

من اينو فقط با انجام دادن کاري که تو بهم گفتي به دست آوردم

چرا اينقدر با من خوبي؟

تو دختر مني.

هميشه دخترت خواهم بود

و همينطوري،اون دوباره از زندگي من بيرون رفته بود

يه قدم کوچک براي انسان،و يک جهش عظيم براي نوع بشره

فکر مي کردم برمي گردم به ويتنام ولي در عوض تصميم گرفتم که بهترين راه براي جنگيدن من با کمونيست ها بازي کردن پينگ پنگه

بنابراين من توي خدمات مخصوص بودم،و به دور کشور سفر مي کردم کهنه سربازها رو خوشحال مي کردم و نشونشون مي دادم که چطور پينگ پنگ بازي کنن

اينقدر خوب بودم که ارتش تصميم گرفت که من بايد توي تيم منتخب پينگ پنگ آمريکا باشم

ما اولين آمريکايي هايي بوديم که بعد از يه ميليون سال يا اين حدود از سرزمين چين ديدن مي کرديم

يکي مي گفت که صلح جهاني توي کشور ماست ولي تنها کاري که من مي کردم بازي پينگ پنگ بود

وقتي رسيدم خونه،يکي از آدم هاي مشهور کشور بودم

حتي مشهورتر از کاپتان کانگارو

فارست گامپ اينجا حضور داره، همينجا.

فارست گامپ بشین.

فارست گامپ،جان لنون

به وطن خوش اومدي

سفر کاملی داشتی. مي توني بهمون بگي،چين چطوري بود؟

در سرزمين چين،مردم اصلا چيزي نداشتن

هيچ دارائي نداشتن؟

و توي چين هيچوقت نمي رن کليسا

دين هم ندارن؟

اوه. باورش سخته.

خب،اگه سعي کني آسونه،ديک

چند سال بعد،اون مرد جوون نازنين از انگليس توي راهش به خونه بود که پسر کوچکش رو ببينه و داشت چند تا امضا مي داد بدون هيچ دليل خاصي،يه نفر بهش شليک کرد

اونا مدال افتخار کنگره اي رو بهت دادن

اين ستوان دنه

ستوان دن

مدال افتخار کنگره اي رو بهت دادن

بله،قربان، معلومه که دادن

اونا به تو،يه سبک مغز،يه کودن که ميره پشت تلويزيون و خودشو جلوي تمام کشور لعنتي دست ميندازه مدال افتخار کنگره اي دادن

بله،قربان

خب،اين عاليه

خب،من فقط يه جيز مي تونم به اين بگم.

خدا آمريکا رو بيامرزه

هی! اوه خدایا! اوه خدایا! ستوان دن

ستوان دن گفت که توي يه هتل زندگي مي کنه

چون پا نداشت،وقتش رو صرف ورزش دادن بازوهاش مي کرد

بپيچ به راست. بپيچ به راست

هی! زودباش

ستوان دن اينجا توي نيويورک چکار مي کني؟

من در کنار این کار دولتی زندگی می‌کنم.

شیرشو می مکم!

هی! هی! هی! مگه کوري؟

دارم اينجا راه مي رم

برو گم شو! گم شو

زودباش برو. برو! برو

پيش ستوان دن موندم و تعطيلات رو جشن گرفتم

سال خوبي داشته باشيد. و به خانه هايتان بشتابيد خداوند شما را بيامرزد.

هنوز عيسي رو پيدا کردي،گامپ؟

من نمي دونستم قراره سراغش بگردم،قربان.

همش اين چلاق هاي توي ويرجينيا هستن همش اينائن که دربارش حرف مي زنن

عيسي اينطوريه و عيسي اونطوريه

عيسي رو پيدا کردم؟

اونا حتي يه کشيش رو فرستادن که باهام حرف بزنه

اون گفت خدا به حرف هامون گوش مي کنه ولي ما خودمون بايد به خودمون کمک کنيم

حالا،اگه من عيسي رو توي قلبم بپذيرم بايد در کنارش توي قلمرو بهشت راه برم

شنيدي چي گفتم؟

کنارش توي قلمرو آسمون راه برم

خب،کپل چلاقمو ماچ کن.خدا داره

گوش مي کنه؟

چه مزخرفاتي

من مي رم بهشت،ستوان دن.

اوه! خب قبل از اينکه بري،ميشه بري پايين و چند تا ديگه نوشيدني بگيري؟

بله،قربان.

ما تقريبا در خيابون چهل و پنجم نيويورک در وان آستور پلازا هستيم

اينجا محل هتل قديمي آستوره

توي بايو لا باتره چه خبره؟

قايق هاي ميگو گيري.

قايق هاي ميگوگيري؟

کي اهميتي به قايق هاي ميگو گيري ميده؟

بايد به محض اينکه مقداري پول گيرم اومد يکي بخرم

من توي ويتنام به بوبا قول دادم که به محض اينکه جنگ تموم شد،با هم شريک بشيم

اون کاپتان بشه من هم دستيار کاپتان بشم

ولي حالا که اون مرده،من بايد کاپتان بشم

يه کاپتان قايق ميگوگيري.

بله،قربان. قول قوله،ستوان دن

حالا اينو گوش کن

سرجوخه گامپ مي خواد کاپتان قايق ميگوگيري بشه

بهت بگم چي،گيليگان.روزي که تو ناخداي قايق ميگو گيري بشي من ميام ميشم دستيارت اولت.

باشه. اگه هروقت تو کاپتان قايق ميگو گيري باشي،روزيه که من يه فضانوردم

دني،از چي داري مي نالي،چطوري؟

چیکار میکنی عزیزم؟ آقاي چرخ آتشي؟

دوستت کيه؟

اسم من فارسته، فارست گامپ

اين کارلا ناقلائه و اين هم لنور دست و پا درازه

خب کجا بودي جيگرم؟

تازگيا اين دور و بر نديدمت

بايد واسه کريسمس اينجا بودي آخه تامي يه دور غذاي مجاني آورد و به همه يه ساندويچ بوقلمون داد

خب،مهمون داشتم

هی هی! ما همونجا بوديم!

اون تايمز اسکواره

تو سال جديد رو دوست نداري؟

مي توني همه چيزو از سر شروع کني

هی لنور..همه يه فرصت ديگه به دست ميارن.

عجيبه. ولي وسط اون همه تفريح کم کم به فکر جيني افتادم و با خودم فکر کردم که اون چطور شب سال نو شو بيرون کاليفورنيا مي گذرونه

نه،هشت،هفت،شش پنج،چهار،سه،دو،يک

سال نو مبارک

متن انگلیسی بخش

In Vietnam, your

MAN 4: Hey, what the hell are you

I’ll beat your head in, you goddamn oinker!

Jesus Christ, what’d they do with this?

MAN 5: We can’t hear you!

MAN 6: We can’t hear anything!

This one!

This one!

Give me that!

MAN 7: Turn it up!

WOMAN 2: Speak up!

That’s it!

and that’s all I have to say about that.

That’s so right on, man.

You said it all.

What’s your name, man?

My name is Forrest.

Forrest Gump.

Forrest Gump!

Gump!

Gump!

JENNY: Forrest!

Forrest!

Jenny!

Forrest!

Hey!

Hey!

It was the happiest moment of my life.

Jenny and me were just like peas and carrots again.

She showed me around, and even introduced me to some of her new friends.

Shut that blind, man.

And get your white ass away from that window.

Don’t you know we in a war here?

Hey, man, he’s cool.

He’s cool.

He’s one of us.

Let me tell you about us.

Where the hell have you been?

Our purpose here is to protect our black leaders from the racial onslaught of the pig who wishes to brutalize our black leaders, rape our women, and destroy our black communities.

Who’s the baby killer?

This is my good friend I told you about.

This is Forrest Gump.

Forrest, this is Wesley.

Wesley and I lived together in Berkeley, and he’s the president of the Berkeley chapter of SDS.

Let me tell you something else.

We are here to offer protection and help for all of those who need our help, because we, the Black Panthers, are against the war in Vietnam.

Yes, we are against any war where black soldiers are sent to the frontline to die for a country that hates them.

Yes, we are against any war where black soldiers go to fight and come to be brutalized and killed in their own communities as they sleep in their beds at night.

You are a fucking asshole!

Yes, we are against all these racist and imperial dog acts.

Forrest!

Quit it!

Quit it!

Forrest!

Stop it!

Stop it!

Oh, God

I shouldn’t have brought you here.

I should have known it was just gonna be some bullshit hassle.

He should not be hitting you, Jenny.

Come on, Forrest.

Sorry I had a fight in the middle of your Black Panther party.

He doesn’t mean it when he does things like this.

He doesn’t.

I would never hurt you, Jenny.

I know you wouldn’t, Forrest.

I wanted to be your boyfriend.

That uniform is a trip, Forrest.

You look handsome in it.

You do.

You know what?

What?

I’m glad we were here together in our nation’s capital.

Me, too, Forrest.

We walked around all night, Jenny and me, just talking.

She told me about all the traveling she’d done.

And how she’d discovered ways to expand her mind and learn how to live in harmony, which must be out west somewhere,’cause she made it all the way to California.

Try to love one another right now

HIPPIE: Hey!

Anybody want to go to San Francisco?

I’ll go.

Far out.

It was a very special night for the two of us.

I didn’t want it to end.

I wish you wouldn’t go, Jenny.

I have to, Forrest.

Jenny?

Things got a little out of hand.

It’s just this war and that lying son of a bitch, Johnson!

I would never hurt you, you know that.

You know what I think?

I think you should go home to Greenbow, Alabama!

Forrest, we have very different lives, you know.

I want you to have this.

Forrest, I can’t keep this.

I got it just by doing what you told me to do.

Why are you so good to me?

You’re my girl.

I’ll always be your girl.

And just like that, she was gone, out of my life again.

That’s one small step for man, one giant leap for mankind.

I thought I was going back to Vietnam, but instead, they decided the best way for me to fight the Communists was to play Ping-Pong.

So, I was in the Special Services, traveling around the country cheering up all them wounded veterans and showing them how to play Ping-Pong.

I was so good that some years later the Army decided that I should be on the All-American Ping-Pong team.

We were the first Americans to visit the land of China in like a million years, or something like that.

Somebody said world peace was in our hands, but all I did was play Ping-Pong.

When I got home, I was a national celebrity.

Famouser even than Captain Kangaroo.

Here he is, Forrest Gump, right here.

Mr. Gump, have a seat.

Forrest Gump, John Lennon.

Welcome home.

You had quite a trip.

Can you tell us, what was China like?

In the land of China, people hardly got nothing at all.

No possessions?

And in China, they never go to church.

No religion, too?

Oh.

Hard to imagine.

Well, it’s easy if you try, Dick.

FORREST: Some years later, that nice young man from England was on his way home to see his little boy and was signing some autographs, and for no particular reason at all, somebody shot him.

They gave you the Congressional Medal of Honor.

Now, that’s Lieutenant Dan.

Lieutenant Dan!

They gave you the Congressional Medal of Honor!

Yes, sir, they surely did.

They gave you, an imbecile, a moron who goes on television and makes a fool out of himself in front of the whole damn country, the Congressional Medal of Honor.

Yes, sir.

Well, then, that’s just perfect!

Yeah, well, I just got one thing to say to that.

God damn bless America.

Hey!

Oh, God!

Oh, God!

Lieutenant Dan!

Lieutenant Dan said he was living in a hotel.

And because he didn’t have no legs, he spent most of his time exercising his arms.

DAN: Take a right.

Take a right.

CABBIE: Hey!

Come on, already!

What do you do here in New York, Lieutenant Dan?

I’m living off the government tit.

Sucking it dry!

Hey!

Hey!

Hey!

Are you blind?

I’m walking here!

Get out of the way!

Get out!

Come on, go!

Go!

Go!

I stayed with Lieutenant Dan and celebrated the holidays.

You have a great year.

Hurry home and God bless you.

Have you found Jesus yet, Gump?

I didn’t know I was supposed to be looking for him, sir.

That’s all these cripples, down at the VA, that’s all they ever talk about.

Jesus this and Jesus that.

Have I found Jesus?

They even had a priest come and talk to me.

He said God is listening, but I have to help myself.

How if I accept Jesus into my heart, I’ll get to walk beside him in the kingdom of heaven.

Did you hear what I said?

Walk beside him in the kingdom of heaven.

Well, kiss my crippled ass.

God is listening?

What a crock of shit.

I’m going to heaven, Lieutenant Dan.

Oh?

Well, before you go, why don’t you get your ass down to the corner and get us another bottle of Ripple.

Yes, sir.

We are at approximately 45th Street in New York City at One Astor Plaza.

This is the site of the old Astor Hotel.

DAN: What the hell is in Bayou La Batre?

FORREST: Shrimping boats.

DAN: Shrimping boats?

Who gives a shit about shrimping boats?

FORREST: I gotta buy me one of them shrimping boats, soon as I have some money.

I made me a promise to Bubba in Vietnam that as soon as the war was over, we’d go in partners.

He’d be the captain of the shrimping boat and I’d be his first mate.

But now that he’s dead, that means I gotta be the captain.

A shrimp boat captain.

Yes, sir.

A promise is a promise, Lieutenant Dan.

Now hear this!

Private Gump here is gonna be a shrimp boat captain.

Well, I tell you what, Gilligan, the day that you are a shrimp boat captain, I will come and be your first mate.

Okay.

If you’re ever a shrimp boat captain, that’s the day I’m an astronaut.

LENORE: Danny, what are you complaining about?

What are you doing, hon?

Mr. Hot Wheels.

Who’s your friend?

My name is Forrest, Forrest Gump.

This is Cunning Carla and Long-Limbs Lenore.

So, where you been, baby cakes, huh?

Haven’t seen you around lately.

You know, you should have been here for Christmas, ‘cause Tommy bought a round on the house and gave everybody a turkey sandwich.

Well, well, I had company.

Hey, hey!

We was just there.

That’s at Times Square.

Don’t you just love New Year’s?

You get to start all over.

CARLA: Hey, Lenore—

Everybody gets a second chance.

FORREST: It’s funny,

but in the middle of all that fun, I began to think about Jenny, wondering how she was spending her New Year’s night out in California.

CROWD: Eight, seven, six, five, four, three, two, one!

Happy New Year!

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.