سرفصل های مهم
3بخش
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح خیلی ساده
دانلود اپلیکیشن «زوم»
فایل ویدیویی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی بخش
اینم برای تو، ستوان.
میدونی که ما کجا هستیم؟
اِکوست دقیقا جنوبشرقی ما هست
و اگر همینطوری ادامه بدیم، میتونیم برسیم
پس بجنب.
نگاه کن. تفنگ های خودشون رو هم نابود کردن
سنگر خودشون رو هم نابود کردن
منظورت چیه؟
فکر کنم میخواستن که ما همون راه رو بریم. میخواستن که ما رو دفن کنن
موش های حرومزاده
اون داستان درمورد ویلکو رو شنیدی؟
که چطوری گوشِش رو از دست داد؟
حسش نیست.
حواست به درختهای اون بالا باشه
ولی به تو گفته بود که به خاطر گلوله از دست داده بوده.
پس به چه دلیلی بوده؟
خب میدونی که زنِش آرایشگر هست، درسته؟
و اون داشت درمورد نبود امکانات حمام کردن برای زَنِش مینوشت
اون روغنهای بدمزه در آراس(شهری در فرانسه) رو یادته؟
به هرحال، اون برای ویلکو “روغن مو” فرستاد.
بوی خیلی خوبی مثل شیره طلایی میدادن
ویلکو عاشق بوی اون بود
ولی اون نمیخواست که توی کیفش باشه و همهجا ببرتش، پس
اون روغن رو به تمام موهاش میماله و میخوابه
و وسط شب بلند میشه
و یک موش روی شونهاش نشسته که داره روغن روی سرش رو لیس میزنه
ویلکو وحشت میکنه، بالا میپزه و وقتی این کار رو انجام میده
موش، گوش لعنتیش رو میکنه و باهاش فرار میکنه
اون یه عالمه سروصدا کرد و فریاد و جیغ زد
بهترین قسمتش این بود که اون میتونست به اندازهای روغن خونی به خودش بماله
که نتونه بعدا بشوره!
اون مثل یک آهنربا بود
موشها تنهاش گذاشتن ولی اونا نتونستن دست از مسخره کردنش بردارن
حرومزادهی بیچاره
دارن برمیگردن خونه.
برام سواله که چه چیزایی دیدن
حواست به اون بالا باشه.
خب، پس مدالت هم جور شد.
منظورت چیه؟
“سرجوخه بلیک شجاعت غیرعادی در نجات دادن همرزمش از یک مرگ حتمی نشان داد” و چرت و پرتای دیگه
اینطور فکر میکنی؟
بله
اونطوری خوب میشه. چون تو مال خودت رو گم کردی
من مال خودم رو گم نکردم
پس چه اتفاقی براش افتاد؟ چرا برات مهمه؟
چرا نباشه؟
دادمش به یک کاپیتان فرانسوی
بهش دادیش؟ در ازای چی؟
یه بطری شراب
برای چی این کار رو کردی؟ من تشنه بودم
حیف شد
تو باید این رو با خودت به خونه میبردی، باید به خانوادهات میدادی.
افرادی برای اون مرده بودند.
اگر من یک مدال میگرفتم، با خودم به خونه میبردمش چرا نبردیش خونه
ببین، فقط یک تیکه فلز لعنتی هست
تو رو خاص نمیکنه با داشتنش تو رو با بقیه متفاوت نمیکنه
بله، متفاوت میکنه
و فقط یه تیکه فلز نیست.
یه پارچه دورِش هست
من از رفتن به خونه متنفر بودم. متنفر بودم از این
وقتی میدونستم که نمیتونم بمونم، وقتی میدونستم که باید ترک میکردم
و شاید هیچوقت من رو نبینند.
یامسیح.
اونا همشون رو قطع کردن.
گیلاسها
لامبرتز (یه نوع گیلاس).
اینا میتونن دوکز(نوع دیگه گیلاس) باشند؛ سخته که وقتی هنوز میوه نشدن، بشه تشخیصشون داد
فرقشون چیه؟
مردم فکر میکنن کلا یه نوع از اینها وجود داره ولی یه عالمه ازشون هست
کافبرتز، ملکه آن، مونمورانسی (داره انواع گیلاس رو میگه) انواع شیرینشون، انواع ترششون
اصلا چرا باید اینا رو بدونی؟
مامانم توی خونه یک باغ میوه داره.
فقط یه چند تا درخت
این وقت سال که برف میباره، همشون شکوفه میزنند
و بعد در ماه مه، باید بچینیمشون. من و جو
کل روز رو وقت میبره
پس همه اینا دیگه رشد نمیکنند؟
نه، دوباره بازم رشد میکنند
حتی از قبل هم درخت های بیشتری بوجود میاد
به نظر خالی میاد. امیدوارم همینطور باشه
باید مطمئن بشیم
من از جلو میرم، تو از پشت
هیچی؟
هیچی
غذا پیدا کردی؟
نه. از اینجا خوشم نمیاد
نقشه میگه که باید از اونجا رد بشیم و بعد مستقیم بریم تا به اِکوست برسیم
خوبه
بازم دوستان ما هستن؟
به نظر میاد. نبرد تنبهتن هوایی هست
کی داره میبره؟
فکر کنم ما. دو به یک هستن
زدنش
باید از درد خلاصش کنیم
نه. براش یکم آب بیار. نیاز به آب داره
همهچی مرتبه همهچی مرتبه تکون نخور تکون نخور
بس کن! بس کن!
نه، نه، نه!
حرومزاده، حرومزادهی لعنتی
اُه، خدایا نه. اُه، خدایا نه!
یا مسیح. یا مسیح، نه
باید جلوی خونریزی رو بگیریم
بس کن. بس کن
همهچی مرتبه همهچی قراره مرتب بشه. ما میخوایم بلند بشیم
آره. آره.
نه! نمیتونم. نمیتونم
باید ببرمت به یه پایگاه نمیتونم من حملت میکنم خیلی دور نیست فقط یه دکتر بیار اینجا
نمیتونیم باید با هم بریم
ما داریم بلند میشیم ما داریم بلند میشیم
بس کن، لطفا! بس کن!
من رو بذار زمین! من رو بذار زمین حرومزاده، لطفا! من رو بذار زمین
باید سعی کنی که حرکت کنی بیا فقط بشینیم
بذار من بشینم.
نه، نمیتونیم بشینیم
ما باید لشکر دوم رو پیدا کنیم، یادته؟
برادرت. ما باید الان بریم.
تو میتونی بدون من بری. من بعدا میام دنبالت
تو نمیتونی اینجا بمونی.
ما باید بریم، باشه؟
ما باید بریم. زود باش!
زود باش!
زود باش. آفرین. زود باش، زود باش
برادرت. ما باید برادرت رو پیدا کنیم.
تو میشناسیش.
اون شبیه من هست و یکم پیرتره.
اونا چی هستن؟
دارن به سمت ما تیر میزنند؟
اینا خاکستر هستن. طویله داره آتش میگیره.
من ضربه خوردم.
چی بود؟
تو چاقو خوردی
دارم میمیرم؟
متن انگلیسی بخش
Up yours, Lieutenant.
Do you know where we are?
Ecoust is directly south-east.
And if we keep that bearing, we should make it.
Come on then.
Look at that. They destroyed their own guns.
They destroyed their own trenches too.
What do you mean?
I think they wanted us to go that way. They wanted to bury us.
Bastard rats.
Hey, did you hear that story about Wilko?
How he lost his ear?
I’m not in the mood.
Keep your eyes on the trees, top of the ridge.
Bet he told you it was shrapnel.
What was it then?
Well, you know his girl’s a hairdresser, right?
And he was moaning about the lack of bathing facilities when he wrote to her -
remember those rancid Jakes at Arras?
Anyway, she sends him over this ‘hair oil’.
Smells sweet, like Golden Syrup.
Wilko loves the smell,
but he doesn’t want to cart it around in his pack, so
he slathers it all over his barnet, goes to sleep,
and in the middle of the night he wakes up,
and a rat is sitting on his shoulder licking the oil off of his head.
Wilko panics, and he jumps up, and when he does -
the rat bites clean through his fucking ear and runs off with it!
Oh, he made a hell of a fuss, yelling, screaming.
The best of it was he could put so much bloody oil on himself
that he couldn’t wash it off! He was like a magnet.
Rats left us alone, but they couldn’t get enough of him.
Poor bastard.
Heading back home. I wonder what they saw.
Watch the ridge lines.
Well, that’s your medal sorted then.
What do you mean?
“Lance Corporal Blake showed unusual valour in rescuing a comrade from certain death” blah, blah, blah.
You reckon?
I do.
Well, that’d be nice. Since you lost yours.
I didn’t lose mine.
What happened to it, then? Why do you care?
Why do you not?
I swapped it with a French captain.
You swapped it? For what?
Bottle of wine.
What did you do that for? I was thirsty.
What a waste.
You should’ve taken it home with you, you should’ve given it to your family.
Men have died for that.
If I got a medal, I’d take it back home, why didn’t you just take it home…
Look it’s just a bit of bloody tin!
It doesn’t make you special, it doesn’t make any difference to anyone.
Yes, it does.
And it’s not just a bit of tin. It’s got a ribbon on it.
I hated going home. I hated it.
When I knew I couldn’t stay. When I knew I had to leave,
and they might never see me.
Jesus.
They chopped them all down.
Cherries.
Lamberts.
They might be Dukes, hard to tell when they aren’t in fruit.
What’s the difference?
People think there’s one type, but there’s lots of them -
Cuthberts, Queen Annes, Montmorencys. Sweet ones, sour ones…
Why on earth would you know this?
Mum’s got an orchard, back home. Only a few trees.
This time of year it looks like it’s been snowing, blossom everywhere.
And then in May, we have to pick them. Me and Joe.
Takes the whole day.
So, these ones all gonners?
Oh no, they’ll grow again when the stones rot.
You’ll end up with more trees than before.
It looks abandoned. Let’s hope so.
We have to make sure.
I’ll take front, you take back.
Anything?
Nothing.
Did you find any food?
No. I don’t like this place.
Map says we get over that ridge and it’s a straight shot to Ecoust.
Good.
Is that our friends again?
Looks like it. Dogfight.
Who’s winning?
Us, I think. Two on one.
They got him.
We should put him out of his misery.
No. Get him some water. He needs water.
It’s alright, you’re alright. Stay still. Stay still.
Stop! Stop!
No, no, no!
Bastard, bloody bastard.
Oh, God no. Oh, God no!
Jesus. Jesus, no.
We have to stop the bleeding.
Stop it. Stop it!
It’s alright, it’s going to be alright. We’re going to stand up.
Yes. Yes.
No! I can’t. I can’t.
We have to get to an Aid Post. I can’t.
I’ll carry you. It isn’t very far. Just bring a doctor here.
We can’t, we have to go together.
We’re going to get up. We’re going to get up.
Stop, please! Stop!
Put me down! Put me down, you bastard, please! Put me down!
You have to try to keep moving. Let’s just sit.
Let me sit. No, we can’t.
We have to find the 2nd, remember?
Your brother. We have to go now.
You can start on without me. I’ll catch up.
You can’t stay here. We have to move, alright?
We have to move. Come on.
Come on!
Come on. That’s it. Come on, come on.
Your brother. We have to find your brother.
You’ll recognise him.
He looks like me, he’s a bit older.
What are they?
Are we being shelled?
They’re embers. The barn is on fire.
I’ve been hit.
What was it?
You were stabbed.
Am I dying?
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.