7بخش

: ۱۹۱۷ / بخش 7

7بخش

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح خیلی ساده

دانلود اپلیکیشن «زوم»

این بخش را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زوم» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زوم»

فایل ویدیویی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی بخش

حرکت کن!

بذارید رد بشم!

بذارید رد بشم!

افسر مسئولت کجاست؟

توی اون فضای کوچیکه.

گروهان دوم، آماده باشید! حالا گوش کنید و خوب هم گوش کنید

با اولین علامت، گروهان اول پیش‌روی می‌کنه! بعد گروهان دوم به سمت خط مقدم حرکت می‌کنه

قربان، من یک پیام از ژنرال اِرینمور دارم!

تو کدوم احمقی هستی؟

دستور متوقف شدن حمله داده شده. ژنرال اِرینمور حمله رو متوقف کرده

جرئت داشته باش، مرد. ما داریم میریم. از دست ما دارن فرار می‌کنن

نرید! لطفا. افرادت رو نفرست اونجا

از سر راه برو کنار، سرجوخه!

این‌ها دستورات مستقیم از طرف فرمانده ارتش هست! سرهنگ مک‌کنزی کجاست؟

یا عیسی‌ مسیح، مرد! برو و کاپیتان رو بیین

حالا ازتون می‌خوام که سریعا اونجا باشید، متوجه شدید؟ متوجه شدید!

بله، قربان!

بخش‌های نه و ده آماده باشن!

ما بعد از اولین سوت پیش‌‌روی می‌کنیم!

نباید آروم برید! اگر یه نفر کِنارتون افتاد، شما باید ادامه بدید

دستورات‌تون این هست که جبهه اونا رو تصرف کنید.

کاپیتان کجاست؟ اونجاست

قربان؟ قربان

کاپیتان، من یک پیام دارم. دستور متوقف شدن این حمله صادر شده

باید تمومش کنید، باید تمومش کنید

سرهنگ مک‌کنزی کجاست؟ مک‌کنزی کجاست؟

برگردید! به بخش‌هاتون برگردید. برگردید! بیاید! آماده باشید!

جوخه هفتم! یک دقیقه!

قربان، من دستوراتی دارم تا این حمله رو متوقف کنم

چی؟ سرهنگ مک‌کنزی کجاست؟

اون بالاتر از جبهه است.

چقدر فاصله داره از اینجا؟

سیصد یارد. اون داخل یه پوشش هست.

باید تا وقتی که موج اول حرکت می‌کنه صبر کنی

نه! نه، نمی‌تونم صبر کنم!

جوخه هفتم! سی ثانیه!

تو به‌هیچ‌وجه نمی‌تونی از اونجا رد بشی، دیوانه‌ای؟

داری چه غلطی می‌کنی، سرجوخه؟

نه! نه!

سرهنگ مک‌کنزی؟ داخله.

گروهان دوم، دو دقیقه!

بذارید رد بشم!

بذارید رد بشم!

فکر می‌کنی داری چه غلطی می‌کنی؟

من باید سرهنگ مک‌کنزی رو ببینم

داری چی کار می‌کنی؟ .باید جلوی این حمله رو بگیرم -

سرهنگ، ما منور ها رو دیدیم، افراد ما در جناح چپ

موفق شدند تا به جبهه آلمانی‌ها برسند.

سرهنگ! نگهش دار!

سرهنگ!

بهم گوش کنید، بهم گوش کنید! من یه نامه دارم

من باید سرهنگ مک‌کنزی رو ببینم!

امکان نداره بتونی وارد اونجا بشی، دوست من

گروهبان! موج بعدی رو بفرست! نه

سرهنگ مک‌کنزی!

این حمله نباید ادامه پیدا کنه! به شما دستور داده شده تا دست نگه دارید

باید متوقفش کنید. تو کدوم احمقی هستی؟

سرجوخه اسکوفیلد، قربان. لشکر هشتم.

من از ژنرال اِرینمور دستور دارم که این حمله رو متوقف کنم

خیلی دیر اومدی، سرجوخه

قربان، این دستورات از طرف فرمانده‌ی ارتش هست. باید این‌ها رو بخونید

باید موج دوم رو نگه داریم، قربان؟

نه، سرگرد. الان تردید کنیم، شکست می‌خوریم. پیروزی فقط پانصد یارد با ما فاصله داره

قربان! لطفا نامه رو بخونید. همه اینا رو قبلا شنیدم -

من قرار نیست تا صبح یا تا وقتی که هوا مِه داشته باشه صبر کنم

من افرادم رو فقط برای اینکه دوباره فردا بفرستمشون، نگه نمی‌دارم

اونم نه زمانی که حروم‌زاده‌ها دارن از دستمون فرار می‌کنند.

این آخرین مقاومت اون‌هاست

آلمان برنامه این رو ریخته بوده، قربان

برنامه این رو ماه هاست دارن می‌ریزن. می‌خوان که شما حمله کنید

نامه رو بخونید

سرگرد بله، قربان

نگهشون دار بله، قربان

به افراد دارای مسئولیت خبر بدید. به زخمی‌ها رسیدگی کنید.

درصورتی که اونا حمله کردن، از جبهه محافظت کنید بله، قربان

صبر کنید! صبر کنید!

امیدوار بودم که شاید امروز، روز خوبی باشه

امید چیز خطرناکیه

این برای الانه بعد هفته‌ی بعد، فرمانده یک پیام متفاوت می‌فرسته

حمله به محض طلوع آفتاب.

فقط یه راه برای اتمام این جنگ وجود داره.

زنده ماندن فقط یک نفر.

باید به زخم‌هات رسیدگی بشه.

حالا گورت رو گم کن، سرجوخه

کارت خوب بود، بچه

ممنونم، قربان

می‌دونید که ستوان بلیک کجاست، قربان؟

بلیک؟

ما دو نفر بودیم. من با برادرش فرستاده شده بودم

با شناختی که از ستوان بلیک دارم، حدس می‌زنم که با افرادش رفته بوده

اون داخل موج اول بود

چطور می‌تونم پیداش کنم، قربان؟

می‌تونی بری به مکانی که به زخمی‌ها رسیدگی می‌کنند، پشت جبهه

درغیر این‌ صورت

ممنون، قربان

گروهبان، من باید ستوان بلیک رو پیدا کنم. می‌دونید کجاست؟

نه

قربان، ستوان بلیک اینجاست؟ نمی‌دونم

حرکت کن سرجوخه

اگه می‌تونی راه بری، برو به قسمت تریاژ

ستوان بلیک!

بلیک؟

کسی ستوان بلیک رو دیده؟

زود باشید پسر‌ها. اون یه تیر به پاش خورده.

خون زیادی از دست داده

ستوان بلیک؟ بله

به کمک پزشکی نیاز داری؟

نه، قربان. من از لشکر هشتم هستم

اینجا چه غلطی می‌کنی؟

من به اینجا فرستاده شدم تا پیامی رو برسونم

هشتم؟ پس باید برادرم رو بشناسی

من با برادرتون به اینجا فرستاده شدم

تام اینجاست؟ کجاست؟

خیلی سریع اتفاق افتاد. متاسفم.

اسمت چیه؟

اسکوفیلد، قربان

ببخشید، چی؟

اسکوفیلد هستم، قربان؛ ویلیام اسکوفیلد. ویل.

به غذا نیاز داری. خودت رو به خِیمه‌ی غذا برسون

اگر اجازه هست، دوست دارم که برای مادرتون چیزی بنویسم

بهش بگید که تام تنها نبود

البته

اون

اون مرد خوبی بود

همیشه داستان های بامزه می‌گفت

اون جون من رو نجات داد

خوشحالم که باهاش بود

ممنونم، ویل.

متن انگلیسی بخش

Move!

Let me by!

Let me through!

Where’s your commanding officer?

He’s in the holding pen.

B Company, stand to! Now listen, and listen well!

On the first mark, A Company will advance! B Company will then move to the front line!

Sir, I have a message from General Erinmore!

Who the fuck are you?

The attack has been called off. General Erinmore has called off the attack.

Balls, man. We’re about to go over. We’ve got them on the run.

You don’t! Please. Don’t send your men over.

Get out of the way, Corporal!

These are direct orders from Army command! Where is the Colonel MacKenzie?

Jesus Christ, man! Go and see the Captain!

Now I want us up there quickly, you understand? Do you understand!

Yes, Sir!

Sections 9 and 10 at the ready!

We will advance on the first whistle blast!

You must not slow down! If the man next to you falls, keep moving!

Your orders are to break the lines.

Where is the Captain? He’s over there.

Sir? Sir!

Captain, I have a message. This attack is called off.

You have to stop, you have to stop.

Where is Colonel MacKenzie? Where is MacKenzie?!

Get back! Return to your sectors. Get back! Back! Hold fast!

7 Platoon! One Minute!

Sir, I have orders to stop this attack.

What? Where is Colonel MacKenzie?

He’s further up the line.

How far?

300 yards. He’s in a cut and cover.

You’ll have to wait until the first wave goes over.

No! No, I can’t!

7 Platoon! 30 seconds!

You can’t possibly make it that way man, are you bloody insane?

What the hell are you doing, Lance Corporal?

No! No!

Colonel MacKenzie? He’s in there.

B Company two minutes!

Let me through!

Let me through!

What the hell do you think you’re doing?

I have to see Colonel MacKenzie!

What are you doing?! I have to stop this attack.

Colonel, we’ve seen flares, the men on the left flank

have made it to the German Line.

Colonel! Hold him!

Colonel!

Listen to me, listen to me! I have a letter!

I need to see Colonel MacKenzie!

There’s no bloody way you’re getting in there, mate!

Sergeant! Send the next wave! No!

Colonel MacKenzie!

This attack is not to go ahead! You’ve been ordered to stop.

You have to stop. Who the hell are you?

Lance Corporal Schofield, Sir. 8th.

I have orders from General Erinmore to call off this attack.

You’re too late, Lance Corporal.

Sir, these orders are from Army Command. You have to read them.

Shall we hold back the second wave, Sir?

No, Major. Hesitate now and we lose. Victory is only 500 yards away.

Sir! Please read the letter. I have heard it all before.

I’m not going to wait until dusk, or for fog.

I’m not calling back my men, only to send them out there again tomorrow.

Not when we’ve got the bastards on the run. This is their last stand.

The German’s planned this, Sir.

They’ve been planning it for months. They want you to attack.

Read the letter.

Major. Yes, Sir.

Stand them down. Yes, Sir.

Call up the orderlies. Tend the wounded.

Hold the line in case they counter. Yes, Sir.

Stand down! Stand down!

I hoped today might be a good day.

Hope is a dangerous thing.

That’s it for now, then next week, Command will send a different message.

Attack at dawn.

There is only one way this war ends.

Last man standing.

Have someone see to your wounds.

Now fuck off, Lance Corporal.

Well done, lad.

Thank you, Sir.

Do you know where Lieutenant Blake is, Sir?

Blake?

There were two of us. I was sent here with his brother.

Well, knowing Lieutenant Blake he would’ve gone over with his men.

He was in the first wave.

How could I find him, Sir?

You can try the casualty clearing station, behind the line.

Otherwise…

Thank you, Sir.

Sergeant, I have to find Lieutenant Blake. Do you know where he is?

No.

Sir, is Lieutenant Blake here? No idea.

Move along Corporal.

If you can walk, move to the triage area.

Lieutenant Blake!

Blake?!

Has anyone seen Lieutenant Blake?

Now come on boys. He’s taken one in the leg.

He’s lost a lot of blood.

Lieutenant Blake? Yes.

Do you need medical assistance?

No, Sir. I’m from the 8th.

What the hell are you doing here?

I was sent here to deliver a message.

The 8th? You must know my brother.

I was sent here with him. Tom’s here? Where is he?

It was very quick. I’m sorry.

What’s your name?

Schofield, Sir.

I’m sorry, what?

It’s Schofield, Sir; William Schofield. Will.

Well, you need some food. Get yourself to the mess tent.

If I may, I’d like to write to your mother.

Tell her that Tom wasn’t alone.

Of course.

He was…

He was a good man.

Always telling funny stories.

He saved my life.

Well, I am glad you were with him.

Thank you, Will.

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.