سرفصل های مهم
2بخش
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح ساده
دانلود اپلیکیشن «زوم»
فایل ویدیویی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی بخش
دوالين” هستم” چاکر شما
امم… اوه..
بيلبو بگينز به همچنين
ما همديگه رو ميشناسيم؟
نه
از کدوم طرف، پسر؟
اين پايينه؟
چي چي پايينه؟
شام
اون گفت غذا هم هست کلي غذا
اون گفت؟
کي گفت؟
ممم
ممم
خوشمزه است.
باز هم هست؟
چي؟
آه بله بله
آه.. به خودت برس
همم.. موضوع اينه که من منتظر مهمون نبودم
در ميزنند
بالين” هستم چاکر شما”
شب خوش
بله.
بله همينطوره
ميدوني فکر ميکنم به زودي بارون مياد دير کردم؟
هوم؟ دیر کردم؟ براي چه کاري دير کردي؟
اوه! ها ها
شب بخير برادر
به حق ريشم از آخرين باري که ديدمت کوتاه تر و پهن تر شدي
پهنتر، نه کوتاهتر
هردومون اينطور شديم
عذر ميخوام.
ببخشيد نميخوام مزاحم بشم
اما موضوع اينه که فکر ميکنم شما اشتباهي اومدين
شام خوردي؟
نه اينکه من از ميهمون خوشم نمياد
من به اندازه هر هابيتي، از ميهمون خوشم مياد
اما دوست دارم قبل از اينکه به ديدنم بيان اونها رو بشناسم
اين چيه؟
نميدونم
فکر کردم پنيره.
کپک زده
وسطش خرابه
موضوع اينه که من اصلا شما رو نميشناسم
نميخوام بي ادبي کنم.
بايد يه دقيقه بنشينم و هوش و حواسم رو جمع کنم
عذر ميخوام
فکر میکنی … عذرخواهيات پذيرفته شد
آه… حالا پرش کن برادر
خسيس بازي در نيار
اگه اصرار کني، باز هم ميتونم بخورم
“فيلي”
“و “کيلي
چاکر شما
شما بايد آقاي “بگينز” باشيد -
نه.
نميتونين بياين تو
شماها اشتباهي اومدين
چي؟
کنسل شده؟
هيچکس بهمون نگفت
هيچي کنسل نشده
خيالم راحت شد
مراقب باش
تازه تيزش کردم
اينجا قشنگه
آره
اينجا رو خودت درست کردي؟
چی؟ خب نه خانواده ما سالهاست اينجا زندگي ميکنن
اون صندوقچه جواهرات مادرمه
ميشه لطفا اين کار رو نکني؟
فيلي و کيلي.
بياين يه کمکي کنين
“آقاي “دوالين
هاها… بياين يه خرده اين سوراخ رو بزرگتر کنيم
وگرنه ديگران توش جا نميشن
ديگران؟
مگه چند نفر قراره اضافه بشن
ميخواي اين کجا باشه؟
آه نه.
واقعا سنگينه
نه.
نه.
کسي خونه نيست!
برين مزاحم يکي ديگه بشين
الان به اندازهي کافي دورف، در اتاق ميهماني هست
اگه به دنبال سربه سرگذاشتن و شوخي کردنين
فقط ميتونم بگم خيلي بي مزه است
دستت رو بکش، خپلي
گندالف
اونا مال منه. ببخشيد شرابم نه
بذارش سر جاش.
بذارش سر جاش
مربا نه خواهش ميکنم
ببخشيد.
ببخشيد
براي يه بچه زيادي نيست؟
چاقوي پنيربري ميخواي؟
چاقو پنيربري؟
اون همش رو درسته ميخوره
اوه.. نه اون صندلي مانگوي مادربزرگه
بذارش سر جاش.
خواهش ميکنم بذارش سرجاش
نميشنوم چي ميگي
اون يه عتيقيه است.
نه براي نشستن
اين كتابه نه زيرليواني
اون نقشه رو بذار کنار
ببخشيد آقاي گندالف
بله
ميتونم به شما يک فنجان بابونه تعارف کنم؟
“آه نه متشکرم “دوري
فکر کنم يه کم شراب قرمز بخورم
واي!
مراقب باش
بله.. آه
فيلي کيلي
اوه. اوين، گولين
دوالين، بالين ،بيفور، بوفور، بومبور
دوري، نوري
اوری! نه.
گوجه فرنگيهاي خشک شدهام متشکرم. نه متشکرم
کاملا درسته، بيفور
بنظر مياد که يه دورف کمه
اون دير کرده.
براي ملاقات يکي از اقوام به شمال سفر کرده بود.
به زودي خواهد آمد
آقاي گندالف؟
يه ليوان شراب قرمز همونطور که خواسته بودين
با طعم گلها
اوه. به سلامتي
بومبور داره دومين رون برهاش رو ميخوره
ممم
محاله … از اين فاصله دور بتونه
شرط ميبندي؟
بومبور بگير
بفرما بخور
آه شنگول خان
کي آبجو ميخواد؟
بفرما
بیا برادر… ميگم يکي ديگه هم بخور
بفرما
با شمارهي 3
يک دو
بزن بالا
ميدونستم تو خونته
ببخشيد اون روميزيه نه دستمال سفره
اما پر از سوراخه
بايد هم اينطور باشه.
آخه قلاب بافيه
آه، چه سرگرمي جالبيه اين قلاب بافي به شرطي که گولهي نخ داشته باشي
عجب دورفهاي مزاحم عجيبي
بيلبوي عزيزم چت شده؟
چم شده؟
من رو کلي دورف محاصره کردن
اونها اينجا چيکار دارن؟
آه اونها گروه شاد و شنگولي هستن بهشون عادت ميکني
نميخوام بهشون عادت کنم
آشپزخانه ام رو ببين
کلي گِل روي فرشه
اونها آشپزخونه رو غارت کردن
بهت نميگم که توي دستشويي چيکار کردن
اونها گند زدن به کل لوله کشي
نميدونم اونها توي خونهي من چيکار ميکنن
ببخشيد.
نميخواستم مزاحمتون بشم اما من با بشقابم بايد چيکار کنم؟
“بدش ببينم “اوري
بدش به من
پسش بگير
ببخشيد
اون ظرف چيني مادرمه
بيشتر از 100 سال عمرشه
و ميشه اين کار رو نکني
داري کُندشون ميکني
آه.. شنيدين بچهها؟
اون گفت داريم چاقوها رو کند ميکنيم
کارد کُند شده و چنگال خميده، بطري شکسته و چوب پنبه سوخته
ليوان لب پر و بشقاب شکسته
نفرت بيلبو بگينز هم از اينه
لکهي روغن و روميزي پاره
استخوان رو پادري اتاق خوابه
شير ريخته کف آشپزخانه
روي تمام ديوارها بپاش شراب
بيانداز کوزه را در ديگ جوشان
بکن ديرک را تو و با آن بکوبان
کارت که تمام شد، اگه چيزي ماند
بنداز در سرسرا و بغلتان
نفرت بيلبو بگينز هم از اينه
بيلبو
اون اينجاست
گندالف
گمان ميکنم گفته بودي پيدا کردن اينجا کار ساده ايه
من دو بار راهم رو گم کردم
اصلا نميتونستم اينجا رو پيدا کنم اگه اون علامت روي در نبود
علامت؟
روي در علامتي نيست
من هفته قبل در رو رنگ کردم
يه علامت هست
من خودم اونجا گذاشتمش
بيلبو بگينز اجازه بده معرفي کنم رهبر گروه ما
“تورين سپربلوط”
پس
هابيت اينه
بهم بگو آقاي بگينز تو مبارزات زيادي کردي؟
ببخشيد؟
با تبر يا شمشير؟
چه سلاحي انتخاب ميکني؟
خب، من در “شاه بلوط بازي” ماهرم اگه لازمه که بدوني اما نميفهمم که چه ربطي داره
ميدونستم
اون بيشتر شبيه يه بقال است تا عيّار
چه خبر از ملاقاتت با “ارد لوين”؟
همشون ميان؟
آره.
پيامهايي از هر هفت پادشاهي
همشون
دورفهاي “تپههاي آهن” چي گفتن؟
داين” با ماست؟
”
اونها نميان
اونها گفتند، اين ماجراجويي ماست و ما در انجامش تنها هستيم
شما دنبال چيزي هستين؟
بيلبو، دوست عزيز ميشه نور رو بيشتر کني؟
در سرزمينهاي دور در شرق آن سوي کوهها و رودخانهها آن سوي جنگلها و زمينهاي باير قله اي تک و تنها وجود داره
“تنها کوه”
آره “اوين” نشانهها رو ديده و نشانهها ميگن که وقتشه
زاغهايي ديده شدند که به سمت کوه پرواز ميکردند همانطور که در پيشگويي آمده است
وقتي که پرندگان قديمي به “اره بور” برگردن”“دوره سلطنت هيولا به پايان ميرسد
اممم کدوم هيولا؟
خب منظورمون “اسماگ” وحشتناکه
مهمترين و بزرگترين فاجعهي دوران ما
پرنده آتش افروز
دندانهايي مثل تيغ و چنگالهايي مثل چنگک گوشت
به شدت علاقمند به فلزات قيمتي
آره ميدونم اژدها چيه
من نميترسم
من آماده ام
تا مزهي شمشير دورفها رو به کپلش بچشونم
آفرين پسر، اوري
بشين
با داشتن يه ارتش هم اين کار ساده اي نيست اما ما فقط 13 نفريم
و نه 13 نفر از بهترين و باهوشترين
هي كي رو احمق صدا زدي؟
ببخشيد، چي گفتي؟
ممکنه از نظر تعداد کم باشيم ولي ما مبارز هستيم هممون، تا آخرين دورف
و فراموش کردي که يه جادوگر همراهمان است
گندالف در زمان خودش صدها اژدها رو کشته
نه.
من نگفتم که صدها
پس چند تا؟
چي؟
چند تا اژدها رو کشتي؟
بگو.
يه عدد بگو
خواهش ميکنم.
خواهش ميکنم
اگه ما اين نشانهها رو فهميديم فکر ميکنين، بقيه نميفهمن؟
شايعاتي پخش شده
اژدها اسماگ، 60 ساله که ديده نشده
چشمهايي به کوه دوخته شده
در حال بررسي و تفکر و ارزيابي خطر
شايد ثروت بيکران مردمانمان الان بدون محافظ باشه بايد بيکار بنشينيم
آيا بايد بيکار بشينيم در حاليکه بقيه ادعاي چيزي رو دارن که حق ماست؟
و يا اينکه ما از اين فرصت استفاده ميکنيم تا “اره بور” رو پس بگيريم؟
فراموش کردي که دروازه اصلي بسته شده
راهي براي ورود به کوهستان وجود نداره
بالين عزيزم، اين موضوع کاملا درست نيست
اين چطور به دستت رسيده؟
اين رو پدرت بهم داد
تراين”.
تا ازش مراقبت کنم”
حالا اين براي توئه
اگه کليدي هست
بايد دري باشه
اين نوشتههاي مرموز صحبت از راهي مخفي در راهروي پاييني ميکنند
راه ورودي ديگهاي وجود داره
خب، اگه بتونيم پيداش ميکنيم.
اما درهاي دورف هنگام بسته بودن، نامريي هستن
جواب سوالت جايي در نقشه پنهان است من مهارت پيدا کردنش را ندارم
اما، افرادي در سرزمين ميانه هستند که ميتونن
نقشه اي که من در ذهن دارم نياز به مخفي کاري زياد و نه کمي شجاعت
اما اگه باهوش و با دقت باشيم باور دارم که از پسش برميايم بهمين خاطر به يه عيّار احتياج داريم
امممم…و يه دزد خوب
فکر کنم يه حرفه اي
و شما هستي؟
من چي هستم؟
داره ميگه يه حرفهايه
من؟
نه.
نه.
نه من عيّار نيستم
من در کل عمرم هيچي ندزديم
متاسفانه من هم با آقاي بگينز موافقم
اون اصلا دزد وسايل نيست
نه
آه.
دنياي وحش جاي آدمهاي نازنازي که نه ميتونم مبارزه کنند و نه از خودشون دفاع کنند، نيست
بد نيست
متن انگلیسی بخش
Dwalin, at your service.
Hm.
Uh.
Bilbo Baggins, at yours.
Do we know each other?
No.
Which way, laddie?
ls it down here?
ls what down where?
Supper.
He said there’d be food and lots of it.
He– He said?
Who said?
DWALIN: Mmm.
Mmm.
Very good, this.
Any more?
What?
Oh, yes, yes.
Ah.
Help yourself.
Hmm.
It’s just that, um, I wasn’t expecting company.
That’ll be the door.
Balin, at your service.
Good evening.
Yes.
Yes, it is.
Though I think it might rain later.
Hm?
Am I late?
Late for what?
Oh!
Ha, ha!
Evening, brother.
By my beard you’re shorter and wider than last we met.
BALIN: Wider, not shorter.
Sharp enough for both of us.
Uh, excuse me?
Sorry, I hate to interrupt.
But the thing is, I’m not entirely sure you’re in the right house.
DWALIN: Have you eaten?
It’s not that I don’t like visitors.
I like visitors as much as the next Hobbit.
But I do like to know them before they come visiting.
What is this?
I don’t know.
I think it’s cheese.
Gone blue.
DWALIN: It’s riddled with mold.
The thing is, I don’t know either of you.
Not in the slightest.
I don’t mean to be blunt, but I had to speak my mind.
I’m sorry.
BALIN: You think–?
Apology accepted.
Ah.
Now, fill it up, brother, don’t stint.
DWALIN: You wanna get stuck in?
I could eat again if you insist, brother.
Fili.
And Kili.
At your service.
You must be Mr. Boggins.
Nope!
You can’t come in.
You’ve come to the wrong house.
What?
Has it been canceled?
No one told us.
No, nothing’s been canceled.
That’s a relief.
Careful with these.
I just had them sharpened.
It’s nice, this place.
FILI: Yeah.
Did you do it yourself?
What?
No, it’s been in the family for years.
That’s my mother’s glory box.
Can you please not do that?
Fili, Kili.
Come on, give us a hand.
Mr. Dwalin.
Ha, ha.
BALIN: Shove this in the hallway.
Otherwise we’ll never get everyone in.
BILBO: “Everyone”?
How many more are there?
DWALIN: Where do you want this?
Oh, no.
DWALIN: It’s really heavy.
No.
No.
There’s nobody home!
Go away and bother somebody else.
There’s far too many Dwarves in my dining room as it is. If this is some clot-head’s idea of a joke.
I can only say it is in very poor taste.
GLOIN: Get off, you big lump!
Gandalf.
Those are my pri–!
Excuse me, not my wine.
Put that back.
Put that back.
Not the jam, please.
Excuse me.
Excuse me.
It’s a tad excessive, isn’t it?
Have you got a cheese knife?
“Cheese knife”?
He eats it by the block.
BILBO: Ugh.
No, that’s Grandpa Mungo’s chair–
No, so is that.
Take it back, please.
I cannot hear what you’re saying.
BILBO: It’s an antique.
Not for sitting on.
That is a book, not a coaster.
And put that map down.
Excuse me, Mr. Gandalf?
Yes?
May I tempt you with a cup of chamomile?
Oh, no, thank you, Dori.
A little red wine for me, I think.
NORI: Whoop!
Mind out.
Yes.
Ah.
Uh, Fili, Kili.
Uh.
Oin, Gloin.
Dwalin, Balin, Bifur, Bofur, Bombur.
Dori, Nori.
Ori!
No.
Not my prizewinners, thank you.
No, thank you.
GANDALF: Yes, you’re quite right, Bifur.
We appear to be one Dwarf short.
He is late, is all.
He traveled north to a meeting of our kin.
He will come.
Mr. Gandalf?
A little glass of red wine, as requested.
It’s got a fruity bouquet.
GANDALF: Oh.
Cheers.
GLOIN: Bombur’s on his second leg of lamb already.
GANDALF: Hmm.
DWALIN: No chance.
Not from that distance.
BOFUR: Wanna bet?
Bombur, catch!
GANDALF: I’ll help you with that.
DWALIN: Oh, you great galumphing git!
Who wants an ale?
There you go.
KILI: Over here, brother.
DWALIN: I said have another drink.
Here you go.
BOFUR: Ale on the count of three!
One, two.
Up!
BOFUR: I knew you had it in you!
Excuse me, that is a doily, not a dishcloth.
But it’s full of holes.
It’s supposed to look like that.
It’s crochet.
And a wonderful game it is too, if you’ve got the balls for it.
Bebother and confusticate these Dwarves!
My dear Bilbo, what on earth is the matter?
What’s the matter?
I’m surrounded by Dwarves.
What are they doing here?
Oh, they’re quite a merry gathering once you get used to them.
I don’t want to get used to them.
Look at the state of my kitchen.
There’s mud trod into the carpet.
They’ve pillaged the pantry.
I won’t tell you what they’ve done in the bathroom.
They’ve destroyed the plumbing.
I don’t understand what they’re doing in my house!
Excuse me.
I’m sorry to interrupt, but what should I do with my plate?
FILI: Here you go, Ori.
Give it to me.
Take that back.
Excuse me.
That’s my mother’s West Farthing pottery.
It’s over 1 00 years old!
And can you not do that?
You’ll blunt them.
BOFUR: Ooh.
Do you hear that, lads?
He says we’ll blunt the knives.
Blunt the knives, bend the forks Smash the bottles and burn the corks
Chip the glasses and crack the plates
That’s what Bilbo Baggins hates
Cut the cloth, tread on the fat
Leave the bones on the bedroom mat
Pour the milk on the pantry floor
Splash the wine on every door
Dump the crocks in a boiling bowl
Pound them up with a thumping pole
When you’re finished, if they are whole
Send them down the hall to roll
That’s what Bilbo Baggins hates
GANDALF: Bilbo.
He is here.
Gandalf.
I thought you said this place would be easy to find.
I lost my way, twice.
I wouldn’t have found it at all had it not been for that mark on the door.
Mark?
There’s no mark on that door.
lt was painted a week ago.
There is a mark.
I put it there myself.
Bilbo Baggins, allow me to introduce the leader of our company:
Thorin Oakenshield.
So.
this is the Hobbit.
Tell me, Mr. Baggins, have you done much fighting?
Pardon me?
THORIN: Ax or sword?
What’s your weapon of choice?
Well, I do have some skill at conkers, if you must know but I fail to see why that’s relevant.
Thought as much.
He looks more like a grocer than a burglar.
What news from the meeting in Ered Luin?
Did they all come?
Aye.
Envoys from all seven kingdoms.
BALIN: All of them!
DWALIN: And what did the Dwarves of the lron Hills say?
ls Dain with us?
They will not come.
THORIN: They say this quest is ours and ours alone.
BILBO: You’re going on a quest?
Bilbo, my dear fellow, let us have a little more light.
Far to the east over ranges and rivers beyond woodlands and wastelands lies a single, solitary peak.
“The Lonely Mountain.”
Aye, Oin has read the portents and the portents say it is time.
Ravens have been seen flying back to the mountain, as it was foretold.
“When the birds of yore return to Erebor the reign of the beast will end.”
Uh, what beast?
That would be a reference to Smaug the Terrible. chiefest and greatest calamity of our age.
Airborne fire-breather.
Teeth like razors, claws like meat hooks.
Extremely fond of precious metals.
Yes, I know what a dragon is.
I’m not afraid.
I’m up for it.
I’ll give him a taste of Dwarfish iron right up his jacksie!
NORI: Good lad, Ori!
Sit down.
The task would be difficult enough with an army behind us but we number just 1 3.
And not 1 3 of the best nor brightest.
NORI: Here, who are you calling dim?
OIN: Sorry, what did he say?
FILI: We may be few in number but we’re fighters, all of us, to the last Dwarf.
And you forget, we have a Wizard in our company.
Gandalf will have killed hundreds of dragons in his time.
Oh, well, no.
I wouldn’t say–
DORI: How many, then?
What?
Well, how many dragons have you killed?
Go on.
Give us a number.
Excuse me.
Please.
If we have read these signs do you not think others will have read them too?
Rumors have begun to spread.
The dragon, Smaug, has not been seen for 60 years.
Eyes look east to the mountain, assessing.
wondering, weighing the risk.
Perhaps the vast wealth of our people now lies unprotected.
Do we sit back while others claim what is rightfully ours?
Or do we seize this chance to take back Erebor?
BALIN: You forget, the Front Gate is sealed.
There is no way into the mountain.
That, my dear Balin, is not entirely true.
How came you by this?
lt was given to me by your father.
By Thrain.
For safekeeping.
lt is yours now.
FILI: If there is a key.
there must be a door.
These runes speak of a hidden passage to the Lower Halls.
There’s another way in.
Well, if we can find it,
but Dwarf doors are invisible when closed.
The answer lies hidden somewhere in this map and I do not have the skill to find it.
But there are others in Middle-earth who can.
The task I have in mind will require a great deal of stealth and no small amount of courage.
But if we are careful and clever, I believe that it can be done That’s why we need a burglar.
Hmm.
And a good one too.
An expert, I’d imagine.
GLOIN: And are you?
Am I what?
He said he’s an expert.
Hey.
Me?
No.
No, no, no.
I’m not a burglar.
I’ve never stolen a thing in my life.
Well, I’m afraid I have to agree with Mr. Baggins.
He’s hardly burglar material.
Nope.
Aye, the Wild is no place for gentle folk who can neither fight nor fend for themselves.
KILI: He’s just fine
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.