5بخش

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح متوسط

دانلود اپلیکیشن «زوم»

این بخش را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زوم» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زوم»

فایل ویدیویی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی بخش

هي، اون آبجوي منه

ببخشيد

آخ! اوه. همه چيزش ميزونه ، خودشه

لب و لوچه‌ات رو بچسبون بهش، رفيق

خوبه، مگه نه؟

واسه اينه که من آشپزم

شيکمم قار و قور ميکنه

بايد يه چيزي کوفت کنم

گوشت، من گوشت ميخوام

آه! آه! خدای من

برت.

برت

ببين چي از دماغم اومد بيرون

دست و پا و همه چيز داره

اين چيه؟

نميدونم. اما از وول خوردنش خوشم نمياد

تو چي هستي؟

يه سنجاب گنده؟

من يه عيّا— هابيت هستم

يه “عيّار هابيت”؟

ميشه اينا رو پخت؟

امتحانش ضرر نداره

يه لقمه چپ بيشتر نميشه

يعني وقتي پوستشو بکنيم و استخوناشو دربياريم

ممکنه “عيار هابيت” بيشتري اين دور و ور باشه

اون وقت ميشه باهاشون سنبوسه درست کرد

بگيرش

خيلي سريعه

درسته. بيا اينجا، کوچولو

گرفتمت

بازم از شما کوچولوها کسي جايي که نبايد باشه قايم شده؟

نه

دروغ ميگه

نه نميگم

انگشتاي پاشو بذار تو آتيش

تا زبونش باز بشه

بندازش

چي گفتي؟

گفتم بندازش

گوني‌ها رو بيار

بکنشون توي گوني

آخ

يالا!

بلند شو

بيلبو

نه

اسلحه‌تون رو بندازيد زمين

وگرنه تيکه تيکه‌اش ميکنيم

اوه!

داغه، داغه، داغه

نميخواد بپزيشون

بيا انقدر روشون بشينيم تا مثل حليم له و لورده بشن

بايد حسابي بهشون نمک بزنيم با يه ذره مريم گلي، کبابشون کنيم

واقعا لازمه؟

به نظر خوب مياد

منو باز کن، آقا

هم قد خودتون رو بخورين

بيخيال چاشني و ادويه

ما تمام شب رو وقت نداريم

الان است که آفتاب بزنه

بيا قال قضيه رو بکنيم

خوش ندارم تبديل به سنگ بشم

صبر کنيد

شما داريد اشتباه وحشتناکي مرتکب ميشيد

نميتوني براي اينا استدلال بياري

اينا کم عقلن

کم عقل؟

پس ما چي هستيم؟

منظورم در مورد ادويه است

ادويه چه‌شه مگه؟

خب، اينا رو بو کرديد؟

شما چيز قوي‌تري از مريم گلي احتياج داريد تا بتونيد اين يارو‌ها رو نوش جان کنين

خائن

تو چي از پختن دورف‌ها ميدوني؟

خفه شو

بذار “نمي‌دونم چي چي هابيت” حرف بزنه

آه، رمز پختن دورف‌ها اينه که

خب؟

زودباش.

رمزش رو بگو

اينه که

بله، بله، رمزش اينه که

اول پوستشون رو بکنيد

چي؟

پوستمون رو بکنن؟

تام، چاقوي پوست کندن رو بده

پوستت رو ميکنم، فسقلي

من اين کارت رو فراموش نميکنم… فراموش نميکنم

چه مزخرفاتي

من کلي از اينا رو با پوست خوردم

قورتشون بدين، من که ميگم، با چکمه و همه لباس‌هاشون

راست ميگه

دورف خام هيچ مشکلي نداره

ترد و خوشمزه

آه نه، اونو نه… اون مريضه

ها؟

چي گفتي؟

اون کرم داره، توي روده‌هاش

اوووه! آه! در واقع، همه اين‌ها مريض هستن

همه‌شون انگل دارن

خيلي خطرناکه

اگه من بودم ريسک نميکردم.

واقعا ميگم

انگل؟

اون گفت انگل؟

ما هيچ انگلي نداريم

خودت انگل داري

معلومه چي ميگي، پسر؟

من انگلي دارم اندازه‌ي دستم

،من بزرگترين انگل رو دارم

انگل‌هاي خيلي گنده

ما پر از سوراخ کرميم

بله، من پر از سوراخم

آره، خيلي بد

خب ميخواي ما چيکار کنيم؟

همه رو ول کنيم برن؟

خب

فک کردي نميدونم ميخواي چه غلطي بکني؟

اين راسو کوچولو فکر کرده ما احمقيم

راسو؟

احمق؟

آفتاب همه‌تون رو شکار ميکنه

اون کيه؟

نميدونم؟

ميشه اونم بخوريم؟

اوه، پاتو از روي کمر من بردار

آه

ميتونم بپرسم کجا رفته بودي؟

رفتم يه نگاهي به جلو بندازم

چي شد که برگشتي؟

پشت سرم رو نگاه کردم

وضع افتضاحي پيدا کردن

عوضش هنوز بدن همه‌شون سالمه

به لطف عيّارت نبود

حداقل عقلش رسيد وقت تلف کنه

اين فکر به ذهن هيچ کدومتون نرسيد

بايد از “اتن مورز” اومده باشن

از کي تا حالا ترول‌هاي کوهستان انقدر به سمت جنوب اومدن؟

اوه. قرن‌هاست که نيومدن

نه از زماني که قدرتي تاريک در اين سرزمين حکمراني ميکرد

اونا نميتونن توي روشنايي روز حرکت کنن. بايد يه غار اين نزديکي‌ها باشه

اين چه بوي گنديه؟

اين اندوخته‌ي ترول‌هاست

مواظب باشيد به چي دست ميزنيد

خيلي شرم آوره که بذاريم همينجوري روي زمين بمونن

هر کسي ميتونه برشون داره

موافقم

نوري

بله؟

يه بيل بده

اين شمشيرها توسط ترول‌ها ساخته نشدن

و به دست آهنگرهاي انسان‌ها هم ساخته نشدن

اين‌ها در “گوندولين” ساخته شدند توسط “الف‌هاي بَرين” در دوران اول

شمشيري بهتر از اين در خواب هم گيرت نمياد

بيا، بگير

خوبه

خيلي خب، بجنب.

زودباش

ما داريم سرمايه گذاري بلند مدت ميکنيم

بيايد از اين مکان متعفن بيرون بريم

زودباشيد، بيايد بريم

بوفور، گلوين، نوري

بيلبو

هوم؟

بيا

اين هم اندازه خودته

من نميتونم بگيرمش

اين شمشير ساخته الف‌هاست و اين يعني اينکه وقتي اورک يا گابليني نزديک بشه به رنگ آبي ميدرخشه

من توي عمرم از شمشير استفاده نکردم

و اميدوارم هيچ وقت استفاده نکني

اما اگه مجبور شدي، اينو يادت باشه: شجاعت واقعي اين نيست که زندگي رو بگيري بلکه اينه که زندگي رو ببخشي

يه چيزي داره مياد

گندالف پيش هم بمونيد

زود باشيد

سلاح به دست بگيريد

دزدها!

آتش!

قتل

راداگاست

اين راداگاست قهوه‌ايه

خب

اينجا چيکار ميکني؟

دنبالت ميگشتم، گندالف

يه چيزي اشتباهه

يه چيزي خيلي اشتباهه

خب؟

اوه

يه دقيقه بهم فرصت بده

اوه.

يه فکري داشتم، اما فراموشش کردم

همينجا بود درست نوک زبونم

آه. اين اصلا فکر نبود

يه حشره چوب کبريتي پير بي آزاره

گندالف، “سبز بيشه” مريضه

تاريکي روش سايه انداخته

ديگه هيچ چيزي رشد نميکنه

حداقل چيز خوبي رشد نميکنه

هوا پر از پوسيدگي و پليديه

اما از همه بدتر تارها هستن

تار؟

منظورت چيه؟

عنکبوت‌ها، گندالف

عنکبوت‌هاي غول پيکر

از نسل “اونگوليانت” هستن اگر نباشن، منم جادوگر نيستم

ردشون رو دنبال کردم

اون‌ها از “دول گولدور” ميان

هان؟ دول گولدور؟

اما اون قلعه متروکه است

نه، گندالف

متروکه نيست

قدرت تاريکي در اونجا حضور داره چيزي که قبلا نظيرش رو احساس نکرده بودم

سايه‌اي از وحشت کهن …کسي که ميتونه ارواح مردگان رو فرا بخوانه

من ديدمش، گندالف

از درون تاريکييک “نکرومنسر” بيرون اومد

راداگاست

سريع!

سريع، زود باشين!

زودباشين، سريع

صبر کنيد بيام

متاسفم

اين “توبي پير” رو امتحان کن

کمک ميکنه تا اعصابت آروم بشه

بده بيرون

خب يه نکرومنسر؟

مطمئني؟

اين براي دنياي زنده‌ها نيست

متن انگلیسی بخش

Here, that’s my grog.

Sorry.

Ow!

Ooh.

That is beautifully balanced, that is.

Wrap your laughing gear around that, eh?

Good, isn’t it?

That’s why I’m the cook.

WILLIAM: Oh, me guts are grumbling.

I got to snaffle something.

Flesh, I need flesh.

TOP: Ah!

Ah!

Blimey!

Bert.

Bert!

Look what’s come out of me hooter.

It’s got arms and legs and everything.

BERT: What is it?

I don’t know.

But I don’t like the way it wriggles around.

What are you, then?

An oversized squirrel?

I’m a burglar– Uh, Hobbit.

A burglar Hobbit?

Can we cook him?

We can try.

He wouldn’t make more than a mouthful.

Not when he’s skinned and boned.

Perhaps there’s more burglar Hobbits around these parts.

Might be enough for a pie.

Grab him!

TOM: He’s too quick.

WILLIAM: Right.

Come here, you little–

Gotcha.

Are there any more of you little fellas hiding where you shouldn’t?

No.

He’s lying.

No, I’m not!

Hold his toes over the fire.

Make him squeal!

Drop him!

You what?

I said drop him.

WILLIAM: Get the sacks!

Stick them in the sacks!

Ow!

KILI: Come on!

Get up!

Bilbo!

Don’t!

Lay down your arms.. or we’ll rip his off.

NORI: Oh!

That’s hot, that’s hot, that’s hot!

Don’t bother cooking them.

Let’s just sit on them and squash them into jelly.

They should be sautéed and grilled with a sprinkle of sage.

BALIN: ls this really necessary?

That does sound quite nice.

BOMBUR: Untie me, mister.

GLOIN: Eat someone your own size.

WILLIAM: Never mind the seasoning.

We ain’t got all night.

Dawn ain’t far away.

Let’s get a move on.

I don’t fancy being turned to stone.

BILBO: Wait!

You are making a terrible mistake.

You can’t reason with them.

They’re half-wits!

Half-wits?

What does that make us?

I meant with the seasoning.

What about the seasoning?

Well, have you smelt them?

You’re gonna need something stronger than sage before you plate this lot up.

BOMBUR: Traitor!

What do you know about cooking Dwarf?

BERT: Shut up.

Let the flurgaburburhobbit talk.

The secret to cooking Dwarf is.

BERT: Yes?

Come on.

Tell us the secret.

It’s, uh.

Yes, I’m telling you.

The secret is to skin them first.

NORI: What?

Skin us?

Tom, get me filleting knife.

I’ll skin you, you little–!

DWALIN: I won’t forget that.

I won’t forget it.

What a load of rubbish.

I’ve eaten plenty with their skins on.

Scarf them, I say, boots and all.

TOM: He’s right.

Nothing wrong with a bit of raw Dwarf.

Nice and crunchy.

Oh, not that one.

He’s infected.

Huh?

You what?

Yeah, he’s got worms in his tubes.

TOM: Eww!

BOMBUR: Aah!

ln fact, they all have.

They’re infested with parasites.

It’s a terrible business.

I wouldn’t risk it.

I really wouldn’t.

Parasites?

Did he say “parasites”?

We don’t have parasites.

You have parasites!

OIN: What are you talking about, laddie?

I’ve got parasites as big as my arm.

Mine are the biggest parasites.

I’ve got huge parasites.

KILI: We’re riddled.

ORI: Yes, I’m riddled.

Yes, we are, badly.

What would you have us do, then?

Let them all go?

Well.

You think I don’t know what you’re up to?

This little ferret is taking us for fools.

Ferret?

Fools?

GANDALF: The dawn will take you all.

Who’s that?

No idea.

Can we eat him too?

Get your foot out of my back.

Ah.

Where did you go to, if I may ask?

To look ahead.

What brought you back?

Looking behind.

Nasty business.

Still, they’re all in one piece.

No thanks to your burglar.

He had the nous to play for time.

None of the rest of you thought of that.

They must have come down from the Ettenmoors.

THORIN: Since when do Mountain Trolls venture this far south?

Ooh.

Not for an age.

Not since a darker power ruled these lands.

They could not have moved in daylight.

There must be a cave nearby.

NORI: Oh, what’s that stench?

GANDALF: It’s a Troll-hoard.

Be careful what you touch.

Seems a shame just to leave it lying around.

Anyone could take it.

Agreed.

Nori.

NORI: Yeah?

Get a shovel.

These swords were not made by any Troll.

Nor were they made by any smith among Men.

These were forged in Gondolin by the High Elves of the First Age.

You could not wish for a finer blade.

BOFUR: Set it down.

GLOIN: That’s good.

BOFUR: All right, come on.

Quick.

We’re making a long-term deposit.

THORIN: Let’s get out of this foul place.

Come on, let’s go.

Bofur, Gloin, Nori.

GANDALF: Bilbo.

BILBO: Hmm?

Here.

This is about your size.

I can’t take this.

The blade is of Elvish make which means it will glow blue when Orcs or Goblins are nearby.

I have never used a sword in my life.

And I hope you never have to.

But if you do, remember this: True courage is about knowing not when to take a life but when to spare one.

THORIN: Something’s coming!

Gandalf.

GANDALF: Stay together!

Hurry now!

Arm yourselves!

Thieves!

Fire!

Murder!

GANDALF: Radagast.

It’s Radagast the Brown.

Well.

What on earth are you doing here?

I was looking for you, Gandalf.

Something’s wrong.

Something’s terribly wrong.

Yes?

Oh.

Just give me a minute.

Oh.

I had a thought and now I’ve lost it.

lt was right there on the tip of my tongue.

Oh.

It’s not a thought at all.

It’s a silly old stick insect.

The Greenwood is sick, Gandalf.

A darkness has fallen over it.

Nothing grows anymore.

At least, nothing good.

The air is foul with decay.

But worse are the webs.

GANDALF: Webs?

What do you mean?

Spiders, Gandalf.

Giant ones.

Some kind of spawn of Ungoliant, or I am not a Wizard.

I followed their trail.

They came from Dol Guldur.

GANDALF: Huh?

Dol Guldur?

But the old fortress is abandoned.

No, Gandalf.

‘Tis not.

RADAGAST: A dark power dwells in there such as I have never felt before.

lt is the shadow of an ancient horror.

One that can summon the spirits of the dead.

I saw him, Gandalf.

From out of the darkness a Necromancer has come.

NECROMANCER: Radagast.

RADAGAST: Quick!

Quick, quick!

Quick, quick!

Wait for me!

Sorry.

Try a little Old Toby.

It’ll help settle your nerves.

And out.

Now, a Necromancer.

Are you sure?

That is not from the world of the living.

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.