سرفصل های مهم
4بخش
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح سخت
دانلود اپلیکیشن «زوم»
فایل ویدیویی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی بخش
” هــدفـــــ “
چه اتفاقی داره براش میافته ؟
نميدونم
آره، خودشه. به زودی تمام ميشه
تو ؟
بله، من
من، من، من
من هم همينطور
بيشتر
اين اجتناب ناپذيره
زود باش، از اونجا بزن بیرون
حالت خوبه ؟
اون اسميت بود
آره
حالا بيشتر از يك اسميت هست ؟
خيلي بيشتر
این چطور ممكنه ؟
نميدونم
به یک طریقی تونسته راهی برای تکثیر خودش پیدا کنه
این همون کاری بود که میخواست با تو هم بکنه ؟
نميدونم ميخواست چكار كنه ولي ميدونم چه حسی داشتم
چه حسی ؟
احساس برگشتن به اون راهرو رو داشتم
حسی مثل مُردن داشت
ماشينها دارند تونل ميزنن تا به سیستم دفاعی ما برخورد نکنن
اما به نظرم قصد دارن خطوط مشخصی رو قطع کنن تا بتونن اونها رو کنترل کنن
اين نقاط تقاطع، بسيار حياتي هستن چون به نظرم اونها در برابر حملهی متقابل ما آسیب پذیر هستن
با وجود اینکه گفته شده این حمله هم مثل حملات دیگهای هست که ما سالها با اونها مقابله کردیم
اما تاکید دارم که شورا این حقیقت رو در نظر بگیره
که این بزرگترین تهدیدی هست که ما تا حالا با اون روبرو شدیم و اگر ما بر این اساس با اون مقابله نکنیم ازش جون سالم به در نمیبریم
فرمانده لاک، شورا کاملاً از جدی بودنِ این حمله اطلاع داره
شما از طرف ما اختیار کامل دارید تا به هر روش ممکن شهر رو برای دفاع آماده کنید
از شورا تشکر میکنم
با این حال ميخواهيم بدانيم که آیا خبري از نبوكادنزار دارید ؟
نه جناب مستشار. خبری نیست. هیچ خبری
بنابراین ما درخواست میکنیم که یک ناو برای مشخص شدنِ سرنوشتِ شخصِ برگزیده گُسیل شود
کاش امکانش وجود داشت اما فکر نمیکنم سیستم دفاعی ما تحمل از دست دادن یک ناو دیگه رو داشته باشه
میتونه فرمانده، اگر لازم باشه
ممکنه روزها طول بکشه که یک ناو بتونه نبوکادنزار رو پیدا کنه
پس دو تا بفرستيد
اين ديوانگيه
مراقب حرف زدنتون باشيد فرمانده
ناراحتی من رو ببخشید مستشاران
ولی کاش میتونستم علتِ تصمیم شورا در این مورد رو بدونم
دانستن، لازمهی همکاری کردن نیست
اگر شما از من درخواست میکنید که به دوتا از کاپیتانها دستور بدم که
نيازی به چنين دستوري نيست
کاپیتانها اینجا حضور دارن و
میتونن از طرف خودشون پاسخ بدن
شورا برای دو داوطلب جهت یافتن نبوکادنزار اعلام فراخوان میکند
آیا دو نفر در میان شما وجود دارند که به این فراخوان پاسخ مثبت دهند ؟
کاپیتان سورن از ناو ویجلانت اعلام آمادگی میکند
آيا از وضعیت آگاهی دارید، كاپيتان سورن ؟
بله، خانم
ممنون كاپيتان
كس ديگهای هست ؟
كاپيتان، فكر ميكنم ما بايد داوطلب بشيم
چي؟
مگه ديوونه شدي؟
گوش كن
دهن گشادت رو ببند، بِین قبل از اینکه خودم ببندمش
كس ديگهای نيست ؟
براي هر “ مَردي “ سخته كه زندگیش رو به خطر بندازه به ویژه اگر که علتش رو هم ندونه
كاپيتان نايوبي از ناو لوگوس اعلام آمادگی میکند
چي ؟
ممنون كاپيتان نایوبی
فرمانده لاک، دستورات لازم به شما داده شد
بدین وسیله پایان جلسه اعلام میشود
نايوبي، چکار داري ميكني ؟
هر كاري كه بتونم
چرا ؟
چون بعضی چيزها هرگز تغيير نميكنن، جيسون ولي يه چيزهايي تغيير ميكنن
چي ميتوني ببيني، نئو ؟
عجيبه، كُدها يه جورايي متفاوت هستن
رمزگذاري شدن ؟
شايد
اين براي ما خوبه يا بد ؟
خب، مثل اینه که همهی طبقات بمبگذاري شده باشن
پس براي ما بده
رسيديم اینجا کاری دارید ؟
بله. ما برای صحبت با مروینجین اینجا هستیم
حتماً. ايشون منتظر شما هستن
دنبالم بيايد
آها.
بالاخره پیداش شد
نئو، شخص برگزیده
درسته ؟
و همچنین مورفيوس افسانهاي
و البته ترينيتي
آنقدر زیبا که باعث میشود رنج بکشم]
در مورد شما خیلی شنیدم، به من افتخار داديد
لطفا بنشينيد. و به ما ملحق بشید
ايشون همسر من “ پرسفونه “هستن
چیزی میخورید؟ یا مینوشید ؟
البته اینجور چیزها رو خودمون ابداع کردیم مثل بیشتر چیزهای اینجا
فقط محض داشتن یک ظاهر زیبا
نه، ممنون چیزی نمیخوریم
بله البته. كي برای اين كارها وقت داره ؟
چه کسی وقت داره؟
اما اگر ما وقتمون رو نگذرونیم، پس چطور میتونیم وقت داشته باشیم ؟
شاتو هاوت بریون محصول 1959
یک شراب عالی
من عاشق شراب فرانسوي هستم مثل عشقی که به زبان فرانسه دارم
من تمام زبانها رو امتحان کردم اما فرانسوی زبان مورد علاقمه، یک زبان خارق العادهست به ویژه برای ناسزا گفتن
دیدید؟
مثل اینه که خودتونتون رو با دستمال ابریشمی پاک کنید. عاشقشم
شما میدونید که ما چرا اینجا هستیم
من تاجر اطلاعات هستم
هر چیزی رو که بتونم [سعی میکنم] بدونم
اما پرسش اصلی اینه که :شما خودتون ميدونيد که چرا اينجا هستید ؟
ما دنبال “ كليد ساز “ ميگرديم
اوه بله، درسته
كليد ساز، البته
اما این یک دلیل نیست، یک علّت نیست
خود کلید ساز، طبیعتِ وجودش یک معنی داره و اون اینه که هیچ پایانی وجود نداره
بنابراین گشتن به دنبال اون، در واقع گشتن به دنبال چیز دیگهایه، و اون چیه ؟
خودت پاسخِ این پرسش رو میدونی
اما شما چطور ؟
شما فكر ميكنيد كه ميدونيد، ولی نميدونيد
شما اينجا هستید، چون به اينجا فرستاده شُديد
به شما گفته شده که به اینجا بيايد و شما هم اطاعت كرديد
البته روالِ همهی چيزها، همين طوریه
ميدونید، تنها يك چيز ثابت وجود داره یک چیز عالمگیر. تنها حقیقتِ واقعی
” عِــلّــيَّــت “
کنش و واکنش
علت و معلول
هر چيزي با “ انتخاب “ شروع ميشه
نه. اشتباهه
قدرتِ انتخاب، توهمی است بین افرادی که قدرت دارندو افرادی که قدرت ندارند
به اون زن نگاه کنيد
خدای من، فقط بهش نگاه کنيد همه رو در اطرافش تحت تاثير قرار داده
خیلی واضح، خیلی بورژوایی* ،خیلی کسل کننده
اما صبر کنید
نگاه کنید. میبینید که یه دسر براش فرستادم يک دسر خيلي ویژه
خودم برنامهی اون دسر رو نوشتم
خيلي ساده آغاز ميشه هر خط اين برنامه يک تاثير جدید ايجاد ميکنه درست مثل یک شــعــر
در آغاز گردش ناگهانی خون در رگها
و بعد ایجاد حرارت قلبش شروع به تپیدن میکنه
تو ميتوني ببينيش نئو، آره ؟
اون زن دلیلش رو درک نمیکنه
يعني به خاطر شرابه ؟
نه
پس چی میتونه باشه ؟
دليلش چیه ؟
و به زودی، این دیگه اهمیت نداره
خیلی زود، چرایی و علت از بین میرن و تنها چیزی که اهمیت پیدا میکنه فقط همون احساسـه
و این ماهیتِ هستیـه
ما علیه اون مبارزه میکنیم
ما میجنگیم تا انکارش کنیم، و البته که این تظاهری بیش نیست
این یک دروغـه
در پسِ ظاهرِ موقر و متوازنِ ما این حقیقت پنهان هست که ما به طور کامل خارج از کنترل “هستیم “
عِلیّت. هیچ راه گریزی هم ازش نیست
ما همیشه بردهی اون هستیم
تنها اميد ما، تنها مايهی آرامش ما “ اینه که درکش کنیم، درک کنیم که “ چرا ؟
همين “ چرا “ هست که ما رو از اونها متمايز ميکنه و شما رو از من
چرا “ ، تنها منبع واقعي قدرت هست “
بدون اون شما بدون قدرت هستید
این، طوری هست که شما سراغ من اومدید بدون “ چرا “، بدون قدرت
حلقهی ديگری از اين زنجير
ولی نگران نباشید
از اونجا که میبینم چقدر خوب از دستورات پیروی میکنید
به شما میگم که قدم بعدیتون چیه
برگردید و به اون زن فالگیر این پیام رو برسونید
” زمانش تقریباً به پایان رسیده “
متن انگلیسی بخش
Purpose.
What’s happening to him?
Don’t know.
Yes, that’s it.
lt’ll be over soon.
You.
Yes, me.
Me, me, me.
Me too.
More.
It is inevitable.
Come on, get out of there.
Are you all right?
lt was Smith.
Yes.
MORPHEUS: Now there’s more than one?
A lot more.
How is that possible?
l don’t know.
Somehow, he’s found a way to copy himself.
ls that what he was doing to you?
l don’t know what he was doing but l know what it felt like.
What?
It felt like l was back in that hallway.
It felt like dying.
The machines are tunneling to avoid our defense system.
But l believe they will intersect certain pipelines to control them.
These points of intersection are crucial because I believe they’re vulnerable to counterattack.
Although it has been suggested that this is the same kind of attack we’ve defended for years,
I urge the Council to realize the truth.
This is the single greatest threat we have ever faced and if we do not act accordingly, we will not survive.
Commander Lock, the Council is well aware of the seriousness of this attack.
You have our leave to prepare our defense by any and all means necessary.
Thank you, Council.
However we ask if there’s been word from the Nebuchadnezzar.
No, councillor.
No word.
Nothing.
Then we request a ship be dispatched to ascertain the fate of the One.
I wish that were possible, councillor, but I do not believe our defense can suffer the loss of another ship.
lt will, commander, if it must.
It could take one ship days to find the Nebuchadnezzar.
Then send two.
This is insane.
Careful, commander.
Forgive my frustration, councillors.
But l wish I were able to comprehend the Council’s choice in this matter.
Comprehension is not a requisite of cooperation.
If you are asking me to order two of my captains–
There’s no need for such an order.
The captains are present.
They can answer for themselves.
The Council is calling for two volunteers to aid the Nebuchadnezzar.
Are there two among you that would answer such a call?
Captain Soren of the Vigilant will answer the Council’s call.
You understand the situation, Captain Soren?
Yes, ma’am.
Thank you, captain.
Is there another?
Captain, l think we should volunteer.
What?
You have gone crazy.
Listen–
Shut your hole, Banebefore I put you in one.
Is there no other?
Be hard for any man to risk his life especially if he doesn’t understand the reason.
Captain Niobe of the Logos will answer the councillor’s call.
What?
Thank you, Captain Niobe.
Commander Lock, you have your orders.
This Council is hereby adjourned.
Niobe, what are you doing?
What I can.
Why?
Because some things never change, Jason and some things do.
What can you see, Neo?
It’s strange.The code is somehow different.
Encrypted?
Maybe.
Is that good for us or bad for us?
Well, it looks like every floor is wired with explosives.
Bad for us.
Here we go.
Yes.
We are here to speak with the Merovingian.
Well, of course.
He has been expecting you.
Follow me.
A-ha.
Here he is at last.
Neo, the One himself.
Right?
And the legendary Morpheus.
And Trinity, of course.
I have heard so much.
You honor me.
Please, sit.
Join us.
This is my wife, Persephone.
Something to eat?
Drink?
Of course, such things are contrivances, like so much here.
For the sake of appearances.
No, thank you.
Yes, of course.
Who has time?
Who has time?
But then, if we do not ever take time, how can we ever have time?
Château Haut-Briond, 1959.
Magnificent wine.
I love French wine like l love the French language.
I have sampled every language French is my favorite Fantastic language especially to curse with.
You see?
lt’s like wiping your ass with silk.
l love it.
You know why we are here.
I am a trafficker of information.
I know everything I can.
The question is, do you know why you are here?
We are looking for the Keymaker.
Oh, yes, it is true.
The Keymaker, of course.
But this is not a reason, this is not a why.
The Keymaker himself, his very nature, is a means, it is not an end.
And so to look for him is to be looking for a means to do what?
You know the answer to that question.
But do you?
You think you do, but you do not.
You are here because you were sent here.
You were told to come here, and then you obeyed.
It is, of course, the way of all things.
You see, there is only one constant one universal.
lt is the only real truth.
Causality.
Action, reaction.
Cause and effect.
Everything begins with choice.
No.
Wrong.
Choice is an illusion created between those with power and those without.
Look there at that woman.
My God, just look at her affecting everyone around her.
So obvious, so bourgeois, so boring.
But wait.
Watch.
You see, l have sent her a dessert a very special dessert.
I wrote it myself.
It starts so simply each line of the program creating a new effect, just like poetry.
First a rush, heat.
Her heart flutters.
You can see it, Neo, yes?
She does not understand why.
Is it the wine?
No.
What is it then?
What is the reason?
And soon it does not matter.
Soon the why and the reason are gone and all that matters is the feeling itself.
And this is the nature of the universe.
We struggle against it,
we fight to deny it but it is, of course, pretense.
It is a lie.
Beneath our poised appearance the truth is, we are completely out of control.
Causality.
There is no escape from it.
We are forever slaves to it.
Our only hope, our only peace, is to understand it, to understand the why.
“Why” is what separates us from them you from me.
“Why” is the only real source of power.
Without it, you are powerless.
And this is how you come to me, without why, without power.
Another link in the chain.
But fear not.
Since I have seen how good you are at following orders.
l will tell you what to do next.
Run back and give the fortuneteller this message:
Her time is almost up.
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.