سرفصل های مهم
3بخش
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح سخت
دانلود اپلیکیشن «زوم»
فایل ویدیویی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی بخش
حواست به جایزه باشه ویلوت
حواست به جایزه باشه
لطفا داخل شوید
بیایید جلو
دروازه ها را ببندید
بازدیدکنندگان عزیز، ورود شما را به کارخانه خود خوشآمد میگم
و من کی هستم؟
خُب
ویلی ونکا، ویلی ونکا
شکلاتساز حیرت انگیز
ویلی ونکا ویلی ونکا
تشویقش کنید! هورا
اون باشخصیت، باهوش و زرنگه
به سختی میتونه جلوی خودشو بگیره
با این همه دست و دلبازی
کسی نمیدونه چطوری اونها رو درست میکنه
درست میکنه…. درست میکنه، درست میکنه، درست میکنه
هورا
ویلی ونکا ویلی ونکا
کسی که قراره ببینیدش ویلی ونکا، ویلی ونکا
نابغه شکست ناپذیر
کسی که شکلاتهای جادویی داره
بهترین آدمی که تا حالا زندگی کرده ویلی ونکا اینجاست
شکلاتساز نابغه
عالی نبود؟
وسطهاش فکر کردم خسته کننده میشه ولی در پایان
واو! تو کی هستی؟
ویلی ونکاست
واقعا؟
صبح بخیر ستاره ها
زمین سلام میکنه
سلام مهمانان گرامی
به کارخانه خوش آمدید
به گرمی دست شما را میفشارم
نام من ویلی ونکاست
پس تو نباید اون بالا باشی؟
دختر کوچولو، اگه اون بالا بودم که نمیتونستم نمایشو ببینم
آقای ونکا، نمیدونم منو یادتون میاد یا نه
ولی من قبلا در این کارخونه کار میکردم
تو هم از اون جاسوسهای رذلی بودی که تلاش کردن دسترنج منو به شکلاتسازهای تقلبی بفروشن؟
نه آقا
خوبه. خوش آمدید
بیایید داخل بچه ها
نمیخواید اسم ما رو بدونید؟
اهمیتی نداره
تندتر بیاید … خیلی چیزها هست
کتتون رو یه جایی بندازید
آقای ونکا
فکر کنم تنورتون اینجاست
چی؟
من مجبورم اینجا رو گرم نگه دارم. چون کارگرهام به اون عادت کردن
اونها تحمّل سرما رو ندارن
کارگرها چه کسانی هستن؟
به موقعش میفهمی
حالا…آقای ونکا من ویلوت بارگاد هستم
اوه… مهم نیست
باید داشته باشه
چون میخوام جایزه نهایی رو ببرم
باید رازدار باشی چون کلیدش رازداریه
من وروکا سالت هستم
و از آشنایی با شما خوشبختم
همیشه فکر میکردم وروکا اسم یه نوع زگیله که کف پا درمیاد
من آکوستوس کلوپم
عاشق شکلاتهاتون
البته… منم همینطور
و هرگز وجه اشتراک دیگه ای با هم نداریم
تو … تو مایک توی هستی
شیطونی که رمز سیستم رو پیدا کرد
و تو … برای اینجا اومدن فقط شانس آوردی، مگه نه؟
و بقیه باید…
اولیای آنهائیم
بله
مامان و بابا
بابا؟
پاپا؟
خوبه… ادامه میدیم
فقط من اینطور فکر میکنم یا ونکا واقعا مث برگهایی از یه کتاب بسته به نظر میرسه
متاسفم، من آمریکایی حرف نمیزنم
شکلات میخوای؟
البته
پس باید با خودت میاوردی
بیا دوست بشیم
دوستای خوب
این اتاق مهمیه
از اینجا به بعد کارخونه است
چرا درش اینقدر کوچیکه؟
برای حفاظت از اسانسهای باارزش شکلات
مواظب باشید بچه های عزیز
سرتونو از دست ندید
هیجانزده نشید
خونسرد باشید
قشنگه
چی؟
آه، بله، خیلی قشنگه
هر قطره این رودخونه بهترین نوع شکلات داغه
آبشار مهمترین چیزه
شکلاتها رو مخلوط میکنه
تا سبُک و حجیم بشن
به هر حال هیچ کارخونه دیگه ای شکلات رو با آبشار به هم نمیزنه بچه های عزیز
شما میتونید این رازو بفروشید
شما
اون لوله ها شکلاتها رو میمکند و به سراسر کارخونه میفرستند
هزاران گالن شکلات در هر ساعت
بله… از علفزار خوشتون میاد؟
ازش بخورید
از برگهای پهنش بخورید
لطفا بخورید
که خوشمزه و خوشگلن
میشه اونها رو خورد
معلومه
اینجا همه چیز خوردنیه
حتّی من
ولی به این آخری میگن آدمخواری
و بیشتر مردم با این کار مخالفند
بله
لذت ببرید
برو
سریع سریع
پسر
خواهش میکنم
بابا اون گفت لذت ببرید
چرا اینو برداشتی
یکی دیگه برمیداشتی
چون اونجوری برنده نمیشم. بازنده میشم مث تو
بابا اونجارو
اون چیه؟
یه آدم کوچولو
نزدیک آبشار
دو تا هستند
بیشترن
اهل کجان؟
کی هستن؟
آدمای واقعی هستن
معلومه که وقعی ان
اونا اومپا-لومپا هستن
اومپا-لومپا؟
از سرزمین لومپا
همچین جایی نیست
چی؟
آقای ونکا من جغرافیا درس میدم و به شما میگم
خُب، حالا دربارش یاد میگیری که این کشور چه مصیبتیه
اونجا بزرگ نیست ولی جنگلهای فشرده ای داره پُر از جونورهای خطرناک درندگان و خزندگان و حشرات بزرگ و بدجنس
من برای پیدا کردن یه طعم جدید به اونجا رفتم
در عوض
آدمهاش رو پیدا کردم
اونا برای فرار از جونوران زمین روی درخت زندگی میکردن
غذاشون کِرمهای سبز خیلی بدمزه بود
اونا دنبال چیزی میگشتن تا با کِرمها مخلوط کنن که مزه شون بهتر بشه
سوسک، پوست درخت
همشون مزخرف بودن
ولی نه به اندازه کِرمها
اهم… ولی پیش از این غذای اونا دانه کوکا بوده
یکی از اونا اگه خوش شانس باشه در سال 3-4 تا دانه کوکا پیدا میکنه
ولی اونا آرزوش رو داشتن
تنها چیزی که بهش فکر میکردن اون دانه بود
چون شکلات از دانه کوکا درست میشه به رئیسشون گفتم
اونا کارگرای خیلی خوبی هستن
باید اخطار کنم که کمی بدجنس هم هستن
همیشه دارن شوخی میکنن
آکوستوس، پسرم، دقت کن
هی، پسر کوچولو
نباید دست آدم به شکلاتهام بخوره
آه! اون افتاد
شنا بلد نیست
نجاتش بدید
آکوستوس!نه
آکوستوس
متن انگلیسی بخش
Eyes on the prize, Violet.
Eyes on the prize.
Please enter.
Come forward.
Close the gates.
Dear visitors, it is my great pleasure to welcome you to my humble factory.
And who am I?
Well.
Willy Wonka, Willy Wonka.
The amazing chocolatier
Willy Wonka, Willy Wonka.
Everybody give a cheer!
Hooray!
He’s modest, clever and so smart.
He barely can restrain it.
With so much generosity.
There is no way to contain it!
To contain it
To contain, to contain, to contain!
Hooray!
Willy Wonka, Willy Wonka.
He’s the one that you’re about to meet Willy Wonka, Willy Wonka.
He’s the genius who just can’t be beat.
The magician and the chocolate wiz.
The best darn guy who ever lived Willy Wonka, here he is!
The amazing chocolatier.
Wasn’t that just magnificent?
I was worried it was getting dodgy in the middle part, but then that finale.
Wow!
Who are you?
He’s Willy Wonka.
Really?
“Good morning, starshine.
“The Earth says hello.
“Dear guests, greetings.
“Welcome to the factory.
I shake you warmly by the hand.
“My name is Willy Wonka.
Then shouldn’t you be up there?
I couldn’t very well watch the show from up there, now, could I, little girl?
Mr. Wonka, I don’t know if you’ll remember me.
but I used to work here in the factory.
Were you one of those despicable spies who tried to steal my life’s work and sell it to parasitic, copycat, candy-making cads?
No, sir.
Then wonderful.
Welcome back.
Let’s get a move on, kids.
Don’t you want to know our names?
Can’t imagine how it would matter.
Come quickly.
Far too much to see.
Just drop your coats anywhere.
Mr. Wonka?
Sure is toasty in here.
What?
Oh, I have to keep it warm.
My workers are used to an extremely hot climate.
They just can’t stand the cold.
Who are the workers?
All in good time.
Now.
Mr. Wonka, I’m Violet Beauregarde.
Oh.
I don’t care.
Well, you should care.
Because I’m gonna win the special prize at the end.
Well, you do seem confident, and confidence is key.
I’m Veruca Salt.
It’s very nice to meet you, sir.
I always thought a verruca was a type of wart you got on the bottom of your foot.
I am Augustus Gloop.
I love your chocolate.
I can see that.
So do I.
I never expected to have so much in common.
You.
You’re Mike Teavee.
You’re the little devil who cracked the system.
And you.
Well, you’re just lucky to be here, aren’t you?
And the rest of you must be their.
Parents.
Yeah.
Moms and dads.
Dad?
Papa?
Okay, then.
Let’s move along.
Is it just me or does Wonka seem a few quarters short of a buck?
I’m sorry, I don’t speak American.
Would you like some chocolate?
Sure.
Then you should’ve brought some.
Let’s be friends.
Best friends.
An important room, this.
After all, it is a chocolate factory.
Then why is the door so small?
That’s to keep all the great big chocolatey flavor inside.
Now, do be careful, my dear children.
Don’t lose your heads.
Don’t get overexcited.
Just keep very calm.
It’s beautiful.
What?
Oh, yeah, it’s very beautiful.
Every drop of the river is hot, melted chocolate of the finest quality.
The waterfall is most important.
Mixes the chocolate.
Churns it up, Makes it light and frothy.
By the way, no other factory in the world mixes its chocolate by waterfall, my dear children.
And you can take that to the bank.
People.
Those pipes suck up the chocolate and carry it away all over the factory.
Thousands of gallons an hour.
Yeah.
And do you like my meadow?
Try some of my grass.
Please have a blade.
Please do.
It’s so delectable and so darn good-looking.
You can eat the grass?
Of course you can.
Everything in this room is eatable.
Even I’m eatable.
But that is called cannibalism, my dear children.
and is, in fact, frowned upon in most societies.
Yeah.
Enjoy.
Go on.
Scoot, scoot.
Son.
Please.
Dad, he said, “Enjoy.
Why hold on to it?
Why not start a new piece?
Because then I wouldn’t be a champion.
I’d be a loser, like you.
Daddy, look over there.
What is it?
It’s a little person.
Over there, by the waterfall.
There’s two of them.
There’s more than two.
Where do they come from?
Who are they?
Are they real people?
Of course they’re real people.
They’re Oompa-Loompas.
Oompa-Loompas?
Imported, direct from Loompaland.
There’s no such place.
What?
Mr. Wonka, I teach high-school geography, and I’m here to tell you.
Well, then you’ll know all about it, and, oh, what a terrible country it is.
The whole place is nothing but thick jungles, infested by the most dangerous beasts in the entire world, Hornswogglers and snozzwangers and those terrible, wicked whangdoodles.
I went to Loompaland looking for exotic new flavors for candy.
Instead.
I found the Oompa-Loompas.
They lived in tree houses to escape from the fierce creatures who lived below.
The Oompa-Loompas ate nothing but green caterpillars, which tasted revolting.
The Oompa-Loompas looked for things to mash up with the caterpillars to make them taste better:
Red beetles, the bark of the bong-bong tree.
All of them beastly.
but not quite so beastly as the caterpillars.
Mmm.
But the food they longed for the most was the cocoa bean.
An Oompa-Loompa was lucky if he found three or four cocoa beans a year.
But, oh, how they craved them.
All they’d ever think about was cocoa beans.
The cocoa bean is the thing from which chocolate is made, so I told the chief:
They are such wonderful workers.
I feel I must warn you, though, they are rather mischievous.
Always making jokes.
Augustus, my child, that is not a good thing you do!
Hey, little boy.
My chocolate must be untouched by human hands.
Ah!
He’ll drown.
He can’t swim.
Save him!
Augustus!
No!
Augustus!
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.