سرفصل های مهم
2بخش
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح ساده
دانلود اپلیکیشن «زوم»
فایل ویدیویی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی بخش
لی: 103
آره
اين يه رکورد جديده؟
تو کي هستي؟
من لي شن هستم
چي؟
من لي شن هستم
دنبال پسرم ميگردم
پسرت رو گم کردي؟
بله. سالها پيش گم کردم
من پدرم رو گم کردم
خيلي متأسفم
ممنون
خب، موفق باشي
همينطور تو.
اميدوارم پسرت رو پيدا کني
و منم اميدوارم پدرت رو پيدا کني
پسرم؟
خداي بزرگ، تويي که!
خب، همينطوري اونجا نايست
به پدر پيرت يه بغل بده ببينم
باورم نميشه زندهاي
اوه، فکر ميکردم تو رو واسه هميشه از دست دادم، نيلوفر آبي کوچولو
اوه. خيلي خب.
خيلي خجالتآوره اما فکر کنم که من رو با يه پاندا به نام نيلوفر آبي اشتباه گرفتي.
اسم من پوئه
واي، درسته، تو که.
اوه. خيلي خب
ميدوني، نيلوفر آبي کوچولو اسمي بود که موقع تولد بهت داده شد
واقعاً؟
واقعاً
باورم نميشه.
بعد از اين همه سال الان اومدي اينجا؟
شگفت انگيزه
بابا.
بيا . و سلام کن به
نميدونم، نميدونم که بايد چي صدات کنم
کاملاً مطمئنم که گفت اسمش لي هست
تو.
بيا بغلم
اوه.. ممنون، ممنون بابت اينکه اينقدر خوب از پسرم مواظبت کردي
پسر تو؟
يه لحظه وايسا ببينم
از کجا بدونم اين غريبه اصلاً باهات ارتباطي داره يا نه؟
نگاش کن.
شکمهاي ما مثل هم هستن
خيلي باحاله.
هي پسرم، بزار يادت بدم زنگ شکمي چطوره
خيلي خب. زنگ شکمي
مثل هم تکون ميخورن
انگاري آدم توي اون آينههاي محدب نگاه ميکنه
باورم نميشه که داريم باهم عکس ميگيريم
ها؟ اما هنوز درک نميکنم.
فکر ميکردم پو تنها بازماندهي پانداهاست
نه. يه عالمه از ما وجود داره.
کجا؟
بيا، يه روستاي مخفي پانداها توي کوهستان
يه روستاي مخفي پاندا
وای. اما از کجا ميدونستي من کجام؟
پيغامي بهم رسيد که من رو به اينجا هدايت کرد
وقتي هيچکس نميتونه پيدات کنه چطور بهت پيغام رسيده؟
به نظر من که مشکوکه
هوم؟ نه، پيغامي از کائنات بود
واي! وای
عوضيا
خب، اين قضيهي جنگجوي اژدها چيه؟
از کجا ميدونستي من جنگجوي اژدهام؟
اينم کائنات بهت گفته؟
نه، از روي پوستر و . مغازهي کادو فروشي فهميدم
من يه فنجون کوچيک خريدم
درسته، معلومه
تو فکرشم نميتوني بکني
چيزاي زيادي هست که ميخوام نشونت بدم
خيلي خفن بهم افتخار ميکني
زودباش زودباش
من الانش هم خيلي خفن بهش افتخار ميکنم
يه چند پله ديگه مونده
یک دقیقه بهم وقت بده. احساس سوزش دارم
تو هم آسم پاندايي داري؟
ژنتيکيه؟
بابا، مطمئنم که خيلي با اين حال ميکني
مثل باحالترين چيز دنياست
اين تالار قهرمانهاست
مکان باارزشترين آثار کونگفوي سراسر چين
وای! اين جا
خفنه؟
ميخواستي بگی.
ميخواستي بگي خفنه، درسته؟
چون واقعا خفنه
واقعا
اما خيلي مراقب باش. اينجا همه چي خيلي شکنندهان
مثل کوزهي جنگجويان نجواگر
يه بار يه نفر شکستش
کي؟
يه کله پوک
عجب
اين زره جنگي پروازي استاد کرگدن ـه
نميدونم ميتونم توش جا بشم يا نه
انگار فکرم رو ميخوني، بابا
منم همين برام سواله
که من ميتونم توش جا بشم يا نه؟
تو توش جا بشي؟
نه، اينکه من توش جا ميشم يا نه
اوه. بابا، اينجا رو باش
کمان صليبي استاد قوچ درهم شکنندهي دروازههاي بينهايت
بابا، اينو نگاه کن
کلاهخودهاي جنگي ارتش استاد موش
خيلي کوچولو هستن
زره ضد آب استاد دلفين
اين از آثار موردعلاقمه
نگاش کن.
کالسکهي جنگيِ افسانهاي امپراطور شاهين ـه
عجب کالسکهاي
بابا، داري چيکار ميکني؟
ما نبايد به چيزي دست بزنيم
شرمنده، شرمنده
بايد بزارمش سر جاش؟
آره، احتمالاً بايد بزاري سرجاش
اما خيلي باحال شدي
چه حسي داره؟
مفصلها خوب حرکت ميکنن؟
بوي کرگدن ميده؟
حس ميکني شکستناپذيري؟
حس ميکني ميتوني با هزار جنگجو مقابله کني و بدون حتي يه خراش بيرون بياي؟
آره، خيلي باحاله
اوه! اين چه کاربردي داره؟
بايد اونو بکشم
فکر کنم يه کوچولو خودم رو خيس کردم
چيز ديگهاي هست که اينجا بايد امتحانش کنيم، پسرم؟
هوم؟ حمله
سريعتر، سريعتر، سريعتر
جنگ انگشتي
تقويت قوا!
اوه.. اوووه.. عادلانه نیست. عادلانه نیست. ايول
خيلي خوش ميگذره
برو که رفتيم
برو برو برو! معرکهست
سریعتر سریعتر سریعتر
چيزيم نيست. خوبم
همينه
حملهي دلفيني
منو زدي
عقب نشيني دلفيني
برو اون دور دورا، پسرم
واي!
آماده نبودم
ميفرستم پيشت
گرفتمش
بالاتر پرتش کن
بفرما.
آره، يالا پرتش کن
دارم ميام سراغت
استاد کرگدن هر چي داري رو کن
دارم ميام
اوه! داغونت ميکنم.
داغونت ميکنم
داغونت ميکنم
داغونت ميکنم
پیس
پیس
پیس
کي داغونت ميکنه؟
کي داغونت ميکنه؟
کی میخواد داغونت کنه؟
کی میخواد داغونت کنه؟
بله.
کی میخواد داغونت کنه؟ استاد کرگدن
چیه؟ مشکل چيه؟
سلام
بچهها، بچهها! باورتون نميشه کي الان پيداش شد. عمراً از اين اتفاقا بيوفته.
حدس بزنين
پدرت! وای!
چطوري حدس زدين؟
وايسا ببينم.
معلومه ديگه
قيافهمون درست عين همديگهس
به دوستام سلام کن، آخوندک
ببري، ميمون، لک لک، افعي
افعي، درسته؟
ميمون، قربان
يه جورايي بهترين دوستام هستن
و ايشون.
ايشون استاد شيفوئ هستن
يه اسطوره
اوه. باعث افتخارمه که باهاون آشنا شدم، استاد پاندا
شايد پدرت به ما افتخار بده تا توي تالار آموزش به ما ملحق بشه
پسرتون بهشون آموزش ميده
اوه هو هو! مطمئنم که خستهست
مطمئنم که خستهاي
اون خستهست.
ميخوام بهش اتاق گلهاي داوودي رو نشون بدم
چي خسته؟
نه، رديفم
عاشق اينم که آموزشت رو ببينم
باور کن، نگاه کردنم خيلي باحالتره که
مبارزهام رو ببيني
صداي چيه؟
به دره حمله شده
پسرم؟
حمله شده؟
اين معرکهست
حالا ميتوني ببيني که جنگجوي اژدها بودن يعني چي
دنبالم بيا
دشمنان عدالت، آماده بشيد براي جنگ
واي شوخيتون گرفته؟
وای! آخ
اين سبز رنگا چي هستن؟
يه جور زامبي يشمي هستن -
زامبي يشمي؟
زامبی!
جینکس!
آخ! نيلوفر آبي، مراقب باش
چيزي نيست، بابا، کار هر روزمـ -
واي.
اين آدما رو ميشناسم
استاد گورکن دوقلو با تکنيک ضربه طبلي دوتاييشون
آخ! آره، همين بود
اون آدم.
نه
استاد جوجه تيغي
فکر ميکردم اون صد سال پيش مرده؟
اين آدما اسطورهان
يه نقاشي سريع از ما بکش
کشيدي؟
کشيدي؟
پلک زدن توش.
ميشه يکي ديگه بکشي؟
استاد جوجهتيغي من رو خفه ميکنه
خيلي باحاله
اوه! ببين.
اين تويي
پو، تمرکز کن
پيغام از کائنات.
من يه پيغام از کائنات بهت ميدم
از پسرم دور بمون
شرمنده بابا. بعداً تميزش ميکنم
هوووي! با ماهيتابهم نه
اين يکي رو بگير
نيلوفر آبي! مراقب باش
وای! بابا، تکنيک عذاب پيراشکيم رو ببين
گرفتمتون
ميبينمت
بزودي نيروي حياتت مال من ميشه
داره با من حرف ميزنه؟
کدوم؟
همهشون دارن حرف ميزنن
حق با توئه.
خيلي ترسناکه
ما هم بايد امتحانش کنيم
شايد اونا رو همه بترسونه
باشه، ولي اول بايد تصميم بگيريم چي بگيم
وگرنه ترسناک نميشه
فقط احمقانه ميشه
اونا نيستن که دارن حرف ميزنن، احمقا
منم که به واسطهي اونا حرف ميزنم. کاي!
کي؟
خيلي خب، باشه. کافيه
ديديش؟
الان چي شد؟
دود سبز پوف شد
و بعدش پوف
شيفو، اون چي بود؟
کاي؟
کاي؟
کاي؟
نوچ آوازهش رو نشنيدم
کاي.
کاي.
کجاست؟
اينجا طومارهاي زيادي هست نميتونم چيزي پيدا کنم
خودشه
نظاره کنيد
همهي جوابها رو توي اين پيدا ميکنيم
چي؟
چيزيش روش نوشته نيست
شوخيت گرفته؟
دوباره نه
وايسيد، وايسيد. شرمنده
خيلي خب. الان ميخونم
دست خط خود اوگويه
سالها پيش، برادري داشتم
اوگوي برادر داشت؟
همرزم اشتباه شد شرمنده
نوشته همرزم
نميشه درست حسابي بخوني؟
من جنگجوي جاهطلبي بودم که يه ارتش بزرگ رو فرماندهي ميکردم
و کاي دوشا دوش من مبارزه ميکرد صميميترين دوستم
يه روزي برامون کمين کرده بودن
من ناجور زخمي شده بودم
دوستم چند روز من رو حمل کرد دنبال کمک ميگشت،تا اينکه ما به يک روستاي مخفي در بالاي کوه رسيديم
يه مکان ديرينه براي بهبودي
يک روستا از پانداها
پانداها؟
بله، پانداها
پانداهايي که از نيروي حيات براي درمانم استفاده کردن
اونا بهم ياد دادن که چطور نيروي حيات ببخشم
اما کاي، اين قدرت رو فقط براي خودش ميخواست
اون فهميد که چيزي که ميشه بخشيد ميشه گرفتش هم
بايد جلوش رو ميگرفتم
مبارزه ما زمين رو لرزاند تا اينکه، بالاخره کاي رو به قلمروي روح تبعيد کردم
اگه به قلمروي مادي برگردی فقط يه استاد حيات واقعي ميتونه جلوش رو بگيره
استاد حيات واقعي؟
مثل تو
من؟
من به زور ميتونم يه گل رو شکوفا کنم
حداقل سي سال ديگه وقت لازم دارم، با يه غار
ما به يه استاد حيات نياز داريم
اون به دزديدن نيروي حيات استادها ادامه ميده تا همهشون رو مصرف کنه
بايد يه راهي پيدا کنيم که جلوش رو بگيريم
با هر استادي که شکست ميده قوي و قويتر ميشه
چارهاي نيست.
مبارزه ميکنيم
من ميتونم بهت ياد بدم، پسرم
ميتوني اين کارو بکني؟
البته. که ميتونم، من يه پاندا هستم
کائنات بايد به همين خاطر تو رو اينجا فرستاده باشن
خيلي خب، پس بايد چيکار کنم؟
بايد با من بياي خونه
چي؟
به همون روستاي مخفي؟
بله پسرم
بايد دوباره بفهمي که پاندا بودن چطوريه
بايد ياد بگيري که چطور مثل يه پاندا زندگي کني چطور مثل يه پاندا بخوابي مثل يه پاندا غذا بخوري
اون 103 تا پيراشکي؟
تازه داشتم خودم رو گرم ميکردم
هميشه حس ميکردم با تمام توانم غذا نميخورم
نه تو نميتوني پو رو ازم دور کني.
نه، نه
ميخوام نظر يکي ديگه رو بدونم
شيفو، يه طومار ديگهاي، چيزي بازي کن
به نظرم بايد بره
باشه، يکي ديگه نظر بده
ميمون؟
افعي؟
ببري؟
بابا، شنيدي که شيفو گفت که اوگوي چي گفته
فقط يه استاد حيات واقعي ميتونه جلوي اين يارو رو بگيره
و من فقط با شناخت خودم ميتونم يه استاد حيات بشم
خب، من يه پاندا هستم
واسه توي راهت، ناهار درست ميکنم
واقعاً فکر ميکنين پو ميتونه به موقع استاد حيات بشه؟
فکر من مهم نيست
فقط اين مهمه که کائنات چي فکر ميکنن
خب، اين يعني “نه”؟
استاد، ما بايد چيکار کنيم؟
تو بايد بفهمي کاي کجاست
ردپاي اون موجودات يشمي رو تعقيب کن
ولي باهاشون درگير نشو،چون کاي با هر چي که مواجه ميشه قويتر ميشه
چرا من؟
به خاطر اينکه من پرسيدم؟
نه.
به خاطر اينکه ميتوني پرواز کني
برو
بايد زيپ منقارت رو ميکشيدي
آخوندک رو هم با خودم ميبرم
چي؟
واي پسر، به اين خاطره که من
بله
متن انگلیسی بخش
LI: 103!
Yeah!
Is that a new record?
Who are you?
I am Li Shan.
What?
I’m Li Shan.
I’m looking for my son.
You lost your son?
Yes.
Many years ago.
I lost my father.
I’m very sorry.
Thank you.
Well, good luck to you.
You, too.
I hope you find your son.
And I hope you find your father.
Son?
Oh, my gosh, it is you!
Well, don’t just stand there.
Give your old man a hug!
I can’t believe you’re alive!
Oh, I thought I lost you forever, Little Lotus.
Uh.
Okay.
Uh, this is very embarrassing, but I think you’ve got me confused with a panda named Lotus.
My name is Po.
Oh, right, you wouldn’t know.
Oh.
Okay.
See, Little Lotus was the name you were given at birth.
Really?
Really!
I can’t believe it!
After all these years, you’re really here?
This is amazing!
Oh, Dad!
Come!
Say hi to, um.
I don’t know what I’m supposed to call you.
I’m pretty sure he said his name is Li.
You.
Come here.
Oh.
Thank you, thank you for taking such good care of my son.
Your son?
Now, hold on just a minute.
How do we know this stranger is even related to you?
Look at that.
Our bellies could be brothers!
That is so cool.
Hey, son, let me teach you how to belly gong.
All right.
Belly gong.
PO: They jiggle the same!
LI: It’s like looking in a fat mirror.
I can’t believe we’re taking a picture together.
LI: Huh?
But I still don’t understand.
I thought Po was the only panda left.
No.
There’s a whole bunch of us.
Where?
A secret panda village in the mountains.
A secret panda.
Whoa.
But how did you know where I was?
I received a message that led me here.
How could you receive a message if no one could find you?
Sounds suspicious to me.
ALL: Hmm?
No, it was a message from the universe.
ALL: Whoa!
Whoa.
Rats!
Now, what’s all this about a Dragon Warrior?
How did you know I was a Dragon Warrior?
Did the universe tell you that, too?
No, the poster did.
And the gift shop.
I bought a tiny cup.
Oh, right, of course!
You have no idea.
There’s so much to show you.
You’re gonna be so awesomely proud.
Come on, come on!
I’m already awesomely proud.
PO: Couple more steps.
LI: Give me a minute.
PO: Feeling the burn.
Do you have panda asthma, too?
Does that run in the family?
Dad, you’re gonna love this.
It’s, like, the coolest thing ever.
This is the Hall of Heroes.
Home of the most priceless kung fu artifacts in all of China!
Whoa!
This place is.
Awesome?
Were you gonna say.
You were gonna say “awesome,” right?
Because it totally is!
Totally!
But be super careful.
Everything’s very fragile here.
Like the Urn of Whispering Warriors.
Someone broke that once.
Who?
Some idiot.
Wow!
This is Master Flying Rhino’s battle armor!
I wonder if I could fit in that.
Get out of my head, Dad!
I’ve wondered the same thing!
If I could fit in it?
If you could?
No, if I could fit.
Oh.
Dad, check it out!
Master Ram’s crossbow, the infamous Gate Smasher.
Dad, look at this!
The battle helmets of Master Rat’s army.
They’re so tiny!
Master Dolphin’s waterproof armor!
This is my favorite.
Check it out.
It’s the legendary battle rickshaw of Emperor Hawk.
Sweet ride.
Dad, what are you doing?
We’re not supposed to touch anything!
Oh, sorry, sorry.
Should I put it back?
Yeah, you probably should.
You look so cool, though.
How does it feel?
Do the hinges hinge?
Does it smell like rhino?
Does it feel like you’re impenetrable?
Does it feel like you could take on a thousand warriors, and emerge unscathed?
Yeah, it’s pretty cool.
Ooh!
I wonder what this does.
I should pull it.
I think I just peed a little.
Anything else we should try in here, son?
Hmm?
Charge!
Faster, faster, faster!
Thumb war!
Reinforcements!
Ooh.
Ooh.
No fair.
No fair.
Yeah!
This is so much fu.
LI: Here we go!
Go, go, go!
PO: Awesome!
Faster, faster, faster.
There, there.
I’m fine, I’m fine.
There you go.
Dolphin-Style Attack!
You got me.
Dolphin-Style Retreat!
Go long, son!
Whoa!
I wasn’t ready!
Coming back at you.
I got it.
I’m going high!
There you go.
Come on, throw it!
I’coming for you.
Bring it on, Master Rhino.
Here I come!
Oh!
LI: I’m gonna get you.
I am gonna get you!
I’m gonna get you,
I’m gonna get you!
Psst.
Psst.
Psst
I’m gonna get you.
Who’s got you?
Who’s gonna get you?
Who’s gonna get you?
Yeah.
Who’s gonna get you?
Master Rhino.
What?
What’s wrong?
Hello.
PO: Guys, guys.
You’re never gonna guess who just showed up.
Not in a million years.
You just try.
ALL: Your father!
Whoa!
How did you just guess that?
Oh, wait a second.
Oh, yeah, of course.
We look exactly the same.
Dad, say hi to my friends.
Mantis, Tigress, Monkey, Crane, and Viper.
Oh, Viper, was it?
Monkey, sir.
They’re kind of my best friends.
And this.
This is Master Shifu.
Legend.
Uh.
It is an honor to meet you, Master Panda.
Perhaps your father would care to join us in the training hall.
Your son will be teaching the class.
Oh, ho, ho!
I’m sure he’s tired.
I’m sure you’re tired.
He’s tired.
I’m gonna show him to the Chrysanthemum Suite.
What, tired?
No, I’m fine.
I would love to watch you teach.
Trust me, it’ll be more fun just to watch me.
Fight!
What is that?
The Valley’s under attack.
Son?
Under attack?
This is perfect!
Now you can see what being the Dragon Warrior’s all about!
Follow me!
PO: Enemies of justice, prepare for war!
Are you kidding me?
Whoa!
PO: Ow!
What’s the deal with the green guys?
Some kind of jade zombies.
Jade zombies?
BOTH: Jombies!
Jinx!
Ow!
Lotus, be careful!
It’s okay, Dad, I do this every day!
Whoa!
I recognize these guys.
The Master Badger Twins,with their Crushing Double-Gong technique!
Ow!
Yeah, that’s the one!
PO: And that guy is.
No!
Master Porcupine!
I thought he died a hundred years ago.
These guys are legend!
Get a quick sketch of us.
Did you get it?
Did you get it?
Oh, I blinked.
Can we get another one?
I’m being choked by Master Porcupine.
This is so cool.
Oh!
Oh, look.
It’s you!
Po, focus!
Message from the universe.
I’ll give you a message from the universe.
Stay away from my son!
Sorry, Dad.
I’ll clean up later.
Whoa, whoa, whoa!
Not my good pan!
Uh, take this one.
Lotus!
Watch out!
Whoa!
Dad, check out my Dumplings of Doom.
PO: Gotcha.
I see you.
Your chi will soon be mine.
Is he talking to me?
Which one?
They’re all talking.
Whoa, you’re right.
That’s so scary.
We should try that, too.
Maybe it’d be scary back at them.
Okay, but we gotta plan what we’re gonna say first.
Otherwise, it won’t be scary.
It’ll just be stupid.
It’s not them talking, you idiots!
It’s me talking through them.
Kai!
ALL: Who?
Okay, okay, okay.
Enough.
Did you see that?
What just happened?
The green smoke, just poof!
And then poof!
Shifu, what was that?
Kai.
Kai.
Kai.
Nope, never heard of him.
SHIFU: Kai.
Kai.
Where is it?
There’s so much wisdom in here, I can’t find anything.
Yes!
Behold.
All the answers will be found within.
What?
It’s blank?
Are you kidding me?
Not again.
Wait, wait, hold on.
Sorry.
Oh, okay.
Here we go.
It is written in Oogway’s hand.
“Long ago, I had a brother.”
Oogway had a brother?
“In arms. In arms.” Sorry.
He says, “Brother-in-arms.”
Maybe you should just unroll it all at once?
“I was an ambitious young warrior leading a great army.”
OOGWAY: And fighting by my side was Kai, my closest friend.
One day, we were ambushed.
I was badly wounded.
My friend carried me for days, looking for help, until we came to a secret village, high in the mountains.
An ancient place of healing.
A village of pandas.
Pandas?
OOGWAY: Yes, pandas.
Pandas who used the power of chi to heal me.
They taught me how to give chi.
Oh, but Kai wanted the power all to himself.
He saw that what could be given could also be taken.
I had to stop him.
Our battle shook the earth, until, finally, I banished Kai to the Spirit Realm.
Should he ever return to the mortal realm, he can only be stopped by a true master of chi.
“True master of chi”?
Like you!
Me?
I can barely make a flower bloom.
I need at least 30 more years, and a cave.
VIPER: We need a chi master.
SHIFU: He will continue stealing the chi of masters until he has consumed it all.
VIPER: We have to think of a way to stop him!
CRANE: He’ll get more and more powerful with every master he defeats.
TIGRESS: There is no choice.
We fight.
I can teach you, son.
You can do this?
Of course.
I’m a panda.
That must be why the universe sent you here!
Okay, so what do I have to do?
You have to come home with me.
What?
To the secret village?
Yes, son.
You must rediscover what it is to be a panda.
You have to learn to live like a panda, sleep like a panda, eat like a panda.
Those 103 dumplings?
I was just warming up.
I’ve always felt like I wasn’t eating up to my full potential.
No, you can’t take Po away from me.
No, no.
I want a second opinion.
Shifu, open another scroll or something.
I think he should go.
Fine, a third opinion.
Monkey?
Viper?
Tigress?
Dad, you heard what Shifu said Oogway said.
This guy can only be stopped by a master of chi.
And I can only master chi by knowing who I really am.
Well, I’m a panda.
I’ll pack you a lunch for the road.
Do you really think Po can master chi in time?
Doesn’t matter what I think.
It only matters what the universe thinks.
So, that’s a “no”?
Master, what are we going to do?
You are going to find out where Kai is.
Follow the trail of those jade creatures.
But do not engage, for with every foe he faces, Kai becomes stronger.
Why me?
Is it because I asked?
No.
It is because you can fly.
Go!
Should have kept your beak shut.
SHIFU: And take Mantis.
Oh, man.
Is it because I.
Yes.
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.