3بخش

کارتون: سریال پاندای کونگ فوکار / فصل: فصل سوم / بخش 3

سریال پاندای کونگ فوکار

3 فصل | 33 بخش

3بخش

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح ساده

دانلود اپلیکیشن «زوم»

این بخش را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زوم» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زوم»

فایل ویدیویی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی بخش

اوه! وقت ناهاره؟

اوه! لازم نيست ترديد کني

بابا؟

بله؟

بابا؟

بله؟

اينجا چيکار مي‌کني؟

من چيکار مي‌کنم؟

کمردرد مي‌گيرم

مگه مجبور بودي روي همه‌ي سنگ‌ها قدم بزاري؟

نه، منظورم اينه که چرا اينجايي؟

بايد چيکار مي‌کردم؟

اگه پانداها غذايي که دوست داري رو نداشته باشن چي؟

با شکم خالي هيچوقت نمي‌توني دنيا رو نجات بدي

به نظرم حضور من حياتيه

اوه. بله، بابت اون… نمي‌تونيم موقعيتِ روستامون رو به بقيه لو بديم

پس

خب، فکر مي‌کني نمي‌تونم رازداري کنم؟

قبل از اينکه به پو بگم به فرزندي قبولش کردم 20سال بزرگش کرده بودم

جداً؟

آره

باشه. به گمونم ظلم ميشه که وادارت کنم تا خونه‌تون پرواز کني بري

تو مي‌توني پرواز کني؟

ناسلامتي يه پرنده‌م، پو

رسيديم

به نظر تا اون بالا راه زياديه

و پسرم هم از پله‌ها متنفره

پس، بيا بريم خونه

ما پاندا هستيم

ما از پله بالا نميريم

کل عمرم منتظر بودم اين حرفا رو بشنوم

لعنت

وای. هان؟ اين همون روستاي مخفي پانداهاست؟

تعجبي نداره که يه راز نگهش داشتين

اگه منم اينجا زندگي مي‌کردم به هيچکي نمي‌گفتم

حالا مي‌توني بگي عجب

عجب

بیا بریم!

اینجا!

بیا دیگه!

آنجا را نگاه کن!

اوه

نوبت منه!

نوبت منه!

بیا ، سریع تر ، سریع تر! لي؟

بچه‌ها! لي برگشته

هردوتاشون برگشتن

اون پسرش رو پيدا کرده

اون موفق شد

اونا برگشتن

لي؟

اون پسرش رو پيدا کرد

بچه‌ها! لي برگشته

وايسيد، داريم ميايم

اون موفق شد

یوهو! اون موفق شد

چرا داريم مي‌دوييم؟

ما برگشتیم! اون برگشت! اون موفق شد.

لي شن برگشته

سلام!

همگی! همه، جمع بشين

اين پسرمه

سلام، سلام

اون اینجاست! ما اینجاییم!

سه قلوها

سلام، من کوکو هستم

من منگ منگ هستم

من شِوِي شوي هستم. خزت چقدر نرمه. بوي کلوچه ميده

اون خيلي خوشگله درست مثل پدرش

ممنون

پسرم، اينا پسر عموهات هستن

ديم و سام

من پسرعمو دارم

خوش اومدي

خوش اومدی! وای! نون گردنبند شده

ما اسمش رو گذاشتيم گردنون

درسته

اوه… برات يکي ديگه درست مي‌کنيم

اوه! خودتي

خب… از ديدنت خوشحالم.

سلام

من نمي‌دونم تو کي هستي

بچه راه راه.

چه خوشگله

اوه! خيلي خب، مواظبش باش

اون عروسک کاراکتري منه

ميشه نگهش دارم

میتونم؟ نـــه

اشــکال نداره.

البته… چرا که نه

براي همين آوردمش اينجا

خوب مراقبش باش

باشه.

بچه راه‌راهم

به جز بچه بودنت، تو دقيقاً شبيه مني

تو هم مثل مني ولي پيري

تو مثل مني ولي چاق‌تر

تو هم مثل مني ولي کلاه داري

اون يه کلاه داره

همه‌تون مثل من هستين

بيايد به افتخار پسرم جشن بگيريم

چيکار

پانداها خوششون نمياد راه برن!

غلت مي‌خوريم

تا حالا کسي رو ديدي که اينقدر مسخره باشه؟

پو، داري چيکار مي‌کني؟

پو؟

آخ

اوخ

حق با تو بود اين کار بهتر از راه رفتنه

اممم… آره، غذاي خوبيه

آره، يکم پيراشکي بخور

اين چه جور پانداييه که بلد نيست غلت بخوره؟

خب، من توي اين قضيه‌ي پاندا بودن تازه کارم

تو چه جور پاندايي هستي؟

گردن خنده‌داري داري

اصلاً هم پاندا نيستم

اون چيه؟

اون چيه؟

کلاهم… منقارم..

اون چیه؟ بالم… اون چیه؟ پيراشکيم

ديگه سوال نباشه

برو پي کارت بچه

بفرما پسرم.

چوب‌هات رو هم برات آوردم

ممنون بابا

واو… خدای من…چيه مگه؟

اونا واسه چي هستن؟

اينا؟

اينا چوب غذا خوري هستن

واسه نگه داشتن پيراشکي‌ها

منظورت اينه که هر دفعه يه دونه ميزاري دهنت؟

هممم… به به هم هم…مي‌دونستم که با تمام توانم غذا نمي‌خوردم

هان؟ من مي مي هستم

واي، چه دختر محشري

خيلي خوشگله

لطف داري، پو

اما لطفاً سعي کن بقيه‌ي تعريف‌هات رو واسه بعد از نمايش نگه داري

من؟

نه، من نگفتـم

ساکت باش

بعد از نمايش

ها! شروع شد؟

اون بهترين رقاص ربان توي دنياست

يا حداقل اين چيزيه که خودش ميگه -

اونور رو نگاه کن. اونور رو نگاه کن .

نه. نمي‌توني، نه؟

بابا، چرا همينطوري به هم زل ميزنه؟

سعي کن پا به پام بياي

اصلاً بلد نيستم برقصم!

البته که بلدي

همه‌ي پانداها مي‌رقصن

مي‌دونم چي فکر مي‌کني

واقعاً؟

چطور يه پاندا مي‌تونه اينقدر خوشگل باشه؟

واسه منه؟

اوه! اوه اوه اوه! پو

باباها، کمکم کنين

خب نه تک و تنهايي

کارت عاليه، پسرم

نوبت توئه

اوه! ها؟ آره پو!

نگران نباش. قِلِقش دستت مياد

چيزاي زيادي هست که بايد ياد بگيرم

بال‌هاي نظارت!

چرا اين کارو مي‌کني؟

چيکار؟

”.

فقط به اين خاطر که اول يه چيز بگي “بال هاي

دليل نميشه که داري حرکت خاصي انجام ميدي

“مثل اينه که من بگم شاخک قدرت” يا” “سينه‌ي ساندويچ درست کردن”

بال‌هاي مخالفت

وای! اونجا رو باش

استاد خرس، استاد مرغ، استاد تمساح

اين بيرون چيکار مي‌کنين؟

موجودات يشمي به روستاهامون حمله کردن

ما اونا رو تا اينجا تعقيب کرديم

ايست

بايد اون تو باشن

استاد شيفو شديدا به ما توصيه کرده که باهاشون درگير نشيم

بايد بريم اون تو

اما استاد شيفو گفت

جدي جدي مي‌ترسي؟

حتي استاد مرغ هم داره ميره اون تو

تازه اون يه مرغه

کافيه ديگه… ميرم داخلش

آخوندک! دستور داريم که … اونا به کمکمون نياز دارن.

زودباش

من از بالا ميرم، تو از پايين

نه، وايسا

حشره حالتون رو ميگيره

خيلي خب، کوچولو

اوه اوه! طاقت بيار رفيق.

دارم ميام

“شاخک قدرت”

آخ! جواب نداد

آخوندک

آخوندک؟

آخوندک؟

نيروي حياتت قويه. درست مثل دوستت، همون حشره

آخوندک؟

نگران نباش، گنجشگ کوچولو

از نيروي حياتت استفاده‌ي خوبي مي‌کنم نابود کردن قصر يشمي و همه‌ي آدماي داخلش

نه

بال‌هاي پشيموني

هممم… همينه. روز اول آموزش پاندايي

خيلي خب گل… تو رو شکوفا مي‌کنم

یوهو!بابا… بابا

چيه؟

چيه؟

چي شده؟

واسه روز اول آموزش پانداييم حاضرم

چي؟

مي‌دوني، ياد بگيرم که يه پاندا، استاد حيات بشم دنيا رو نجات بدم

پانداها تا بعد از ظهر ميخوابن

پس درس اول اينه که برگردي به تختت

اوه! معلومه ديگه

هيچکس نگفت که قراره آسون باشه

خواب موندم؟

معلومه که خواب موندي

همينه

آره! نشونش بدين بچه‌ها

مي‌توني اين کارو بکني؟

مي‌توني اين کارو بکني؟

اين چي؟

اين چي؟

همينه ديگه؟

خوبه؟

وای! برو که رفتيم.

دارمش

واي

پانداي مامان بزرگ، حواستو بده

سلام! آخ! اوه… اوه اوه … بهتره غلت بخوريم

پو، وقت ناهاره

اوه! پو؟ بايد بزاري تپه بهت بگه که کجا بايد غلت بخوري

اوه! اشتباه آماتوري بود

ديم، سام، بزار نشونش بديم چطور بالا ميريم

یوهو! زيباست

وقت خوراکيه

پو! یوهو! مي‌توني پرواز کني؟

با سرعت دارم ميام

وقتي سرد شدن ميدم بهشون

همم… اينجا چيکار مي‌کنين؟

اون غذاي پوئه

بندازش داخل

همينه، همينه… خودشه

احساس مي‌کني آروم شدي؟

آره، خيلي

فقط بزار توش پرت بشي

فهميدم

خوبم.

فقط

همينه.

بزار خارج بشه

پسر خودمه

از اونجا بريد

اوه! رشته‌هام.

به رشته‌هام کاري نداشته باشين

ماهرانه بود، پو.

خيلي ماهرانه بود -

بذارين منم يکم بغل کنم -

اوه! کلاهم رو ول کن

ما عاشق رشته‌ايم

زشته های بیشتر … اوه! درست مثل پوي خودم

شماها دارين به چي نگاه مي‌کنين؟

اينطوري غلت مي‌خوريم

توپ آبي

یوهو! ايول

اينجا، بيارش اينجا

مامان، نگاش کن

وای! چطور بود؟

واي

حالا، تو دوباره امتحان کن

ولي خيلي به خودت فشار نيار

باشه.

باشه

خيلي بهتر بود

ممنون، بابا

بابت چي؟

ميدوني، فقط واسه، ميدوني ، واسه اينه نشونم دادي کهپاندا بودن چطورياست

حالا فکر ميکني کي آماده ميشم؟

آماده ميشي؟

ميدوني ديگه، واسه ياد گرفتن طريقه‌ي تسلط بر نيروي حيات

بزودي.

خيلي زود

بيا، ميخوام يه چيزي رو نشونت بدم

بيا

شرمنده بابت ريخت و پاش

معمولا کسي ديدنم نميادش

اين مامان منه؟

اين رو توي صدمين روز زندگيت دادم ازتون بکشن

همم… مامانت نميتونست تو رو ثابت نگه داره

نزديک بود که کاغذ رو بخوري

جدي ميگم

مادرم چطوري بود؟

اوه! اون يه زن تمام عيار بود

باهوش، زيبا خيلي پر اشتها بود

عشق زندگيم بود

و بعد، درست همون موقعي که فکر ميکردم ممکن نيست که از اين خوش شانس‌تر بشم تو بدنيا اومدي

نيلوفر آبي من

واقعا زندگي عالي‌اي داشتم

متن انگلیسی بخش

Oh!

Lunch break.

Oh.

You don’t need to ask me twice.

Dad?

Yes?

Dad?

Yes?

What are you doing here?

What am I doing?

Getting a backache.

Did you have to step on every rock?

No, I mean, why are you here?

What was I supposed to do, huh?

What if the pandas don’t have food you like?

You’re never gonna be able to save the world on an empty stomach.

I consider my presence mission critical.

Oh.

Yes, about that.

We can’t share the location of the village with others.

So.

Well, you think I can’t keep a secret, huh?

I raised Po for 20 years before I finally told him he was adopted.

Seriously?

Yeah.

Okay.

I guess it would be cruel to make you fly back.

You can fly?

I’m a bird, Po.

We’re here.

Sure looks like a long ways up there.

And my son hates stairs.

So, let’s go home.

We’re pandas.

We don’t do stairs.

I’ve waited my whole life to hear those words.

Rats.

Whoa.

Huh?

MR. PING: This is the secret panda village?

No wonder you keep it a secret.

If I lived here, I wouldn’t tell anyone either.

Now you can “Whoa.”

Whoa!

CUB 1: Let’s go!

CUB 2: Over here!

Come on!

CUB 3: Look over there!

PO: Oh.

My turn!

My turn!

Come on, faster, faster!

DIM: Li?

Everyone!

Li’s back!

They’re both back!

He found his son!

PANDA: He made it!

They’re back!

Li?

He found his son!

Everyone!

Li’s back!

Hang on, we’re coming!

He made it!

Whoo-hoo!

CUB 4: They made it!

Why are we running?

CUB 5: Here we come!

CUB 6: He’s back!

They made it!

Li Shan is back!

CUB 7: Hi!

Everyone!

Everyone, gather around!

This is my son!

Hello, hi.

He’s here!

PANDA: You’re here!

Triplets!

Hi, I’m Ku Ku!

I’m Meng Meng.

I’m Shuai Shuai.

Your fur is soft.

He smells like cookies.

He’s so handsome, just like his father.

Thank you.

Son, these are your cousins.

Dim and Sum.

I have cousins!

Welcome!

Welcome!

Whoa!

Buns on a string.

We call it a snacklace.

DIM: That’s right.

Uh.

We’ll make you another one.

Oh!

It’s you!

So.

That’s nice.

Yeah, hi!

I don’t know who you are.

Oh, Stripy Baby.

So beautiful.

Oh!

Okay, careful with that.

That’s my action figure.

Can I keep her?

Can I?

No.

Problem.

Of course.

Yeah.

That’s why I brought her.

Take good care of her.

Yes!

Stripy Baby.

You look just like me, but a baby.

You’re like me, but old.

You’re like me, but fatter!

You’re like me, but with a hat.

He does wear a hat!

You all look like me.

Let’s feast in my son’s honor.

PO: What the.

Pandas don’t walk.

We roll!

Have you ever seen anyone look so ridiculous?

Po, what are you doing?

Po!

Ohh!

Ow!

You’re right, that is better than walking.

ALL: Mmm!

Yeah, that’s the good stuff.

PANDA: Have some dumplings.

What kind of panda doesn’t know how to roll?

Well, I’m kind of new at this whole “being a panda” thing.

Hey, what kind of panda are you?

You have a funny neck.

I’m not a panda at all.

What’s that?

What’s that?

My hat.

My beak.

What’s that?

My wing.

What’s that?

My dumplings.

No more questions!

Go away, kid.

Here, son.

I packed your chopsticks.

Thanks, Dad.

ALL: Wow.

GRANDMA PANDA: Oh, my.

What?

What are those for?

These?

These are chopsticks

They’re for picking up dumplings.

You mean you only eat one at a time?

Yummy.

Yeah, yummy.

I knew I wasn’t eating up to my potential!

Huh?

I am Mei Mei.

Wow, she’s amazing.

She’s so beautiful.

That’s sweet, Po.

But please, try to save all other compliments until after the performance.

Me?

No, I didn’t say.

Shut it.

After the performance.

Huh!

Has it started yet?

Best ribbon dancer in the world!

At least, that’s what she said.

Look away.

Look away.

No.

You can’t, can you?

Dad, why does she keep staring at me like that!

Try to keep up.

I don’t really know how to dance!

Of course you do.

All pandas dance.

I know what you were thinking.

You do?

“How can one panda be so beautiful?” For me?

Oh!

Ooh, ooh, ooh!

Po.

Help me, Dads.

Yeah, no, you’re on your own.

You’re doing great, son.

Your turn.

CROWD: Oh!

Huh?

Yay, Po!

Don’t worry.

You’ll get the hang of it.

I have so much to learn.

Wings of Surveillance!

Why do you do that?

Do what?

Just because you say “Wings of” before something,

it doesn’t mean that you’re doing a special move.

It’s like me saying “Antenna of Power”or “Thorax of Making Sandwiches.”

Wings of Disagreement.

Whoa!

There.

CRANE: Master Bear, Master Chicken, Master Croc!

What are you doing out here?

Jade creatures attacked our villages.

We’ve tracked them here.

Stop!

They must be in there.

Master Shifu strongly advised us not to engage.

We’ve gotta get in there.

But Master Shifu said.

You’re seriously afraid?

Even Master Chicken’s going in there!

And he’s a chicken.

That’s it.

I’m going in.

Mantis!

We have orders not to.

They need our help!

Come on.

I’ll go high, you go low.

No, wait.

Fear the bug!

All right, you little.

Uh-oh!

Hold on, buddy.

I’m coming!

Antenna of Power!

Ah!

It didn’t work!

Mantis!

Mantis?

Mantis.

Your chi is strong.

Just like your friend, the bug.

Mantis.

Don’t worry, little birdie.

I’ll put your chi to good use, destroying the Jade Palace and everyone in it.

No!

Wings of Regret!

Hmm.

Oh, yeah.

First day of panda training!

All right, flower.

I’m gonna make you bloom.

Whoo-hoo!

Dad.

Dad.

What?

What?

What is it?

I’m ready for my first day of panda training.

What?

You know, learn to be a panda, master chi, save the world!

Pandas sleep till past noon.

So lesson number one is, “Go back to bed.”

Oh!

Of course!

Nobody said this was gonna be easy.

Did I oversleep?

You sure did.

Yes!

Yeah!

Show him, kids!

Can you do this?

Can you do that?

How about this?

How about that?

Am I doing it?

Is this good?

Whoa!

I got it!

Ka-blam!

ALL: Whoa!

Grandma Panda, heads up!

Hello!

Ow!

Oh.

Uh-oh.

We better roll.

Po, lunch time.

Oh!

Po?

You gotta let the hill tell you where to roll.

Oh!

Rookie mistake.

Dim, Sum, let’s show him how we go uphill!

BOTH: Whoo-hoo!

It’s beautiful.

Snack time.

Po!

Whoo-hoo!

You can fly?

I’m coming in hot!

Get them while they’re cold.

Hmm.

What are you doing there?

That food is for Po!

Throw it in!

There, there.

That’s it.

Feeling relaxed?

Totally.

Just let yourself fall into it.

Got it.

I’m fine.

I just.

There we go.

Just let it all out.

That’s my boy.

MR. PING: Get out of there!

Oh!

My noodles!

Leave my noodles alone.

Subtle, Po.

Very subtle.

Let me get some of that.

Oh!

Hey, leave my hat alone!

ALL: We love noodles!

More noodles!

Oh!

Just like my Po.

What are you guys looking at?

That’s how we roll!

Cannonball!

Whoo-hoo!

Yeah!

Here, bring it up here.

Mom, look it!

Whoa!

How was that?

Whoa!

Now, you try again.

But don’t try so hard.

Okay.

Okay.

Much better.

Thanks, Dad.

For what?

You know, just for, you know, showing me what it feels like to be a panda.

So, when do you think I’ll be ready?

Ready?

You know, to learn how to master chi.

Soon.

Real soon.

Come on, I wanna show you something else.

Come on.

Sorry about the mess.

I don’t usually get visitors.

Is this my mom?

I had this done on your 100th day.

Hmm.

Your momma couldn’t hold you still.

You nearly ate the paper.

It’s true.

What was she like?

Oh!

She was the total package.

Smart, beautiful,tremendous appetite.

She was the love of my life.

And then, just when I thought I couldn’t get any luckier, along you came.

My Little Lotus.

I really had it all,

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.