1بخش

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح خیلی ساده

دانلود اپلیکیشن «زوم»

این بخش را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زوم» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زوم»

فایل ویدیویی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی بخش

بهتون هشدار دادم. بهتون هشدار ندادم که معامله کردن با کوتوله ها” چی در پی خواهد داشت ؟

حالا کار خودشونو کردن

اژدها رو بیدار کردن

اونها نابودی رو به سرمون آوردن

یالا . سریع . سریع . سریعتر دیگه

دارم تلاش میکنم اینجا رو تخلیه کنم

مواظب باش . بی خیال کتابها شو

ادامه بدین بقیه شو بردارید

اما قربان نباید سعی کنیم روستا رو نجات بدیم ؟

روستا از دست رفته . طلاها رو نجات بده

شنیدین چی گفت؟

عجله کنید! دا! یالا ، بریم

بچینینشون رو هم

وقت نداریم . باید بریم

بلندش کن

یالا برادر

یالا . یالا ، بریم

من خوبم . میتونم راه برم

با نهایت سرعت که میتونین

ما جایی نمیریم . بدون پدرمون جایی نمیریم

اگه بمونی اینجا ، خواهرات میمیرن

این چیزیه که پدرت میخواست ؟

این در رو باز کنین

میشنوین ؟

میتونم اونو ببینم! نگاه کنید! این پایین ! همین حالا

دستتو بده من

یالا ، باید بریم

سریع

عجله کنین

کیلی” زود باش”

اون گوشه ست!

برید وای نستید

اژدهــــــا

یالا ، یالا . سریعتر ! سریعتر

اگه فقط میتونستیم از این مردم بیچاره بیشتر با خودمون ببریم اما اونا به سختی

ارزششو دارن . کاملا موافقم

کمک! کمک!

مواظب باشین

تکونش بدین ! تکونش بدین ! یالا ! سریعتر

طلاهام ! طلاهام

وزن زیادی رو داریم حمل میکنیم

باید یه چیزی رو بندازیم دور

“تو باید بری. “آلفرد

سریعتر ! سریعتر

ارواح بیچاره

بابا ؟

بابا ؟

اون زدش ! اون اژدها رو زد

اون زدش. نه

زد به جای زخمش . من دیدم

تیرهای اون ممکن نیست پوستشو سوراخ کنه

در حقیقت هیچی نمیتونه این کارو بکنه

داری چی کار میکنی ؟

برگرد بین

برگرد ! برگرد

برگرد اینجا! بین! ولش کنید . نمیتونیم برگردیم

بین ؟

بابا ؟

بین” ؟

داری چی کار میکنی ؟

چرا نرفتی ، قرار بود بری

اومدم کمکت کنم

نه

دیگه هیچی نمیتونه متوقفش کنه

این ممکنه بتونه

بین ؟

برگرد . از اینجا برو . همین الان

بابا ؟

نه!

واسا ، واسا ! ایست ! ایست

تو کی هستی که جلوی من می ایستی ؟

حال چه افسوس

حالا چه کار میکنی ؟

کماندار ؟

تو رها شدی . هیچ کمکی وجود نخواهد داشت

حالا فرصت داریم . برو! برو

به سمت آب های آزاد

اممم.. اون بچه ی تو ـه ؟

تو نمیتونی دربرابر آتش اون رو نجات بدی

اون خواهد سوخت

بی حرکت واسا پس . بی حرکت واسا

بگو ببینم

بیچاره . حال چطور من رو به مبارزه میطلبی ؟

چیزی برای تو باقی نمانده

به جز مرگت

بین” ؟

به من نگاه کن . به مـــن نگاه کن”

کمی به سمت چپ خودت

خوبه

بین ! سفت بگیر

اون چی بود ؟

چی شد ؟

افتاد . دیدمش

مرده

اسماگ” مرده”

به ریشم قسم . فکر کنم راست میگه

اونجا رو نگاه کنین

زاغ های “اربور” دارن به کوهستان باز میگردن

بله . این خبر پخش خواهد شد . خیلی زود

هر روحی در خطه ی میانی خواهد فهمید که

اژدها مرده

“تو تنها نیستی ، میثراندیر

کمکم کنید! بچم کو؟ خواهش میکنم

یکی کمکم کنه

کمک! اونجا رو!

بابا ؟

بابا ؟

بابا ؟

بابا! آه! چرا من ؟

تاریل ؟

کیلی ؟

یالا . داریم میریم

اونها مردم تو هستن . تو باید بری

با من بیا

میدونم چه احساسی دارم . من نترسیدم

تو باعث میشی که من حس سرزنده بودن بهم دست بده

نمیتونم

تاریل ؟

نمیدونم اون یعنی چی

فکر کنم میدونی

یکی دیگه! اینو داشته باش

به عنوان یک نشان

اینا خشک هستن. بهشون نیاز دارین

ممنون

اینجا. هوی ؟

یکی از اونا رو بده من

تو این سرما میمیرم

برو خودت پیدا کن

“حالا دیگه ه تو مسئول نیستی “آلفرد لکسپیتل

اشتباهت همینجاست دیگه . در غیاب ارباب ، قدرت به دست معاونش میفته ،که در این نمونه ، خود خودم هستم

حالا اون پتو رو بده من

معاون ارباب ؟

منو به خنده ننداز

تو یه دزد مخفی هستی

من قبل اینکه بخواهم بمیرم به تو جواب می دم.

متن انگلیسی بخش

I warned you.

Did I not warn you what would come of dealing with Dwarves?

Now they’ve done it.

They’ve woken the dragon!

They’ve brought an apocalypse upon our heads!

Come on.

Quickly.

Quickly.

Faster now.

I’m trying to evacuate myself here.

Careful, man.

Never mind the books.

Get on!

ALFRID: But, sire, should we not try to save the town?

The town is lost.

Save the gold!

BRAGA: You heard him.

Get a move on.

GIRL: Da!

MAN 1: Come on.

Pile them up!

We have no time.

We must leave.

BOFUR: Get him up.

FILI: Come on.

Come on.

Let’s go.

I’m fine.

I can walk.

Fast as you can.

We’re not leaving.

Not without our father.

If you stay here, your sisters will die.

Is that what your father would want?

Open this door!

Do you hear me?

I can see him!

Look!

Down here!

Now!

FILI: Give me your hand.

BOFUR: We gotta go.

Quickly now.

Hurry.

Kili, come on!

MAN 1: It’s around the corner!

MAN 2: Keep on going, man!

Dragon!

Come on, come on!

Faster!

Faster!

If only we could take more of these people with us, but they’re hardly.

Worth it.

I quite agree.

MAN: Help!

Help!

Look out!

Move it!

Move it!

Come on!

Faster!

My gold!

My gold!

We’re carrying too much.

We need to dump something.

Quite right.

Alfrid.

Faster!

Faster!

Poor souls.

Da.

Da!

He hit it!

He hit the dragon!

No.

He did!

He hit his mark!

I saw.

His arrows cannot pierce its hide.

I fear nothing will.

What are you doing?

FILI: Come back, Bain!

SIGRID: Bain!

Bain!

Get back here!

FILI: Bain!

TAURIEL: Leave him.

We cannot go back.

Bain!

Dad.

Bain!

What are you doing?

You were supposed to leave!

I came to help you.

No!

Nothing can stop it now.

This might.

Bain.

You go back.

You get out of here.

Now.

Dad!

No!

Stop, stop!

Halt!

Halt!

Who are you that would stand against me?

Now, that is a pity.

What will you do now.

Bowman?

You are forsaken.

No help will come.

Now’s our chance!

Go!

Go!

Head for the open water!

Hmm.

Is that your child?

You cannot save him from the fire.

He will burn!

Stay still, son.

Stay still.

Tell me.

Wretch.

How now shall you challenge me?

You have nothing left.

But your death!

Bain.

Look at me.

You look at me.

Little to your left.

That’s it.

Bain!

Hold on!

What was that?

What happened?

It fell.

I saw it.

It’s dead.

Smaug is dead.

By my beard.

I think he’s right.

Look there!

The Ravens of Erebor are returning to the Mountain.

Aye.

Word will spread.

Before long.

every soul in Middle-earth will know.

The dragon is dead!

You are not alone Mithrandir.

Help me!

Where’s my baby?

Please!

Somebody help me!

Help!

Over there!

Da!

Da!

Da!

Da!

Aah!

Why me?

Tauriel.

Kili!

Come on.

We’re leaving!

They are your people.

You must go.

Come with me.

I know how I feel.

I’m not afraid.

You make me feel alive.

I can’t.

Tauriel.

I don’t know what that means.

I think you do.

One more!

Keep it.

As a promise.

These are dry.

You’ll need them.

WOMAN 1: Thank you.

Here.

Oi!

Give me one of them.

I’ll catch my death in this cold.

Find your own!

You’re not in charge, Alfrid Lickspittle.

You are wrong.

In the absence of the Master the power cedes to his deputy which in this instance is my good self.

Now give me that blanket!

Master’s deputy?

Don’t make me laugh.

You’re a sneak-thief.

I’ll be dead before I answer to you.

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.