4بخش

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح سخت

دانلود اپلیکیشن «زوم»

این بخش را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زوم» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زوم»

فایل ویدیویی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی بخش

در عوض تو مرگ و نبودی رو برای اونا آوردی. آدمای “لیک تاون” کی به کمک ما اومدن به جز برای قول پاداش ؟

معامله انجام شد

یک معامله

به جز اینکه حق تولدمون رو با چند تا پتو و غذا مبادله کنیم چه چاره ای داریم ؟

تا برای اینده مون در عوض آزادیمون باج بدیم!

؟

تو به اون میگی یک معامله ی منصفانه ؟

بگو ببینم . “بارد” قاتل اژدهاچرا باید به چنین شرایطی عمل کنم ؟

چون به ما قول دادی

این معنی ای نداره ؟

برو . صدای پرواز تیر هامون رو بشنو

داری چی کار میکنی ؟

نمیتونی وارد جنگ بشی

این به تو مربوط نیست

ببخشید اما اگه ندیدی بدون که یه یک ارتش “الف” اون بیرون هستن

حالا اگه اون چند صد نفر ماهی گیر عصبانی رو هم در نظر نگیریم

در حقیقت ما تعدادمون نسبت به اونها خیلی کمه

دیگه نه

اون یعنی چی ؟

“یعنی ارباب “بگینز هرگز نباید “کوتوله” ها رو دست کم بگیری

ما “اربور” رو پس گرفتیم

حالا ازش دفاع میکنیم

اون به ما هیچی نمیده

چه بد . با این حال تو تلاشت رو کردی

من متوجه نمیشم

چرا؟ چرا اون خطر جنگ رو میپذیره ؟

منطقی صحبت ردن با اونها بی ثمره

اونها تنها یک چیز رو میفهمن

در سپید دم حمله میکنیم

تو با ما هستی ؟

آره. ارباب “بگینز” بیا اینجا

به این نیاز خواهی داشت

بپوشش

این جلیغه از پولاد نقره درست شده

میثریل توسط اجداد من به این نام خوانده میشد

هیچ تیغه ای نمیتونه به داخلش نفوذ کنه

مضحک به نظر میرسم

من یک مبارز نیستم ، من یه “هابیت” هستم

این یک هدیه است

نشانی از دوستی ما

یافتن دوستان حقیقی خیلی سخته

چشمام بسته بوده ، اما الان دارم میبینم

به من خیانت شده

خیانت شده ؟

آرکن استون

یکی از اونها اونو برداشته

یکی از اونها کذابه

ثورین ماموریت کاملا به اتمام رسیده تو کوهستان رو به دست آوردی . اون کافی نیست ؟

بهم توسط خاندان خودم خیانت شده

“نه ، تو قولی دادی ، به مردم “لیک تاون

حقیقتا این ثروت بیش از عزتت ارزش داره ؟

عزتمون “ثورین” . من هم اونجا بودم

من قول دادم

به خاطر اون سپاسگذارم

شرافتمندانه انجام شد ، اما ثروت این کوهستان به مردم “لیک تاون” تعلق نداره

این طلا مال ماست

و تنها مال ما

به جانم قسم . من قسمت نمیکنم نه حتی یک سکه

نه حتی تکه ای از اون رو

گوندوباد

اونطورف چی قرار داره ؟

یک دشمن قدیمی

“قلمرو ی پادشاهی کهن “انگمار

این دژ زمانی قلعه ی اون بود

ایجا جاییه که اونها اسلحه خانه های بزرگشون رو حفظ میکردن

جایی که اسلحه های جنگشیون رو میساختن

یه نور . یه حرکت دیدم

منتظر فرا رسیدن شب میمونیم

“این یک مکان سقوط کرده است “تاریل

تو اون یکی دوره مردم ما در اون سرزمین ها به جنگ پرداختند

مادرم اونجا مُرد

پدرم در موردش صحبت نمیکنه

قبری وجود نداره

یا یادبودی

هیچی

اوه! بزارید رد بشم! راهو باز کنین

نه ، نه . نه .

هوی ؟

تو ؟

کلاه نوک تیز ؟

بله . تو

ما این اطراف نه خانه به دوش ، گدا و نه ولگرد نمیخوایم

بدون امثال تو به اندازه ی کافی دردسر داریم

خوش اومدی. سوار اسبت شو

کی اینجا مسئوله ؟

این کیه که میپرسه ؟

شما میبایست نارضایتی جزئی تون از “کوتوله” ها رو کنار بزارید

جنگ در راهه ! گودال های فاضلاب “دول گولدور” تخلیه شدن

همه ی شما در خطر نابودی قرار دارین

داری راجع به چی صحبت میکنی ؟

متوجه هستم که شما چیزی درمورد جادوگران نمیدونید

اونها مانند رعد زمستان بر یک باد شدید هستند که از دور شروع به پوشاندن آسمان میکنند ، که در زمان خطر شروع میشن

اما بعضی اوقات ، یک توفان ، تنها یک توفانه

این دفعه نه . ارتش های “ارک” ها در حرکتند

این ها مبارز هستند . برای جنگ پرورش یافتن

دشمنمون نیروی کاملش رو فراخونده

چرا الان نیروهاش رو آشکار میکنه ؟

چون ما مجبورش کردیم

ما زمانی که دسته ی “اوکن شیلد” آغاز به پس گیری وطنشون کردن اون رو مجبور کردیم

هرگز قرار نبود که “کوتوله” ها به “اربور” برسن

آزوگ” بی حرمت فرستاده شد تا بکشتشون”

ارباب اون به دنبال تحت کنترل گرفتن کوهستانه

نه وقت به خاطر ثروت درونش ، بلکه به خاطر جایی که قرار داره، جایگاه راهبردیش

این گذرگاه بازپس گیری سرزمین های “انگمار” شمال هستش

اگر اون قلمروی وحشی یک موقع دوباره برخیزه

“ریوندل” ، “لورین” ، “شایر” حتی خود “گاندور” هم سقوط خواهد کرد

“این ارتش های “ارک” که ازشون صحبت میکنی “میثراندیر کجا هستن ؟

لشکر ما در سپیده دم در موقعیت خواهد بود

برای چی ؟

برای جــنــگ

از کی تا حالا مشورت دادن من انقدر بی ارزش شده ؟

فکر میکنی دارم سعی میکنم چی کار کنم ؟

فکر میکنم که داری تلاش میکنی دوستان “کوتوله” ات رو نجات بدی و وفداریت به اون ها رو تحسین میکنم

اما این من رو از هدفم باز نمیداره

تو این موضوع رو آغاز کردی “میثراندیر” .

اگه من تمومش کنم منو میبخشی !؟

کمانداران در موقعیت هستن ؟

بله ارباب

این دستور رو بده

اگر هر چیزی روی اون کوهستان حرکت کرد . بکشیدش

وقت “کوتوله” ها به اتمام رسیده

تو ، کماندار !

تو با این موضوع موافقی ؟

طلا انقدر برای تو با ارزشه ؟

اون طلا رو با خون “کوتوله” ها میخری ؟

به اونجا نمیرسه . این جنگیه که اونها نمیتونن برنده بشن

این جلوی اونها رو نمیگیره

فکر میکنی “کوتوله” ها تسلیم میشن ؟

نمیشن

اونها تا سر حد مرگ میچنگن تا از خودشون دفاع کنن

بیلبو بگینز !

؟

اگر اشتباه نکرده باشم

این اون “هافلینگ”ـه که کلید سیاهچال های من رو از زیر دست نگهبانهام دزدید

بـعـله . بابتش متاسفم

اومدم که اینو بهتون بدم

قلب کوهستان

جواهر پادشاه

و با ارزش بسیار زیاد

چطور این مال توئه که ببخشیش ؟

من این رو به عنوان سهم چهاردهمین نفر از اون گنج برداشتم

چرا این کار رو میکنی ؟

تو وفاداری ای به ما نداری

من برای شما انجامش نمیدم

میدونم که “کوتوله” ها ممکنه کله شق باشن و خودسر و سخت گیر . مشکوک و مرموز با بدترین آدابی که میتونین تصور کنین اما همچنین شجاع و مهربون هستن و به شدت وفادار

من خیلی بهشون علاقه مند شدم و اگه بتونم نجاتشون میدم

اما “ثورین” به این سنگ بیش از هرچیزی اهمیت میده

در عوض برگرداندنش ، من معتقدم که اون چیزی که ازش طلبکار هستید رو بهتون خواهد داد

دیگه نیازی به جنگ نخواهد بود

امشب رو استراحت کن . فردا صبح باید بری

چی ؟

هرچقدر که ممکنه از اینجا دور شو

من از اینجا نمیرم

تو من رو به عنوان مرد چهاردهم انتخاب کردی

من الان گروه رو ترک نمیکنم

دیگه گروهی وجود نداره

نه دیگه. دوست ندارم فکر کنم “ثورین” چی کار میکنه وقتی پی ببره تو چی کار کردی

من از “ثورین” نمیترسم

اما باید بترسی

شرارت طلا رو دست کم نگیر

طلایی که روش برای مدت طولانی ای یک مار عظیم خوابیده

بیماری اژدها در قلب همه کسانی که به این کوه می‌رسند، رسوخ می‌کند.

متن انگلیسی بخش

And in return, you brought upon them only ruin and death.

When did Lake-town come to our aid but for the promise of rich reward?

A bargain was struck!

A bargain?

What choice did we have but to barter our birthright for blankets and food?

To ransom our future in exchange for our freedom?

You call that a fair trade?

Tell me.

Bard the Dragon-Slayer why should I honor such terms?

Because you gave us your word.

Does that mean nothing?

Be gone!

Ere our arrows fly!

What are you doing?

You cannot go to war.

This does not concern you.

Excuse me but in case you haven’t noticed, there is an army of Elves out there.

Not to mention several hundred angry fishermen.

We are, in fact, outnumbered.

Not for much longer.

What does that mean?

It means, Master Baggins you should never underestimate Dwarves.

We have reclaimed Erebor.

Now we defend it.

He will give us nothing.

Such a pity.

Still you tried.

I do not understand.

Why?

Why would he risk war?

It is fruitless to reason with them.

They understand only one thing.

We attack at dawn.

Are you with us?

Aye.

Master Baggins, come here.

You’re going to need this.

Put it on.

This vest is made of silver steel.

Mithril it was called by my forebears.

No blade can pierce it.

I look absurd.

I’m not a warrior, I’m a Hobbit.

It is a gift.

A token of our friendship.

True friends are hard to come by.

I have been blind but now I begin to see.

I am betrayed.

Betrayed?

The Arkenstone.

One of them has taken it.

One of them is false.

Thorin the Quest is fulfilled, you’ve won the Mountain.

Is that not enough?

Betrayed by my own kin.

Now, uh you made a promise to the people of Lake-town.

Now, is this treasure truly worth more than your honor?

Our honor, Thorin.

I was also there.

I gave my word.

For that, I am grateful.

It was nobly done, but the treasure does not belong to the people of Lake-town.

This gold is ours.

And ours alone.

By my life.

I will not part with a single coin.

Not one piece of it.

Gundabad.

What lies beyond?

An old enemy.

The ancient kingdom of Angmar.

This fortress was once its stronghold.

It is where they kept their great armories.

Forged their weapons of war.

A light.

I saw movement.

We wait for the cover of night.

It is a fell place, Tauriel.

In another age, our people waged war on those lands.

My mother died there.

My father does not speak of it.

There is no grave.

No memory.

Nothing.

Unh!

Let me through!

Make way!

No, no.

No!

Oi!

You!

Pointy hat!

Yes.

You.

We don’t want no tramps, beggars nor vagabonds here.

We got enough trouble without the likes of you.

Off you go.

On your horse.

Who’s in charge here?

Who is asking?

You must set aside your petty grievances with the Dwarves.

War is coming!

The cesspits of Dol Guldur have been emptied.

You’re all in mortal danger.

What are you talking about?

You know nothing of Wizards.

They are like winter thunder on a wild wind rolling in from a distance, breaking hard in alarm.

But sometimes a storm is just a storm.

Not this time.

Armies of Orcs are on the move.

These are fighters.

They have been bred for war.

Our enemy has summoned his full strength.

Why show his hand now?

Because we forced him.

We forced him when the Company of Thorin set out to reclaim their homeland.

The Dwarves were never meant to reach Erebor.

Azog the Defiler was sent to kill them.

His master seeks control of the Mountain.

Not just for the treasure within but for where it lies, its strategic position.

This is the gateway to reclaiming the lands of Ang mar in the North.

If that fell kingdom should rise again.

Rivendell, Lorien, the Shire even Gondor itself, will fall.

These Orc armies you speak of, Mithrandir where are they?

These bats are bred for one purpose.

For what?

For war.

Since when has my counsel counted for so little?

What do you think I’m trying to do?

I’m think you’re trying to save your Dwarvish friends, and I admire your loyalty to them.

But it does not dissuade me from my course.

You started this, Mithrandir.

You will forgive me if I finish it.

Are the archers in position?

Yes, my lord.

Give the order.

If anything moves on that Mountain.

kill it.

The Dwarves are out of time.

You, Bowman!

Do You agree?

Is gold so important to you?

Would you buy it with the blood of Dwarves?

It won’t come to that.

This is a fight they cannot win.

That won’t stop them.

You think the Dwarves will surrender?

They won’t.

They will fight to the death.

Bilbo Baggins.

If I’m not mistaken.

this is the Halfling who stole the keys to my dungeons from under the nose of my guards.

Yes.

Sorry about that.

I came to give you this.

The Heart of the Mountain.

The King’s Jewel.

And worth a king’s ransom.

How is this yours to give?

I took it as my 14th share of the treasure.

Why would you do this?

You owe us no loyalty.

I’m not doing it for you.

I know that Dwarves can be obstinate and pigheaded and difficult.

They’re suspicious and secretive with the worst manners imaginable, but they are also brave and kind and loyal to a fault.

I’ve grown very fond of them, and I would save them if I can.

Now, Thorin values this stone above all else.

In exchange for its return, he will give you what you are owed.

There will be no need for war.

Rest up tonight.

You must leave on the morrow.

What?

Get as far away from here as possible.

I’m not leaving.

You picked me as the 14th man.

I’m not leaving the Company.

There is no Company.

Not anymore.

Imagine what Thorin will do when he finds out what you’ve done.

I’m not afraid of Thorin.

Well, you should be.

Don’t underestimate the evil of gold.

Gold over which a serpent has long brooded.

Dragon-sickness seeps into the hearts of all who come near this Mountain.

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.