سرفصل های مهم
7بخش
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح خیلی ساده
دانلود اپلیکیشن «زوم»
فایل ویدیویی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی بخش
لگولاس گرینلیف. ارتش دومی در کاره. “بولگ” نیرویی از “ارک” های “گوندوباد” رو رهبری میکنه. تقریبا جلومون هستن
گوندوباد” ؟
پس تمام وقت نقشه شون این بوده “
“آزوگ” توجه نیرو هامون رو جلب میکنه و بعدش “بولگ” از سمت شمال وارد میشه
شمال ؟
دقیقا شمال کجاست ؟
ریون هل
“ریون هل” ؟
اما “ثورین” اون بالاست. و “فیلی” و “کیلی”
همه شون اون بالا هستن
کجاست ؟
به نظر خالی میاد
فکر کنم “آزوک” فرار کرده
من اینطور فکر نمیکنم
فیلی برادرت رو بردار. برج ها رو دید بزن”
آروم حرکت کنین و تو دید نباشین. اگر چیزی دیدید گزارش بدین
درگیر نشین. مفهومه ؟
همراه داریم !
“گوبلین” های مزدور
بیش از یکصد تا نیستن
ما ترتیبشون رو میدیم. برین! برین
یالا!
گروهت رو فرا بخون
ارباب ، این نیرو ها رو به “ریون هیل” بفرستین
قراره بریزن سر “کوتوله” ها
به “ثورین” باید هشدار داده بشه
البته که میتونی بهش هشدار بدی
من به اندازه ی کافی خون “الف” ها رو در دفاع از این سرزمین نفرین شده صرف کردم. دیگه نه
ثراندویل ؟
من میرم
مسخره بازی در نیار
تو موفق نمیشی
چرا نمیشم ؟
چون میبینن که داری میای و میکشنت
نه ، نمیبینن
اونا منو نمیبینن
این غیر ممکنه
من اجازه این کار رو نمیدم
“من درخواست اجازه دادن تو رو ندار م”گندالف پاتو از این جلوتر نمیزاری
تو اینجا رو ترک نمیکنی. این دفعه نه
از سر راهم برو کنار
خون “کوتوله” ها ریخته میشه
بله ، اونها خواهند مرد
امروز ، فردا یک سال بعد ، 100 سال بعد
چه اهمیتی داره ؟
اونها فانی هستن
تو فکر میکنی جان تو بیشتر از جان اونها ارزش داره وقتی که هیچ عشقی توش وجود نداره ؟
هیچ عشقی در تو وجود نداره
تو از عشق چی میدونی ؟
هیچی
حسی که به اون “کوتوله” داری ، واقعی نیست
فکر میکنی عشقه ؟
حاضری براش بمیری ؟
اگه بهش آسیبی برسونی
بلند شو
از من دور شو
من از تو دستور نمیگیرم . مردم بهت اعتماد داشتن
بهت گوش دادن
جامه ی ارباب حی و حاضر اونجا بود جامه ی ارباب : لباس ارباب و همه ش رو دور ریختی. برای چی ؟
آلفرد لباس زیرت معلومه.
هی. اینجا بمون. طبقات پایین تر رو بگرد
این با من
اون “ارک” کثافت کجاست ؟
ثورین ؟
بیلبو ؟
باید اینجا رو ترک کنین. همین الان
آزوگ” یه ارتش دیگه داره که دارن از شمال حمله میکنن”
این برج نگهبانی کاملا محاصره میشه
دیگه راه خروجی در کار نخواهد بود
خیلی نزدیکیم. اون “ارک” لجن اونجاست. من میگم ادامه بدیم
نه
این همون چیزیه که اون میخواد. میخواد ما رو بکشه داخل
این یک تله بود
آه. فیلی” و “کیلی” رو پیدا کن. برشون گردون”
ثورین در این مورد مطمئنی ؟
انجامش بده
زنده میمونیم تا یه روز دیگه بجنگیم
اوه.
برین
فرار کنین
کیلی ؟
ثورین ؟
ثورین ؟
نه
قتل عامشون کنید
کیلی !
کیلی ؟
کیلی ؟
کیلی ؟
تاریل ؟
نه
نه
متن انگلیسی بخش
Legolas Greenleaf.
There is a second army.
Bolg leads a force of Gundabad Orcs.
They are almost upon us.
Gundabad.
This was their plan all along.
Azog engages our forces, then Bolg sweeps in from the North.
The North?
Where is the North exactly?
Ravenhill.
Ravenhill?
Thorin is up there.
And Fili and Kili.
They’re all up there.
Where is he?
It looks empty.
I think Azog has fled.
I don’t think so.
Fili take your brother.
Scout out the towers.
Keep low and out of sight.
If you see something report back.
Do not engage.
Do you understand?
We have company.
Goblin mercenaries.
No more than a hundred.
We’ll take care of them.
Go!
Go!
Come on!
Recall your company.
My lord, dispatch this force to Ravenhill.
The Dwarves are about to be overrun.
Thorin must be warned.
By all means, warn him.
I have spent enough Elvish blood in defense of this accursed land.
No more.
Thranduil?
I’ll go.
Don’t be ridiculous.
You’ll never make it.
Why not?
Because they will see you coming and kill you.
No, they won’t.
They won’t see me.
It’s out of the question.
I won’t allow it.
I’m not asking you to allow it, Gandalf.
You will not turn away.
Not this time.
Get out of my way.
The Dwarves will be slaughtered.
Yes, they will die.
Today tomorrow one year hence, a hundred years from now.
What does it matter?
They are mortal.
You think your life is worth more when there is no love in it?
There is no love in you.
What do you know of love?
Nothing.
What you feel for that Dwarf is not real.
You think it is love?
Are you ready to die for it?
I will go with you.
Get up.
Get away from me.
I don’t take orders from you.
People trusted you.
They listened to you.
The Master’s mantle was there for the taking and you threw it all away.
For what?
Alfrid your slip is showing.
Hey.
Stay here.
Search the lower levels.
I’ve got this.
Where is that Orc filth?
Thorin.
Bilbo.
You have to leave here.
Now.
Azog has an army attacking from the North.
This watchtower will be surrounded.
With no way out.
We are so close.
That Orc scum is in there.
I say we push on.
No.
That’s what he wants.
He wants to draw us in.
This is a trap.
Ah.
Find Fili and Kili.
Call them back.
Thorin, are you sure about this?
Do it.
We’ll live to fight another day.
Oh.
Go.
Run!
Kili!
Thorin.
Thorin.
No.
No.
Kili.
Kili!
Kili!
Tauriel!
Kili.
No!
No!
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.