انقلاب‌های ماتریکس

8 بخش

8بخش

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح متوسط

دانلود اپلیکیشن «زوم»

این بخش را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زوم» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زوم»

فایل ویدیویی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی بخش

چرا آقاي اندرسون؟

چرا ، چرا ، چرا؟

چرا اين کار رو مي کني؟

چرا؟ چرا بلند شدي؟

چرا به مبارزه ادامه مي دهي؟

تو براي چيزي غير از خودت مبارزه مي کني؟

چيزي بيشتر از نجات خودت؟

ميشه بگي اون چيه؟

اصلا خودت مي دوني؟

آزادي يا حقيقت؟

شايد صلح؟

شايد هم براي عشق؟

خيالات، آقاي اندرسون

خيالات از روي احساس

ساختاري موقتي از قوه درک انساني نااميدانه تلاش مي کنه براي توجيه کردن فارغ از معني و هدف! و همه اينها مصنوعي تر از خود ماتريکسه

هر چند فقط يک ذهن انساني مي تونه چيزاي خسته کننده اي مثل عشق اختراع کنه

شما بايد توانائي ديدنشو داشته باشي، آقاي اندرسون

از حالا به بعد بايد بدوني

تو نمي تواني پيروز شوي

پس بيهوده مبارزه نکن

چرا آقاي اندرسون، چرا؟

چرا اينقدر اصرار داري؟

چون من انتخاب کردم

اين جهان منه!

جهان من

صبر کن

من قبلا اينو ديدم

خودشه. اين همون پايانه

بله. اونجا مثل الان دراز کشيده بودي

و من

من

و من همينجا ايستاده بودم،همينجا و بايد يه چيزي بگم

مي گم: هر چيزي که آغازي داره ، پاياني هم داره ، نئو

چي؟

الان چي گفتم؟

نه ، نه. اين درست نيست

اين نمي تونه درست باشه

از من دور شو

از چي مي ترسي؟

اين يک حقه است

حق با توست ، اسميت

هميشه حق با تو بوده

اين کاملا اجتناب ناپذيره

فقط همين بود؟

آه ، نه ، نه ، نه

نه ، اين عادلانه نيست

انجام شد

فرقي نمي کنه

او انجامش داد

او ما رو نجات داد

تموم شد. انجامش داد . انجامش داد

انجامش داد. تموم شد

تموم شد. انجامش داد

انجامش داد. چيه؟

چه اتفاقي افتاد؟

قربان اون انجامش داد. نئو انجامش داد

چي رو انجام داد؟

جنگ رو تموم کرد

ماشين ها رفتن

جنگ تمام شد قربان. جنگ تمام شد

زايان . زايان

زايان تمام شد

تمام شد

جنگ تمام شد

هوووو

من اين لحظه را تصور مي کردم خيلي وقت پيش.

آيا اين واقعيه؟

نئو ، هرجا که هستي متشکرم.

صبح بخير

خوب ، حالا. اين فقط يه غافلگيري نيست

تو در يک بازي خطرناک نقش داشتي

هميشه تغييرات وجود داره

تا کي فکر ميکني اين صلح ادامه داشته باشه؟

تا وقتي که بتونه

ديگران چطور؟

کدوم ديگران؟

اونهايي که مي خوان برن بيرون

بديهي است که اونها آزاد مي شوند

باهات موافقم

فکر ميکني من کي هستم؟

انسان؟

پيشگو

مي ترسيديم که شايد نتونيم پيدايت کنيم

حالا همه چيز روبراهه

نگاه کن ، نگاه کن

فقط اونو نگاه کن

زيباست

تو اينکار رو کردي؟

براي نئو

اين خوبه

مي دونم که اونم دوستش خواهد داشت

آيا هرگز او را خواهيم ديد؟

شک دارم

شايد يه روزي

تو هميشه از اين اتفاق با خبر بودي؟

آه نه. باخبر نبودم

ولي باور داشتم

باور داشتم

متن انگلیسی بخش

Why, Mr. Anderson?

Why, why, why?

Why do you do it?

Why?

Why get up?

Why keep fighting?

Do you believe you’re fighting for something?

For more than your survival?

Can you tell me what it is?

Do you even know?

Is it freedom or truth?

Perhaps peace?

Could it be for love?

Illusions, Mr. Anderson.

Vagaries of perception.

Temporary constructs of a feeble human intellect trying desperately to justify an existence that is without meaning or purpose!

And all of them as artificial as the Matrix itself.

although only a human mind could invent something as insipid as love.

You must be able to see it, Mr. Anderson.

You must know it by now.

You can’t win.

lt’s pointless to keep fighting.

Why, Mr. Anderson, why?

Why do you persist?

Because l choose to.

This is my world!

My world!

Wait.

I’ve seen this.

This is it.

This is the end.

Yes.

You were laying right there, just like that.

And l.

l.

I stand here, right here, and l’m supposed to say something.

I say: “Everything that has a beginning has an end, Neo.”

What?

What did l just say?

No, no.

This isn’t right.

This can’t be right.

Get away from me!

What are you afraid of?

It’s a trick.

You were right, Smith.

You were always right.

It was inevitable.

Is it over?

Oh, no, no, no.

No, it’s not fair.

It is done.

It doesn’t make sense.

He did it.

He saved us.

It’s over!

He did it!

He did it!

He did it!

lt’s over!

It’s over!

He did it!

He did it!

What is it?

What happened?

Sir, he did it, sir.

Neo, he did it.

Did what?

He ended the war.

The machines, they’re gone.

The war is over, sir.

The war is over.

Zion!

Zion!

Zion, it’s over!

It’s over!

The war is over!

Whoo!

I have imagined this moment for so long.

Is this real?

Neo, wherever you are thank you.

Good morning.

Well, now.

Ain’t this a surprise.

You played a very dangerous game.

Change always is.

Just how long do you think this peace is going to last?

As long as it can.

What about the others?

What others?

The ones that want out.

Obviously, they will be freed.

I have your word?

What do you think l am?

Human?

Oracle!

We were afraid we might not find you.

Everything’s okay now.

Look, look.

Just look at that.

Beautiful.

Did you do that?

For Neo.

That’s nice.

I know he’d love it.

Will we ever see him again?

I suspect so.

Someday.

Did you always know?

Oh, no.

No, l didn’t.

But l believed.

I believed.

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.