5بخش

: مزرعه حیوانات / بخش 5

مزرعه حیوانات

5 بخش

5بخش

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح سخت

دانلود اپلیکیشن «زوم»

این بخش را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زوم» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زوم»

فایل ویدیویی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی بخش

و به نظر مي رسيد که باکسر دارد ميميرد… البته نه هنوز … او زنده بود

باکسر به شدت آسيب ديده است او هيچ وقت نمي تواند دوباره کار کند… چه کار کنيم ؟

در حالي که ، ناپلئون و اسکوئيلر براي باکسر نقشه مي کشيدند

بنجامين ، فکر ميکرد که ديگر زمان آسودگي و استراحت باکسر رسيده باشد

روز بعد کار آسياب طبق روال معمول ادامه يافت اما بدون باکسر

صبح آمبولانسي از دور پيدا شد و وارد مزرعه شد

تنها بنجامين بود که شک کرد که آن آمبولانس نيست

ساير حيوانات هم بالاخره متوجه شدند که آن چيزي جز “ واگن مرگ “ نيست از کارخانه چسب سازي آقاي ، ويمپر

من تا آخر با او بودم

آخرين صحبت هاي او اين بود که “به پيش رفقا! زنده باد ناپلئون”

و شايعه دردناک فروش باکسر به کارخانه چسب سازي پخش شد

رهبر جاويدان ما هرگز چنين کاري نمي کند

زنده باد ناپلئون

زنده باد ناپلئون!

و آن شب خوکها به ياد باکسر ويسکي را که به قيمت جان او خريده بودند ، نوشيدند

سال ها گذشت… فصل ها آمدند و رفتند… عمر کوتاه حيوانات سپري شد

و آسياب بادي کامل شده ، نشانه اي بود از سرنوشت و فداکاري سازندگان آن

اما انقلاب حيوانات اکنون خاطره اي بود ناپيدا و فراموش شده

ظاهراً قلعه حيوانات کامياب شده بود، ولي خود حيوانات وضعيت بهتري پيدا نکرده بودند، البته به جز خوک ها و رهبر کبير آنها ، ناپلئون

مدل حکومتي پايه ريزي شده توسط خوکها هم بسياري از تجملات زندگي متمدنانه را به همراه خود داشت و در يک روز خوب خوکهاي نماينده از همه جا براي برپايي جشن ورود به عصر نوين به قلعه حيوانات آمدند، همه حيوانات برابرند” “اما بعضي از حيوانات برابرترند

وقتي گزارش اين تغيير بزرگ به حيوانات ديگر رسيد ناباورانه به آن گوش داده

و سپس وحشت زده و مشکوکانه از هر طرف به سمت قلعه حيوانات روانه شدند، آنها دوباره و به علتي غريزي دور يک هدف مشترک ، متحد شده بودند

پيروان وفادار من در مزرعه آزاد و مديريت شده توسط خوکها…

اين طبقه بندي و انضباط به اجرا در مي آيند

حيوانات پَست تر ما بايد بيشتر کار کرده و کمتر بخورند

اين تشويق شماست براي وادار کردن حيوانات پَست تر به کار بيشتر و خوردن غذاي کمتر

براي يک قلعه حيوانات بزرگ تر!

همچنين براي رسيدن به آرامش و رفاه تحت لواي قوانين خوکها

براي رسيدن به روزي که خوکها مالکيت و فرمانداري مزارع کل دنيا را بدست گيرند.

حيوانات فکرکردند که براي رسيدن به وضعيتي بهتر از حالاي آنها و براي برگشتن به روزهاي خوب مزرعه،بدترين کار براي مخلوقات عادي که احتمالاً باز هم روي بدهد، اينست که براي تغيير وضع خود کاري انجام دهند

متن انگلیسی بخش

It looked as though Boxer were dead.

But he wasn’t.

Not quite.

Boxer’s hurt bad, he’ll never work again.

What do we do?

While Napoleon and Squealer made plans for Boxer,

Benjamin predicted he could look forward to a well-earned rest and retirement.

Next day, the windmill work went on as usual,but now without Boxer.

And during the morning, what appeared to be an ambulance arrived.

Only Benjamin suspected it wasn’t an ambulance.

The other animals finally recognised the death wagon from Mr Whymper’s glue factory.

I was with him right to the end.

His last words were Forward comrades!

Long live Napoleon!

As for the wicked rumour that Boxer was sold to a glue factory…. our beloved leader would never do that.

Long live Napoleon.

Long live Napoleon!

And that night, the pigs drank to Boxer’s memory and the whiskey they had bought with Boxer’s life.

Years passed.

The seasons came and went.

Their short animal lives sped by.

The completed windmill stood as a monument to its builders’ faith and sacrifice.

But the animals’ revolution was only dimly remembered.

Outwardly Animal Farm appeared prosperous, but the animals themselves were no better off, with the exception of the pigs, and their supreme leader, Napoleon.

This pig-run enterprise now had many of the frills of real civilization and one fine day, pig delegates from far and wide arrived at Animal Farm to celebrate the coming of a new era.

When reports of this great change reached them, other animals everywhere were incredulous.

Dismayed and indignant, they headed towards Animal Farm from all directions, instinctively uniting, once again, in common cause.

Loyal followers, on farms owned and operated by pigs…. there is order and discipline.

Our lower animals do more work and eat less than on other farms.

This will encourage you to make your lower animals work even harder and eat even less.

To a greater Animal Farm!

To peace and plenty under pig rule.

To the day when pigs own and operate farms everywhere.

To the animals it now seemed that their world, which may or may not someday become a happy place to live in, was worse than ever for ordinary creatures, and another moment had come when they must do something about it.

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.