سرفصل های مهم
1بخش
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح سخت
دانلود اپلیکیشن «زوم»
فایل ویدیویی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی بخش
با همکاری شرکت کمیکهای خونهی درختی
شرکت، شرکت، شرکت
خیلی خب
خیلی خیلی وقت پیش در یه کهکشان خیلی خیلی دور یه سیاره وجود داشت به اسم “دنیای زیرشلواری”
اوه، وایسا، وایسا، وایسا
خیلی خب، ادامه بده
الان عالی شد.
عالی شد.
خیلی خب
دنیای زیرشلواری سیارهای در صلح و آرامش بود که همه اونجا فقط لباسزیر میپوشیدن
تا اینکه ناگهان به یه دلیلی سیاره داشت منفجر میشد
وای، خدای من.
وای خدای من
بابا
در این هنگام، رهبر دنیایزیرشلواری لانگجانزِ بزرگ و همسرش پرنسس پنتیهاوس بچهشون رو نجات دادن با این روش که لباسزیرش رو حسابی کشیدن و بعد به فضا فرستادنش
خدانگهدار، زیرشلواری کوچولو
اووو
اووو
و بعد اون روی سیارهی زمین فرود اومد و اونجا توسط دوتا دلفین بزرگ شد؟
آره، دلفین.
بیخیال، ادامه بده
باشه، باشه
گو گو گا گا
ترا لا لا لا لا
ولی این بچهی فضایی خیلی زود بزرگ شد
اون بالا رو ببینین، توی آسمون
اون یه پرندهست
یه هواپیماست
یه ساندویچِ سالاد تخممرغه
حالا حدس بزنین من کیام؟
من یه آدم خبیثم
سریعتر از کشِ شلوار
و قویتر از شلوارک ورزشی
آره! هیچوقت نمیتونی منو بگیری کاپیتان زیرشلواری
آره
با تواناییِ اینکه به اندازه ی یه ساختمون بپرم بالا بدون اینکه کشِ لباسم رو بکشن
خیلی خب بابا. خوش به حالت
حالا برو یه لباس بپوش، مُنگول
عمراً
من برای حقیقت و عدالت میجنگم و فقط بخاطر اینکه جنس زیزشلواریم از نخه
چون من
کاپیتان زیرشلواریام
نسخهی اصلی
خیلی خوب شد.
باید این شمارهی اصلی رو خیلی وقت پیش درست میکردم
آره، مثلاً همون اولین بار
میدونی، ولی هنوز در مورد اون دولفینها شک دارم
آره، میدونم… فقط
فقط نمیدونم که این حضور دلفینها،جزو دستهی عجیب غریبهای خوبه یا عجیب غریبهای بد
انگار یه چیزی
نسخهی اصلی
هزار بار به شما دو تا گفتم که این کتابهای کمیک احمقانه رو درست نکنین
بیحرکت
سلام به همگی
یه لحظه صبر کنین
سلام. من جورج بیرد هستم
و اینم بهترین دوستم هارولد هاچینز”ـه”
سلام.
اوه، پسر
اشکال نداره. ما بازم ایده داریم
میدونین، هارولد دوست داره که نقاشی کنه و من دوست دارم داستان بگم
و این پیرمردی که انقدر عصبانی بنظر میاد
خب، یکی از بدترین مدیر های دنیاست
آقای کراپ
آقای کارپِ پیر و بدجنس
که از هرچیز باحالی بدش میاد
مثل کتابهای کمیک
زنگهای تفریح
کریسمس
هو هو وای! حتی بچه گربهها
وای، خدای من
این اتفاق واقعا افتاده؟
اوه، نه دقیقا
ولی میتونه اتفاق افتاده باشه
متاسفم
هنوز درمورد کتاب کمیکمون عصبانیام
آره، منم همینطور
آزاد
بیاین تو دفترِ من.
الان جریان چیه؟
نمیدونم والا
بنظرت با چشمهای باز خوابش برده؟
شاید. بیا یه امتحان بکنیم و بریم و ببینیم چه اتفاقی میوفته
قفل در فعال شد
وای.
باید درِ گرون قیمتی باشه
بین یه در آهنرباییِ اوتوماتیک و برنامههای موسیقی و هنری برای مدرسه خریدِ این در رو انتخاب کردم
مطمئنم که انتخاب خیلی درستی بوده
امروز صبح روی تابلوی مدرسه باید نوشته میشد
“امروز روز اردوی تمیز کردن فاضلابهاست”
خب، حالا یکی از شما میتونه توضیح بده که چرا الان نوشته شده
“بیاین زیربغل های پُر موی منو ببینین؟
”
میدونم که زیر سر شما دوتاست
چرا؟
از کجا میدونی؟
مدرکی داری؟
منظورم اینه که این مملکت قانون داره
مدرکش اینجاست
توی شکمم
با این حجم از شکم باید یه عالمه مدرک داشته باشه
بزن قدش
بزن قدش
اوه
از وقتی که شما به این مدرسه ابتدایی اومدین
مسئول تمام خرابکاریها و مسخره بازیها بودین
هیس
وای، چقدر خرابکاریهامون زیاد بود
آره، وقتی همهش رو کنار هم جمع کنی واقعا معلوم میشه که چقدر زیاد بوده
بعضیهاشون هم وقعاً انجام دادنشون سخت بوده
و خطرناک.
مثل اون ببر
اوه، اون ببر که خیلی خفن بود
به مدت چهار سال شما دوتا داشتین تمام نظم و انضباطی که این مدرسهی ابتدایی باید میداشت رو بهم میزدین
شاید فعلاً نتونم با مدرک ثابتش کنم ولی یه روز مچ شما دوتا رو میگیرم
یه روز که خیلی خیلی زود
فرا میرسه
باشه قانع شدیم
از دفترم برین بیرون
همین الان! دیدین ما با چی طرفیم؟
و تازه این فقط یه روز معمولی در مدرسه ابتدایی جرام هورتز ـه
بیشتر شبیه زندان جرام هورتز ـه
سلام، بچهها
چه خبر، تامی؟
هیچی، همون خبرای همیشگی
بچهی بیچاره
وقتشه که با درس تاریخ خوش بگذرونیم
این تاریخها رو حفظ کنین سال 1827، 1835، 1914، 1926
کلاس اولیها.. همیشه بیشتر از بقیه داغون میشن
یه لحظه صبر کن
پس بخاطر همینه که ما اینکار ها رو میکنیم
مدیر چارهی دیگهای برامون نذاشته
مسخرهبازیها و شوخیهای فیزیکیمون در واقع آخرین خطِ دفاعمون درمقابل بیعدالتی و ظلمِ مدیر مزخرفمونه
خب، خب، خب
شنیدم که شما دوتا امروز یکم تو دردسر افتادین
از کجا شنیدی، مالوین؟
زاغ سیاهِ ما رو چوب میزنی؟
شاید آره، شاید هم نه
آره
بالاخره یه نفر باید حواسش به بقیهی مرد ها باشه
هیچکس نباید حواسش به بقیهی مرد ها باشه
اصلِ مرد بودن به همینه
یه مرد باید خودش حواسش به خودش باشه
با کمال احترام موافق نیستم
همگی توجه کنین
مدیر کرامپ میخواد یه اطلاعیه براتون بخونه
این شنبه مراسم اجباریِ اختراع کردنه
هووووو
اوه، چی؟
ایول
توی این ماه این سومین شنبهایه که این مراسمو داریم
باید ساعت 8 صبح با اختراعاتتون اینجا باشین
اینجا هیچ عدالتی وجود نداره؟
میدونم برای روز شنبه یکم زوده، ولی نگران نباشین
تا ساعت 9 کارتون تموم میشه 9شب منظورمه
بریم خونهی درختی؟
بریم خونهی درختی
“به دفتر مرکزی شرکت “کمیکهای خونهی درختی خوش اومدین
آره. اینجا همون جائیه که اتفاقات جادویی میوفته
منظورمون جادوی واقعی نیست
نه، ما ازون کارهای هنریِ ترسناک نمیکنیم
فقط اینجا خوش میگذرونیم و و کتاب کمیک درست میکنیم و سعی میکنیم همدیگه رو بخندونیم
ما اینطوری باهم دوست شدیم
این منم توی دوران مهدکودک
و اینم منم
من و جورج هنوز باهم دوست نشده بودیم
ولی چیزی نمونده که دوست بشیم
هفتمین سیاره از سمت خورشید اسمش
اورانوسـه
دانشمندان به اورانوس
“میگه “اوه ناموس به عنوان یکی از سیارههای
میدونم
به عنوان یه منبع عظیم گاز میشناسن
کجاش خنده داره
فقط درس علمیه، بچهها
همونطور که گفتم
سلام، اسم من جورجـه. میخوای بعد از مدرسه بریم به خونهی درختی من؟
تو خونه ی درختی داری؟
و از اون موقع به بعد، ما صدها کتاب کمیک درست کردیم
“مثل کتاب “خشمِ زن شروری که کش لباس زیر ها را میکشید
و کی میتونه کتاب “کرم غمگین” رو فراموش کنه؟
داستان یه کرم بود که غمگینه
روی این یکی هنوز داریم کار میکنیم
ولی بهترین ابر قهرمانی که توی تمام این دوران خلق کردیم
کاپیتان زیرشلواری شگفت انگیز” بود”
میدونین، اکثر ابرقهرمانها بنظر میاد که زیرشلواری پاشونه و دارن اطراف شهر پرواز میکنن
خب، این یکی واقعاً زیرشلواری میپوشه
بجنب، بریم سر کارمون
هی، بگو نظرت چیه
اوه، بیصبرنامه منتظرم که نقاشیش کنم
ترا لا لا لا
وایسا، وایسا.
تکون نخور، تکون نخور
آقای هاچینز، باید بگم که با هر شماره از کتاب نقاشیتون بهتر میشه
چون داستانهای شما الهام بخشِ بهترینهاست، آقای برید
شب بخیر، هارولد
شب بخیر، جورج
من عاشق شنبه هستم
وقتی که همه چیز ممکنه
من عاشق شنبهام
چون میتونم تمام روز لباسخواب بپوشم
من عاشق شنبهام
چون میتونم تمام روز تلویزیون تماشا کنم
میتونم یکم لباس زیرمو خیس کنم
و هیچکس هم اهمیتی نمیده
تا کجا میخوای پیش بری؟
تو واقعا همچین کار میکنی؟
نه. چی داری میگی
این فقط کاریه که میتونم بکنم چون
تا دوشنبه خیلی فاصلهست
وقتی که شنبه باشه
شنبه
سوار ماشین بشین، بچهها
امروز مراسم اختراع دارین
این بیصاحاب روشنه؟
یه اطلاعیهی سریع
معلم علوممون، آقای فاید، دیگه در کنار ما نیستن
اون مُرده؟
چی؟
نه. منظورم این نبود
اون میخواست شنبه رو با خانوادهاش بگذرونه
برای همین اخراجش کردم
تا هفتهی دیگه یه جایگزین براش پیدا میکنم
اِهِم! بگذریم با ملوین اسنیدلی شروع میکنیم که با 16
در اصل 17 تاست
که با 17 تا اختراع اومده
بیا اینجا، ملوین
الان میخوام یه نمونهی اولیه از اختراعم که اسمش جوراب هماهنگکنِ روباتی هست رو نشون بدم
دیگه هرگز لازم نیست برای جفت کردن جوراباتون وقت تلف کنین
دستگاه نخجمعکن الکترومغناطیسی
کاغذ مرتبکن دیجیتال
این یک تکلیفه. بالشِ خودکار
تمومش کن
و اختراع مورد علاقهی خودم پوشهای برای پوشهها
آیا برای مرتب کردن پوشههاتون مشکل دارین؟
خب، دیگه با این پوشهی بزرگ برای پوشههاتون به مشکل نمیخورین
به سه تا سوراخ
یعنی رسماً کابوسـه
باید یه کاری در این مورد بکنیم
نمیدونم والا.
کراپس این دفعه بنظر خیلی جدی میاد، جورج
شاید بهتر باشه این سری رو کوتاه بیایم
کوتاه بیایم؟
یه نگاه به دوستامون بنداز
یه نگاه به قیافههای غمگین، داغون و رقتانگیزشون بنداز
بس کن، هارولد
اگه بخاطر من و خودت انجامش نمیدی بخاطر نسلهای آینده انجامش بده
کلاس اولیها و مهدکودکیهای بدنیا نیومده رو از یه زندگی کسلکنندهی دائمی نجات بده
باشه، بریم تو کارش
چشمهاتون به این باشه
توالت توربوی مدل 20001
اینجا رو داشته باشین، مردم
از قبل با لیست آهنگهای مخصوص توالتِ خودم برنامه نویسی شده
پیچگوشتی
اوه، موسیقی سامبا
وقتی که کارتون تموم شد دکمه رو بزنین و اجازه بدین که توالت من خودش کار شستو شو رو انجام بدم
که شامل دستمال توالت خودکار هم میشه
به ثبت رسوندمش
اوه
گفتم نه
ها؟
اوه. ملوین، خاموشش کن
دارم سعی میکنم ولی به حرفم گوش نمیده
بهترین
شوخیِ عمرمون بود
خب، اینکار داستامون رو به پایانِ خوشش رسوند
امیدوارم که همگی از فیلم لذت برده باشین
قطعاً کوتاه تر از چیزی بود که انتظارش رو داشتیم
دیگه چه حرفی برای گفتن مونده؟
دوستهای دانشآموزمون میتونن از آخر هفتهشون لذت ببرن
که از نظر قانونی هم حقش رو دارن
و میتونن یکبار برای همیشه جشن پیروزی در برار شیطان رو
پسرا
یه لحظه وایسین، لطفا
چه بلایی داره سرِ صورتش میاد؟
فکر کنم داره میخنده
خیلی سردمه
خیلی خیلی سردمه
من خودم میرم داخل، خانم منشی
ملوین
اون اینجا چیکار میکنه؟
میدونین، ملوین هنوز تاثیر گذارترین اختراع امروزش رو رو نمایی نکرده
این یه فعالیت کوچیک غیر درسی بود که بهش گفتم در موردش با خودم مشورت کنه
اسمش رو گذاشتم لاکپشت خبرچین مدل 200
از نمای بیرون بنظر میاد که یه لاکپشته
ولی از درون، اوه، نگاهش کنین
یه دوربین مداربسته توشه
اوه، ملوین. چقدر باحال
بیاین ببینیم چیا ضبط کرده
متن انگلیسی بخش
GEORGE: In association with Tree House Comix, Inc.
GEORGE: Inc , Inc , Inc.
GEORGE: All right, okay.
So A long, long, long, long time ago in a galaxy far, far away there was a planet called Underpantyworld.
HAROLD: Oh, wait, wait, wait.
Okay, go.
GEORGE: That’s perfect.
That’s perfect.
Okay.
Underpantyworld was a peaceful planet where everybody wore only underwear.
Until it started to blow up for some reason.
Oh, my gosh.
Oh, my gosh.
Da-da.
GEORGE: Meanwhile, the leaders of Underpantyworld Big Daddy Longjohns and his wife, Princess Pantyhose saved their baby by stretching his underwear really far and then they shot him into space.
Godspeed, little Underpants.
Whee!
Whee!
And then he crashed on Earth, where he was raised by some nice Dolphins?
HAROLD: Yeah, dolphins.
Just go with it.
GEORGE: Okay, fine.
BABY CAPTAIN UNDERPANTS: Goo-goo, gah-gah.
Tra-la-la-la-la-la.
GEORGE: But the space baby grew up fast.
Look, Up in the sky!
It’s a bird!
It’s a plane!
It’s an egg salad sandwich.
And guess what?
I’m rotten.
Faster than a speeding waistband.
More powerful than boxer shorts.
KIDS: Yay!
You’ll never catch me, Captain Underpants.
Owie.
Able to leap tall buildings without getting a wedgie.
Hey, all right.
Good for you, pal.
Now put on some clothes, you weirdo.
No way.
I fight for truth, justice, and all that is pre-shrunk and cottony.
For I am.
HAROLD: Captain Underpants!
The origin issue.
It’s so good.
We should’ve done an origin issue ages ago.
Yeah, like, first.
You know, I’m not sure about the dolphins, though.
Yeah, I know.
It’s just.
I didn’t know if it was the thing where it’s, like, good weird or bad weird.
Like, is it something.
The origin issue!
I’ve told you two a thousand times not to draw these idiotic comics!
Freeze!
Hey, everybody!
Wait one second.
Hi.
I’m George Beard.
And this is my best friend, Harold Hutchins.
Hey.
Ah, man.
It’s okay.
We got more ideas.
See, Harold loves to draw and I love to tell stories.
And this old guy looking angry right here.
well, this is the worst principal in the world.
Mr. Krupp.
Mean old Mr. Krupp.
Hates anything fun.
Like comic books. recess.
Christmas.
SANTA: Ho, ho, whoa!
HAROLD: Even kittens!
Oh, my goodness.
Did that really happen?
Uh, no, not technically.
But it might as well have!
I’m sorry.
I’m still mad about the comic.
Yeah, me too.
And unfreeze.
In my office, now!
What is happening right now?
I don’t know.
GEORGE: Do you think he fell asleep with his eyes open?
Maybe.
Let’s try and leave and see what happens.
FEMALE AUTOMATED VOICE: Door lock activated.
Wow.
That’s an expensive door.
It was a choice between the magnetic automatic door closer and the music and arts programs.
Pretty sure I made the right choice.
This morning’s school sign is supposed to read.
“Sewage plant field trips are today.”
So can either of you explain why it now reads.
“Come see my hairy armpits?”
I know you two are responsible.
How?
How do you know?
Do you have any proof?
I mean, this is a country of laws.
The proof is here.
Inside my gut.
He must have a lot of proof in there.
Quiet fives.
Quiet fives.
Hmm.
Ever since you attended this elementary school. you’ve been responsible for one prank after another.
Shh.
Wow, that’s a lot of pranks.
Yeah, when it’s cut all together like that, you really get a sense of the scope.
Some of those must’ve been really hard to pull off.
And dangerous.
Like that tiger.
Oh, that tiger was crazy.
For four long years you two have been disrupting the carefully calibrated, drone-like beehive that this elementary school is supposed to be.
I may not be able to prove it yet but I’m gonna get you two one day.
One day very, very soon.
All right.
Fair enough.
Get out of my office.
Now!
You see what we’re up against?
And that’s just a typical day at Jerome Horwitz Elementary.
More like Jerome Horwitz Penitentiary.
Hey, guys.
What’s going on, Tommy?
Same old, same old.
Poor kid.
Time to have fun with history.
Memorize these dates 1827, 1853, 1914, 1926.
First graders.
Always hits them the hardest.
Hold on a sec.
So that’s why we do what we do.
He’s left us no choice.
Our pranks and practical jokes are the last line of defense against the injustice of our terrible principal.
MELVIN: Well, well, well.
I heard you both got into a bit of the old trouble today.
How’d you hear that, Melvin?
Did you tattle-tale on us?
Maybe I did, maybe I didn’t.
I did.
Someone has to stand up for the Man.
No one has to stand up for the Man.
That’s the whole point of the Man.
He stands up for himself, Melvin.
Respectfully disagree.
KRUPP: Attention, everyone.
Principal Krupp here with an announcement.
This Saturday is the mandatory Invention Convention.
Boo!
Oh, what?
Yes!
That’s our third Saturday this month!
You must be here with your inventions at 8:00 am.
Is there no justice?
I know that’s early for Saturday, but don’t worry.
You should be done by 9:00 pm.
Tree house?
Tree house.
Welcome to the world headquarters of Tree House Comix, Inc.
Yep.
This is where the magic happens.
Not, like, actual magic.
No, we’re not practicing the dark arts.
No, here we just hang out and make comics and try to make each other laugh.
That’s how we became friends.
This is me in kindygarten.
And this is me.
George and I aren’t friends yet.
But we’re about to be.
The seventh planet from the sun is called.
Uranus.
MS. DAYKEN: Scientists refer to Uranus.
Your anus as one of the planets.
I know.
known as a gas giant.
I don’t get it.
It’s just science, guys.
As I was saying.
Hey, I’m George.
You wanna hang out in my tree house after school?
You have a tree house?
Ever since then, we’ve created hundreds of comics in here.
Like the Wrath of the Wicked Wedgie Woman.
And who could forget Sad Worm?
It was a worm who was sad.
That one’s still a work in progress.
But the all-time greatest superhero that we’ve ever created was.
The Amazing Captain Underpants.
HAROLD: See, most superheroes look like they’re flying around in their underwear.
Well, this guy actually does.
Come on, let’s get to work.
Hey, tell me what you think.
Oh, I can’t wait to draw this.
Tra-la-laaa!
Wait, wait.
Don’t move, don’t move.
Mr. Hutchins, I gotta say your drawings get better with every issue.
Because your words inspire greatness, Mr. Beard.
Good night, Harold.
Good night, George.
I love Saturday
When anything is possible
I love Saturday
‘Cause I can wear my pajamas all all day
I love Saturday
‘Cause I can watch TV all day Day
I can pee a little bit in my underwear
And no one will mind
Where are you going with that?
Do you really do that?
No.
What are you talking.
It’s just something I could do because.
Monday’s an eternity away
When it is Saturday
Saturday
GEORGE’S MOM: Get in the car, boys.
You’ve got the Invention Convention today.
KRUPP: This thing on?
Quick announcement.
Our science teacher, Mr. Fyde, is no longer with us.
He’s dead?
What?
No.
Not like that.
He wanted to spend Saturday with his family.
So I fired him.
I’ll find a replacement next week.
Ahem!
Anyway on to Melvin Sneedly with the first of his 16.
Actually, it’s 17.
17 inventions.
Take it away, Melvin.
I will now demonstrate a prototype which I call the Robotic Sock Matcher.
Never waste time matching your own socks again.
The Electromagnetic Lint Collector.
Digital Paper Sorter.
It’s the homework.
Automatic cushion.
Make it end!
And the personal favorite, the binder binder.
Having trouble organizing your binders?
Well, look no further than this giant binder for binders.
Three-hole punch.
This is the stuff of nightmares.
We have to do something about this.
I don’t know.
Krupp looks serious this time, George.
Maybe we should just lay low for a while.
Lay low?
Look at our fellow children.
Look upon their sad, miserable, pathetic faces.
Come on, Harold.
If you won’t do it for me and you won’t do it for you do it for future generations.
Save the first graders the kindygarteners, the unborn from a life of eternal boredom!
Okay, let’s do this.
Feast your eyes on this.
The Turbo Toilet 2000!
Check it out, people.
It’s already programmed with my personal potty playlist.
Screwdriver.
Oh, samba!
MELVIN: Once you’re done using the facilities hit the button and let my toilet wash itself.
Now included, automatic toilet paper wiping claw.
Trademark.
Um.
I said no!
Huh?
Oh.
Melvin, turn that thing off.
I’m trying to, but it’s not cooperating.
Best Prank.
BOTH: Ever.
Well, that brings our story to its happy conclusion.
I hope you’ve all enjoyed the film.
It was certainly shorter than we expected.
What more is there to say?
Our fellow students got to enjoy their weekend.
Which, by the way, they are legally entitled to.
And good triumphed over evil once and for.
Oh, boys!
A moment, please.
What’s happening to his face?
I think he’s smiling.
I’m so cold.
So, so cold.
I’ll let myself in, receptionist lady.
Melvin.
What’s he doing here?
You see, Melvin is yet to demonstrate his most impressive invention from today.
It was a little extracurricular project I asked him to come up with myself.
I call him the Tattle Turtle 200.
On the outside, it resembles a turtle.
But on the inside, oh, look at this.
It’s a nanny cam!
Oh, Melvin.
How fun.
Let’s see what it recorded.
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.