سرفصل های مهم
Juggling Life and Learning
توضیح مختصر
If you don't write your tasks down on a list, they lurk at the edge of the four or so slots of your working memory, taking up valuable mental real estate. Generally, I aim to quit at 5 p.m., although when I'm learning something new, it can sometimes be a pleasure to look at it again after I've taken an evening break, just before I go to sleep, and occasionally, there's a major project that I'm wrapping up, like say, this MOOC that has me running into a bit of overtime. In other words, this method, implausible though it may seem for some, can work for undergraduate and graduate students in rigorous academic programs.
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح خیلی سخت
دانلود اپلیکیشن «زوم»
فایل ویدیویی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی درس
برای بسياری از افراد، آموختن شامل برقرار کردن یک تعادل پیچیده، بین تعداد زیادی کار متفاوت است.
یک راه خوب برای به دست آوردن یک نمای کلی از چیزی که در حال یادگیری و انجام آن هستید، اين است كه هر هفته یک ليست خلاصه از کارهای مهمتان را یادداشت کنید.
سپس هر روز در یک صفحه ديگر، ليست كارهایی را كه میتوانيد انجام دهيد، يادداشت كنيد.
سعی كنيد اين ليست كارهای روزانه را شب قبل بنويسيد.
چرا شب قبل؟
تحقيقات نشان داده این کار به ضمیر ناخودآگاه شما کمک میکند تا بر روي كارها متمركز شده و دریابد چطور آنها را به انجام برساند.
نوشتن این لیست پیش از خواب، زامبی های شما را فهرست میکند، تا به شما برای تکمیل موارد لیست شده، در روز بعد، کمک کند.
اگر شما کارهای روزانهتان را یادداشت نکنید، آنها در گوشه ای کمین کرده و حافظه جاری شما رو به خود اطلاق میدهند، در نتیجه اراضی ارزشمندی از ذهنتان را اشغال میکنند.
اما وقتی که لیست کارهای روزانه را مینویسید، این امر حافظه جاری شما را برای حل مسایل، خالی میکند.
خب، بگذارید یکی از لیستهای کاری روزانهام را ببینیم.
همانطور که میبینید، تنها شش مورد در اینجا وجود دارد بعضی موارد فرایندگرا هستند.
برای مثال، من باید یک مقاله را برای یک روزنامه تا چند ماه بعد آماده کنم.
بنابراین، بیشتر روزها زمانی کمی را برای کامل کردن آن صرف میکنم.
تعداد کمی از این موارد، نتیجهگرا هستند.
تنها به این خاطر که در مدت زمان کوتاهی قابل انجامند.
به این یادداشتها توجه کنید.
میخواستم که هنگام کار روی هر مورد، تمرکزم را حفظ کنم.
و همچنین میخواهم که تفریح کنم.
از آنجایی که فراموش میکردم ایمیلم را ببندم، از کارم منحرف میشدم.
برای این که با کارایی بالا به کارم ادامه دهم، یک چالش 22 دقیقه ای پومودورو را با استفاده از تایمر کامپیوترم، تنظیم کردم.
چرا 22 دقیقه؟
خب، چرا که نه؟
دیگر مجبور نیستم که هر دفعه، همان کار را انجام دهم.
و همچنین، با استفاده از پومودورو من روشم را به روش فرایندگرا تغییر دادهام.
هیچ کدام از موارد لیست من، خیلی بزرگ نیستند چرا که در طول روزم، اتفاقهای دیگری هم رخ میدهد.
جلسههایی که باید بروم، سخنرانیهایی که باید بکنم.
گاهی اوقات، تعداد کمی از کارهایی را که شامل فعالیت بدنی میشوند، به لیستم اضافه میکنم، حتی اگر آن کار تمیز کردن چیزی باشد،
که اقرار میکنم، معمولا جزء کارهای مورد علاقه من نیست.
به نوعی، از آنجا که از آنها برای رفتن به حالت پراکنده استفاده میکنم، انتظارشان را میکشم.
آمیختن کارهای دیگر با آنچه در حال یادگیری آن هستید، به نظر میرسد که همه چیز را لذتبخشتر کند و شما را از نشستنهای طولانی و ناسالم دور نگه دارد.
به مرور زمان، با بیشتر شدن تجربهام، مهارتم در تعیین این که انجام هر کاری چقدر طول میکشد، بهتر شده است.
هر چه قدر که واقعبینیتان درباره کارهایی که به صورت معقولانه در یک زمان معین میتوانید بکنید، بیشتر شود، پیشرفتتان سریعتر خواهد شد.
در دفترچه یادداشتتان آنچه را که برایتان کار میکند یا نمیکند، یادداشت کنید.
زمان پایان کارم در روز را ببینید، 5 بعدازظهر به نظر درست نیست؟
اما درست است و یکی از مهمترین بخشهای دفترچه یادداشت روزانهتان را تشکیل میدهد. تعیین کردن زمان دست کشیدن از کار، درست به اندازه برنامهریزی زمان کار مهم است.
معمولا، من ساعت 5 بعدازظهر دست از کار میکشم اگرچه وقتی که در حال یادگرفتن چیز جدیدی هستم، بعضی مواقع نگاه کردن به آن بعد یک استراحت عصرانه، درست قبل این که به خواب بروم، خوشایند است بعضی اوقات هم یک پروژهی مهم است، که باید تمامش کنم درست مانند این MOOC که باعث اضافهکاری من شده است.
شاید فکر کنید که، خب این درسته، اما تو یه پروفسوری که دوران تحصیل جوانیش رو سپری کرده.
معلومه که زود کار رو تموم کردن، برات عالیه.
اما با اینحال، یکی از مورد تحسینترین متخصصان من، Cal Newport، در بیشتر دوران تحصیلش، 5 بعدازظهر کارش رو تموم میکرد.
و در نهایت از MIT، دکترا گرفت.
به عبارت دیگر، این روش، گرچه ممکن است برای بعضی غیرممکن به نظر برسد، میتواند برای برنامههای درسی سخت دانشجویانِ لیسانس و فارغالتحصیل، مؤثر باشد در بسیاری از مواقع، افرادی که بخشی از زمانشان را در کنار کار سخت به استراحت اختصاص میدهند، از کسانی که سرسختانه به کار مداوم مشغولند، پیشی میگیرند.
البته که ممکنه زندگی شما بهتون امکانِ داشتن چنین برنامههایی با وقتهای استراحت رو نده.
ممکنه که با وجود دو شغل و تعداد زیادی کلاس، زمان چندانی نداشته باشید.
اما هرطور که زندگیتون پیش میره، سعی کنید تا مقداری زمان برای استراحت کنار بگذارید.
یک مورد دیگه.
همونطور که مربی نویسندگی، Daphne Graygrant، به مشتریانش توصیه میکنه، قورباغهتون رو صبح اول وقت بخورین.
سعی کنید اول بر روی کاری که از همه مهمتره و از همه کمتر بهش علاقه دارید، کار کنید.
حداقل به اندازه یک پومودورو، به محض اینکه از خواب بیدار میشید.
این کار به طرز شگفتانگیزی مؤثره.
آیا بعضی اوقات مجبور میشید که به خاطرِ اتفاقات پیشبینی نشده، برنامهتون رو تغییر بدید؟
البته که اینطوره، اما قانون خوشبختی رو به یاد بیارید.
فرشته ی اقبال با کسی است که تلاش کند.
برنامه ریزی درست، بخشی از تلاش ماست.
چشم به هدف آموزشیتون بدوزید، و سعی کنید که با گیر کردن به موانع اتفاقی، خیلی متوقف نشوید.
من Barbara Oakley هستم.
سپاس برای یادگرفتن درباره یادگیری.
متن انگلیسی درس
Learning for most people involves a complex balancing of many different tasks.
A good way for you to keep perspective about what you’re trying to learn and accomplish, is to once a week write a brief weekly list of key tasks in a planner journal.
Then each day on another page of your planner journal, write a list of the tasks that you can reasonably work on or accomplish.
Try to write this daily task list the evening before.
Why the evening before?
Research has shown that this helps your subconscious to grapple with the tasks on the list so you can figure out how to accomplish them.
Writing the list before you go to sleep, enlists your zombies, to help you accomplish the items on the list the next day.
If you don’t write your tasks down on a list, they lurk at the edge of the four or so slots of your working memory, taking up valuable mental real estate.
But once you make a task list, it frees working memory for problem solving.
So let’s look at one of my daily task lists.
As you can see here, there are only six items. Some are process oriented.
For example, I have a paper due to a journal in several months.
So, I spend a little focus time on most days working towards completing it.
A few items are product oriented.
But that is only because they are doable within a limited period of time.
Note my reminders.
I wanted to keep my focus on each item when I’m working on it.
And I want to have fun.
I did catch myself getting sidetracked, because I forgot to shut down my email.
To get myself back into gear, I set a 22 minute Pomodoro challenge, using a timer on my computer desktop.
Why 22 minutes?
Well, why not?
I, I don’t have to do the same thing each time.
And notice, too, that by moving to Pomodoro mode, I’ve switched to a process orientation.
None of the items on my list is too big, because I’ve got other things going on in my day.
Meetings to go to, a lecture to give.
Sometimes I sprinkle a few tasks that involve physical motion on my list, even if it’s just cleaning something.
Which, I’ll admit, isn’t ordinarily one of my favorite things to do.
Somehow because I’m using them as diffuse mode breaks, I often look forward to them.
Mixing other tasks up with your learning seems to make everything more enjoyable and keeps you from prolonged and unhealthy bouts of sitting.
Over time, as I’ve gained more experience, I’ve gotten much better at gauging how long it takes to do any given task.
You’ll find yourself improving quickly as you become more realistic about what you can reasonably do in any given time.
Make notes in your planner journal about what works and what doesn’t.
Notice my goal finish time for the day, 5 p.m. Doesn’t seem quite right, does it?
But it is right, and it’s one of the most important components of your daily planner journal. Planning your quitting time is as important as planning your working time.
Generally, I aim to quit at 5 p.m., although when I’m learning something new, it can sometimes be a pleasure to look at it again after I’ve taken an evening break, just before I go to sleep, and occasionally, there’s a major project that I’m wrapping up, like say, this MOOC that has me running into a bit of overtime.
You might think, well, yeah, you know, but you’re a professor who’s shall we say, past your youthful study days.
Of course an early quitting time is fine for you.
However, one of my most admired study experts, Cal Newport, used the 5 p.m., quitting time through most of his student career.
He ended up getting his PhD from MIT.
In other words, this method, implausible though it may seem for some, can work for undergraduate and graduate students in rigorous academic programs. Time after time, those who are committed to maintaining healthy leisure time along with their hard work, outperform those who doggedly pursue an endless treadmill.
Of course, your life may not lend itself to such a schedule with breaks and leisure time.
You may be running on fumes with two jobs and too many classes.
But however your life is going, try to squeeze a little break time in.
One more thing.
As writing coach Daphne Graygrant recommends to her writing clients, eat your frogs first in the morning.
Try to work on a most important and most disliked task first.
At least just one Pomodoro, as soon as you wake up.
This is incredibly effective.
Do you need to sometimes make changes in your plans because of unforeseen events?
Of course, but remember the law of serendipity.
Lady Luck favors the one who tries.
Planning well is part of trying.
Keep your eye on your learning goal, and try not to get too unsettled by occasional roadblocks.
I’m Barbara Oakley.
Thanks for learning how to learn.
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.