قسمت 06

: دوزیستان / بخش 6

قسمت 06

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح ساده

دانلود اپلیکیشن «زوم»

این بخش را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زوم» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زوم»

فایل ویدیویی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی بخش

لالالالا. ببین، میخوام بگم که از جایی که من اومدم بخاطر مبل به این سفتی دستگیر میشدی.

ما اونروزا اصلا مبلمان نداشتیم.

ما روی سنگ مینشستیم. تازه اون تیزاش.

باشه. ولی اگه کمر درد گرفتم، بدون تقصیره توئه.

ما قبلا به اینجور چیزا میگفتیم خاصیت.

اوه، اوه، خیلی سنگینه. حواست به این سنگه باشه

قبلنا ما که بچه بودیم، کم تر غر غر میکردیم و حواسمون به راه رفتن و قدمامون بود.

جدی؟ خب ، از جایی که من میام مردم خونه های داغونه شونو درست میکنن.

این خونه مثه ناموسه ماس!

ازش عذر خواهی کن! از یه خونه؟

از جایی که ما میایم، انقدر توی دستشوئی رفتن عجله نمیکنیم!

خب ، اونروزا ما اصلا توالت نداشتیم!

انقدر با این دژکوب نزن توی در!

لامصب دوساعته اون تویی!

دیگه نمیتونم تحمل کنم!

اونا فقط دارن باهم داشته هاشونو میگن.

چیز خاصی نیست که.

چیز خاصی نیست؟

اون هندرسون هارو یادت میاد؟

انقدر باهم دیگه بحث کردن، حالا ببین چه بلایی سرشون اومده.

هیچی مثل گلابی کردن وسایل از یه خانواده ی از هم پاشیده نیست.

اگه الان کاری نکنیم، طولی نمیکشه که این خانواده هم از هم میپاشه.

من هنوزم فکر میکنم باید بهشون زمان بیشتری بدیم.

خیلی انتخاب زیادی هم نداریم.

تو که نمیتونی دو نفرو مجبور کنی که باهم کنار بیان.

معلومه که نه پالی.

معلومه که نه، معلومه که. از جلو چشام برو!

ازمون دزدی شده!

چی گفتی؟

ببخشید. ببخشید.

فقط آقاجون خیلی باحال جوابو داد.

حتما خیلی سخته که این چیزا رو درک کنی.

جایزه های ذرتم!

تو جایزه هم بردی؟ این یه اصطلاحه، آن.

تو چی هستی، پلیس واقعی؟

بی عدالتی! بی حرمتی!

ما باید این دزده رو بگیریم!

موافقم. و خیلی خوبه که به اینجور چیزا اهمیت میدی اسپریگ.

اره. خیلی عجیبه

اگه یه دزد یکبار بدزده، پس بازم میاد میدزده.

تنها راهی که میشه این هیولا رو گرفت اینه که براش مراقب و نگهبان بزاریم.

من که خوشم اومد. فکر خوبیه. باشه.

و تنها کسایی که میتونن اینکارو بکنن، آن و آقاجون هستن!

چی گفتی؟ چی؟

خب مشخصه که من خیلی نمیتونم حواسمو یجا جمع نگه دارم.

اوه, اینو نگاه کن.

چرا آقاجون و پالی نباشن؟ اینجوری یه تیم برنده داریم.

پالی یه بچس ، آن.

فقط پرسیدم، آقاجون. اوه.

خیله خب

بیاین صادق باشیم. آن که احتمالا همون اول خوابش میگریه و فقط خودم میمونم.

چرا من باید همون اول خوابم ببره؟

نه اینکه خودت بیشتر از صد سالته؟ من 68 سالمه!

تو اون ذرتا رو دزدیدی، مگه نه؟ آره پس چی فکر کردی؟

و حالا اون دوتا کل شبو باهم میگذرونن و باهم اخت میشن!

اسپریگ, تو نمیتونی آدما رو اینطوری دستکاری کنی.

میتونم و انجامشم دادم.

و قراره که خانواده مونو نجات بده.

امم.

نگاشون کن.

و حالا دوستیه گل و بلبل شونو تماشا میکنیم.

محض رضای خدا، آن، این شمعو خاموش کن.

میخوایم دزده رو بگیریم، نمیخوایم که بترسونیمش

میبینم که خمیازه هات شروع شده.

نگران خودت باش. من خوب میشم.

فقط یکم تقویتی لازم دارم.

نوشابه انرژی زای بلیتز.

نوشیدنی که به طور مداوم تو صورتتون مشت میزنه.

هاه! این نوشیدنی مزخرف نمیتونه تو رو بیدار نگه داره!

حالا، این چیزیه که تو رو بیدار نگه میداره

آه! این دیگه چه زهرماریه؟

دستور چای کدو تنبل قدیمی مادرم.

تعجبی نداره که از بوش خوشت نمیاد.

واست خیلی قویه. ها!

هیچیزی قوی تر از نوشابه انرژی زای من نیست.

اونو بده من! اونو بده من! بلچ!

باید صورت خودتو میدیدی. انگار داشتی میمردی!

خودتو چی میگی؟

نمیدونستم میتونی رنگ صورتتم عوض کنی.

چیشده، نکنه آفتاب پرست تو خونه تونه؟

میدونی ، بعضی وقتا فکر تو سرم می افته، نرم خونه چی میشه.

میدونم گم شدن چجوریه، آن.

روزای سختی برای پخته شدن خودم گذروندم.

آره. یجورایی راهامون شبیه همه.

تو همیشه میخوای بری به اون گذشته ها، منم همیشه میخواستم برم به خونم.

آره ولی آخرش جفتمون از یه چیزیم.

داره کار میکنه.

اونا دارن ارتباط بر قرار میکنن.

البته , وضعیته من بدتر از توئه.

همیشه میخوای خودتو تو چشم قرار بدی آره؟

من آن هستم و زندگیم از همه بدتره.

اوه جدی؟ حداقل کله ی من شکل یه قوری چایی نیست.

وایسا. چی؟

عه جدی؟ حداقل موهای من مثه رنگین کمون برق نمیزنه.

چه …

ها.

جانم؟

چی؟

چه بلایی سرمون اومده؟

من از کجا بدونم.

نوشیدنی ها!

شیمی بدن ما باید خیلی متفاوت باشه چون بخاطر اینکه زیاد خوردیم واکنش هامون نسبت بهم احمقانه شده.

این هوشمندانه ترین جمله ای بود که تا حالا گفته بودم.

این وحشتناکه!

نباید گول تورو میخوردم و یه چیز جدیدو امتحان میکردم!

عه جدی؟ خب چای بوگندوی ننت این بلا رو سرم اورد!

نه، نه! امکان نداره!

دوباره دارن دعوا میکنن که.

اوه خاک عالم چه چیزه جدیدی.

خیله خب، خیله خب. مشکلی نیست.

فقط باید اوضاع رو تحت کنترل بگیریم.

وایسا. منظورت این نیست که …

اوه درسته پالی.

میخوام برم جلو چشمشون ذرت بدزدم.

اونا مجبورن که فردا دوباره انجامش بدن اینکارو و شب بعدش، و شب بعدش، تاوقتی که باهم کنار بیان و دوست بشن و اون موقع این خانواده نجات پیدا میکنه!

خیلی دیوونه ای!

بیا و جلومو بگیر!

هاها!

اوه پسر.

من که مجبورت نکردم نوشابه ی منو بخوری.

خب ، تو بودی که اول چای منو گرفتی.

این تقصیره من نیست.

خب مطمئنا تقصیره منم نبود.

هوم؟

دزد ذرت!

مواظب باش سره اینو کجا میگیری.

شرمنده.

ها!

این دیوونه بازیا رو تموم کن!

آه! بزار برم!

تو بالا خونتو دادی اجاره!

این بهای کمیه که میتونم برای این خانواده بدم!

هی!

همونجا وایسا ای،ای دزد؟

ها؟

وای.

دزد ذرتا!

این ترسناک ترین چیزیه که تا حالا دیدم!

بلاخره تو یه چیز مثل همیم.

ما باید اونو شکستش بدیم. تو با من هستی؟

تا آخرش.

پس بیا بریم سراغش! آهان!

آتیش قوری چایی!

جادوی رنگین کموووونی!

حملات ما هیچ تاثییری نداره.

ولی نمیتونیم به همین راحتی جا بزنیم.

درسته!

سنتی زدن یا صنعتی؟

باید از جادو در امان باشه.

زودباش! اون سلاح هارو بردار!

سلاح؟

فرار فرار فرار!

آه!

یاااااااااااااااااااا

نه نه نه نه نه نه!

آن، آقاجون این منم!

من غلط کردم دیگه درسمو یاد گرفتم. قول میدم.

دیگه هیچوقت آدمارو دستکاری نمیکنم.

آه، این دزده یکم برای تو شکل اسپریگ نیست؟

حالا که بهش اشاره کردی.

ترو خدا منو نکش! خواهش میکنم!

هوم؟ هوم؟ چی؟

هیچکدوم از اینا واقعی نبودن؟ ولی خیلی خوفناک بود! منو نکش! ترو خدا!

فکر کردم دیگه از دست رفتیم.

منم همینطور.

و تو ازم دفاع کردی.

و تو هم کنار من ایستادی مثل یه جنگجوی واقعی.

میدونی آقا جون ما تو دنیای خودمون به این لحظه میگیم پیش هم برگشتن دوستا.

خب ما اونروزا میگفتیم تو دوباره رفیق شیشَمی.

ولی خب اگه نمیدونی رفیق شیش یعنی چی خب بهتره بهش فکر نکنی و خودتو درگیر نکنی چون خیلی چیز مهمی نیست.

وای خدا چقدر خَس.

وای اسپریگ، بهت یه عذرخواهی بدهکارم

نقشه ی مزخرفت واقعا کار کرد.

ممنون پالی، ولی دفعه ی بعدی راهه تو رو میریم.

فکر کنم بهتره اینا رو ببرمشون داخل.

ولی اول باید انرژی بگیرم.

خیله خب غول سنگی، حاضری که اینارو ببریم؟

ای به چشم ، ملکه.

آفرین غول سنگیه خوب. آفرین.

متن انگلیسی بخش

Polly: Lalalala.

Anne: Look, dude, all I’m saying is that where I’m from you could get arrested for having a couch this firm.

Hop Pop: Back in my day we didn’t have furniture. We sat on rocks. Sharp ones.

Anne: Okay. But if I get butt blisters, I’m blaming you.

Hop Pop: Back in my day we called those character.

Anne: Oh, Oh, So heavy.

Hop Pop: Mind the flagstone.

Hop Pop: Back in my day, kids spent less time complainin and more time watching their step.

Anne: Yeah? Well, where I’m from people fixed their crummy houses.

Hop Pop: This house is like family! You apologize!

Anne: To a house?

Anne: Where I’m from, we didn’t rush people in the bathroom!

Hop Pop: Well, back in my day we didn’t have a bathroom!

Anne: Stop hitting the door with a battering ram!

Hop Pop: It’s been two hours!

Sprig: I can’t take this anymore!

Polly: They’re just getting used to each other. It’s not a big deal.

Sprig: Not a big deal? Do you remember the Hendersons next door? They used to argue all the time, and look what happened to them.

Wally: Nothing like scavenging the remains of a broken frog family.

Sprig: If we don’t do something now, it won’t be long before their bickering tears this family apart.

Polly: I still think we should just give them time. Not like we have a lot of options. You can’t force people to get along.

Sprig: Of course not, Polly. Of course not Of course

Polly: Just go already!

Sprig: We’ve been robbed!

Hop Pop: Say what?

Anne: Sorry. Sorry. It’s just that Hop Pop delivered the perfect sitcom catch phrase.

Hop Pop: Must be painful to make so little sense all the time.

Hop Pop: My prizewinnin corn!

Anne: You’ve won prizes?

Hop Pop: It’s an expression, Anne. What are you, the fact police?

Sprig: The injustice! The outrage! We’ve gotta catch this thief!

Hop Pop: Agreed. And it’s nice to see you so passionate about produce, Sprig.

Polly: Yes. Very odd.

Sprig: If the thief stole once, it’ll steal again. The only way to catch this monster is a stakeout.

Polly: I like steak.

Hop Pop: Good idea.

Anne: Okay.

Sprig: And the only ones who can do it are, Anne and Hop Pop!

Anne: Say what?

Hop Pop: Huh?

Sprig: Well, I obviously can’t because I have the attention span of a

Anne: Oh, look at that.

Anne: Why not Hop Pop and Polly? Seems like a winning combo to me.

Hop Pop: Pollys a baby, Anne.

Anne: Just asking, Hop Pop. Ugh.

Hop Pop: Very well. Let’s be honest though. Anne’ll probably fall asleep and it’ll just be me.

Anne: Why would I fall asleep first? Aren’t you like 100 years old?

Hop Pop: I’m a crisp 68!

Polly: You stole the corn, didn’t you?

Sprig: Oh, absolutely. But now those two have to spend the whole night together and bond!

Polly: Sprig, you can’t manipulate people like this!

Sprig: I can, and I did. And it’s going to save this family.

Sprig: Mmhmm. Just look at em. And now to watch the flowers of friendship bloom.

Hop Pop: For goodness sakes, Anne, put that lamp out. We’re trying to catch the thief, not scare it away.

Hop Pop: Had a feeling you wouldn’t last.

Anne: Worry about yourself. I’ll be fine. I just need a little boost is all.

Hop Pop: Blam Berry Blitz. The drink that punches you in the face and doesn’t stop. Hah! That silly drink wont keep you up! Now, this will keep you up.

Anne: Ugh! What is this poison?

Hop Pop: Mamas old gourd tea recipe. I’m not surprised you don’t like the smell. It’s way too strong for you.

Anne: Ha! No way it’s stronger than my Berry Blitz.

Hop Pop: Gimme that!

Anne: Gimme that!

Anne: Blech!

Anne: You should have seen the look on your face. You were dying!

Hop Pop: And what about you? I didn’t even know you could turn that color. What, you got chameleon in your blood?

Anne: You know, sometimes I wonder if I’ll ever get home.

Hop Pop: I know what it’s like to miss something, Anne. I find myself pining after the good old days way too much.

Anne: Yeah. Were kinda similar that way. You’re always going on about the old days, I’m always going on about back home.

Hop Pop: Yeah, deep down were just a couple of softies, aint we?

Sprig: It’s working. They’re connecting.

Anne: Of course, my situation is way worse than yours.

Hop Pop: Always gotta make it about you, don’t you? I’m Anne, and my life is worse than everyone elses.

Anne: Oh, yeah? Well, at least my head isn’t a teakettle. Wait. What?

Hop Pop: Oh, yeah? Well, at least my hair isn’t rainbow stardust.

Anne: What the

Hop Pop: Uh… What?

Anne: Whoa!

Hop Pop: Whats happening to us?

Anne: How should I know Oh. The drinks! Our body chemistry must be so different that were having crazy reactions to each others extreme beverage. That was the smartestsounding thing I’ve ever said.

Hop Pop: This is terrible! I never shoulda let you trick me into trying something new!

Anne: Oh, yeah? Well, your gross old mamas tea did this to me!

Sprig: No, no! This can’t be! Theyre fighting again.

Polly: Oh, no. What a surprise.

Sprig: Okay, okay. No problem. Well just have to take matters into our own hands.

Polly: Wait. You don’t mean

Sprig: Oh, that’s right, Polly. I’m going to steal more corn right under their noses. They’ll have to do this again tomorrow, and the next night, and the next night, until they’re the bestest friends who were ever friends, and then the family will be saved!

Polly: You’re mad!

Sprig: Try and stop me! Haha!

Polly: Oh, boy.

Anne: I didn’t make you drink my Berry Blitz.

Hop Pop: Well, you grabbed for my tea first.

Anne: This wasn’t my fault.

Hop Pop: Well, it sure wasn’t mine.

Anne Hop Pop: Huh?

Anne Hop Pop: The corn thief!

Anne: Watch where you’re pointing that thing.

Hop Pop: Sorry.

Polly: Hah!

Polly: Stop this madness!

Sprig: Aah! Let go!

Polly: You’ve lost your mind!

Sprig: A small price for saving this family!

Hop Pop: Hey!

Anne: Stop right there, you you thief? Huh?

Anne Hop Pop: Whoa.

Hop Pop: The corn thief! And it’s the scariest thing I’ve ever seen!

Anne: Finally something we agree on.

Hop Pop: We’ve got to take this thing down. Are you with me?

Anne: Till the end.

Hop Pop: Then let’s do this!

Anne: Aah!

Hop Pop: Teakettle beam, fire!

Anne: Rainbow magic!

Anne: Our attacks have no effect.

Hop Pop: But we can’t give up so easily.

Anne: Right!

Polly: Well, they’re broken.

Hop Pop: It must be immune to magic.

Anne: Quick! Grab those powerups!

Sprig: Powerups?

Polly: Run, run, run!

Polly: Aah!

Anne: Yahhhhhhhh

Sprig: No, no, no, no, no, no, no!

Anne, Hop Pop: it’s me! I’ve learned my lesson. I promise.

Monster: I’ll never manipulate people

Anne: Uh, does the corn thief kinda sound like Sprig to you?

Hop Pop: Now that you mention it.

Sprig: Don’t kill me! Please!

Anne: Huh?

Hop Pop: Huh?

Anne: What?

Hop Pop: Uh, wai Wha None of that was real? But it was so terrifying!

Sprig: Don’t kill me! Please!

Hop Pop: I thought we were goners.

Anne: Me too. And you defended me.

Hop Pop: And you stood by my side like a true warrior.

Anne: You know, Hop Pop, back home we call that having a friends back.

Hop Pop: Well, back in my day we called it pulling a Stinky McGuire. But if you don’t know Stinky, the saying don’t mean much, so let’s just stick with yours.

Hop Pop: Boy, I’m tir

Polly: Wow, Sprig, I owe you an apology. Your dumb ol plan actually kinda worked.

Sprig: Thanks, Polly, but maybe next time we do it your way.

Polly: Guess I should drag them inside. But first, I’m parched. All right, Bouldertron, you ready to roll?

Bouldertron: Always, my queen.

Polly: Good man, Bouldertron. Good man.

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.