4بخش

: آرتور کریسمس / بخش 4

آرتور کریسمس

6 بخش

4بخش

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح سخت

دانلود اپلیکیشن «زوم»

این بخش را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زوم» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زوم»

فایل ویدیویی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی بخش

شما به مقصد مورد نظرتون رسیده اید

بله!

موفق شدیم موفق شدیم

موفق شدیم

هوراا

وووهووو !

در 100 یارد جلوتر به سمت چپ بپیچید

مستقیم برید سمت راست حالا دوباره سمت چپ

شما به خانه ی مشتری ـه مورد نظرتون رسیدید

وای وای

محکم بگیر

ما موفق شدیم

من زنده موندم

با پای پیاده میرم خونه ، یه قایق میگیرم اما دیگه تا عمر دارم سوار اون لگن ـه وحشتناک ابوقراضه ی مرگ بار نمیشم

بفرما

تمومش کن

میخوام برم بخوابم

تو نمیای ؟

تو باید کادو رو تحویل بدی

تویی که لباس فرم مخصوصت رو پوشیدی

تو بابانوئل مایی

من گفتم ، من و ایوی میتونیم تا اینجا بیایم و اومدیم

بقیه ش دیگه کارای الف هاست

بفرما برو دیگه قلابتو بنداز و برو

اهمیتی نداره که چطوری رسیدیم اینجا

سورتمه ی روی پشت بوم، زنگ های جرینگ جرینگی هشت تا گوزن

گوین هیچ وقت اینارو نمیدید

کاشکی پدر اینارو میدید

کلاً مغزش رو به تعجب وا میداشت

خب چه دستوری میدی ؟

هوم؟ کلاوس توئی

تویی که دستور میدی

آره !

اوه. آم

هه. من واقعاً از اینکه کار یه الف رو بکنم خیلی خوشحالم

میدونی فقط اینکه یه قسمتی ازش باشی

میخوای بهم دستور بدی از قسمت عبور نامه های پستی رد بشم ؟

اوه. ام. آره ایده ی معرکه ایه

دلت میخواد دختره بذاری بیای داخل ؟

عالیه

ممنون بریونی

و میخوای

صبر کن

آه ، زنگ خطر ؟

بله ، البته

اولین بارته ؟

اما

بریونی ؟

متاسفم

اون این دمپایی های لغزنده ت رو از خودتم بیشتر دوست داره

کریسمس مبارک

وقتی آدرس رو توی “هوهو” گذاشتی چی دیدی ؟

یه لیست از شهر های به اسم ترلو

فقط روی اولیش کلیک کردم

که شهر “ترلو” ــی انگلیس نبودش

ما توی یه ترلوی دیگه هستیم

چه خبره؟

اونا داشتن مارو نگاه میکردن

اونا “ایوی” رو دیدن

درست شده مثل دفعه آخر

دولت ، امشب از خبر هایی مبنی بر حضور یه بشقاب پرنده مطلع شده که سرتاسر کره ی زمین رو با سرعتی خیره کننده طی کرده

اون ماییم

یک فروشنده ی تراکتور در آیداهو یکی از بیننده های

و حدقه های چشمش جای پاهاش بود و یه کله ی کوچولو داشت

ازم خواست بهش امضا بدم

ما رفتیم تو اخبار

و رد پایی که در تورنتو به جا مونده گواه این موضوعه که اونا زیاد هم آدمای انسان دوستی نیستن

راه اندازی مجدد

روی خطیم ، قربان

کا-پ-پ ، شارلوت هستم

تیم تجسس پلیس یه چیز پشمالو رو پیدا کرده که گویا یک سگ باهاش تطمیع شده

پاول ، من تماس هایی رو داشتم که پرواز کردن یه قطار بخار توی آسمون رو گزارش میدادن

قطار بخار؟

رو ماهواره چی میبینی ؟

توی مکزیک تیره شده

این وسیله ، سریعتر از هرچیزی که تا امروز دنیا به خودش دیده حرکت میکنه

نه.

گله ی حیوون هایی که الان توی آسمون موزامبیک هست یه تهدید بزرگ برای صلح شکننده ای هستش که بین دو کشور حاکم ـه

دو میلیارد هدیه تحویل داده شده و حتی یه رد پا هم روی برف باقی نذاشتیم .

و حالا ؟

قربان؟ ما 50% داده های اطلاعاتیمون رو از دست دادیم

نه نه !

ما 18 چیپ ذخیره ی اطلاعاتی که هرکدومشون یک تریلیون ترابایت فضا داشتن داریم

شرمنده ام ذخیره ی اتوماتیک خاموش بود

بزنمش تا اطلاعات برگرده ، قربان ؟

خیلی محکم بزنم ؟

قربان ، یه خرس قطبی وارد ناحیه ی ششم شده

قربان ؟آرتور چرا اون بیرونه ؟

اون یکی رو از قلم انداخته

یه دختر ـه کوچولو رو

منظورم همون 47785 بی ایکس کی ، ــه

قربان ، یه چیزی گرفتیم

بریونی شلفلای این “هوهو” ـی اونه

هنوزم میتونیم برسیم اونجا

فقط باید سریعتر بریم با ارتفاع بیشتر

یهو سرت خورده به سنگ ها

من که هیچ جا نمیرم

اصلا اینجا نیستم

من خودمو چسب کاری کردم. نوئل بزرگه

منو ول کنین

این همون شب ـه وحشتناکه دوباره داره اتفاق میوفته

کدوم شب ؟

آخرین باری که با “ایوی” رفتیم برای یه هواخوری

نمیدونستم که اون موقع هم عدل افتاده وسط بحران موشکی کوبا

نزدیک بود که دیگه جنگ جهانی سوم رو به پا کنم بره

تکون نخور

یه نفر باید رانندگی کنه یا نه

اوه! اوه نه !

فنسر !

منسر

برگردین

بریونی

های! سانتا بزرگه ، بیا اینجا بینیم

هوی !

اون کفل جدید منه ها

خواهش میکنم برات نامه ی گوین رو میخونم

من تماماً کَرَم !

ناسلامتی 136 سالمه ها

اون دیگه چیه ؟

استیو ــه

استیو

بهش بوگو من اینجا نیستم

سانتا بزرگه میگه اینجا نیستش

سلام .

دارم دنبال یه عتیقه ی عهد بوقی ـه گم شده میگردم

استیو ، فقط 3 کلمه بهت میگم

اولیش با “کمک” شروع میشه ؟

آره !

تو میتونی بهمون کمک کنی استیو

کار ، کار خودش بوده

به آدم دیوونه اعتماد کنی همین میشه دیگه

منو زور کرد تا بیام

الف ، اگه میخوای شغلت رو حفظ کنی حرفمو تصدیق کن

من مجبورت کردم ؟

میبینی ؟

ببین

دقیقا تو چی میخوای نوئل بزرگه ؟

بذار حدس بزنم

همم .

یه عکس ازت ، که توی سورتمه ای، داری هدیه رو میرسونی تا بهم نشون بدی اینکارا واقعا چطوری انجام میشن ؟

نه

اصلا از عکسی که قراره فردا پخش بکنن خبر داری ؟

خودتی که با دستبند دارن میبرنت

بابانوئلی که توسط تک تک آدمای روی کره زمین دیده شده

بابانوئلی که گند زد به کریسمس

نابودش کرد

ما درستش میکنیم ، استیو

ما با این گوزنای نید فور اسپیدیمون اکّی ثانیه برگشتیم خونه

ایوی هم میتونه برگرده به همون انبارش

اصلاً میتونی فراموش کنی که کلاً وجود خارجی داشته

همینجوری که نمیتونی بذاری و بری خونه

پس گوین چی ؟

گوین

به خاطر اون تو کل عملیات من رو به خطر انداختی ؟

استیو ، تو گفتی که اگر حتی کوچکترین راهی برای رسیدن به اونجا بود ، انتخابش میکردی

خب ، اون راه همینه دیگه

ببین. این سورتمه ی قدیمی معـــرکه ست

آه ، صحیح .

خب ، بگذریم ، واقعاً سریع حرکت میکنه، حتی با این زلم زیمبو هایی که ازش گم شدن

و فقط یه چند تا گوزن دیگه برامون باقی مونده

و اگه من دوباره حالم بهم بخوره میتونم توی یه کیسه بالا بیارم

براش یکی درست میکنم

ما میتونیم بهشون کمک کنیم قربان

کسی از قلم نیوفتاده قربان

تمام کادو ها تمام و کمال تحویل داده شدن

اگه بهمون کمک کنی ، استیو ما میتونیم از پسش بر بیایم

نوئل بزرگه و آرتور میشن قهرمان های شب ، قربان

همین حالا برگردین خونه

فقط کافیه گول این روحیه ی ، آرتور رو بخوریم بعدش دیگه بحرانی به وجود میاد که

اوه! تو راهیم ، استیو

نه

بابانوئل اگه بود دلش میخواست که کادو به دست گوین برسه

ازش بپرس

خواهش میکنم

آرتور این پدر ـه که داریم در موردش صحبت میکنیم

یه زمانی بود که اون به تک تک ، هدیه های باقی مونده اهمیت میداد، اما الان فقط میخواد بهش محبت بشه یکم استراحت بکنه

نه

اون خوابش نمیبره و بابت همین قضیه ی گوین کلاه دنیا براش سیاه شده

هو هو هو

رفتیم به ناکجا آباد

خواهش میکنم ، تا 26 دسامبر مزاحم ما نشین

همینه ، عزیزم ؟

آره مالکوم .

دکمه ی قرمز رو بزن

نه

بابانوئل محتاط و مراقب ترین مرد توی دنیاست

خب پس برای چی تو اینجایی و خود بابانوئل نیستش ؟

منو ترک نکن آرتور

پیرمرد بیچاره و گوزن ـش توی کریسمسی که مال خودمونه

حداقلش شرافت به خرج بده و کار مارو با یه تیکه سنگ تموم کن

ایوی بیچاره

خورشید خیلی زود طلوع میکنه

کریسمس ـه

کریسمس مال بچه هاست

تو دیگه از سنش رد شدی

تو همین 6 دقیقه گذشته متحول شدی ؟

من میدونم که شما در مورد من چی میگین

اون جاش تو قطب جنوب ـه “

آرتور بیچاره عجب معمایی”

خب ، حق با شما بود

اون همه هیاهو برای یه بچه

حتما زده بوده به سرم

این خوبه

خوب شده که دیگه بیخیالش شدم ، میدونین

از این همه قرتی بازی و هیاهوی کریسمس

متاسفم که اوضاع رو بهم ریختم ، رفیق

ببین ، آخرین شبی که ایوی رو بردم بیرون، وقتی همه اون .هیاهو و سر و صدا بود پدرت اومد پیش من

هیچوقت فراموشش نمیکنم ؛

نمیتونست تو چشام نگاه کنه

گفتش : پدر

استیو فکر میکنه که دیگه بهتره پرواز کردنو ببوسی بذاری کنار

میخوایم سورتمه رو دیگه دور بندازیم

تنها پسرم، که جایی که تو نشستی مینشست بهم نگاه کرد

من فقط میخواستم بهشون یاد آوری کنم که من کی بودم

من یه ذره شبیه تو بودم ، رفیق

ترش و تیز مثل قره قوروت

همینطور هم پدرت

تو پیر میشی فقط همین

همه چیز تغییر میکنه

جداً ؟

چطور میتونم یه نامه دیگه بنویسم و بگم که بابانوئل واقعاً اهمیت میده ؟

شب خوش بابا

خوب بخوابی

اوه! قربان ، ما میدونیم ، که نباید شایعات رو باور کنیم اما میکنیم

حقیقت داره که یه بچه از قلم افتاده ؟

من ؟

نه ، نه

خب ، یه جورایی ، بله

فقط یکی بودش

حقیقتش حتی یکی هم نبود

یه ممیز بود کلی صفر پشت ممیز بعدش یه عدد و یه چیزایی تو مایه های درصد تو آخرش

حقیقتش اشتباه نیستش فقط یکی بوده

یک دونه بچه مهم نیست ؟

کدوم یکی بوده حالا ؟

خب ، من

اینطوری نیست

خب ، من توی یونان هم نزدیک بود اینکار رو بکنم. اونوقت دیگه اهمیت داشت ؟

اون اتفاق که برای من تو آلمان افتاد چی ؟

یکیشون دو قلو بودن

حتما اونا هم بی ارزش بودن

ام. چرا نمیرین از استیو بپرسین ؟

اون میتونه توضیح بده

خیلی بچه زرنگیه ها

اما مگه شما مسئول نیستین قربان ؟

صد البته

من بابانوئلم

قربان ، اگه همین یکی که از قلم افتاده اهمیتی نداره پس چرا آرتور و سانتا بزرگه رفتن تا بهش کادو رو بدن ؟

چی ؟

مالکوم قضیه ی این آرتور چیه ؟

اون دیوونه است

اون بچه های مذهبین که اهمیت ندارن

بابانوئل میگه اونا به هیچ وجه اهمیت ندارن

حقیقت داره بچه واقعی نیست، براشون اهمیت قائل نمیشه ؟

ششش !

نه نه !

ببینین

ببینین

من تک تک کشورایی که تو دنیا هستن رو شاد کردم

میبینین ؟

این یکی، این یکی این یکی !

همه اشون

منظورم اینه که ، کی به یه بچه فسقلی دیگه اهمیت میده ؟

آه .

من میدم

اوه آرتور

پسر بیچاره ی من

آخه چرا اون باید

خب ، تو برادرشی استیو

چطور بهش اجازه دادی ؟

و آم ، بابت اون بچه ای که فراموش کردی واقعاً مطمئن نیستم که تصمیم درستی رو گرفته باشی

اون پی پی پرنده ست رو شونه ت ؟

صحیح

اون طرف مسیر یاب ـه ماهواره ایه

مسیر یاب دستگاه آنالیز اطلاعات

دستگاه زیراکس هم که کنار در ـه

شب بخیر بابانوئل

گلوریا

حسنا در اکسلسیس

ام

الان بر میگردم

ژیائو لانگ عزیز، ممنون بابت نامه ای که نوشتی و همینطور هم از نقاشی که از بابانوئل کشیدی که داره از یه سگ سواری میگیره

معرکه بود

آلساندروی عزیز ، متاسفم که خانواده ات سال کمر شکنی رو تجربه کردن اما بابانوئل واقعیه

لوییس عزیز ، قول میدم که بابانوئل میاد

اون محشر ترین مرد دنیاست

میتونم اینو بسوزونم ؟

البته

میلیون ها تا مثل این هستش

متن انگلیسی بخش

You are at your destination.

Yes!

We did it, we did it!

We did it!

Hooray!

Whoopee-doo.

In 100 yards, turn left.

Straight ahead, left, right.

You are at your client’s dwelling.

Whoa, whoa!

Hey, steady!

We made it.

I survived!

I’ll walk home, I’ll get a boat, but I am never getting back in that crazy flying death trap ever again!

Go on.

Get it over.

I want my bed.

What, you’re not coming?

You have to deliver the present.

You’ve got your special coat on.

You’re our Santa.

I said me and Evie could get here, and we did.

The rest is just elf work.

Go on, Festive Freddie, sling your hook.

It doesn’t matter how we got here.

The sleigh on the roof, the jingle bells, the eight reindeer.

Gwen would never have seen that.

I wish Dad could see this.

It would take such a load off his mind.

So, what are your orders?

Hmm?

You’re a Claus.

You give the orders.

Do I?

Oh!

Um.

Heh.

I’m just happy being an elf, really.

You know, just part of it all.

You want to order me to go through the cat flap?

Oh!

Um.

Yes, that’s a great idea.

Do you want to tell me to let you in?

Brilliant.

Thank you, Bryony.

And do you want to.

Quick!

The alarm?

Definitely, yes.

Is this your first time?

But.

Bryony?

Sorry.

He likes these slippers even more than you do!

Happy Christmas.

When you put the address into the HOHO, what did you see?

A list of Trelews.

I just clicked on the first one!

Which was not Trelew, England.

We’re in the wrong Trelew!

What’s going on?

They’ve been watching us.

They’ve seen Evie.

It’s just like last time.

Governments tonight are waking to news of a UFO traveling the globe at incredible speed.

That’s us!

The clearest sighting was at this tractor dealership in Idaho.

Had eyeballs on its feet and a pointy little head.

It asked me for a sign.

We’re on the news.

From the trail in Toronto, these beings do not appear friendly.

Rebooting.

We are online, sir.

This is Charlotte.

Mexican police found a furry thing trying to mate with a dog.

I have calls reporting a steam train flying around.

Steam train?

Been on the eggnog?

It’s gone black over Mexico.

This thing’s going faster than anything we know of.

No.

The herd is now in Mozambique’s airspace, threatening the fragile peace between the two nations.

Two billion items delivered, and we didn’t leave a footprint in the snow.

And now.

Sir?

We have lost 80 percent of our data.

No, no.

We have 18 pulse data reservoirs of a trillion terabytes!

Sorry, autosave was off.

Shall I slap him, sir?

Quite hard?

Sir, there’s a polar bear on Level 6.

Sir?

Why is Arthur out there?

He missed one.

A nipper.

I mean, 47785BXK.

Sir, we’ve got something.

Bryony Shelfley, it’s her HOHO.

We can still get there.

We just have to go faster, higher!

You’ve changed your tune.

I’m not going anywhere.

I’m not here!

I’ve taped myself in!

Grandsanta!

Leave me.

It’s that terrible night all over again.

What night?

Last time I took Evie for a spin.

I didn’t know it was the Cuban missile crisis!

I nearly started World War III.

Hold still.

Someone has to drive.

Whoopsie!

Oh, no!

Fencer!

Mincer!

Come back!

Bryony!

Hi-yah!

Grandsanta, get here!

Oi!

That’s me new hip.

Please, I’ll read you Gwen’s letter.

Stone-deaf.

I’m 136.

What’s that?

It’s Steve.

Steve!

Tell him I’m not here!

Grandsanta says he’s not here.

Hi.

I’m looking for a missing relic.

Steve, three words.

Is the first one “help”?

Yes.

You can help us, Steve!

It was him!

Frosty the Madman.

He forced me to come.

Elf, back me up if you want a career.

I forced you?

You see?

Look.

What did you want, Grandsanta?

Let me guess.

Hm.

A picture of you in the sleigh delivering the gift to show me how it’s really done?

No.

You know the picture they’ll have tomorrow?

You, led away in handcuffs!

The Santa who was seen By everybody on Earth.

The Santa who ruined Christmas.

Ruined it!

We’ll fix this, Steve.

We’ll be back home in the wobble of a reindeer’s buttocks.

And Evie can go back in mothballs.

You can forget she ever existed.

You can’t just go home.

What about Gwen?

Gwen.

For that, you’d threaten my whole operation?

Steve, you said if there was any way to get there, you would.

Well, this is it.

Look.

The old sleigh is perfect!

Uh, right.

Well, anyway, it goes really fast, even with bits missing.

And we’ve got quite a few reindeer left.

And, if I’m sick again, I could be sick in a bag.

I’ll wrap him one.

We can help them.

No one missed, sir!

All correct presents, present and correct.

If you help us, Steve, we can do it!

Grandsanta and Arthur would be the heroes of the night, sir!

Come home now!

If we all just gave in to Christmas spirit, there’d be chaos.

Unh!

We’re on our way, Steve.

No!

Santa will want us to get to Gwen.

Ask him.

Please.

Arthur, this is Dad we’re talking about.

There was a time when he cared about every last gift tag, but now he just wants to be loved and get some rest.

No.

He’s lying awake, worrying his beard off about Gwen.

Ho-ho-ho.

Off to the land of nod.

Please do not disturb until December 26th.

Is that it, dear?

Yes.

Press the red.

No.

Santa’s the most caring man in the world.

So why are you here, not him?

Don’t leave me, Arthur!

Poor old man and his reindeer, on our own at Christmas?

At least have the decency to finish us off with a rock!

Poor Evie.

Sun’ll be up soon.

It’s Christmas!

Christmas is for kids.

You grow out of it.

What, in the last six minutes?

I know what you all say about me, you know.

“He belongs in the South Pole.”

“Dear Arthur, what a puzzle.”

Well, you were right.

All that fuss over one kid.

I was being ridiculous.

This is nice.

It’s good to get away from it all, you know.

All the Christmas fuss.

I’m sorry I messed things up, lad.

You see, the night I last took Evie out when there was all that fuss, your father came to me.

I’ll never forget it.

Couldn’t look me in the eye.

“Dad,” he says.

“Steve thinks it best you don’t fly again. We’re scrapping the sleigh.”

Me own son who used to sit where you sat, looking up at me.

I just wanted them to remember who I used to be.

I was a bit like you, lad.

Keen as cranberry.

So was your dad.

You get old, that’s all.

Everything changes.

Does it?

How can I ever write another letter saying that Santa cares?

Good night, Dad.

Sleep well.

Oh!

Sir, we know you shouldn’t believe rumors, but we do.

Is it true you missed a child?

Me?

No, no, no.

Well, uh, in a way, yes.

It was just one.

In fact, not even that.

Naught point lots more naughts, then a number and some sort of percent at the end.

Not really an error, just a one.

One child doesn’t matter?

Which one?

Well, I.

It’s not that.

I did nine ones in Greece.

Did those matter?

What about my ones in Germany?

One of them was twins!

They don’t matter half each.

Um.

Why don’t you ask Steve?

He can explain.

Fiendishly clever.

But aren’t you in charge, sir?

Of course.

I’m Santa.

Sir, if the one that got missed doesn’t matter, why have Arthur and Grandsanta gone to take it?

What?

Malcolm, what’s this about Arthur?

He’s crazy.

Is there a list of children who don’t matter?

Santa said they don’t matter 100 percent.

Is it true children aren’t real, they’re just antimatter?

Shh, shh!

Do not.

Look.

Look!

I festivized every single country in the world.

You see?

This one, this one, this one.

All of them.

I mean, who cares about one single tiny child?

Uh.

I do.

Arthur.

My poor boy.

Why on earth would he.

You’re his brother, Steve.

How could you let him?

And about this child you missed, I’m really not sure you made the right decision.

Is that bird doo on your shoulder?

Right.

Over there is Satellite

Tracking, Navigation, Data Analysis.

Coffee machine’s by the door.

Good night, Santa.

♪ Gloria ♪

♪ Hosanna in excelsis ♪ ♪

Um.

I’ll be right back.

ARTHUR: Dear Xiao-Ling, thanks for your letter and drawing of Santa tripping over your dog.

It was hilarious.

Dear Alessandro, I’m sorry your family’s had a hard year, but Santa is real.

Dear Lars, I promise Santa will come.

He’s the greatest man ever.

Can I burn this?

Sure.

There’s millions like it.

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.