4بخش

: در جستجوی دوری / بخش 4

در جستجوی دوری

6 بخش

4بخش

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح ساده

دانلود اپلیکیشن «زوم»

این بخش را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زوم» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زوم»

فایل ویدیویی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی بخش

‫منظورت بکی نیست، درسته؟

‫دلم واسه دوری تنگ شده

‫منم همینطور

‫راستشو بخوای حسابی نگرانشم

‫اون کسیه که باید نگران ما باشه

‫خب اگه اون الان اینجا بود ‫مطمئناً یه راه حل واسمون داشت

‫نمیدونم چطور اینکارو میکنه

‫گمون نکنم بدونه پدر

‫فقط انجامش میده

‫پس باید فقط فکرمون رو به کار بندازیم

‫- اگه دوری بود چکار میکرد؟

‫- اگه دوری بود چکار میکرد؟

‫آره!

اگه دوری بود چکار میکرد؟

‫از موقعیتش استفاده میکرد، ‫و سبک سنگین میکرد ‫و انتخاب های پیش روش رو بررسی میکرد.

‫پدر، این کاریه که خودت انجام میدی

‫درسته، من اینکارو میکنم،

‫اون حتی واسه بار دوم به چیزی فکر نمیکنه

‫نگاهش فقط به اولین چیزیه که میاد جلوی چشمش و.

‫دوری اگه بود همینکارو میکرد

‫امم.

‫نمو محکم بهم بچسب

‫وای! وووهووو.

‫هی داره جواب میده!

وای! ‫فقط همینجور نفس بکش

‫- حالت خوبه؟

‫- آره!

حالا اگه دوری بود چکار میکرد؟

‫دوری کیه؟

‫اوه پسر. از دیدنت خوشحالیم

‫از دیدن من خوشحالین؟

‫منم از دیدنتون خوشحالم

‫سالهاست که یه هم‌صحبت ندارم

‫سالهاست؟

واو

‫خب متاسفانه نمیتونیم زیاد بمونیم.

‫باید بریم چونکه.

‫حالا واسه چی میخواین برین؟

‫تازه رسیدین

‫یکم بمونین

‫مفصل راجع به خودتون بگین

‫خب از خدامه ولی من و پسرم ‫باید بریم بخش قرنطینه، پس.

‫- پسرداشتن خیلی عالیه

‫- آه بله درسته

‫البته من که کس و کاری ندارم

‫یه مدت با یه گوش‌ماهی خوشکل میرفتم سر قرار

‫- چقد باحال، ولی.

‫- ولی گوش‌ماهی ها چشم دارن

‫اونم دنبال یه چیز متفاوت بود.

‫شوخی میکنم!

‫راجع به چشم داشتنشون نه ها. چون چشم دارن

‫و درونت رو می‌بینن و قلبت رو میشکنن

‫اوه شلی!

چـــــرا؟

چـــــــرا؟

‫حالا اگه دوری بود چکار میکرد؟

‫ همراه ما باشید ‫ با کاوش در دنیای اسرارآمیز اقیانوس آزاد

‫- خب هنک بیا دنبالم

‫- تو که داخل یه لیوانی

‫درسته. پس من دنبالت میام

‫- وایسا

‫- هشت پا سه قلب دارد

‫ها. عجب حقیقت جالبی

‫رسیدیم

‫واقعا داره جور میشه

‫هیس!

‫خب بنظر میاد آخر راهه بچه جون.

‫حالا باید برسم به کامیون

‫وایسا! وایسا!

یه چیزی واست داشتم

‫- برچسب

‫- برچسب. درسته

‫میدونی، بنظرم تورو یادم بمونه

‫آه، توی یه چشم بهم زدن منو یادت میره بچه

‫سه تا چشم بهم زدن

‫هرچند فراموش کردن تو واسم سخته

‫پدر و مادرم درواقع اون پایینن

‫امم.

‫تو خوبی؟

‫آماده‌م

‫آره، گمونم آماده ای

‫وای!

‫واو!

‫اونا کجان؟

اونا کجان؟

‫اونا کجان؟

خیلی خب. خب

‫عذر میخوام.

اوه.

سلام. سلام. یه مامان و بابا ندیدین ‫که من همراهشون نباشم؟

‫ببخشید.

یه زوج ندیدین؟

‫مثل شما پیرن

‫نه به پیری شما ‫ولی خب از شما پیرترن

‫باشه. بای

‫سلام. کسیو میشناسین که خیلی وقت پیش، ‫منو گم کرده باشه؟

‫دقیقشو نمیدونم چندوقت پیش.

‫خب. مثل اینکه عجله داری

هی هی

‫- جلوتو نگاه کن

‫- اوه ببخشید

‫ هدف ما این است که هر حیوانی ‫ که نجات، و تحت مراقبت قرار دادیم را ‫ سرانجام به خانه و جایی که به آن تعلق دارد بازگردانیم

‫صدف‌ها

‫و اینم از این.

‫اگه یه وقت گم شدی دوری.

‫فقط صدف‌هارو دنبال کن

‫هی ببین! صدف‌هارو

‫صدف‌هارو دنبال کن

‫- هی من اینجا زندگی میکنم

‫- بله بله همینطوره

‫خونه‌ام!

اونجا خونه‌ی منه

‫مامان!

بابا!

‫خب خوشمزه‌ی من!

حالا تا 10 بشمار

یک دو سه

چهار

‫قابلتو نداشت

‫داری با کی حرف میزنی خوشمزه‌ی من؟

‫دوست لوله‌ایم، دستینی

‫مامان؟ بابا؟

‫مامان عاشق صدف‌های بنفش‌ ـه

‫- مامان؟

‫- چه اتفاقی واسش میفته؟

‫ناراحت نباش جنی

‫اوه نه گریه نکن مامان.

گریه نکن

‫بنظرت اون

میتونه تنهایی از پسش بربیاد چارلی؟

‫اوه عزیزم. طوریش نمیشه

‫مامان عاشق صدف‌های بنفش‌ ـه

‫- دوری

‫- دوری

‫- دوری!

‫- مامان؟

‫- دوری!

‫- مامان!

بابا!

‫پدر و مادرم

‫من.

گمشون کردم

‫تقصیر من بود

‫- برچسبت کجاست؟

‫- ها؟

‫برچسبت. گم شده.

‫واسه همینه که توی قرنطینه نیستی؟

‫- قرنطینه؟

‫- آره

‫اونجا تمام “جراح ماهی” های آبی رو نگه میدارن. درسته بیل؟

‫آره.

قرار شده جراح‌ماهی های آبی توی کلیولند ‫نمایشگاه ویژه‌ی خودشون رو داشته باشن

‫اول صبح با کامیون میبرنشون

‫حتما جای خوبیه

‫چی؟

نه! نه پدر و مادرم توی همون قرنطینه‌ان؟

‫قراره ببرنشون کلیولند؟

ولی من تازه رسیدم اینجا

‫باید برسم بهشون

‫اونا نمیدونن من اینجام

‫نگران نباش، رفتن به قرنطینه آسونه

‫میتونی راحت از راه لوله‌ها بری عزیزم

‫اوه. اوه من نمیتونم

‫- چرا نمیتونی؟

‫- مقصدم یادم میره

‫و نمیتونم جایی باشم که ‫کسی کمکم نباشه

‫- خب پس بنظرم اینجا گیر افتادی

‫- اینجوری کمکی بهش نمیکنی بیل

‫فقط اگر میخوای، باید بری داخل لوله‌ها.

‫طوریت نمیشه

‫اوه پسر

‫میشه بهم بگین چطوری از راه لوله‌ها

‫برسم به قرنطینه؟

‫حتما عزیزم.

دوبار بپیچ سمت چپ ‫بعدش یه بار سمت راست.

آسونه

‫خیلی خب

‫دوبار چپ و یه بار راست

‫از پسش برمیام

‫دوبار چپ و یه بار راست

باشه. ‫یادت نره

‫دوبار چپ و یه بار راست

‫دوبار چپ و یه بار راست

‫دوبار چپ و یه بار راست

‫دوبار چپ و یه بار راست.

دوبار چپ و یه بار راست

‫دوبار چپ و یه بار راست؟

لعنتی

‫چپ و راست.

وایسا ببینم،

‫من یه بار پیچیدم چپ؟

‫وای نه. داره سرم میاد

‫خب صبر کن.

صبر کن، صبر کن

‫کدوم ور؟

دارم کجا میرم؟

‫یادم نمیاد.

خیلی خب

‫خب دیگه. گم شدم

‫خیلی سخته. یادم نمیاد

‫همه چیز یادم میره

‫دیگه تا ابد توی لوله‌ها گیر افتادم.

‫لوله‌ها!

دوست لوله‌ای

‫دوست لوله‌ای؟

دوست لوله‌ای!

‫- و شنا کن، شنا کن، شنا کن

‫- آره، مطمئن نیستم

‫بهم اعتماد کن نمیذارم به چیزی بخوری.

‫دیوار!

‫به چه درد میخوره؟

‫من که هیچوقت یاد نمیگیرم دور بزنم

‫بهتره یاد بگیری.

اگه اینجا نتونی انجامش بدی ‫توی اقیانوس هیچوقت نمیتونی

‫حالا جدی جدی تمرکز کن، خب؟

‫دیوار!

‫دستینــــی!

‫دوری؟

سلــــام

‫من توی لوله‌ها گم شدم و ‫پدر و مادرم توی بخش قرنطینه‌ان

‫صبر کن دورررری!

‫بیلی! باید از مسیریابی پژواکیت استفاده کنی!

‫میدونی که خرابه

‫بس کن و فقط سعی کن اونجوری که دوری گفت

‫اووووو کنی، خب؟

‫- گمون نکنم بتونم

‫- منو ناامید نکن بیلی!

‫اوووووه!

‫اووووه!

اووووه!

‫زود باش بیلی

‫الان بهم چی گفتی، ها؟

حسابی تمرکز کن

‫اوووه!

حس خنگی میکنم

‫- بیلی

‫- ببخشید.

اوووه!

‫- سلـــام

‫- اوه اینجام

‫ما اینجاییم

‫- بچه‌ها. اوه! بچه‌ها

اوه!

‫- چیه؟

چی شده؟

‫دارم یه چیزی می‌بینم!

اوووه!

‫بزن بریم!

اووه!

اوه ایول!

اوه! ‫میتونم قرنطینه رو ببینم!

‫فوق العادست

اوه! ‫میتونم همه چیزو ببینم

‫میتونم تورو هم ببینم

‫اون میتونه تورو ببینــــــه

‫زندگیم یه رنگین کمونه.

‫میتونی منو ببینی؟

‫خب، اینجوری دیگه نمیشه

‫- بیلی!

‫- خیلی خب. به دوری بگو بره به چپ

‫میگه برو به چــــپ!

‫چپ؟

اوه!

‫- مستقیم

‫- مستقیــــم

‫- مستقیم

اوه!

‫- بره راست

‫- راااااست

‫- راست

اوه! ‫گیج شدم

اوه! وایسا. اوه!

‫یه چیز دیگه رو دارم می‌بینم

‫صبر کن. بذار روش زوم بشم

‫ززززوو..

یا خدای دریا، ‫اون تنها نیست

اوه

‫- چی؟

چیه؟

‫- نمیدونم ولی داره میره سمتش

‫اوه نه!

دورررری، شنااااا کن!

‫به یه سمت دیگه شناااا کن

‫- چی؟

کجاااااا؟

‫- چیه؟

کجا برم؟

‫- برو راست

‫- رااااست!

‫نه، راست من!

‫اوه نه. داره مستقیم میره سمت اون چیز

‫نه!

دوری برگرد!

‫عالیه دوری!

‫داری یه راست میای سمت ما!

‫چی؟

میخوای برم سمت راست؟

‫نه! نه! راست نه،

‫اوه من نمیتونم نگاه کنم

‫- دوری

‫- مارلین؟

‫- میدونستم.

حالت خوبه

‫- وای خدای من

‫داره میبلعش

‫داره زنده زنده میخورش

‫- حالت خوبه

‫- پیدام کردین.

چطوری پیدام کردین؟

‫یه صدف دیوونه به تورمون خورد

‫که مدام فک میزد

‫فقط آروم عقب عقب ازش دور شدیم ‫و وارد این لوله ها شدیم

‫و بعدش شروع به جستجو کردیم

‫دورررری! متاسفمممم

‫خب، این صدای چی بود؟

‫وایسا. باید جوابشو بدم

‫چیزی نیییست

‫تاسف واسه چیییی؟

‫چی؟

حالت خوبــــه؟

‫آررره!

‫مارلین و نمو رو پیداااا کردم

‫پدر! شنیدی؟

دوری واقعا به زبون نهنگی صحبت میکنه

‫شنیدم

‫و همین هم یه عالمه خاطرات بد رو زنده میکنه ‫پس بیاید از اینجا بریم

‫من میگم از اینور بریم

‫دنبالم بیاید.

وقتشه بریم سمت خونه

‫وایسا وایسا وایسا

ام. ‫پدر و مادرم اینجان

‫- واقعا؟

‫- پدر و مادرت رو پیدا کردی؟

‫خب دقیقاً که. نه.

یعنی هنوز نه ‫ولی، میدونم کجان

‫و دقیقاً نمیدونم چطوری برم پیششون ‫ولی میدونم که.

باید کمکم رو خبر کنم

‫- به سمت قرنطیـــــــنه

‫- قرنطینه

‫همینه!

و یه هفت پا رو دیدم، حسابی بداخلاق ‫اما یجورایی مهربون، و اون منو رسوند به نمایشگاه.

‫نمایشگاه

‫دوری؟

‫بنظرتون پدر و مادرم دلشون میخواد منو ببینن؟

‫چی؟

چرا نخوان تورو ببینن؟

‫چون.

گمشون کردم؟

‫دوری، پدر و مادرت از دیدنت حسابی ذوق میکنن

‫دلشون واسه همه چیزت تنگ شده

‫- واقعا؟

میدونی چطور پیدات کردیم؟

‫- یه چیزی گفتی راجع به صدف؟ یا .

‫- نه

‫- نه، یه صدف خوراکی

‫- نه

‫- نرم تن؟

‫- نه

‫- یه چیزی؟

‫- نه

‫- نمیدونم

‫- نه. صدف نه

‫ما اوقات خیلی سختی رو گذروندیم ‫تا اینکه نمو به این فکر کرد که:

‫« اگه دوری بود چکار میکرد؟

»

‫چرا این حرف رو زدی؟

‫چون از وقتی که دیدمت، ‫بهم نشون دادی که ‫چطور کارهایی رو که انجام دادنشون رو ‫توی خوابم نمیدیدم، انجام بدم.

دیوونه بازی‌ها!

‫گول زدن کوسه ها و ‫پریدن روی عروس دریایی

‫و پیدا کردن پسرم.

‫تو باعث تمام این اتفاقات بودی

‫واقعا؟

نمیدونستم چنین فکری داری؟

‫یا شایدم فراموش کردم

‫نه فراموش نکردی

‫تا حالا بهت نگفته بودم

‫و متاسفم از این بابت

‫ولی دوری، بخاطر همین شخصیتی که داری، ‫بزودی پدر و مادرت رو پیدا میکنی

‫و وقتی پیداشون کردی ‫تو توی خونه‌ی خودتی

‫پدر؟

‫معنیش اینه که باید با دوری خداحافظی کنیم؟

‫آره نمو.

باید خداحافظی کنیم

‫هی، خب چندتای دیگه رو باید بار بزنیم؟

‫همین آخرین ردیف

‫هرچی زودتر تموم کنیم ‫کامیون هم زودتر میرسه به کلیولند

‫- حواست به پیچ باشه

‫- به چی باشه؟

آخ

‫- دیر شد دیگه

‫- خب بنظرم نزدیک شدیم

وییی. ‫سلام

‫اینجا قرنطینه است؟

‫آره! خودشه!

‫ما بخش قرنطینه ایم

‫پدر و مادرم اینجان

‫داریم کجا میریم؟

‫هی.

‫نه، چرا داریم میریم سمت در؟

‫- ما از همه باحال تریم!

‫- ژوووون!

‫حس خفن بودن دارم!

متن انگلیسی بخش

You’re not talking about Becky, are you?

I miss Dory.

Me too.

The truth is, I’m just so worried about her.

She’s the one who should be worried about us.

Well, she would definitely have an idea of what to do if she were here.

I don’t know how she does that.

I don’t think she knows, Dad.

She just does.

Well, then we’ll just have to think.

What would Dory do?

What would Dory do?

Yeah!

What would Dory do?

She would assess her situation, and then she’d evaluate then she would analyse her options.

Dad, that’s “what would Marlin do.

Right, that’s what I would do.

She wouldn’t even think twice.

She would just look at the first thing she sees and.

Dory would do it.

Mmm.

Nemo, hold on to me.

Whoa!

Whoo-hoo!

Hey, it’s working!

Whoa!

Just keep gasping.

Are you okay?

Yeah!

What would Dory do now?

Who’s Dory?

Oh, boy.

Are we happy to see you.

Happy to see me?

I’m happy to see you!

I haven’t had anyone to talk to in years.

Years?

Wow.

Unfortunately we can’t stay long.

We have to go because.

Now why would you want to go?

You just landed.

Stay a while.

Tell me all about yourself.

I would love to, but my son and I have to get to quarantine, so.

Wonderful thing to have a son.

Yeah it is.

Of course I don’t have a family.

I dated a nice scallop for a while.

That’s fascinating, but.

But scallops have eyes.

And she was looking for something different.

I’m kidding!

Well, not about scallops having eyes.

They do.

And they see into your soul and they break your heart.

Oh, Shelley!

Why?

Why?

Now what would Dory do?

Come with us as we explore the mysterious world of the Open Ocean.

Okay, Hank, follow me.

You’re in a cup.

Right.

I’ll follow you then.

Wait.

An octopus has three hearts.

Huh.

That’s a fun fact.

We’re here.

This is really happening.

Sh!

Well, looks like this is it, kid.

Now I got a truck to catch.

Wait!

Wait!

I had something for you.

Tag.

The tag.

Right!

You know, I think I’m gonna remember you.

Oh, you’ll forget me in a heartbeat, kid.

Three heartbeats.

I’ll have a hard time forgetting you though.

My parents are actually down there.

Um.

You okay?

I’m ready.

Yeah, I think you are.

Whoa!

Wow!

Where are they?

Where are they?

Where are they?

Okay.

Okay.

Pardon me.

Oh.

Hi.

Hello.

Have you seen a mom and a dad without me?

Excuse me.

Have you seen a couple?

They’re old like you.

Not old like you, but older than you even.

Okay.

Bye.

Hi.

Do you know anyone who lost a kid a long time ago that would be me?

I don’t know how long ago exact.

Okay.

You’re in a hurry.

Ho, ho!

Watch where you’re going.

Oh, sorry.

It’s our goal that every animal we rescue and care for will eventually return home to where they belong.

Shells.

And there we go.

Now, if you ever get lost, Dory.

You just follow the shells.

Hey, look!

Shells!

Follow the shells.

Hey, I live there.

Yes, yes indeed.

My home.

That’s my home!

Mom!

Dad!

Okay, kelpcake.

Now count to ten.

One, two, three.

Four.

You’re welcome.

Who are you talking to, kelpcake?

My pipe pal, Destiny!

Mom?

Dad?

Mommy loves purple shells.

Mommy?

What’s going to happen to her?

There, there, Jenny.

Oh, no, don’t cry, Mommy.

Don’t cry.

Do you think she’s.

That she can make it on her own, Charlie?

Oh, honey.

It’ll be okay.

Mommy loves purple shells.

Dory!

Dory?

Dory!

Mommy?

Dory!

Mommy!

Daddy!

My parents.

I.

I lost them.

It was my fault.

Where’s your tag?

Huh?

Your tag.

It’s missing.

That why you’re not in quarantine?

Quarantine?

Yeah!

That’s where they took all the blue tangs.

Isn’t that right, Bill?

Yep.

The blue tangs are getting their own exhibit in Cleveland.

Being shipped out on a truck at the crack of dawn.

Must be nice.

What?

No!

No, my parents are back in quarantine?

They’re being shipped to Cleveland?

But I just got here!

I’ve got to get to them.

They don’t know I’m here.

Don’t worry, it’s easy to get to quarantine.

You can just go through the pipes, honey.

Oh.

Oh, I can’t do that.

Why not?

I’ll forget where I’m going.

And I can’t be somewhere where I have nobody to help me.

Well, then I guess you’re stuck here.

You’re not helping, Bill.

Just go in there if you want to.

You’ll be fine.

Oh, boy.

Could you tell me how to get there?

Through the pipes?

Sure, honey.

It’s two lefts and then a right.

Simple.

Okay.

Two lefts and a right.

I can do this.

Two lefts and a right.

Okay.

Don’t forget.

Two lefts and a right.

Two lefts and a right.

Two lefts and a right.

Two lefts and a right.

Two lefts and a right.

Two lefts and a right?

Shoot.

Left and a right.

Wait.

Did I already take a left?

Oh, no.

It’s happening.

Okay, hold on.

Hold on, hold on, hold on.

Which way?

Where am I going?

I can’t remember.

Okay.

Okay.

I’m lost.

It’s too hard.

I can’t remember.

I’m forgetting everything.

I’m gonna be stuck forever in the pipes.

The pipes!

The pipe pals.

Pipe pals?

Pipe pals!

And swim, swim, swim.

Yeah, I don’t know about this.

Trust me, I won’t let you hit anything.

Wall!

What’s the point?

I’ll never learn to get around!

You better!

If you can’t do it in here you’ll never do it out in the ocean.

Now really focus, okay?

Wall!

Destiny!

Dory?

Hello?

I’m lost in the pipes and my parents are in quarantine!

Hang on, Dory!

Bailey!

You’ve got to use your echolocation!

You know it’s broken!

Just stop it, and try the “Ooh” thing

Dory talked about, will you?

But I don’t think I can.

Don’t bail on me, Bailey!

Ooh!

Ooh!

Ooh!

Come on, Bailey.

What did you just tell me, huh?

Really focus!

Ooh!

I feel stupid.

Bailey.

Sorry.

Ooh!

Hello?

Here!

We’re here!

Guys.

Ooh!

Guys.

Ooh!

What?

What is it?

I’m getting something!

Ooh!

Here we go!

Ooh!

Oh, yes!

Ooh!

I can see the quarantine!

This is amazing!

Ooh!

I can see everything!

And I can see you!

He can see you!

My life’s a rainbow!

Can you see me?

Right, it doesn’t work that way.

Bailey!

Okay!

Tell Dory to go left!

He says go left!

Left?

Ooh!

Straight!

Straight!

Straight!

Ooh!

Go right!

Right!

Right!

Ooh!

I’m light-headed!

Ooh!

Wait.

Ooh!

I’m picking up something else.

Hold on!

Let me zoom out.

Zzz.

Holy Neptune, she’s not alone!

Ooh!

What is it?

I can’t tell!

But it’s coming for her.

Oh, no!

Dory, swim!

Swim the other way!

What?

Where?

What?

Where?

Go right!

Right!

No, my right!

Oh, no!

She’s heading right towards it!

No!

Dory, turn around!

That’s great, Dory!

You’re headed right toward us!

What?

You want me to go right?

No!

No!

Not right.

Oh, I can’t look!

Dory!

Marlin?

I knew it!

You’re okay!

Oh, my gosh!

It’s consuming her!

It’s eating her alive!

You’re okay!

You found me!

How did you find me?

There was a crazy clam.

He wouldn’t stop talking.

We just slowly backed away from him and into these pipes.

And then we just started looking.

Dory!

I’m sorry!

Okay, what was that?

Hang on.

I got to take this.

It’s okay!

Sorry for what?

What?

You’re okay?

Yes!

I found Marlin and Nemo!

Dad!

Did you hear that?

Dory really does speak whale.

I heard.

It’s bringing back some very bad memories so let’s get out of here.

I say we go this way.

Follow me.

It’s time to head home!

Wait, wait, wait!

Um.

My parents are here.

They are?

You found your parents?

Well, not exactly.

No.

I mean not yet, but, um, I know where they are.

I don’t know exactly how to get there, but I know that.

I’m getting help.

Down to quarantine.

Quarantine.

That’s it!

Oh, and I met this septopus, super cranky but secretly kind of sweet, and he got me into the exhibit.

The exhibit.

Dory?

Do you think my parents will want to see me?

What?

Why wouldn’t they want to see you?

Because.

I lost them?

Dory, your parents are going to be overjoyed to see you.

They’re going to have missed everything about you.

Really?

Do you know how we found you?

Something about a clam?

Or.

No.

No, an oyster.

No.

Mollusc?

No.

Something?

No.

I don’t.

No?

No clam.

We were having a very hard time until Nemo thought.

“What would Dory do?

Why would you say that?

Because ever since I’ve met you, you’ve shown me how to do stuff I never dreamed of doing.

Crazy things!

Outsmarting sharks and jumping jellyfish.

And finding my son.

You made all that happen.

Really?

I didn’t know you thought that.

Unless I forgot.

No, you didn’t forget.

I never told you.

And I’m sorry about that.

But, Dory, because of who you are, you are about to find your parents.

And when you do that, you’ll be home.

Dad.

Does this mean we have to say goodbye to Dory?

Yes, Nemo.

We do.

Hey, so how much more we got left to load?

Uh, just this last row.

The sooner we finish, the sooner this truck gets to Cleveland.

Watch the turn.

Watch what?

Ow!

Too late.

Okay, I think we’re close.

Whee!

Hi!

Is this quarantine?

Yes!

This is it!

We’re in quarantine!

My parents are here!

Where are we going?

Hey, what.

No, why are we going towards the door?

We are all better!

Yay!

I feel fantastic!

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.