2بخش

: پدرخوانده / بخش 2

2بخش

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح سخت

دانلود اپلیکیشن «زوم»

این بخش را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زوم» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زوم»

فایل ویدیویی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی بخش

هی، پالی! برام یه کم شراب بیار

پالی! شراب بیار

بیشتر. خیلی قشنگ میرقصی. مگه تو داور رقصی چیزی هستی؟

برو پی کار خودت. برو دنبال کارت

هی ساندرا، یک لطفی کن. مراقب بچه ها باش. نذار شیطونی کنن

تو بهتره مراقب رفتار خودت باشی، فهمیدی؟

20-30 هزار دلار اسکناس نقد

اونم داخل یه کیسه کوچیک

داخل اون کیف کوچیک. ای کاش عروسی کس دیگه ای بود. خدای من!

هی، پالی!

دو تا تیکه گوشت با یه ژامبون گیرم اومد

بجنب احمق نادون!

موضوع چیه؟

دون کورلئونه، باعث افتخار و مباهاته که منو به این مهمانی دعوت کردید

هی! هی! از اینجا گم شید! این یه مهمونیِ خصوصیه.

بیرون! چی شده؟ هی، عروسیِ خواهرمه

اف بی آی لعنتی برای هیچی احترام قائل نیست!

هی! بیا اینجا، بیا اینجا، بیا اینجا!

ولی همین اواخر قول شرف داده بود که در جنگ به آمریکایی ها کمک کنه

برای همین 6 ماهی در قنادی من کار میکرد

نازورین، دوست من چه کاری از دست من ساخته است؟

حالا که جنگ تموم شده

اونها میخوان این پسره “اِنزو” رو به کشورش ایتالیا برگردونن

پدرخوانده من یه دختر دارم. میدونید، اون و اِنزو…

تو میخوای اِنزو در این کشور بمونه و با دخترت ازدواج کنه

شما آدم بسیار فهمیده ای هستید

آقای هگن. ممنونم

فقط ببینید چه کیک عروسی ای برای دخترتون درست کردم

مثل این! عروس، داماد و فرشته…

این کارو به چه کسی بسپارم؟ دست افراد خودی نده

این کارو بسپار به یه یهودیِ عضو کنگره از یه حوضه ی دیگه

نفر بعدی کیه؟

هی، مایکل!

اون توی لیست نیست ولی “لوکا براسی” میخواد شما رو ببینه

اون.. کار ضروری داره؟

انتظار دعوت شدن به عروسی رو نداشته برای همین میخواد تشکر کنه. خیلی خب.

دون کورلئونه، باعث افتخار و مباهاته که منو به این مهمانی دعوت کردید

در روز عروسیِ دخترتون…

آرزو میکنم که بچه اولشون یه بچه سالم و قوی باشه

مایکل

اون مردی که اونجا نشسته داره با خودش حرف میزنه

اون آدم ترسناک رو اونجا میبینی؟

اون آدم خیلی ترسناکیه. خب، کیه؟ اسمش چیه؟

اسمش لوکا براسیه. گهگاهی به پدرم کمک میکنه

اوه مایکل، صبر کن. اون داره میاد اینجا!

مایکل! هی! فوق العاده بنظر میرسی!

برادرم “تام هگن” خانم “کِی آدامز”

حالتون چطوره؟ از دیدنتون خوشحالم.

حالتون چطوره، تام؟ پدرت دنبالت میگرده

از دیدنتون خوشحال شدم. منم همینطور

اگه برادرته چرا اسم فامیلش فرق میکنه؟

برادرم “سانی” وقتی بچه بود تام هگن رو توی خیابون پیدا میکنه

اون خونه و زندگی نداشت بنابراین پدرم اونو به فرزندی قبول میکنه

و از اون زمان تا حالا اون با ماست

اون وکیل خوبیه

اهل سیسیلی نیست. ولی به زودی “دست راست” میشه

یعنی چی؟ یعنی…

مثل یه وکیل، یه مشاور. برای خانواده پست خیلی مهمیه

لازانیات رو دوست داری؟

دون کورلئونه…

باعث افتخار و مباهاته که منو به عروسیِ دخترتون دعوت کردید

در روز عروسیِ دخترتون…

آرزو میکنم که بچه اولشون یه بچه سالم و قوی باشه

من وفاداریِ بی حد و مرز خودم رو به شما اعلام میکنم

هدیه ی من برای جشن عروسی دخترتون. ممنونم لوکا. دوست ارزنده ی من

دون کورلئونه، دیگه مزاحمتون نمیشم چون میدونم سرتون شلوغه

ممنونم.

سناتور کولی! نه! نه! نه!

سناتور کلی بخاطر عدم حضورش عذرخواهی کرده، ولی گفته که شما اونو درک میکنید

تعدادی از قضات دادگستری همه هدایایی فرستادن

اون این همه راه رو از کالیفرنیا اومده. !بهت گفته بودم که میاد

دو سالی میشه. احتمالا بازم به مشکل خورده. اون پسرخوانده ی خوبیه

جانی، جانی! برامون یه آواز بخون!

مایکل، اصلا بهم نگفته بودی که “جانی فونتین” رو میشناسی!

البته که میشناسم. میخوای باهاش آشنا بشی؟ ها؟ اوه. عالیه! البته

پدرم در حرفه اش خیلی بهش کمک کرد. واقعا؟

چطوری؟

چطوره به این آواز گوش کنیم. نه، مایکل

لطفا مایکل. بهم بگو

وقتی جانی تازه کارش رو شروع کرده بود یه قرارداد با رهبر یه گروه بزرگ موسیقی امضا کرد

و در حرفه خودش بهتر و بهتر شد و خواست مستقل کار کنه

جانی پسرخوانده ی پدرمه

بنابراین پدرم به دیدن رهبر اون گروه موسیقی میره

و پیشنهاد 10 هزار دلاری برای فسخ قرارداد اون با جانی میده

ولی رئیس گروه میگه نه

روز بعد پدرم به دیدنش میره ولی این دفعه با لوکا براسی

ظرف یک ساعت

اون فسخ قرارداد رو در ازای یه چک هزار دلاری امضا میکنه

چطوری اونو راضی کرد؟ پدرم پیشنهادی بهش میده که نتونه رد کنه

چه پیشنهادی؟ لوکا براسی اسلحه رو میذاره رو سرش

و پدرم میگه یا مغزش و یا امضاش باید پای قرارداد باشه

این یه داستان واقعیه

متن انگلیسی بخش

Hey, Paulie! Let me have some wine.

Paulie! More wine.

Music plays.

Ah, you look terrific on the floor.

What, you a dance judge or something?

Go take a walk around the neighborhood.

Do your job.

Hey Sandra, come on, do me a favor. Watch the kids.

Don’t let them run wild, all right?

Well, you watch yourself, all right?

20, 30 grand. In small bills, cash.

In that little silk purse.

If this were somebody else’s wedding… Sfortunato!

Hey, Paulie!

I got two gabagool, capocol, and a prosciut.

Stupid jerk!

Hey, what’s the matter?

Don Corleone, I am honored and grateful that you have invited me to your home.

Hey!

Partire. Get out of here!

It’s a private party. Go on!

What is it?

Hey, it’’s my sister’s wedding.

Goddamn FBI don’t respect nothing!

Hey! Come here, come here, come here, come here!

…but towards the end, he was paroled to help with the American war effort,

so for the last six months he’s been working in my pastry shop.

Nazorine, my friend, What can I do for you?

Now that the war is over,

this boy, Enzo, they want to repatriate him back to Italy.

Godfather, I have a daughter.

You see, she and Enzo…

You want Enzo to stay in this country, and your daughter to be married.

You understand everything.

Mr. Hagen. Thank you.

Wait till you see the beautiful wedding cake I made for your daughter!

Oof, like this!

The bride and the groom with the angel…

Who should I give this job to?

Not to our paisan.

Give it to a Jew Congressman in another district. Who else is on the list?

Hey, Michael!

He’s not on the list, but Luca Brasi wants to see you.

Is this… Is this necessary?

He didn’t expect to be invited to the wedding, so he wanted to thank you.

All right.

Don Corleone, I’m honored and grateful that you have invited me to your home

on the wedding day of your daughter.

May their first child be a masculine child.

Michael…

That man over there is talking to himself.

See that scary guy over there?

He’s a very scary guy.

Well, who is he? What’’s his name?

His name is Luca Brasi. He helps my father out sometimes.

Oh Michael, wait… He’s coming over here!

Michael!

Hey!

You look terrific!

My brother Tom Hagen, Miss Kay Adams.

How do you do? Nice to meet you. How do you do, Tom?

Your father’s been asking for you.

Very nice to meet you.

Nice to meet you.

If he’s your brother, why does he have a different name?

Oh, back when my brother, Sonny, was a kid, he found Tom Hagen on the street.

And he had no home, and so my father took him in.

And he’s been with us ever since.

He’s a good lawyer.

Not a Sicilian.

I think he’s going to be consigliere.

What’s that?

That’s a,

like a counselor, an advisor. Very important to the family.

You like your lasagna?

Don Corleone.

I am honored and grateful

that you have invited me to your daughter’s wedding.

On the day of your daughter’s wedding.

And I hope that their first child will be a masculine child.

I pledge my ever-ending loyalty.

For your daughter’s bridal purse.

Thank you, Luca. My most valued friend.

Don Corleone, I’m going to leave you now, because I know you’re busy.

Thank you.

SignoraCorleone!

No! No! No!

Senator Cauley apologized for not coming personally, but said you’‘d understand.

Also some of the judges. They’ve all sent gifts.

He came all the way from California to come to the wedding.

I told you he was going to come!

Been two years. He’s probably in trouble again.

He’s a good godson.

Johnny, Johnny! Sing a song!

You never said you knew Johnny Fontane!

Sure. You want to meet him?

Huh? Oh… Great! Sure.

My father helped him with his career.

He did?

How?

Let’s listen to this song. No, Michael…

Please, Michael. Tell me.

Well, when Johnny was first starting out,

he was signed to this personal service contract with a big bandleader.

And as his career got better and better,

he wanted to get out of it.

Now, Johnny is my father’’s godson.

And my father went to see this bandleader.

And he offered him $10,000 to let Johnny go,

but the bandleader said no.

So the next day

my father went to see him, only this time with Luca Brasi.

And within an hour,

he signed a release for a certified check of $1,000.

Well, how did he do that?

My father made him an offer he couldn’t refuse.

What was that?

Luca Brasi held a gun to his head,

and my father assured him that either his brain or his signature would be on the contract.

That’s a true story.

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.