سرفصل های مهم
1بخش
توضیح مختصر
- زمان مطالعه 0 دقیقه
- سطح سخت
دانلود اپلیکیشن «زوم»
فایل ویدیویی
برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.
ترجمهی بخش
لـــعنتی
اَندرو، سلام
بفرمایید شیر قهوه های همیشگتون
واقعا جونم رو نجات دادی ممنون، ممنون
همه حالشون خوبه - آره -
آره - منم همینطور -
سلام، فرنک، نویسنده ی مورد علاقه من چطوره؟
البته که تو داشتی در مورد حرف های بین ما فکر می کردی
چون که می دونی من درست می گم
،فرنک، مردم تو این شهر ،سرشون شلوغه، ورشکسته شدن
و کاملا از کتاب خوندن متنفرن ،اونها کسی رو میخوان که بهش اطمینان کنن و بگن
هی، امشب سریال سی اِس آی رو نگاه نکن “
” یه کتاب بخون، کتاب فرنک رو بخون و اون زنه اسمش اُپراست
این دفعه هم ندیدمت - یکی دیگه از اون صبح ها -
ممنون، کاپیتان باهوش
عالی شد
آه، ببخشید - ، لــعنتی -
یه کم کثیفی رو پیرهنته، دادا
فرنک، همه ی نویسنده ها کتاب منتشر می کنن
راس، مک کورت، روسو، و
فرنک، می تونم بهت بگم اونا چی لازم دارن، یه جایزه
من لباست رو می خوام، همین الان
تو داری شوخی می کنی، مگه نه - تیم یانکیها و بوستون، این سه شنبه میان -
دوتا جا تو جلسه بهت میدم در مقابله لباست تو 5 ثانیه وقت داری تصمیم بگیری
پنج، چهار، سه، دو، یک
می دونم
هیــش - بعداً -
آه اوه
آه، سلام سلام؟
صبح بخیر، رییس شما 30 دقیقه دیگه یه کنفرانس دارید
بله، درباره بازاریابی کتاب های فصل بهار، می دونم
جلسه با کارمندان در ساعت 9
تو بهش زنگ زدی، اوم اسمش چی بود؟
اونی که دستای زشتی داست
جَنت - بله، جنت -
آره، زنگ زدم، من بهش گفتم که
اگر اون نسخه خطی کتابش رو سره وقت نیاره
اون هیچ شانسی برای انتشار نداره، همچنین وکیل مهاجرتتون هم تماس گرفت
اون گفت که خیلی ضروریه
تماس رو رد کن، قرار جلسم رو هم بنداز فردا
و قرار ملاقات با وکیلم رو بذار تو لیست امروز
،اوه، با روابط عمومی هم یه قرار بذار
بهشون بگو تدارک یه انتشار جدید رو ببینن
فرنک داره رو پروژه اُپرا کار می کنه
وااو، کارت خوب بود
،اگر تبریک گفتن تو رو لازم داشتم خبرت می کنم
آمــم
این کیه، آه، جیلیان کیه؟
چرا از من خواسته بهش زنگ بزنم؟
خوب، در واقع اون لیوان منه
و من چرا دارم شیر قهوه تو رو میخورم؟
چون قهوه خودتون ریخت
بنا براین، تو شیر قهوه چاشنی دار بدون قند میخوری؟
بله، مثله یه کریسمس تو لیوان می مونه
آیا این یه تصادفه؟
به طور باور نکردنی، همینطوره
منظورم اینه که من مطمئنا قهوه ای که شما همیشه می خورید رو نمی خورم
فقط این دفعه که قهوه تون ریخت
این یه کم غم انگیزه
صبح بخیر، دفتر خانم تِیت
سلام، باب
در واقع ما داریم میام دفترت، آره
چرا ما داریم میریم دفتر باب؟
اووپ
اون نسخه خطی رو که بهتون دادم رو تموم کردید؟
اوه، من فقط چند صفحه خوندم اونقدارم تاثیر گذار نبود
می تونم یه چیزی بگم - نه -
،من کلی دست نوشته خوندم
و این تنها موردی بود که بهتون دادم
این واقعا داستان شگفت انگیزیه
این از همون نوع رمانیه که شما قبلا منتشر می کردید
اوه، اشتباهه، و من فکر کنم تو همون قهوه ای رو سفارش می دی که من میدم
فقط در موردی که قهوت بریزه، که در واقع خیلی غم انگیزه
یا تاثیر گذار - ،من تحت تاثیر قرار می گیرم -
اگر شما در همون ورودتون قهوه رو نمی ریختی
حالا به خاطر داشته باش که تو فقط اینجا یه پشتیبانی
هیچ حرفی نخواهم زد
آه، بالاخره رهبر بی باک و اربابش اومدن خواهش می کنم، بفرمایید
اوه، قفسه جالبیه، جدیده؟
مال جنبش مذهبی یه فرقه از مصریان در انگلیس بوده در قرن 18
اما، بله، تو دفتر من جدیده
بامزه
باب، من اجازه می دم بری
ببخشید؟
من ازت هزار بار درخواست کردم که به فرنک بگی اُپرا رو بنویسه، اما تو گوش نکردی
تو اخراجی
من بهت گفتم که این غیر ممکنه
فرنک الان 20 ساله مصاحبه نمی کنه
خوب این خیلی جالبه، چون من الان
باهاش صحبت کردم و اون قبول کرد
ببخشید؟
تو حتی بهش زنگ نزدی، اینطور نیست؟
اما - می دونم، می دونم -
فرنک میتونه برای معامله با تو ترسناک باشه
حالا، من بهت دو ماه وقت می دم تا یه شغله دیگه پیدا کنی
و بعدش می تونی بگی که خودت استعفا دادی، باشه؟
چیکار داره میکنه؟
اون داره حرکت می کنه اون کاملا دیوونه شده
اینکارو نکن، باب، اینکارو نکن
تو یه هرزه ی کثیفی
تو نمی تونی منو اخراج کنی
تو فکر می کنی من نمیبینم تو اینجا چی کار می کنی؟
داری من رو به خاطر موضوع اُپرا تهدید می کنی
فقط به خاطر اینکه تونستی نتیجه بگیری؟
چونکه تو از طرف من تهدید میشی
و تو یه هیولایی - باب، بس کن -
چون تو هیچ نشانی از زندگی نداری
،بیرون از دفترت
تو فکر می کنی می تونی با ما
مثله برده های خودت رفتار کنی
میدونی چیه، من برات متاسفم
چون می دونی وقت مرگت چی میشه؟
هیچ کسی پیشت نمی مونه
با دقت گوش کن، باب
من تو رو اخراج نکردم به خاطر این که من داشتم تهدید میشدم، نه
من تو رو اخراج کردم چون تو تنبلی، بی مصرفی و این حقته
و تو بیشتر وقت صرف خیانت به زنت می کنی
تا کار کردن در دفترت
،و اگر تو بخوای یه کلمه دیگه حرف بزنی
اندرو همین وسط جرت خواهد داد، افتاد؟
یه کلمه دیگه حرف بزنی تو رو از اینجا می ندازمت بیرون
با یه اسکورت مجهز
و اَندرو هم این رو با گوشیش فیلم می گیره
و میندازه تو اون سایته اینترنتی
اسمش چی بود - یوتوب -
دقیقاً، این چیزیه که تو میخوای؟
منم فکر نکنم، من باید به کارم برسم
به مامورا بگو اون قفسه رو از دفترش بردارن
ببرن بذارن تو دفتر من
انجام میشه
و من میخوام تو این آخر هفته اینجا باشی
برای کمک کردن به تصحیح پرونده های اون و همچنین دست نوشته هاش
همین هفته - تو مشکلی داری -
نه، من ، فقط تولد 90 سالگیه مادر بزرگمه
بنابراین من باید برم خونه و
باشه، من کنسلش می کنم
تو همیشه من رو از تعطیلات آخر هفته نکبت بارم نجات میدی
بنابراین ، بحث خوبی بود، آره
می دونم، می دونم، باشه از مامان بزرگ عذر خواهی کن باشه، چی
مامان، تو میخوای به این چی بگم؟
اون میخواد من آخر هفته اینجا کار کنم
نه، من نمی تونم نه
گوش کن، من برای این ترفیع کلی تلاش کردم
برای اینکه خودم بگیرمش، باشه؟
،من مطمئنم که بابا عصبی میشه
اما ما تمامی موارد ارسالی رو کاملا جدی بررسی میکنیم
و در اولین فرصت نتیجه رو بهتون اطلاع خواهیم داد
خانوادت بودن - بله -
اونها می گن تو استعفا بدی - هر روز هفته -
دفتر خانم تِیت
اوه باشه، حتما، خیلی خوب
بِرگن و مالوی میخوان تو فورا بری پیششون
باشه، ده دقیقه دیگه بیا اونجا منو بیار بیرون ما کلی کار داریم باید انجام بدیم
باشه، چشم
صبح بخیر، خانم تیت
جک، ادوین
مارگارت، تبریک میگم سره موضوع اپرا
این خبر عالی بود - ممنون، ممنون -
این درباره ی ترفیع دوم من نیست، اینطوره، شوخی می کنم
،مارگارت، یادت میاد وقتی رو که ما موافقت کردیم
که تو به نمایشگاه کتاب فرانکفورت نمیری
چون تو اجازه نداشتی از کشور خارج بشی
در حالی که داشتی کارهای ویزاتو می کردی؟
بله، یادمه
و تو یه فرانکفورت رفتی
بله، رفتم، ما داشتیم دِلیلو رو از دست میدادیم
خوب انتخاب دیگه ای نداشتم، داشتم؟
،به نظر میاد دولت ایالات متحده امریکا
به انتشارات دلیلو زیاد اهمیت نمی ده
ما، آه، الان با مامور مهاجرت تو حرف زدیم
عالیه، خوب، مشکلی نیست، همه چیز خوبه؟
مارگارت، تقاضای ویزای تو رد شده
و تو دیپورت شدی
دیپورت؟
و درواقع یه سری کاغذ بوده که
تو سره وقت اونا رو پر نکردی
بی خیال، بی خیال، این اصلا شبیه این نیست که من مهاجر باشم
تو رو خدا، من بچه کانادام
اینجا باید اینجا باید یه راهی باشه که ما بتونیم حلش کنیم
ما میتونیم دوباره درخواست بدیم، اما متاسفانه
تو باید کشور رو حداقل برای1 سال ترک کنی
باشه، باشه، این ایده ال نیست، اما
می تونم، من می تونم همه چی رو از تورنتو مدیریت کنم
نه، مارگارت
با یه ویدیو کنفرانس و یه خط اینترنت می شه
متاسفانه، مارگارت
اگر تو دیپورت بشی، تو نمی تونی برای یه شرکت آمریکایی کار کنی
تا وقتی که این موضوع حل بشه ما میخوایم مدیریت رو
بدیم به باب اسپالدینگ
باب اسپالدینگ، کسی که من الان اخراجش کردم؟
ما به یه سرپرست ویرایشگر احتیاج داریم
اون تنها کسی تو این ساختمون که به اندازه کافی تجربه تو این کار داره
خواهشم می کنم، شما جدی نمی گید - مارگارت -
ما خیلی دوست داریم تو اینجا باشی
اگر اینجا یه راهی بود، یه راهی بود
که ما میتونستیم این رو حل کنیم ما اینکارو برات میکردیم
هیچ راهی نیست
من التماستون می کنم
نه، مارگارت ببخشید، ما جلسه داریم
شرمنده مزاحم شدم - چیه، چیه -
مری از دفتر خانم وینفری زنگ زده اون رو خطه
می دونم - اون رو گذاشتم رو انتظار -
اون میخواد الان باهات صحبت کنه من بهش گفتم شما یه جای دیگه مشغولید
اون اصرار کرد، بنابراین ببخشید
خوب
متن انگلیسی بخش
Shit
Andrew, hey
Here you go, Your regular lattes
Literally saved my life Thank you, Thank you
Everyone OK - Yeah
Yeah - Me too
Hello, Frank, How’s my favorite writer?
Of course you’ve been thinking about our talk
because you know I’m right
Frank, people in this country are busy, broke,
and they hate to read They need someone they can trust to say,
“Hey Don’t watch CSl: Indianapolis tonight
Read a book Read Frank’s book, “ And that person is Oprah
Cuttin’ it close - One of those mornings
Thank you, Captain Obvious
Sweet
Uh, sorry , Jesus
Rub some dirt on it, brother
Frank, the truth is all A- plus novelists do publicity
Roth, McCourt, Russo, and
Frank Can I tell you what else they have in common, A Pulitzer
I need the shirt off your back, Literally
You’re kidding, right - Yankees, Boston, this Tuesday,
two company seats for your shirt You have five seconds to decide
Five, four, three, two, one
I know
Shh - Later
Uh-oh
Uh, hello, Hello?
Morning, boss, You have a conference call in 30 minutes
Yes, About the marketing of the spring books, I know
Staff meeting at 9:00
Did you call, um What’s her name?
The one with the ugly hands
Janet - Yes, Janet
Yes, I did call her, I told her that
if she doesn’t get her manuscript in on time
you won’t give her a release date Your immigration lawyer called
He said it’s imperative
Cancel the call, push the meeting to tomorrow
and keep the lawyer on the sheets
Oh, and get a hold of PR,
have them start drafting a press release
Frank is doing Oprah
Wow, Nicely done
If I want your praise, I will ask for it
Um
Who is, uh, who is Jillian?
And why does she want me to call her?
Well, that was originally my cup
And I’m drinking your coffee why?
Because your coffee spilled
So, you drink unsweetened cinnamon light soy lattes?
I do, It’s like Christmas in a cup
Is that a coincidence?
Incredibly, it is
I mean I wouldn’t possibly drink the same coffee that you drink
just in case yours spilled
That would be pathetic
Morning, Miss Tate’s office
Hey, Bob
Actually, we’re headed to your office right now, Yeah
Why are we headed to Bob’s office?
Oop
Have you finished the manuscript I gave you?
Uh, I read a few pages I wasn’t that impressed
Can I say something - No
I’ve read thousands of manuscripts,
and this is the only one I’ve given you
There’s an incredible novel in there
The kind of novel you used to publish
Uh, wrong, And I do think you order the same coffee as I do
just in case you spill, which is, in fact, pathetic
Or impressive - I’d be impressed
if you didn’t spill in the first place
Now remember, you’re just a prop in here
Won’t say a word
Ah Our fearless leader and her liege, Please, do come in
Oh, Beautiful breakfront, Is it new?
It is English Regency Egyptian Revival, built in the 1800s
but, yes, it is new to my office
Witty
Bob, I’m letting you go
Pardon?
I asked you over a dozen times to get Frank to do Oprah, and you didn’t do it
You’re fired
I have told you that is impossible
Frank hasn’t done an interview in 20 years
Well that is interesting, because I just
got off the phone with him, and he is in
Excuse me?
You didn’t even call him, did you?
But - I know, I know
Frank can be a little scary to deal with, For you
Now, I will give you two months to find another job
And then you can tell everyone you resigned, OK?
What’s his twenty?
He’s moving, He has crazy eyes
Don’t do it, Bob, Don’t do it
You poisonous bitch
You can’t fire me
You don’t think I see what you’re doing here?
Sandbagging me on this Oprah thing
just so that you can look good to the board?
Because you are threatened by me
And you are a monster - Bob, stop
Just because you have no semblance of a life
outside of this office,
you think that you can treat all of us
like your own personal slaves
You know what, I feel sorry for you
Because you know what you’re gonna have on your deathbed?
Nothing and no one
Listen carefully, Bob
I didn’t fire you because I feel threatened, No
I fired you because you’re lazy, entitled, incompetent
and you spend more time cheating on your wife
than you do in your office
And if you say another word,
Andrew here is gonna have you thrown out on your ass, OK?
Another word and you’re going out of here
with an armed escort
Andrew will film it with his little camera phone
and he will put it on that Internet site
What was it - YouTube?
Exactly, Is that what you want?
Didn’t think so, I have work to do
Have security take his breakfront out of his office
and put it in my conference room
Will do
And I need you around this weekend
to help review his files and his manuscript
This weekend - You have a problem with that?
No, I, just my grandmother’s 90th birthday,
so I was gonna go home and
it’s fine, I’ll cancel it
You’re actually saving me from a weekend of misery anyway,
so it’s, good talk, yeah
I know, I know, OK, tell Gammy I’m sorry, OK, What
Mom, What do you want me to tell you?
She’s making me work the weekend
No, I’m not, no
Listen, I’ve worked too hard for this promotion
to throw it all away, OK?
I’m sure that Dad is pissed,
but we take all of our submissions around here very seriously
We’ll get back to you as soon as we can
Was that your family - Yes
They tell you to quit - Every single day
Miss Tate’s office
Oh, Yeah, OK, All right
Bergen and Malloy want to see you upstairs immediately
OK, Come get me in ten minutes, We’ve got a lot to do
Okey-doke
Good morning, Miss Tate
Jack, Edwin
Margaret, congratulations on the Oprah thing
That’s terrific news - Thank you, thank you
This isn’t about my second raise, is it, Just kidding
Margaret, do you remember when we agreed
that you wouldn’t go to the Frankfurt Book Fair
because you weren’t allowed out of the country
while your visa application was being processed?
Yes, I do
And, you went to Frankfurt
Yes, I did, We were going to lose DeLillo to Viking
So, really didn’t have a choice, did I?
It seems that the United States Government
doesn’t care much who publishes Don DeLillo
We, uh, just spoke to your immigration attorney
Great, So, we’re all good, Everything good?
Margaret, your visa application has been denied
And you are being deported
Deported?
And apparently there was also some paperwork
that you didn’t fill out in time
Come on, Come on It’s not like I’m even an immigrant
I’m from Canada, for Christ’s sake
There’s gotta be, there’s gotta be something we can do
We can reapply, but unfortunately
you have to leave the country for at least a year
OK, OK, well, that’s not ideal, but, uh
I can, uh, I can manage everything from Toronto
No, Margaret
with videoconferencing and Internet
Unfortunately, Margaret,
if you’re deported, you can’t work for an American company
Until this is resolved I’m going to turn operations over
to Bob Spaulding
Bob Spaulding, The guy I just fired?
We need an editor in chief
He is the only person in the building who has enough experience
You cannot be serious, I beg of you - Margaret
We are desperate to have you stay
If there was any way, any way at all
that we could make this work, we’d be doing it
There is no way
I am begging you
No, Margaret, Excuse me, we’re in a meeting
Sorry to interrupt - What, What
Mary from Miss Winfrey’s office called, She’s on the line
I know - She’s on hold
She needs to speak with you right away I told her you were otherwise engaged
She insisted, so, sorry
So
مشارکت کنندگان در این صفحه
تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.
🖊 شما نیز میتوانید برای مشارکت در ترجمهی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.