بخش 05

: عروس مرده / بخش 5

عروس مرده

7 بخش

بخش 05

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح سخت

دانلود اپلیکیشن «زوم»

این بخش را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زوم» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زوم»

فایل ویدیویی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی بخش

چه اتفاقي افتاده؟

يعني اين موقع شب کي ميتونه باشه؟

دوشيزه اورگلوت.

شما اينجا چه کار ميکنيد؟ شما الان بايد خونه باشيد و از شدت غصه دق کرده باشيد.

کشيش گالسولز، يه چيزي بايد ازتون بپرسم.

اين خيلي غير عاديه. خواهش ميکنم, بهتون التماس ميکنم.

اما شما توي روستا تنها کسي هستيد که ميدونه بعد از مرگ چه چيزي در انتظار ماست

اين موضوع براي کسي که ميخواد عروس بشه شومه.

اون يه عروسه, من ميترسم اين چيزيه که من بايد راجع بهش بدونم.

آيا يک فرد زنده ميتونه با يه نفر که مرده ازدواج کنه؟

در مورد چه چيز داري صحبت ميکني؟

خواهش ميکنم, اون ويکتوره که با يه جسد عروسي کرده.

اون يه عروس مرده داره.

شايد راهي وجود داشته باشه که اتفاقي رو که افتاده بشه به حالت عادي برگردوند.

فکر کنم بدونم چه کار ميشه کرد.

دنبال من بيا.

ويکتوريا؟ لباسات کجا هستن؟

اون داشت در مورد پيوند هاي نامقدس صحبت ميکرد.

مغزش تخريب شده, من ميترسم.

اين حقيقت نداره! بذار من برم! بذار من برم!

متشکر، کشيش گالسولز خيلي خيلي متشکرم.

اونو ببر به اتاقش!

نه, من دارم حقيقتو ميگم.

ويکتور به کمک من نياز داره.

هيلدرگارد, تو حرف منو باورميکني, مگه نه؟

مادر, پدر , خواهش ميکنم. تمام درهارو محکم ببنديد،

وجلوي پنجره هارو الوار بذاريد، که ديگه به سرش نزنه که بخواد فرار کنه.

اون به کمک ما احتياج داره!بذاريد برم! بذاريد برم!

بدبختي هاي ما هيچ وقت تموم نميشه؟

بعد از سالها بود که ميتونستيم سرمونو تو جامعه بگيريم بالا.

حالا چه کار بايد بکنيم؟

ما بايد طبق نقشه عمل کنيم با يا بدون وينسنت.

ويکتور. حالا هرچي.

بازي دادن يک خانم جوان مثل ويکتوريا اون هم به خاطر اون پسره

واقعا بي رحمانست.

اگه من يه همسر مثل دختر شما داشتم،

ثروتي رو به زير پاش ميريختم که برازنده ي يک خانواده ي سلطنتي باشه

همسر شما حتما خانم خوشبختي هست.

افسوس, که من هنوز ازدواج نکردم.

چند سال پيش من ازدواج کردم،

اما يک فاجعه ناگوار نامزدمو از من گرفت.

وقتي يک نفر تنها زندگي کنه، اونوقته که ثروت براش بي ارزش ميشه.

ويکتوريا, خبرهاي حيرت آوري برات دارم، بعد از اين همه مصيبت بالاخره عروسي سرميگيره.

پيداش کرديد؟

عزيزم , عجله کن. هر لحظه ممکنه که سرو کله مهمونا پيدا بشه.

ما بايد تو رو براي لرد بارکيز آماده کنيم.

لرد بارکيز؟

اون برات شوهر خوبي خواهد بود.

بالاخره شانس دم خونمونو زد.

و اين بار چه بسا بهتر از قبل.

اما من اونو دوست ندارم. شما نميتونيد منو مجبور کنيد که با اون ازدواج کنم.

ما بايد اين کارو بکنيم. خواهش ميکنم, ازتون تمنا ميکنم.

اما راه ديگه اي هم بايد باشه.

اگه تو با لرد بارکيز ازدواج نکني،

ما مجبور ميشيم مثل مفلس ها بريم توي خيابون.

ما بدبخت بيچاره ايم.

اما ويکتور

بچه جون, ويکتور وندورت ديگه رفته.

تو بايد فردا با لرد بارکيز ازدواج کني.

طبق برنامه

اه, عزيزم، اين جوري به من نگاه نکن.

تو تنها تا زماني از اين با هم بودن رنج ميبري که مرگ هردومونو به مقصود برسونه.

و مرگ حتي زودتر از اون چيزي که فکرشو بکني فرا خواهد رسيد.

هوا داره روشن ميشه! کدوم گوري ميتونه رفته باشه؟

ويکتور وندورت با يه جنازه فرار کرده!

عروس دل شکسته ميخواد با يه غريبه پولدار ازدواج کنه.

غريبه پولدار؟ امکان نداره.

اون گفت جنازه؟

اه, يه کم جدي باش. آخه کدوم جنازه اي حاضر ميشه با ويکتور ما ازدواج کنه؟

ميهيو! اون سرفه ي کوفتيتو ببر.

ميهيو، ميخواي هممونو به کشتن بدي؟

فکر کنم ميخواد مارو بکشه.

من، فکر کردم که تو اينو انداختي.

من متاسفم.

من متاسفم, من به تو دروغ گفتم که ميخواستم پدر و مادرمو ببينم

فقط کل امروز بود که , خب، طبق برنامه پيش نرفت.

به خاطر شوق و ذوقم معذرت ميخوام.

من اشتياق تو رو دوست دارم.

يه تازه وارد!يه تازه وارد! چراغارو روشن کنيد.

بچه ها, بجنبيد.

نوشيدني براي همه.

يه ليوان ديگه ميخوريد؟

نه, نه. فقط يه نصفه.

ديگه غير ممکنه که بتوني از کسي بخواي که درست کمکت کنه.

کميته استقبال, بريد کنار! بريد کنار!

اسم من پلامه. دوشيزه پلام. ميهيو؟

ميهيو! چه قدر خوشحالم که ميبينمت،

من خيلي متاسفم.

اه آره. دقيقا, همينطوره, من هم خوشحالم.

بچه ها بجنبيد. مگه نمي بينيد که آقا گلوشون خشک شده؟

ميهيو, من بايد برگردم.

همه بايد به شدت نگران باشند. حالشون چطور بود؟

خب, اونا هنوز دارن ميگردن تا ببينن تو کجا ناپديد شدي.

و دوشيزه ويکتوريا،

آره؟ آره, اون چطوره؟

خب , اون امروز بعدازظهر ازدواج ميکنه.

چي؟ با کي؟

يه غريبه، به اسم لرد يه چيزي.

اما اين غيرممکنه!

آره, چون تو نيستي , خب

حدس ميزنم که اونا نميخوان که کيکشون هدر بره.

اما ويکتوريا چطور ميتونه اين کارو بکنه؟

خانوم ها, شما نميتونيد با اونا زندگي کنيد.

شما نميتونيد با،

وقتشه که قطعه ها رو جمع کني (بارو بنديلتو ببندي) و خودت که ميدوني, بري.

داريد از جمع آوري قطعات صحبت ميکنيد؟

ويکتور؟ کجا داري ميري؟

دوشيزه ويکتوريا, ما همين الان بايد بريم کليسا.

ديروز فکر ميکردم که ازدواجم شايد شاد باشه.

اما الان احساس ميکنم انگار اينکه توي امواج گير افتادم و دارم کشيده ميشم به وسط دريا.

دريا به خيلي جاها راه داره, عزيزم.

شايد توي يک ساحل بهتر به زمين بشيني.

متن انگلیسی بخش

What in heaven’s name?

Who could that be at this hour?

Miss Everglot.

What are you doing here? You should be at home, prostrate with grief.

Pastor Galswells, l have to ask you something.

This is most irregular. Please, l beg of you.

You are the only one in the village who knows of what awaits beyond the grave.

A grim topic for a bridetobe.

lt is a bride l fear, which is why l must know

Can the living marry the dead?

What on earth are you speaking about?

Please, it’s Victor. He’s married to a corpse.

He has a corpse bride!

There must be some way to undo what’s been done.

l believe l know the thing to do.

Come with me.

Victoria? Where are your corsets?

She’s speaking in tongues; Of unholy alliances.

Her mind has come undone, l fear.

lt’s not true! Let me go! Let me go!

Thank you, Pastor Galswells. Thank you so very much.

Take her to her room!

No, l’m telling the truth.

Victor needs my help.

Hildegarde, you believe me, don’t you?

Mother, Father, please. Seal the doors…

…and bar the windows. See to it that she doesn’t escape again.

He needs our help! Oh, let me go! Let me go!

Will the mortification never cease?

lt will be years before we can show ourselves in public again.

What shall we do?

We shall continue as planned, with or without Vincent.

Victor. Whatever.

For that boy to toss aside a young woman like Victoria…

…it’s positively criminal.

Why, if l had a woman like your daughter on my arm…

…l would lavish her with riches befitting royalty.

Your lady wife is a most fortunate woman.

Alas, l am not married.

l was betrothed some years ago…

…but tragedy snatched my young bride away.

When one lives alone, wealth counts for naught.

Marvelous news, Victoria, there’ll be a wedding after all.

You found him?

Make haste, my dear, our relatives will arrive at any moment.

We must have you looking presentable for Lord Barkis.

Lord Barkis?

He will make a fine husband.

Aye; A fortuitous turn of events indeed.

A far better prospect this time.

But l do not love him. You cannot make me do this.

We must. Please, l beg of you.

There must be another way.

Without your marriage to Lord Barkis…

…we shall be forced, penniless, into the street.

We are destitute.

But Victor… .

Victor Van Dort has gone, child.

You shall marry Lord Barkis tomorrow.

According to plan.

Oh, my dear. Oh, don’t look at me that way.

You have only to suffer this union until death do us part.

And that will come sooner than you think.

Oh, it’s almost dawn! Where could he be?

Victor Van Dort elopes with corpse!

Heartbroken bride to wed wealthy newcomer!

Wealthy newcomer? lt cannot be.

Did he say corpse?

Oh, don’t be ridiculous. What corpse would marry our Victor?

Oh, Mayhew! Silence that blasted coughing.

Mayhew, are you trying to kill us?

l think he’s trying to kill us.

l, think you dropped this.

l’m sorry.

l’m sorry l lied to you about wanting to see my parents.

lt’s just this whole day hasn’t gone quite, well, according to plan.

Pardon my enthusiasm.

l like your enthusiasm.

New arrival! New arrival! Lights up!

Hurry up, boys!

Drinks for everyone.

Another pint, sir?

No, no. Just a half.

lt is impossible to get good help anymore.

Welcoming committee, coming through! Coming through!

My name’s Plum. Miss Plum. Mayhew?

Mayhew! How nice to see

l’m so sorry.

Oh, yeah. Actually, though, l feel great.

Hurry up, boys. Can you not see the gentleman is parched?

Mayhew, l have to get back.

They all must be worried sick. How is everyone?

Well, they’re still wondering where you slipped off to.

Oh, and Miss Victoria… .

Yes? Yes, how is she?

Well, she’s getting married this evening.

What? Married to who?

Some newcomer, Lord SomebodyorOther.

But that’s impossible!

Yeah, with you gone and all… .

l guess they didn’t wanna waste the cake.

But how could she?

Women, you can’t live with them.

You can’t live with

Time to pick up the pieces and You know, and move on, l suppose.

Speaking of picking up the pieces?

Victor? Where are you going?

Miss Victoria, we must leave for the church now.

Yesterday l thought my wedding would be happy.

Now l feel like l’m caught in the tide, pulled out to sea.

The sea leads to many places, dearie.

Maybe you’ll land somewhere better.

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.