آخرین نبرد

فصل: خانه پدر 1 / سرفصل: با موسیقی / درس 7

آخرین نبرد

توضیح مختصر

  • زمان مطالعه 0 دقیقه
  • سطح ساده

دانلود اپلیکیشن «زوم»

این درس را می‌توانید به بهترین شکل و با امکانات عالی در اپلیکیشن «زوم» بخوانید

دانلود اپلیکیشن «زوم»

فایل ویدیویی

برای دسترسی به این محتوا بایستی اپلیکیشن زبانشناس را نصب کنید.

ترجمه‌ی درس

کریسمسه؟

چرا کسی به من نگفت؟

نیست. الان وسط ماه آپریله

بابایی باید این کارو کرده باشه

هو هو هو هو

نه ، نکرده

برد؟

هو هو

نوئل اسممه

بابا نوئل صدام کنید لطفا

اما این “برد” که می گید منو از قطب شمال خبر کرده

گفت بچه هاش خیلی ناراحت بودند از اینکه بابای واقعیشون شب های سال نو و یا تولدشون خونه نبوده یا تعطیلات مخصوص خانوادگی، پس ازم خواست که

بیام اینجا، تا “داستی” یک خاطره از سال نو همراه بچه هاش داشته باشه قبل از این که دوباره غیبش بزنه

احتمالا برای مدت خیلی زیادی

هو هو هو

میشه کادو هارو باز کنیم؟

معلومه که میشه ، دختر کوچولو

فکر کنم از طرف “برد” هستن

در حقیقت همه ی هدایا از طرف “برد” ـه

بزار ببینیم کدوماشون از طرف “داستی” ـه

نه. حتی یکی هم نیست

همه از طرف “برد” ـه

هی بچه ها یادتون نره کی براتون سگ گرفته !!

یادتونه؟ هی ، “تومور “ از روی خانم “نوئل” بلند شو

باشه ، دیگه رسما نگرانتم

نگران نباش، “نوئل” تورو هم فراموش نکرده

ها؟

برای من؟

آره

خدای من ، خیلی قشنگه ،

عاشقشم

وایسا ببینم، نه! نه! نه،نه. این کارا افراطه

اوه ، نه ، مثل این که “تومور” به هدیه ی مخصوص مگان خیره شده

یه کره اسب!

یه کره اسب!

یه کره اسب!

میدونم، یه کره اسبه! هوووهووووهووووووو

یه کره اسبه داستی! کره اسب!

میشه اسمشو بزارم “شاهزاده السا “؟

می تونی اسمشو هر چیزی بزاری ، چون مال خودته

“برد “، چجوری از یک کره اسب مواظبت کنیم؟

اصلا کجا بزاریمش؟

می تونم یک استبل تو گاراژ براش درست کنم

ببین ، فقط یک نصفه اسبه

خب؟ مثل یه سگ گنده بهش نگاه کن فقط یه مقدار خوشگلتر

وای ، این چیه؟ وای خدا

NBA بلیط امشب برای مسابقات

چی ؟

بازی با تیم مجبوب “دیلان” لس آنجلس لیکرز

وای ممنون برد! تو بهترینی!

دوستت دارم “برد”

بد نبود

در کل بد نبود

کریسمس مبارک خانواده ی “وتیکر”

کریسمس؟

مگه چند وقت خواب بودم؟

به اندازه کافی شکلات آوردید؟

آره!

یادتون باشه ، هر چیزی که بخوایید می تونید داشته باشید چون کریسمسه

نه بچه ها. کریسمسی در کار نیست

خوبه. رسیدیم

یا خدا! اینقدر نزدیک؟

آره. خوبه ، مگه نه؟

“مگان” همینجا بشین

عالیه. “دیلان”تو کنار من بشین

داستی شرمنده

آره. فقط تونستم 4 تا صندلی تو یک ردیف پیدا کنم

نتونستم 5تا بگیرم

پس تو اونجا بغل راهرو پیش اون مرد متشخص می شینی

باشه بچه ها ، من درست همین جام

هنوز می تونیم صحبت کنیم!!! خداحافظ بابایی

نگاه کن ، اون “کوب” ـه

خودشه. اونجاست. ممنون “برد”بهترین هدیه ی عمرمه

خواهش میکنم

تو تمام زندگیم

خیلی خوشحالم که بهترین لحظه ی عمرته

این صندلی ها چقدر خرجشونه؟

نه خیلی زیاد

خانم ها و آقایان مقدمتون رو خوش آمد می گم تقدیم به همه ی بچه هاشجاع

هووو !!! بچه های شجاع

بهتون افتخار می کنم ، همتون معجزه هستید

هههووو! عاشق بچه ها هستم!

باشه عزیزم. همه فهمیدیم

خیلی هیجان زده هستم

که با خانوادم هستم!

داستی! داستی مارون!

مارکو؟

هی! چه خبر پسر؟ الان داور شدی؟

آره ، من داور جدید هستم

اوه پسر

خودتو نگاه کن

هی ، من تو ایتالیا باهاش بازی کردم

این خانوادمه. اینم پسرم “ دیلان”

بزرگ ترین هوادار “کوب” در دنیاست

واقعا؟ بیا پایین

من معرفیت می کنم

چی؟

چی؟ شنیدی که؟

دوست داری “کوب” رو ببینی؟

خانوادتو بیار صندلی پایین

شما می تونید روی صندلی اعضا بشینید

اینم دختر عزیزم “ مگان” ـه

منو به اولین رقص پدر- دختری دعوت کرده

خیلی نازه

اون چی گفت ؟

چه زری زد؟

ببخشید. حالش خوبه

نه خوب نیستم. اون هم خوب نیست

عزیزم ، باید آروم باشی نه! نمی خوام آروم باشم

اون اول از من درخواست کرد

حالا از اون می خواد؟

نه. منصفانه نیست

می دونی چیه، خیلی هم منصفانست

باشه؟ اون دو تا پدر داره

انجا به هر دوتاتون نیاز داره

فقط باید قبول کنی

من نمی خوام قبول کنم. باشه؟

من می رسونمشون! من میرم دنبالشون!

باشه، من تو مدرسه داوطلب میشم!

من به نق زدن هاشون و گریه هاشون گوش میدم و همین طور اون آهنگ لعنتی که همیشه رو دوره

اون چند روزه که سرو کلش پیدا شده، حالا می خواد بره برقصه؟ نه!

نه ، اون باید تصمیم بگیره

یا اون یا من!

“مگان “ تو باید تصمیم بگیری!

تو باید تصمیم بگیری!

هی

این بزرگترین تصمیم زندگیته

هی!

می دونی چیه ؟ من دارم تظاهر می کنم که تو مثل ادمای احمق رفتار نمی کنی چون می دونم تو خیلی ناراحتی

اما باید از پسش بر بیای. باشه؟

حالا برو پایین

و با بچه هات خوشحال باش

نه! این صندلی برام 18 هزار تا آب برداشته ولشون نمی کنم

چی؟

چی گفتی؟

آره. هیچی. ببین — تو راست می گی

الان خیلی بهترم ،

ممنون

آره. بهتره بریم پایین. بزن بریم

نه!

فکر کنم تو باید روی صندلی 18 هزار دلاریت بشینی و بشینی فکر کنی که با اون پول چه کارهایی می تونستی برای خونوادت بکنی

سارا

می تونم چندتا ابجو سفارش بدم؟

میشه 5 تا آبجو سفارش بدم؟

ببخشید ، آبجو می خوام

همگی ، چه خبر؟

بیایید یکم سرو صدا کنیم

یووو هووو

امشب ، یک طرفدار خوش شانس قراره شانس اینو که از وسط میدون توپ رو شوت کنه تا برنده ی تعطیلات خانوادگی دیزنی لند بشه

شماره صندلی این طرفدار خوش شانس هست 113 بخش

ردیف 6

سی 1 کجایی؟

خودتو نشون بده ،

کجایی؟

منم. منم ، من بردم!

اونجاست

من بردم

من برنده ی جاییزه ی دیزنی لند میشم

خودم ردیفش می کنم

خوبه ، “برد” هیییی، برد !

برد!

خوبه ، آقا چه خبر؟

اسمتون چیه؟

اول بگم ، من عاشق بچه هامم

اون عاشق بچه هاشه! بزن بریم!

و اگر کسی بهشون آسیب برسونه می کشمش

باشه

یعنی بدجور می کشمش

باشه

این مردی که اینجاست داره سعی می کنه اونا رو از من بگیره

داره سعی می کنه خانوادمو بدزده

اصلا آدم درستی نیست

باشه ، می دونی چیه؟

چرا توپ رو شوت نمی کنی؟

اما برات خبرایی آوردم رفیق

دیشب وقتی خواب بودی

باشه

منظورم زنمه

“سارا” ؛ اونی که اونجا نشسته

سوسیس ـمو از تو شلوارم در آورد

اینا مسائل خونوادگیه ، باشه؟

بوو! بوو!

باشه

خب

حتی اگه “سارا” تو رو انتخاب کنه تو قراره که نا پدری بچه ام بشی

تا بفهمی چه حسی داره! باشه؟

بزارید یکی دیگه رو بیاریم، باشه؟ یکی دیگه

یکی دیگه قراره سفر خانوادگی رو برنده بشه!

توپ رو بده من

این یکی برای “دیلان”،”سارا”،”مگان”و”دیلان”ـه

فقط تور

باشه ، میره که بزنه فقط تور

دیگه نمی تونی

دیگه نمی تونی

دیگه نمی تونی!

نه.

خیلی متاسفم که این صحنه هارو دیدی

متاسفم. هی بچه ها ،چرا نمی رید داخل و لباس خوابتوو بپوشید؟

چی کار می کنی؟

دارم آرومت می کنم

“سارا”، ببین — خیلی زوده. می دونم

اما می خوام بدونی که من برای تو و بچه ها اینجام

واقعا؟ الان می خوای یک خانواده ی واقعی باشی؟ این چیزیه که میخوای؟

کاملا درسته. من الان اینجام

“داستی “من این هفته خیلی کار دارم

با رفتن “برد” یکی باید بچه هارو بخوابونه برسونتشون ، آموزش های شنا بهشون بده

و “ئیلان” باید 3شنبه با “الی” قرار بزاره و “مگان” جمعه یک ویزیت دندون پزشکی داره

ببین “سارا” می دونم قبلا غیر قابل اعتماد بودم

اما من تغییر کردم

باشه؟ من یک “داستی” جدیدم

خوب ، تو نمی تونی با موتورسیکت به مدرسه برسونیشون

یک ماشین نیازه

حله

باشه

هی! تو اینجا نمی مونی!

مطمئنی به یک همراه نیاز نداری؟

منظورم اینه که تنهایی قراره کارا سخت پیش بره

فردا صبح ساعت 6:30 اینجا باش

خوب ، می تونم بیام وسایلمو جمع کنم؟

نه!

یه مقدار می مونم شاید نظرت عوض شد

هی

اوه

“گریف “رو چرا شوت کردی بیرون؟

اینجا خیلی بی نظمه

چیزای مسخره ای تو اون خونه اتفاق می افته

وای پسر. بریم تو پناهگاه؟

بزن بریم

اون نون برشته ی دارچینی هست؟

آره

باشه. ندوید

خوبه. لیندزی! اسلاون!

ماشین اونجاست!

باشه، آقا به طرف مخروط ها که

شبیه قیف هستن حرکت کنید

برید داخل

درسته! ممنون

سلام. می بینم که این چند روز میایید دنبال مگان و دیلان

باید انتظار داشته باشم که شما بیایید؟

آره ، من پدر واقعیشونم، پس آره، از حالا به بعد من میام دنبالشون

عالیه. می بینم که شما برای مشارکت در ساختن کوچه داوطلب نشدید

“برد” در این مورد خیلی کمکمون می کرد و عضو انجمن والدین مدرس بود، همچنین معلم از راه دور

و می تونستیم در فروش نان و شیرینی و سرود بهاری روش حساب کنیم تهیه ی لباس برای برنامه های زمستانی

می دونی ، مثل برنامه های نظامی

می تونم امیدوارانه روت حساب کنم تا “برد” جدید باشی؟

آه ، حتما. می تونی روم حساب کنی

یعنی ، من پدرواقعی شونم پس هر روز اینجا هستم

عالیه. اگه بچه هات بیرون نیومدند برو یه دوری بزن و برگرد. باشه؟

نه نمی تونم برم

ممنون

من 10 دقیقه زود تر اومدم، نباید —

اگه بچه هات اینجا نیستن باید بری یه دور بزنی

می دونم. یه نفر جلومه. باشه؟

فقط برو یه دوری بزن!

نمی تونم از روی قیف ها رد بشم! گیر کردم!

برو یه دور بزن!

نه ، نمیشه. باشه؟

اون گفت : بغل قیف ها باشید

برو یه دور بزن!

به طرف قیف ها

“آماندا” از بر خوانی موسیقی داره

من باید برسم اونجا! حرکت کن!

هی!

هی، ما همیشه قیف هارو دنبال می کنیم

قیف ها!

قیف ها! زود باش

این چند روز رو قراره اینجا بمونی “برد” ؟

نه

پس پتو و غذا ساز برقی مال چیه؟

و اون کاغذا؟

انداختمشون تو سطل زباله !!!

می دونی “برد” ، دو سال زندگی با کارولاین، اولین شوهرش سرو کلش پیدا شد

که یک آسیایی بود

نگو

نمی تونی بگی “آسیایی”

اسمش “یو” یا “وو” بود

شاید هم “ خاویر”

به هر حال ، یک روز زودتر برگشتم خونه

دیدم تو بغل هم روی تختمون هستن

نمی دونستم به چی فکر کنم !

جدی؟ نمی دونستی به چی فکر کنی؟

بعد از 6 ماه

سر از یک زندان چینی در آوردم با یک خالکوبی پایین کمرم یک توپ گلف که داره به سمت مقعدم حرکت می کنه

دیگه نمی تونم این داستان هارو بشنوم

متاسفم. می دونم داستانات قراره کمکم کنن

“گریف”! اینجا چیکار می کنی؟

فکر کردم باید بدونی که “داستی” زود به بار اومد

داشت در مورد این که : نمی تونه کار های پدرانه انجام بده صحبت می کرد

سعی کردم دل داریش بدم اما انگار مصمم هیت که از شهر بره

چی، داره می ره؟

فکر کنم نباید بهت می گفتم ولی امشب برنامه ی رقص”مگان”ـه و به بابا نیاز داره

عالیه. “برد” تو بردی

و “داستی” هم به خاطر بزدلیش بازنده شد

یعنی تو دوباره پدر شدی

زود باش ، بزن قدش

نه ، من باباش نیستم

بیشتر از هر چیزی دوست داشتم باشم اما نیستم

آره”برد”. یک پدر واقعی به راحتی بیخیال بچه هاش نمی شه

گریف!

صبر کن!

هنوز تو اتاقه “برد”

اوه ، هی

شرمنده. فکر کردم زدی به چاک

چون صدای بسته شدن در اومد

فکر کردم موضوع داره شخصی میشه برای همین درو بستم شاید اینطور بهتر باشه

خیلی هم عاقلانه بود ممنون. آره

و می دونی تو چه فکری بودم؛ می خواستم تو راهرو بدوم دنبالت. درسته؟

تو هم صدای پامو بشنوی و فکر کنی یکی دنبالته — چی شده؟

بووم! این منم که مثل “گریف” ام

تو درست می گفتی

یا خداا! باید خیلی جالب می شد

می تونیم انجامش بدیم؟

“گریف” می تونی بزنی بیرون و “برد” هم بدوه دنبالت؟

راستش نمی خوام این کارو بکنم

بنظر خیلی مزخرف میاد

نمی خوام ، —برام مهم نیست

میشه حداقل سعی کنیم؟

نه ، مجبور نیستم کارای عجیب و غریب بکنم و با چیزی که سرگرم نمی کنه حال نمی کنم

نه این که سرگرم کننده نباشه

میتونه باشه

من یکی باهاش حال نمی کنم

خیلی کشش دادی

نباید الان بری دیدن بچه ات؟

آره. آره

درسته

شما برید. “برد “ ، می تونم منم بیام؟

نه

متن انگلیسی درس

Christmas already?

Why didn’t anybody tell me?

It’s not.

It’s the middle of April.

Daddy must have done this!

Ho, ho, ho, ho!

No, he didn’t. Brad.

Ho, ho!

Claus is the name.

Santa Claus, if you please.

But this Brad you speak of called me all the way up at the North Pole.

He said his children were so sad because their biological father had missed so many Christmases and birthdays and special family holidays, so he asked me

to come here today so that Dusty could experience one Christmas with his kids before he leaves again.

Probably for a long, long time.

Ho, ho, ho!

Can we open presents?

You sure can, little girl.

I think they’re from Brad.

In fact, all the presents are from Brad.

Let’s see if any of the presents are from Dusty.

Nope. Not one present from Dusty.

All from Brad.

Hey, kids, let’s not forget who got you a dog. Remember?

Hey, Tumor, quit humping Mrs. Claus!

Okay, I am officially worried about you.

Don’t worry, Claus hasn’t forgotten you.

Huh?

For me?

Yeah.

Oh, my God, honey, it’s beautiful.

I love it.

Wait, no! No! No, no. It’s too much.

Oh, no, it looks like Tumor’s given away Megan’s big gift.

A pony! A pony! A pony!

I know, it’s a pony!

Ho, ho, ho!

It’s a pony, Dusty! A pony!

Can we name her Princess Elsa?

You can name him whatever you want, because it’s yours!

Brad, how can we afford a pony?

Where are we even going to put that thing?

I can clear out some stable space in the garage.

Look, it’s only half a horse.

Okay? Think of it like a big dog, only a lot better.

Oh, what’s this? What the heck?

It’s tickets to tonight’s NBA playoff game

What?

against Dylan’s favorite team, the Los Angeles Lakers?

Oh, thanks, Brad! You’re the coolest!

I love you, Brad!

Not bad.

Not bad at all.

Merry Christmas, Whitaker family!

Christmas?

How long was I asleep for?

You guys got enough candy?

Yeah!

Remember, you can have anything you want, ‘cause it’s Christmas!

No, it isn’t. It’s not Christmas, kids.

All right. Here we are.

Oh, sick! We’re this close?

Yeah. Pretty good, right?

Megan, you sit down right there.

Perfect. Dylan, you sit next to me.

And, Dusty, I’m so sorry. Yeah.

I could only get four in a row.

I couldn’t get five.

So you’re across the aisle, next to that gentleman.

All right, guys, I’ll be right here.

We can still chat.

Bye, Daddy.

Look, there’s Kobe! It’s him!

He’s right there.

Thank you, Brad, this is the best present I’ve ever gotten.

You are so welcome.

In my whole life.

I’m glad to hear it’s the best present you’ve ever got!

How much did these seats cost?

Not too much.

ANNOUNCER: Ladies and gentlemen, let’s give a big welcome to all the kids from Hearts of Courage.

Whoo! Hearts of Courage kids!

Proud of you, you’re all miracles!

Whoo! I love kids!

All right, honey. That’s plenty.

I just get excited

when I’m with my family!

Dusty! Dusty Mayron!

Marco? Hey!

What’s up, man? Are you coaching now?

Yeah, I’m the new strength and conditioning coach.

Oh, man.

Check you out.

Hey, I played ball with him in Italy.

This is my family. My little guy, Dylan.

He’s the biggest Kobe fan in the world.

Really? Well, come on down.

I’ll introduce you.

What?

What? You hear that?

You want to meet Kobe?

MARCO: Bring the whole family down.

You guys can sit with the team.

Hey, this is my little girl, Megan.

She just invited me to her first Daddy-Daughter Dance.

So sweet.

What did he just say?

What the hell did he just say?

Oh, sorry. He’s okay.

No, I’m not okay. He’s not okay.

Honey, you need to calm down.

No! I’m not gonna calm down.

She asked me first!

And now she’s asking him?

No. It’s not fair.

You know what, actually, it’s very fair.

Okay? She has two dads.

She wants you both there.

You just have to accept that.

No, I’m not going to accept it. All right?

I do pick-up! I do drop-off!

Okay, I volunteer at school!

I listen to the tantrums and the crying and the soundtrack of Frozen that’s on a goddamn loop all the time!

And he just waltzes in for a few days, and now he gets to go as well? No!

No, she’s got to choose.

It’s either me or him!

Megan, you got to choose!

You got to choose!

Hey!

It’s the biggest decision of your life!

Hey!

You know what? I’m going to pretend you’re not acting like a crazy person, because I know you’re very upset.

But you need to get over yourself. Okay?

Now go down there and

be happy with your kids.

No! A scalper gouged me 18 grand for these seats. I’m not leaving them!

What?

What did you just say?

Yeah. Nothing. Let’s just You’re right.

I’m so much more relaxed now.

Thank you.

Yeah. Let’s just go down Let’s just

No!

I think you should sit in your $18,000 seats, and think of all the better ways your family could have used that money.

Sara.

Can I get some beers down here?

Can I get five beers?

Excuse me, some beers!

Hey, kids, why don’t you go inside and put on your pajamas?

What are you doing?

I’m comforting you.

Sara, look Sorry, too soon. I know.

But I just want you to know that I’m here for you and the kids.

Oh, really? You want to be a real parent now? Is that what this is?

Absolutely. I’m here now.

Dusty, I’m working crazy hours this week.

With Brad gone, the kids are gonna have to be dropped off, picked up, taken to swimming lessons.

Dylan has a play date with Eli on Tuesday, and Megan has a dentist appointment on Friday.

Sara, I know in the past I’ve been unreliable,

but this is a new me. All right?

This is the new Dusty.

Well, you can’t take them to school on a motorcycle.

You need a car.

Done.

Okay.

Hey! You’re not staying here!

Are you sure you don’t need company right now?

I mean, you’re going through a tough transition here.

Be here at 6:30 tomorrow morning.

Well, can I at least come in and get my stuff?

No!

I’m gonna wait for a while, in case you change your mind.

Hey.

Oh

What did you throw Griff out for?

This place is chaotic.

There’s always some bullsh at going on in that house.

God, man. Want to go to the Red Roof Inn?

Let’s do it.

Is that Cinnamon Toast Crunch?

Yes, sir.

Okay. No running!

All right. Lindsey! Sloane!

Car’s open right down there!

Okay, sir, inside the cones!

Just like ice cream!

Keep it inside

That’s right! Thank you.

Hi. I see you’ve been picking up Megan and Dylan these past few days.

Should I expect you from now on?

Um, yeah, I’m their real dad, so yeah, from now on.

Terrific. I see that you also haven’t signed up to volunteer in the lane.

Brad was so good about helping us out in the lane, in the classroom, PTA, and so forth.

We could always count on him for bake sales, Spring Sing, costumes for Winter Pageant.

You know the drill.

I hope I can count on you to be the new Brad.

Ah, sure, yeah. You can count on me.

I mean, I’m their real dad, so, yeah, I’ll be here every day.

Great. So, if your kids aren’t out here, I’m gonna need you to circle around to the back of the line. Okay?

No, I can’t go around.

Thanks.

I came ten minutes early so I don’t have to

If your kids aren’t here, you have to go around!

I know. There’s somebody in front of me. Okay?

Just go around!

I can’t just go over the cones! I’m boxed in here!

Go around!

No, you can’t! Okay?

She said stay in the cone, like ice cream!

Go around!

Inside the cones!

Amanda has got a recital!

I have to get there! You need to go!

Hey!

We always stay inside the cones!

Cones!

Cones! Come on!

Have you been living here for the last few days, Brad?

No.

Then what’s with the blankets and the hot plate

and the B.O.?

I crapped in the wastebasket.

You know, Brad, two years into my thing with Charlene, her first husband showed up.

Oriental fellow.

You can’t say that.

You cannot say “Oriental”.

His name was Yu or Wu.

It could have been Javier.

Anyway, I get off early one day, get home, and

there he is, stark naked in our bed.

I didn’t know what to think.

Really? You didn’t know what to think?

Six months later,

I wake up in a Chinese prison with a tattoo on my lower back of a golf ball rolling towards my butthole.

I can’t hear these stories anymore.

I’m sorry. I know they’re supposed to help Griff! What are you doing here?

Thought you should know Dusty came by the bar earlier.

He was talking about how he can’t do the daddy thing.

I tried to talk some sense into him, but he seemed determined to get out of town.

What, he’s leaving?

I don’t think I have to tell you, but little Megan’s dance is tonight, and she’s not going to have a daddy.

That’s fantastic. Brad, you win.

And Dusty, because of an act of cowardice, loses.

I mean, you’re the daddy again.

Come on, hit that.

No, I’m not her daddy.

I wish more than anything I was, but I’m not.

Yeah, you’re right, Brad. A real dad wouldn’t give up on his kids so easy.

Griff!

Wait!

He’s still in the room, Brad.

Oh, hey.

Sorry. I thought you stormed out.

What you said sounded like a storm-out, and then I heard the door close.

I just thought that sh@t was getting kind of personal, so it’d be good to close the door.

So extremely thoughtful. Thank you. Yeah.

And just so you know where my head was at, I was going to chase you down the hallway. Right?

You’d hear my footsteps and you’re like, “Is someone after What’s going on?”

Boom! It’s me, and I’m like, “Griff, hey!

“You were right”.

Holy sh@t! That would be so uplifting.

Can we do that?

Griff, can you storm out, and Brad, you go after him?

I don’t really want any part of that.

That sounds like pure nonsense to me.

I don’t want I’d rather not.

We could just try it, you know?

No, that sounds forced and weird to try to recreate something. Not even recreate.

It would be creating. It didn’t happen.

It’s over-discussed at this point.

Shouldn’t you go see your kid?

Yeah. Yeah.

All right.

You guys go. Brad, can I come?

No.

مشارکت کنندگان در این صفحه

تا کنون فردی در بازسازی این صفحه مشارکت نداشته است.

🖊 شما نیز می‌توانید برای مشارکت در ترجمه‌ی این صفحه یا اصلاح متن انگلیسی، به این لینک مراجعه بفرمایید.